خاطرات کاغذی
«باکی اوهر»، خرگوش شجاع سبز رنگی که ناخدای یک ناوچه فضایی به نام «خشم حق» بود.
کد خبر: ۱۴۲۴۷۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۲
خاطرات کاغذی
بچه آهویی گرفتار حمله شاهین میشود، در حالی که والدینش سعی میکنند پرنده شکاری را از او دور کنند، بچه آهو از والدینش دور میافتد.
کد خبر: ۱۴۲۴۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۱
خاطرات کاغذی
رابطه به ظاهر دوستانه میمونی حیله گر (با صداپیشگی شهروز ملک آرایی) با خرچنگی پرتلاش و ساده دل (باصداپیشگی ناهید شعشعانی) که در همسایگی هم زندگی میکردند به ماجرایی تراژیک ختم میشد.
کد خبر: ۱۴۲۴۴۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹
خاطرات کاغذی
«شیائو هی»، ماهی کپور کوچک، از مادربزرگش شنیده است که اجدادش در روزگاران خیلی دور موفق شده اند از روی دروازه اژدها بپرند. (منظور سدی است که بر روی رودخانه زرد در کشور چین بسته شده است) به گفته مادربزرگ، در آن سوی دروازه اژدها، سرزمین رویاها وجود دارد.
کد خبر: ۱۴۲۴۳۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۹
خاطرات کاغذی
کیسهای مملو از عصاره تنبلی که اولین بار آن را دست سمورآبی خواب آلود دیدیم. سمور که کیسه را برای فروش گذاشته بود خیلی زود مورد توجه پنگوئن قرار گرفت و در اعضای ماهی کوچک آن را از سمور خرید. وقتی پنگوئن کیسه را به خانه آورد خواب آلودگی و سستی عجیب به او مستولی شد. پنگوئن کیسه را به نزد خانواده غازها برد.
کد خبر: ۱۴۲۴۲۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۷
خاطرات کاغذی
در دهکده پنچ کلیف مخترعی به نام «تئودور»، با دوستان حیوان خود «سولان گاندرسن» زاغی شاد، پرانرژی و خوشبین و«لامبرت»، جوجه تیغی عصبی، بدبین و مالیخولیایی،به اتفاق هم زندگی می کردند.
کد خبر: ۱۴۲۴۰۳۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۵
خاطرات کاغذی
رام کردن اسب کهر وحشی آرزوی خیلی از مردان کلاه کابویی بود،آنها بسیار تلاش کردند تا آن را مال خود کنند اما زهی خیال باطل.
کد خبر: ۱۴۲۳۸۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۴
خاطرات کاغذی
فیلی مهربان و ساده دل در سن 44 سالگی که همچنان درعالم کودکی به سرمی برد. هنوز عاج هایش درنیامده و داشتن عاج برایش رویا شده بود. آن قدر در حسرت دشتن آن بود که یک روز به سرش زد از کامیون شکارچیان،عاج کرگردن سرقت کند!
کد خبر: ۱۴۲۳۷۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۳
خاطرات کاغذی
در زمانهای دور در میان صحرای شنی داغ، در پایه یک هرم بزرگ، بین دو مکعب سنگی موشی کوچک زندگی میکرد.
کد خبر: ۱۴۲۳۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۰۲
خاطرات کاغذی
ماجراهای زنبور دست و پاچلفتی که کارش شده بود بخور و بخواب.آخر تنبلی بود.این قدر که زنبورهای کندو از دستش به ستوه آمده و شکایتش را به ملکه بردند.وقتی ملکه متوجه شد چنین زنبوری در کندویش است به زنبورهای کارگر دستور داد هرچه زودتر او را از کندو بیرون کنند.
کد خبر: ۱۴۲۳۲۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۹
خاطرات کاغذی
روزگاری حیوانات جنگل به قصد تدارک جشن دور هم جمع شدند. هر حیوانی به فراخور ذائقه خود خوراکی برای دورهمی تدارک دیده و با خود به جشن آورد.
کد خبر: ۱۴۲۳۰۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۷
خاطرات کاغذی
دو تا کلاغ زاغی بسیار شبیه به هم که هیچ وقت از هم جدا نمی شدند. چه در خرابکاریها و چه در انجام کارهای مثبت همواره شریک هم بودند.
کد خبر: ۱۴۲۲۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
خاطرات کاغذی
ماجراها در یک منطقه حفاظت شده طبیعی که ماهیگیری در آن ممنوع است، اتفاق میافتاد. روزی سگهای آبی در کنار برکه استخوان ماهی خورده شده ای را پیدا میکنند، یکی از سگهای آبی در نقش کارآگاه، مامور تحقیق و به دام انداختن مسبب این موضوع میشود.
کد خبر: ۱۴۲۲۸۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۵
خاطرات کاغذی
ماجرای زندگی بچه پاندایی به نام «تائو تائو» و مادر مهربان و خردمندش که در جنگلهای مناطق کوهپایه ای کشور چین، زندگی میکردند.
کد خبر: ۱۴۲۲۵۶۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۲۱
خاطرات کاغذی
حکایت شیرین و پندآموز یونانی از «ازوپ»،(داستانهای کوتاه آموزنده که اغلب از زبان جانوران نقل میشود) روزی و روزگاری پیرزنی فقیری بود که از مال دنیا فقط یک خروس داشت.
کد خبر: ۱۴۲۲۳۵۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۹
خاطرات کاغذی
شبی طوفانی، سگ خدمتکار عالیجناب الیور (خرس) در حال خواندن افسانه ای است که عامل ایجاد طوفان را اژدها میداند.
کد خبر: ۱۴۲۲۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۸
خاطرات کاغذی
قایق یدک کش کوچکی به نام «تئودور» همراه با دوستانش در بندری بزرگ زندگی میکرد. در هر قسمت،می دیدیم که تئو وسایر یدککشها با مشکلی روبرو میشدند، آنها گاهی با یکدیگر و گاهی هم با کشتیهای بزرگتر دچار اختلاف میشدند اما هر بار با کمک هم مشکلات را برطرف میکردند.
کد خبر: ۱۴۲۲۱۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۷
خاطرات کاغذی
پسرک یتیم وفقیرسیه چرده ای در معبد دست به دعا برداشت که خداوند او را از نعمت و روزی روزافزون بهرمند سازد.دعای او این گونه مستجاب شد که زنبوری در میان خاشاک نی حصیری اش گیر افتاد،بنابراین وقتی زنبور بال میزد نی درهوا به پرواز درمی آمد.
کد خبر: ۱۴۲۱۴۶۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۱۰
خاطرات کاغذی
گروهی از رباتهای انسان نما به نام «بوبو بوب ها» که در نقطه ای بسیار دور از کره زمین در فضای لایتناهی زندگی میکنند. آنها با کشتی فضایی بادبانی خود به رهبری کاپیتان «باب وُتِر» در حال بازگشت به زمین هستند تا انسانها را از خطر حمله دایناسورها نجات دهند.
کد خبر: ۱۴۲۱۲۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۸
خاطرات کاغذی
حکایت ماجراجوییهای سرخوشانه وزغ ثروتمند و دمدمی ، گورکن خردمند ،موش آبی، موش کور و بازی و شیطنت آنها در میان قایقها و لذت بردن از خوراکیهای خوشمزه و ماجراجویی هایشان در جنگل.
کد خبر: ۱۴۲۱۰۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۶/۰۷