روایت داستان‌های قدیمی از دعوای گرگ‌های سیاه خبیث و دنیای یک بره باهوش که گاه حکمت‌آموز و گاه خنده‌دار بود.
روایت داستان‌های قدیمی از دعوای گرگ‌های سیاه خبیث و دنیای یک بره باهوش که گاه حکمت‌آموز و گاه خنده‌دار بود.
کد خبر: ۱۴۴۳۲۱۱
نویسنده مریم فلاح

مادربزرگ بره‌ها درحالی‌که در شب‌های سرد و بلند زمستان در حال بافتن جوراب‌های پشمی بود قصه‌های هراس‌انگیزی تعریف می‌کرد از طمع گرگ‌های بدجنس که مرتبا درصدد شکار گوسفندان بودند. درحالی‌که برخی از گرگ‌های جنگل با خوردن ماهی رفع گرسنگی می‌کردند، گروهی از گرگ‌ها هم بودند که علاقه‌ای به ماهیگیری نداشتند و خوردن گوشت لطیف بره را به هر شکاری ترجیح می‌دادند. گرچه نقل این ماجرا لرزه بر تن نوه‌ها می‌انداخت، اما وقتی مادربزرگ از بره‌ای سخن به میان می‌آورد که بسیار باهوش بود و با قدرت درایت و ذکاوت خدادادی‌اش هربار به نوعی حیله گرگ‌ها را نقش بر آب می‌کرد، آن وقت بود که قند در دل بره‌ها آب می‌شد. در پایان داستان هم مادربزرگ را می‌دیدیم که با قوت‌قلب‌دادن به نوه‌هایش شب خوشی را برای آن‌ها آرزو می‌کرد.

«قصه‌های مادربزرگ» با نام اصلی Pohádky ovčí babičky محصول سال ۱۹۶۶ چکسلواکی به کارگردانی واسلاو بدریچ تولید شده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها