برچسب ها - خاطرات کاغذی
خاطرات کاغذی
با تغییر آب‌وهوای دنیا، دایناسور‌های گیاهخوار که با کمبود مواد غذایی روبه‌رو شده بودند، به‌سوی دره بزرگ، قلمرویی افسانه‌ای که پوشش گیاهی مناسبی داشت به‌راه‌افتادند. ازجمله خانواده‌ای از برونتوزاروس‌های گردن‌دراز که متشکل از لیتل فوت جوان، مادر، پدربزرگ و مادربزرگش بودند. 
کد خبر: ۱۴۳۷۴۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۳

خاطرات کاغذی
گروه «شین سن» تشکیل شده بود از سه پسر نوجوان کلاس پنجمی. ماجرا از آنجا آغاز شد که یکی از آن‌ها به نام ایسامی هانائوکا متوجه شد که از نوادگان «شین سن گومی» است. 
کد خبر: ۱۴۳۷۲۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۰۲

خاطرات کاغذی
دو سگ آبی عصبانی به نام های داگت و نوربرت که برادران دوقلو بودند.آنها از خانه والدین خود نقل مکان کرده‌ و در جنگلی نزدیک به شهری خیالی زندگی می کردند. نوربرت که چهار دقیقه بزرگتر از برادرش بود در همه چیز خود را صاحب نظر می دانست و از نظر خودش به عنوان عقل کامل عمل می کرد.
کد خبر: ۱۴۳۶۷۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۹

خاطرات کاغذی 
«سه پروانه کوچولوی شیطان و بازیگوش که در بخش تیتراژ هر قسمت می‌دیدیم به محض باز شدن یک غنچه گل از داخل آن بیرون آمده و شروع می‌کردند به گشت‌وگذار و سرسره‌بازی روی ساقه و برگ گل‌ها.» 
کد خبر: ۱۴۳۶۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸

خاطرات کاغذی
دکتر لایت و دکتر ویلی، از دانشمندان حوزه رباتیک، یک روز موفق به ساخت یک نمونه اولیه بسیار پیشرفته شدند اما بعد از این‌که ربات فعال شد، شروع به تخریب آزمایشگاه کرد. دکتر لایت معتقد بود سیستم هدایت نمونه اولیه که دکتر ویلی شخصا آن را برنامه‌ریزی کرده، منشأ مشکل است. 
کد خبر: ۱۴۳۶۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۷

خاطرات کاغذی
تیچ، پسربچه‌ای خردسال با مو‌های زرد، پلیور آبی و چکمه‌های قرمز فرزند آخر یک خانواده پنج‌نفره بود. یک خواهر و یک برادر بزرگ‌تر از خودش به نام‌های مری و پیتر داشت.
کد خبر: ۱۴۳۶۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۶

خاطرات کاغذی
دخترکی مریض‌احوال مبتلا به مرض ذات‌الریه در بستر افتاده و مادر جز پرستاری و دعا کاری از دستش برنمی‌آمد. دکتر متوجه شد بخشی از تحلیل جسمی مریض به‌دلیل ازدست‌دادن روحیه‌اش است و درصورتی‌که به بهبودش امیدوار باشد کمک بزرگی به درمانش خواهد شد. اواخر پاییز بود و دختر مرتبا به ریزش برگ‌های درخت مقابل پنجره اتاقش نگاه می‌کرد.
کد خبر: ۱۴۳۵۷۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

خاطرات کاغذی
شخصیت‌های اصلی این مجموعه تلویزیونی دو تن‌پوش موز بودند به نام‌های موزی و مازی. دو موز سرحال خوش‌قامت که به لحاظ ظاهری هیچ تفاوتی با هم نداشتند، چون دوقلو بودند. برادران دوقلویی که همدیگر را داداشی صدا می‌زدند. به جهت پوشش هم همیشه آن‌ها را با شلوار و پیراهن یک‌شکل می‌دیدیم.
کد خبر: ۱۴۳۵۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱

خاطرات کاغذی
«این جاده ۲۹ آکاسیا و این اریک است، پسر مدرسه‌ای که زندگی دوگانه عجیبی دارد. زیرا وقتی اریک یک موز می‌خورد، دگرگونی شگفت‌انگیزی رخ می‌دهد. اریک مرد موزی می‌شود، مردی که همیشه برای کمک حاضر است!» معمولا بعد از تیتراژ کارتون شخصیت اصلی داستان با این جملات معرفی می‌شد و بعد داستان‌ها در ژانر تعقیب و گریز و با حال‌و‌هوای کمدی پیش می‌رفت. 
کد خبر: ۱۴۳۵۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰

خاطرات کاغذی
ماجرا‌ها در جزیره‌ای دورافتاده به‌نام «راستوپ» می‌گذشت که ساکنانش کوآلا‌ها و گورکن‌های انسان‌نما بودند.
کد خبر: ۱۴۳۵۱۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹

خاطرات کاغذی
یک پسر ۱۲ ساله اینوئیت (اسکیمو‌های کانادا و گرینلند برای اشاره به قوم خود از واژه اینوئیت استفاده می‌کنند. در تقابل با آنها، برای اشاره به اسکیمو‌های سیبری نام یوپیک استفاده می‌شود) که برای یافتن پدر گمشده خود سفری را آغاز می‌کند.
کد خبر: ۱۴۳۴۹۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸

خاطرات کاغذی
فراز و نشیب های یک گیاه فرازمینی به نام «کلروفیل» که به دلیل خرابی شاتل فضایی والدینش، مجبور می شود روی زمین فرود بیاید. در این سیاره آلوده کیهان، این موجود کوچک و شکننده در اختیار یک گیاه شناس میلانی، پروفسور «اراسموس» قرار می گیرد. 
کد خبر: ۱۴۳۴۷۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۷

خاطرات کاغذی
خرگوشی ناقلا و شیطون که به راحتی نگهبان باغ را فریب می‌داد و کلم‌های او را مال خود می‌کرد. نگهبان که تمام روز خودش را وقف کاشت کلم در باغ می‌کرد و به کمک سگش سعی داشت از آن‌ها مراقبت کند، هر روز گرفتار نقشه‌ای تازه از جانب خرگوش می‌شد.
کد خبر: ۱۴۳۴۴۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۵

خاطرات کاغذی
پیتر، پسر کوچولو شیطونی بود که معمولا انواع داستان ها و ماجراها را در زندگی روزمره اش تجربه می کرد. در واقع او اتفاقاتی را تجربه می کرد که هر کودک خردسالی می توانست با آنها روبرو شود، هر چند که ممکن است دغدغه ها و دلمشغولی هایی باشد که فقط در دنیای افسانه ها شرایط ظهورش محیا باشد. 
کد خبر: ۱۴۳۴۳۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴

خاطرات کاغذی
اگر چه ماجرا‌های این مجموعه کارتونی بر اساس شخصیت حیوانات و فضای زندگی آن‌ها در جریان بود، اما یکی از داستان‌های جذاب آن مربوط به پسرک مو بوری بود به نام هانس استروکاپ که اصلا اعتماد به نفس نداشت.
کد خبر: ۱۴۳۳۸۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۲

خاطرات کاغذی
شروع کارتون با کنار رفتن پرده نمایش توسط یک نمایش نویس شروع می شد.با کنار رفتن پرده شاهد ساعتی بودیم که از لحظه خلقت داشت کار می کرد.
کد خبر: ۱۴۳۳۷۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱

خاطرات کاغذی
خانم مالارد و برادرزاده‌اش ویلارد ویجون در دنیای اردک ها، مرتبا در حال سفر به اقصی نقاط دنیا بودند. هدف آن‌ها پرده برداشتن از معما‌های پیچیده بود.
کد خبر: ۱۴۳۳۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۸

خاطرات کاغذی
«هانسل وگرتل»، خواهر و برادری که با پدر و نامادریشان در کلبه‌ای نزدیک جنگل زندگی می‌کردند. روزی نامادری به دروغ به پدر آن‌ها گفت این بچه‌ها خیلی اذیت می‌کنند و دیگر تحملشان را ندارد و باید به جنگل برده و رهایشان کنی.
کد خبر: ۱۴۳۲۹۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۶

خاطرات کاغذی
پسری نوجوان، سوار برمرکبی هوایی، شبیه به موشک در هوا چرخی می‌زد وسپسدر کنار گردویی غول پیکر فرود می‌آمد. چکشی را از جیب شلوارشبیرون می‌آورد (چکش در حین بیرون آمدن، قدو قواره اش بزرگ و بزرگتر می‌شد!) و آن را بر سر گردو می‌کوبید، در حالی که آواز می‌خواند: «گردوی دانش/ سخت است و محکم/ امانباشد/ما را از آن غم/با نیروی/می/خواهم/بدانم.»
کد خبر: ۱۴۳۲۷۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۵

خاطرات کاغذی
یوناتان و برادر کوچکش اسکورپان که از ساکنین دره آلبالو بودند به رهبری زنی به نام سوفیا، برای کمک به مردم آزادیخواه دره گل سرخ در خفا مبارزه می‌کردند.
کد خبر: ۱۴۳۲۵۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۴

نیازمندی ها