خاطرات کاغذی
در میان موشهای دنیای انیمیشها، برای موشهای این مجموعه کارتونی باید حساب ویژهای باز کرد، چرا که آنها دلبستگی و علاقه وافری به دنیای هنر و بلاخص تئاتر داشتند.
کد خبر: ۱۴۲۸۳۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۸
خاطرات کاغذی
یک گربه سنتی و سفید ژاپنی با روبان قرمز به گوش که او را شبیه به دختر بچهای مهربان کرده بود.
کد خبر: ۱۴۲۸۱۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۷
خاطرات کاغذی
نوجوانی به نام «یاکوب»، هر روز صبح برای کمک به مادرش در فروش سبزیجات و میوجات به بازار میرود.
کد خبر: ۱۴۲۷۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۶
خاطرات کاغذی
داستانی متحرک و زیبا از دنیای خیالات کودکانه که از همنشینی و هنرنمایی یک قیچی فلزی با کاغذهای اطرافش خلق میشد.
کد خبر: ۱۴۲۷۷۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۵
خاطرات کاغذی
سه بچه گربه ناز و چشم درشت شامل دو خواهر و یک برادر که در خانه ویلای زیبا و صورتی رنگ زندگی میکردند. خواهر بزرگتر گربهای به رنگ سفید با نام «پیشی» فوق العاده دانا و مهربان بود.
کد خبر: ۱۴۲۷۵۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۳
خاطرات کاغذی
تیتراژ کارتون با این جملات شروع میشد:موشی، مولی و گیلی در کنار سایر حیوانات بیشه، زندگی جالب و پُرهیجانی دارند. در ۱۵ کیلومتری یک شهر نسبتاً بزرگ، رودخانه پُر آبی وجود دارد که به دو شاخه تقسیم میشود. رودخانهای که در سمت راست جریان دارد رودخانه آبی نامیده میشود. در امتداد کناره این رودخانه، دشت سرسبزی وجود دارد که به آن شهر بیشهها میگویند. در این سرزمین کوچک، داستانهای پرماجرا و جالبی اتفاق میافتد که درباره چندین و چند حیوان است و...
کد خبر: ۱۴۲۷۳۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۲
خاطرات کاغذی
داستانی افسانهای وموزیکال ازشجاعت پسری به نام «پیتر» که همراه دوستانش گربه (آیدا)، مرغابی (سونیا) و پرندهای کوچک (ساشا)، عزمش را جزم کرد که به شکار گرگ برود، البته پدربزرگش فکر میکرد بچه بازیگوشی مثل «پیتر» نباید هرگز به شکار برود و این مساله برای «پیتر» که سرشار از اعتماد به نفس و شجاعت بود، گران آمد.
کد خبر: ۱۴۲۷۱۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
خاطرات کاغذی
«سوییمی»، تنها عضو سیاهپوست مدرسه ماهی قرمزها و تنها بازمانده از حمله ماهی تن بزرگ به ماهیهای مدرسه است، بعد از این حادثه او که خود را تنها دید، تصمیم گرفت برای رهایی از این غم و یافتن دوستان جدید به بستر آبها سفر کند؛ از طریق اقیانوس سفرش را آغاز کرد و در آبهای عمیق با بسیاری از موجودات شگفت انگیزهمچون عروس دریایی، مرجانها و اختاپوسها آشنا شد و... ماجرا از آنجا آغاز شد که ماهی سیاه کوچولو در اعماق اقیانوس با دستهای از ماهیهای قرمز برخورد کرد که میترسیدند از مخفیگاه خود بیرون بیایند چرا که ماهی تن بزرگ در کمین آنها نشسته بود.
کد خبر: ۱۴۲۷۰۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۳۰
خاطرات کاغذی
دو گروه کبریت که با یک خط مرزی دلخواه از هم جدا شده بودند؛ سربازانی مسلح، هوشیارانه در دو طرف، از مرز محافظت میکردند تا اینکه روزی مرز کمی تغییر کرد بدون اینکه کسی مقصر و مسبب آن باشد.
