کارگاه دو روزه نوجوانه در روزنامه جام جم

اولین دوره مهارت‌افزایی نوجوانه

اکنون با فراموش کردن خودمان و تبدیل شدن به مصرف کننده از همه جا بی‌خبر، نه‌فقط واردکننده فناوری‌های رسانه‌ای روزآمد جهانی هستیم بلکه همان چالش‌ها و بحران‌زایی‌هایش را نیز واردکرده، پذیرا شده‌ایم و البته خودمان را به بی‌خبری می‌زنیم، اما درعوض خانواده‌های ایرانی و نسل‌های نوآمد هستند که زیر فشار این رنج‌های بی‌نام و فشار‌های روانی تازه به دوران رسیده به‌راستی تا می‌شوند و گزند می‌بینند و همچنان آسیب خواهند دید و از روان‌رنجوری‌هایی رنج می‌برند برآمده از رسانه‌هایی که خودمان ابداع‌شان نکرده‌ایم و برپایه ضرورت‌هایی متفاوت با شرایط ما اختراع و راه‌اندازی شده‌اند که طبیعتا پاسخگوی مناسب نیاز‌های خودمانی ما نیستند. هرقدر هم خوشبینانه ادعا کنیم با تولیدات شایسته بومی می‌توانیم به رسانه دلخواه و همگرا با فرهنگ‌مان شکل مناسب خودش را بدهیم.
کد خبر: ۱۴۴۸۱۵۲
نویسنده علی مظاهری - روزنامه‌نگار

راه دوری نمی‌رویم. همین که دست هر کودکی تلفن همراه هست و گریزگاه پدر و مادر‌ها برای سرگرم کردن بچه‌ها شده تا کمتر وقت‌گیر باشند یا سروصدا و کنجکاوی‌های عجیب غریب کنند. همچنین رایانه از همیشه‌های لحظات‌شان شده چه به بهانه کمک‌درسی‌ها چه برای بازی روزآمد رایانه‌ای، اما روشن است که کودک در یورش ناگزیر آگهی‌ها و اطلاعاتی قرار می‌گیرد که به او زیرپوستی آسیب می‌زند و تصاویری می‌بیند که یکسره تولیدات غرب تمامیت‌خواه و سلطه‌جوست. تا جایی که همین فرآیند به قول نیل پستمن «آینده‌اش را با تباهی درگیر خواهدکرد، زیرا آن مایه و توان را ندارد و به مرحله‌ای نرسیده تا نیک و بد یا خوب و زشت را از یکدیگر تمیز دهد.»

این از ویژگی رسانه‌ های مدرن است که زمان کودکی و کودکی کردن را اگر به هیچ تقلیل ندهد به کمتر از آن هم راضی نمی‌شود! ناگزیری و ماهیت رسانه است که دوران کودکی را با شتاب و بی‌پروا اندک‌مایه و کوتاه می‌سازد. بی‌توجهی به خواسته کودکان و تجاوز به جهان شگرف‌شان از رفتار‌های رسانه مدرن است. 

بی‌اعتنایی به آزادی کودک و رهایی کودکوار همچنین بی‌توجهی بی‌باکانه به رشد روان و روح حساس و جهان‌پذیر کودک و عنایت به‌درستی، سلامت عقلی، جسمی و روحی‌اش را آشکارا در کنش‌های رسانه مدرن می‌توان دید. 

هجوم بی‌وقفه سودپرستی با تبلیغ‌ها و آگهی‌های رنگارنگ که مشتی تولید‌های زیان‌بار و گزندآلود را جار می‌زنند و کودک در برابرشان هیچ سنگر و پناهی ندارد، باعث می‌شود مستقیم و بدون آمادگی به دنیای مبهم بزرگسالان پرتاب شود. 