کد خبر: ۱۴۲۶۸۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۹
خاطرات کاغذی
یک پنگوئن گرمادوست که در منطقه آلاسکا زندگی میکرد. تلاشهای مستمر او برای گرم شدن معمولا با مخالفتهای سگی قهوهای رنگ به نام «سامدلی» روبرو بود.
کد خبر: ۱۴۲۶۷۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۸
خاطرات کاغذی
از بارش برف تازه بر سر و روی آدم برفی، نقش قلب روی سینه اش نقش میبندد. در پی این اتفاق آدم برفی جان میگیرد و شروع به اسکیت بازی روی یخ میکند، او در حین فرار از دست خرگوشی که برای بینی هویجی اش نقشه کشیده، به خانهای رسیده و وارد آن میشود.
کد خبر: ۱۴۲۶۵۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۶
خاطرات کاغذی
شب کریسمس گروهی از بچههای مدرسه به رهبری دختری به نام «کارن» آدم برفی به نام «فراس تی» به معنی سرد و یخی میسازند و کلاه سحر آمیز شعبده باز نابلد و طمع کاری به نام پروفسور «هنکل» را روی سر او میگذارند که باعث زنده شدن آدم برفی میشود.
کد خبر: ۱۴۲۶۳۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۵
خاطرات کاغذی
«موستی» یک بچه گربه کوچک ۴ ساله بود که با مادر و پدرش در خانهای کوچک در روستایی زیبا زندگی میکرد.
کد خبر: ۱۴۲۶۰۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۳
خاطرات کاغذی
ماجراهای یک زوج دوست داشتنی بود که در دهی نزدیک به شهر زندگی میکردند.
کد خبر: ۱۴۲۵۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۲
خاطرات کاغذی
«ویرگول» پسری نوپا بود،آن قدر که چهار دسته پا راه میرفت و همیشه کلاه بچههای شیرخواره به سر و پستانک به دهان داشت اما کافی بود که وقت خواب شود و چراغهای منزل خاموش شود. به محض اینکه مطمئن میشد پدر و مادرش به خواب رفته اند روی دیگر این بچه نوپا نمایان میشد.
کد خبر: ۱۴۲۵۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۱
خاطرات کاغذی
پلوتو، سگی نارنجی رنگ، با گوشهایی سیاه که سگ خانگی میکی موس بود. از آنجایی که پلوتو صحبت نمیکرد، ماجراهای او بر پایه حرکات فیزیکی بامزه و طنز بود و این وِیژگی او را به یک چهره پیشگام در شخصیتهای بی کلام کارتونی تبدیل کرد.
کد خبر: ۱۴۲۵۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۸
خاطرات کاغذی
دوستی درد سرساز پرندهای به نام «توماس» با «هیپو» که یک اسب آبی بود از روزی بارنی آغاز شد، پرنده که تازه از خانه قبلی اش - دهان تمساح- نقل مکان کرده بود در حالی که اسباب و اثاث زندگیش بردوش و به دنبال سرپناهی بود، متوجه شد همراه با قطرات ریز باران دانههای درشتی از آب روی سرو صورتش میریزد.
کد خبر: ۱۴۲۵۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۷
خاطرات کاغذی
وقتی «ساسوکه» پسر کوچکی بود پدرش که سامورایی بود و از جنگ نفرت داشت، سعی میکرد کشاورز نمونهای باشد، اما دشمنانش او را رها نمیکردند و در آخر هم او را از پای درآوردند.
کد خبر: ۱۴۲۵۱۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۶
خاطرات کاغذی
«پونی لند» یا سرزمین اسب ها، سرزمینی اسرارآمیز بود که در آن انواع موجودات جادویی زندگی میکردند. زندگی آرام آنها مملو از آهنگ و بازی بود. با این حال، همه موجودات چندان صلحآمیز نبودند و اسبهای کوچک اغلب مجبوربودند برای بقا در برابر جادوگران، ترولها و همه جانورانی که خواهان نابودی، بردگی یا آسیب دیدن آنها بودند، مبارزه کنند.
کد خبر: ۱۴۲۴۹۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۴
خاطرات کاغذی
«باکی اوهر»، خرگوش شجاع سبز رنگی که ناخدای یک ناوچه فضایی به نام «خشم حق» بود.
کد خبر: ۱۴۲۴۷۶۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۱۲