کشور ما به‌ویژه با این انقلاب و تاثیر گسترده و جایگاه معناساز و فرهنگ‌پرورش که همواره مادر تمدن بوده بسیار نیازمند به دستگیری، رهنمون، تربیت و پرورش همه‌جانبه نسل‌هایی آموخته، فرهیخته و درستکار با خصلت‌های بزرگ‌منشانه ایرانی‌اسلامی است که این مهم گرچه نیازمند مراقبت بزرگسالان است، اما هجوم بی‌امان رسانه به‌روشنی خانواده‌های معاصر را دچار چالش‌های بسیاری دراین‌باره کرده به‌نوعی‌که دیگر رشد عاطفی و کمال بچه‌ها با وجود هجوم رسانه ناممکن می‌نماید.

ایران‌زمین مثل همیشه‌هایش پر از شگفتی و شگفتانه است، به‌ویژه وقتی سپهر فرهنگی‌مان را در فضای کودکان و نیاز‌های بچه‌هایمان بازبینی کنیم.

فرهنگ ما و ادبیات سرشاری که داریم، اما سرشار بوده است از توجه به کودک، چون ویژگی‌اش کودکی اوست. چقدر داده‌های کهن سراغ داریم که بایستگی تربیت بچه‌ها و توجه به پرورش کودک را بازآموزی می‌کنند! این برای ما امری بدیهی است. از احادیث خاندان پیامبر و فرمایش‌های تربیتی‌شان درباره چگونگی ادراک کودکان و پرورش و آموزش‌شان تا ضرب‌المثل‌ها و متل‌های دیرین فارسی. همچنین رسم و رسوم نگهداری و بهداشت نوزاد و آیین‌های نام‌گذاری و نگهداری و ... بچه‌ها. فقط در ادبیات هزارساله فارسی چقدر سروده درباره کودکان و جهان‌شان و ویژگی‌های‌شان داریم. از این بیت پرآوازه مولوی:، چون سروکار تو با کودک فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد، تا نکته‌های سعدی و نظامی و .... همچنان که در مجموعه کتاب‌های مشهور به «سنن نبی و خاندان» بسیاری فضایل را در راستای کودک‌یاری و آموزش‌وپرورش بچه‌ها به‌روشنی در کنش و منش این بزرگان می‌توانیم ببینیم و الگو برداریم.

اما شوکه می‌شوید وقتی بدانید در غرب از دوران توجه به کودکی و حتی ایجاد واژگانی مانند کودک و بچگی کمتر از ۱۵۰ سال می‌گذرد. جالب‌تر این‌که می‌دانیم زبان، همه چیز است. زبان، ما را می‌پرورد و به ما جهان‌بینی می‌دهد و ما دست‌پرورده‌های زبان هستیم. همچنین در ادامه اگر این گزارش از پژوهش‌های اندیشگر بزرگ معاصر نیل پستمن نبود، پذیرشش دشوار می‌نمود: «هیچ‌یک از زبان‌های معروف اروپایی، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی، واژه‌ای که معرف و نشانگر انسان در دوران خردسالی یا معادل معنای واژگانی کودک باشد وجود ندارد. تا میانه سده ۱۷ حتی واژه‌ای هم که به نوجوان اشاره کند، دیده نمی‌شود»!

شگفت‌زده می‌شوید وقتی گزاره بعدی را بخوانید! همین‌که: اروپا تا کمتر از د وسده پیش در چه توحشی غلت می‌زده که برای ایرانیان باستان هم تصورش سخت بوده درحالی‌که در غرب یک‌سده‌ونیم پیش‌تر بنا به گزارش‌های تحقیقی خودشان: تربیت و پرورش [به‌ویژه کودک]مفهومی نداشت. فضیلت عفت و احساس شرم و حیا و رعایت آداب نیز اصلی ناشناخته بود. در باب آداب اجتماعی و رفتار زندگی چیزی وجود نداشت، که می‌بایست به خردسالان و نوجوانان تعلیم داده شود ....

حدود دهه ۵۰ میلادی تلویزیون همه‌گیر شد و ناگفته پیداست که مرز و برزن جداسری دنیای بزرگسالان و کودکان را به‌هم‌زد. ویژگی تصویری پیام‌های تلویزیون همین است که برای همه‌کس در همه حال قابل دریافت است، یعنی تقسیم‌بندی روشنی برای جداکردن جهان کودک و نوجوان از بزرگسال به‌طورکلی واقعا در داده‌های تلویزیون وجود ندارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها