پرونده «جام‌جم» از یک سریال متفاوت در گفتگو با تهیه‌کننده و بازیگران 

«بیست کویید» روایتگر یک طنز کرونایی

ماجرا از جایی آغاز می‌شود که کرونا اوج گرفته و جوانی مشهدی به نام محمدجواد به دلایلی وارد تیم گروه‌های جهادی می‌شود. بیست کویید با همین اسم دوپهلویی که دارد، مجموعه‌ای طنز به کارگردانی هادی حاجتمند و تهیه‌کنندگی رشید حاجتمند است که می‌خواهد روایتگر روز‌های کرونایی باشد.
کد خبر: ۱۴۳۱۹۶۷
نویسنده سپیده اشرفی - گروه رسانه

علی عامل هاشمی که پیش از این مجموعه‌های طنز را از او دیده بودیم، در قامت همان جوان مشهدی یعنی محمدجواد است. بازیگرانی مثل فرزاد جمشیدی، حسن زارعی، میرطاهر مظلومی، علیرام نورایی، آزیتا ترکاشوند، پانته‌آ کیقبادی و بهار نوحیان در این مجموعه طنز ایفای نقش می‌کنند. در گزارش پیش رو، با تهیه‌کننده و برخی بازیگران گفتگو کردیم تا جزئیات این مجموعه را جویا شویم. 

 به گزارش جام‌جم، روز‌های تلخ کرونایی را پشت سر گذاشته‌ایم، اما چه کسی می‌داند این تجربه تلخ، چقدر می‌تواند به ایستادن مقابل ناشناخته‌هایمان کمک کند؟ شاید به همین دلیل باشد که حتی بعد از به پایان رسیدن بحران کرونا، هنوز هم مجموعه‌های مختلفی برای تبیین آن روز‌های سخت، روی آنتن می‌رود. بیست کویید را باید از آن مجموعه‌ها دانست که قرار است به زودی روی آنتن برود. 

هنوز باید از کرونا حرف زد

رشید حاجتمند، تهیه‌کننده بیست کویید در خصوص تولید این مجموعه که قرار است با حال و هوای کرونا باشد، به جام‌جم می‌گوید: از آنجا که ایران در اتفاق کرونا توانست عملکرد خوبی را از خودش به جا بگذارد ــ چه در مهار ویروس و چه در تولید واکسن ــ باید گفت کرونا مسأله‌ای نیست که بتوان به راحتی از آن عبور کرد. رهبری هم در سخنرانی‌هایشان مکرر به این موضوع پرداخته‌اند که کرونا را مثل شهید آوینی روایت کنید. برای همین است که سریال‌های اخیر صداوسیما در مورد این ویروس منحوس ساخته شده‌است.

وی ادامه می‌دهد: این سریال از اوایل کرونا مطرح شده‌بود. یعنی قبل از «بچه‌زرنگ» این سریال را داشتیم. وقتی هم به تولید رسید، بچه زرنگ تمام شده بود. تجربه بچه زرنگ به ما کمک کرد دستمان گرم شود و بهتر بتوانیم بیست کویید را جلو ببریم. در واقع پیش تولید این سریال به کمک تولید بچه زرنگ، جلو افتاده بود. از روزی که تولید بچه زرنگ تمام شد، سراغ پیش تولید سریال رفتیم. سه ماه پیش‌تولید بیست کویید طول کشید. بالغ بر ۷۰ لوکیشن هم برای این مجموعه داشتیم و با بالغ بر ۱۰۰ بازیگر متفاوت در نقش‌های مختلف در این پروژه کار کردیم که شامل بازیگران محلی هم می‌شوند. تلاش کردیم بیشتر از بازیگران تئاتر استفاده کنیم. 

حاجتمند درباره دلیل انتخاب علی هاشمی به عنوان شخصیت اصلی سریال یعنی محمدجواد، عنوان می‌کند: این بازیگر خودش از خطه خراسان است و ما هم لازم داشتیم یکی از سوژه‌های اصلی‌مان مشهدی باشد و آنجا را به خوبی بشناسد. در نهایت به انتخاب او رسیدیم. ما بیشتر به دلیل متفاوت بودن این مجموعه با دیگر سریال‌های کرونایی و هم وجود امام‌رضا (ع)، تصمیم گرفتیم آن را در مشهد تولید کنیم. انتخاب مشهد باعث شد گویش و لهجه مشهدی کاملا در کار دربیاید و جا بیفتد. البته تلاش کردیم کرونا را از یک نگاه دیگر بررسی کنیم. به نظرم هنوز هم موضوع کرونا جای کار دارد. با توجه به صحبت‌هایی که رهبری هم داشته‌اند، باید به کرونا از زوایای مختلف بپردازیم. ما تعداد بالایی شهید در دوران کرونا داشتیم و احساس کردیم باید به آن پرداخته شود. در عین حال، بیشتر سراغ تاریخ‌نگاری رفتیم، اما آن را به شکل شیرین و دوست داشتنی برای مردم بیان کردیم و احساس می‌کنیم برای مخاطب جذاب است. بیست کویید روایتی جذاب از کروناست که فقط تلخی آن را بیان نمی‌کند.

وی در بیان روایت تک‌خطی این سریال هم می‌گوید: محمدجواد شخصیتی ترسو و دارای وسواس است که بر اساس یک موقعیت، در دل کرونا می‌افتد. در عین حال، ما با فرزاد جمشیدی جدید مواجه می‌شویم. او در قامت یک بازیگر حرفه‌ای، در سریال حضور دارد که مخاطب آن را می‌پسندد. لوکیشن‌های ما بیشتر مشهد و حومه آن بود. یعنی در مرکز شهر و حاشیه متمرکز بودیم. یک نقاهتگاه در یکی از روستا‌های حومه مشهد هم داشتیم. 

چالش مجریانی که بازیگر می‌شوند 

فرزاد جمشیدی که بیشتر در قامت مجری، به مخاطبان تلویزیون معرفی شده بود، در مجموعه بیست کویید در قامت بازیگر و یک پزشک جهادی حضور دارد. او درخصوص این نقش که اولین بازی جدی او در قاب تصویر است، به جام‌جم می‌گوید: من در این سریال نقش یک پزشک جهادی به نام دکتر بهروزی را بازی می‌کنم. او دوستانی در زمان جنگ و در میان مدافعان حرم داشته که شهید شده‌اند و در همان حال و احساس زندگی می‌کند و اگر کاری هم می‌کند، به یاد همان دوستان شهیدش است. در واقع اینطور باور دارد که الان میدان نبرد عوض شده و الان در سنگر سلامت می‌جنگد تا جهانشمولی کرونا را کنار بزند. دکتر بهروزی خیلی روحیه یک پزشک مطب‌نشین را ندارد و آدم وسط میدان است و مدام در نقاهتگاهی به نام شهید صیاد‌شیرازی در تردد است، به‌همه جا سر می‌زند، با همه دوست است و گاهی اطرافیان با او شوخی می‌کنند. زیاد نمی‌توان گفت از پزشکان مطب‌نشین است، چون بیشتر روحیه جهادی دارد.

وی درخصوص این‌که به‌نظرش هنوز جای کار برای کرونا در سریال‌های این‌چنینی دارد، عنوان می‌کند: به‌نظرم تهیه‌کننده این کار، دو گام مثبت را در زمینه دو فصل برنامه بچه‌زرنگ در کارنامه خود دارد. به‌نظرم او تنها به این دلیل که تهیه‌کننده تلویزیون است، کار بچه‌زرنگ را به‌عهده نگرفت بلکه انسانی دغدغه‌مند است که مسأله فاطمیون و مدافعان حرم برایش اهمیت داشت، همان‌طور که کرونا هم برایش اهمیت دارد. در زمانی که همه در حال فراموش کردن دوران کرونا هستند و مردم حافظه تاریخی بلندمدتی هم ندارند، باید باز هم در این زمینه صحبت شود. نباید فراموش کنیم که در روزگاری نزدیک هر روز ۷۵۰ نفر به‌واسطه کرونا از میان ما پر می‌کشیدند و نقشه کشورمان قرمز می‌شد. آدم‌هایی هم در این میان بودند که آمدند و از جان خود سپر ساختند. خوبی این سریال این است که به همان فراموش‌شدگان می‌پردازد و تأکید می‌کند که کرونا تمام نشده و شاید بیماری‌های دیگری در راه باشند. شاید خوب باشد که از این تجربه تلخ، یک بایگانی در ذهن‌مان بسازیم تا بتوانیم با ناخواسته‌ها مبارزه کنیم. گاهی ممکن است این ناخواسته، سیل، زلزله یا فروریختن یک ساختمان باشد که متأسفانه تجربه همه این‌ها را داشته‌ایم. اما یادمان باشد که مردم در مورد کرونا، آمادگی نداشتند. من یادم هست که در آن زمان کاری برای نیرو‌های مسلح آماده می‌کردیم به نام نبرد ناشناخته، چون این نیرو‌ها با تلاش خود جلو می‌رفتند. خوبی این سریال یادآوری این تلاش‌ها در بافت طنز است. در واقع به مردم یادآوری می‌کند که ببینیم چه کسانی بودند که از جان‌شان – که ارزشمندتر از آن نیست – گذشتند تا بتوانند جلوی این بیماری را بگیرند که واقعا موفق عمل کردند. ما در تار و پود این سریال، نقش پزشکان و صاحب‌نظرانی را می‌بینیم که موفق شدند دارو‌ها و واکسن مربوط را تهیه کنند تا دست رد به سینه تحریم بزنند. این‌ها چیز‌های خوب این سریال است که باید گفته شود تا مردم به یاد بیاورند.

جمشیدی درخصوص اولین تجربه خود در قامت بازیگر هم این‌طور بیان می‌کند: دکتر بهروزی فردی است که در اتاقش گل دارد و اهل شعر و موسیقی است. در واقع به شخصیت من خیلی نزدیک است. مردم قالبی از من در تلویزیون دیده‌اند که بیشتر مربوط به مونولوگ‌هایی است که اجرا می‌کردم. خودم ادبیات را خیلی دوست دارم و همیشه دوست داشتم یک ادبیات فاخر را به مخاطب ارائه کنم. اینجا جای یک نکته مهم خالی است؛ باید به این نکته توجه داشت که همیشه بازیگر‌ها سراغ اجرا می‌آمدند، چهره‌هایی که بی‌سر و صدا می‌آمدند و اجرا می‌کردند و در برخی مواقع شایسته این جایگاه برای اجرا نبودند. من نه به‌عنوان این‌که بخواهم از جایگاه اجرا دفاع کنم، اما می‌خواهم چند نکته علمی بگویم. ما مجری‌هایی که بازیگر شدند زیاد داشتیم؛ مثل شهاب حسینی، فرزاد حسنی، هومن حاجی‌عبداللهی، محمد سلوکی و.... این‌ها چند نکته مثبت داشتند؛ این‌که اگر یک مجری، بازیگر شود، موفق خواهد بود. کما این‌که در سراسر دنیا هم آدم‌هایی از این دست می‌بینید. اگر مجری بازیگر شود، به چند دلیل موفق است؛ اول این‌که مخاطب و فضای تلویزیون را می‌شناسد. دوم اینکه، حافظه قوی در حفظ کردن دیالوگ دارند؛ چون همان‌طور که می‌دانید به خاطر سپردن دیالوگ از بزرگ‌ترین چالش‌های بازیگران ماست. سوم این‌که، چون از مهارت‌های ارتباطی برخوردارند، می‌توانند در گروه از ارتباط خوبی برخوردار باشند و همذات‌پنداری با شخصیت کنند، می‌توانند میزانسن‌های خوبی ــ با هماهنگی کارگردان ــ به دوربین بدهند. از این جهت اگر مجری، بازیگر شود به‌مراتب بهتر از بازیگرانی است که مجری می‌شوند. 

وی می‌گوید: متأسفم که بگویم ما بازیگران خیلی مطرحی داریم که هنوز از توی گوشی برای‌شان پلاتو‌های اجرا را می‌خوانند. این‌ها چهره‌های تلویزیونی یا سینمایی خودشان را صرف داشتن چهره به برنامه مربوط می‌کشانند. برای من این‌طور نبوده به‌واسطه تجربه اجرایی که داشتم، راحت گرفته شود، چرا‌که حتی بیشتر هم سخت گرفتند. انگار توقع‌شان از من خیلی زیاد بود. من با فضای تلویزیون بیگانه نیستم، چون جدای از درس خودم، دو مدرک فیلمنامه‌نویسی و کارگردانی گرفتم و از این جهت با فضای کار آشنا هستم. پیش از این هم چند بار پیشنهاد برای کار در تئاتر و تلویزیون شده بود که هیچ‌وقت قبول نکرده بودم، اما آقای حاجتمند، تهیه‌کننده برنامه باران بودند که از حرم حضرت رضا (ع) پخش می‌شد و من هم حضور داشتم و لوکیشن این سریال در مشهد بود و به‌واسطه صمیمیتی که با بچه‌های آن برنامه داشتم، پایم به این سریال و بازیگری باز شد. گروه این سریال بسیار خوب بود و آدم کاربلدی مثل هادی حاجتمند که روحیه ارزشی و انقلابی دارد، در رأس کار بود که دست من را هم برای دیالوگ‌ها باز گذاشت. من سابقه اجرای مونولوگ در تلویزیون داشتم و گاهی در این سریال و درباره یک دیالوگ احساس می‌کردم که کم یا خالی است. کارگردان به من نمی‌گفت که چیزی به آن اضافه نکن و کاملا دست من را باز می‌گذاشت، شاید ۴۰ ــ ۳۰‌درصد دیالوگ‌های من بداهه بود. من برای برخی از دیالوگ‌ها مطالعه زیادی می‌کردم. مثلا در یک دیالوگ می‌خواهم بگویم این خانم دکتر زمانی که من آناتومی و فیزیولوژی درس می‌دادم، شاگرد من بود. احساس می‌کردم دکتر بهروزی باید قدری آناتومی بداند، رفتم چند کتاب در این رابطه بخوانم. کارگردان یک جا کات داد گفت چرا رفتی این کتاب‌ها را گرفتی؟ من می‌گفتم باید شخصیت باورپذیر باشد و به همین دلیل مطالعات جنبی داشتم که به من کمک می‌کرد. دیگر بازیگران هم ارتباط خوبی با من داشتند، گروه این سریال واقعا یکدست بود. البته برای نزدیک شدن به نقش، نزدیک به ۱۵ سال سن من را با گریم بالاتر بردند.

وی درخصوص باورپذیر بودن نقش هم می‌گوید: من این نقش را خیلی دوست داشتم. احساس می‌کردم دکتر بهروزی کاری می‌کند که به بقیه مردم می‌گوید نقش پزشک در این میدان چقدر مهم است. مردم در کرونا مبارزه کردند و کشته دادند. درست مثل جنگ بود، البته تلاش کردم در دیالوگ‌ها به نقش مهم ارتش و نیرو‌های مسلح اشاره و از شهدا یاد کنم.

جمشیدی در‌خصوص تلاش برای تکراری نشدن دیالوگ‌های مرتبط با شهدا هم تصریح می‌کند: من همیشه سرکلاس به شاگردانم می‌گویم که تلویزیون در یک یا دوماه اول، کارتان را به مردم نشان می‌دهد و بعد از آن، درون شما را برای مردم روشن می‌کند. اگر اعتقادی نداشته باشید، تلویزیون آن را لو می‌دهد. من زمانی که اسم شهدا را می‌آوردم، برای این‌که تکراری نشود، تلاش کردم از تجربه اجرای یادواره شهدا برای شناخت مخاطب استفاده کنم، چون این از اولین ضرورت‌های کاری مجری است. در عین حال چندان وابسته به فیلمنامه نبودم و تلاش کردم حرفی را بزنم که مورد علاقه مردم و نیاز آنهاست.

وی درخصوص تجربه کار با کارگردان عنوان می‌کند: دو چیز در کار من تأثیر داشت؛ یکی فضای مشهد که من را به‌عنوان مرید حضرت رضا (ع) تحت تأثیر قرار می‌داد و دوم اینکه، خوشخویی آقای حاجتمند برایم بسیار اهمیت داشت. در عین حال این مسأله برایم مهم بود که شخصیت تلویزیونی من را پاس بدارند و به‌عنوان یک فرد مبتدی با من برخورد نکنند، دستم را برای بازی در سریال باز بگذارند تا آزادی عمل داشته باشم. آقایان حاجتمند در کنار هم قرار دادن گروه، نقش بسیاری داشتند. من در جلسه‌ای که دوستان محبت کردند و به مناسبت اتمام بازی من در سریال در پشت صحنه گرفتند هم گفتم که به‌عنوان کار یا شغل به این سریال نگاه نمی‌کردم و دلیلش هم آقای حاجتمند بودند.

این مجری و بازیگر درباره احتمال ادامه بازیگری هم این‌طور بیان می‌کند: طی چند روز، دوسه پیشنهاد تازه داشتم. به نظرم نوع بازی من از بین گروه به بیرون درز کرد و به همین واسطه، درخواست بازی به من شد. اگر بخواهم ادامه بدهم، خیلی روی آن فکر می‌کنم. دوست دارم شخصیتی را به نمایش بگذارم که واقعی باشد.

وی در پاسخ به این که اگر قرار باشد خودش را بازی کند برای مخاطب تکراری نمی‌شود، می‌گوید: من شوخ طبع هستم و جنبه‌های مختلفی از شخصیتم را هنوز برای مخاطبان نشان نداده‌ام. برای همین احساس می‌کنم تکراری نخواهد بود. یکی از نقش‌هایی که به من پیشنهاد شد، بازی در نقش یک معلم روستا بود که می‌خواست وارد عرصه ورزش حرفه‌ای دو و میدانی شود تا به عرصه قهرمانی و یک درآمد برسد و با آن بتواند یکی از دانش‌آموزانش را نجات دهد. این خیلی برایم جذاب بود. به هر حال پیشنهاد‌هایی مطرح شده که درباره آن فکر خواهم کرد.

یک پزشک متفاوت 

آزیتا ترکاشوند، بازیگر نقش دکتر آرامش در سریال ۲۰‌کووید است که تلاش کرده یک پزشک متفاوت را به نمایش بگذارد. او درخصوص نقش خود در این مجموعه به جام‌جم می‌گوید: من در این سریال نقش دکتر آرامش را دارم که پزشک بخش است. تفاوتی که این پزشک دارد و نقش را متمایز می‌کند، این است که از خودگذشتگی این شخصیت خیلی بارز است تا جایی که در زمان کرونا و در آن وضعیت به‌عنوان یک پزشک، کار جهادی زیبایی انجام می‌دهد و در روستا‌ها و شهر‌های مختلف می‌رود تا در بحران کرونا خدمت کند. در عین حال هر جا که احساس می‌کند حضورش باعث کمک به مناطق محروم می‌شود، دریغ نمی‌کند حتی در شرایطی که می‌داند جان خودش هم در خطر است. با این حال قسم‌نامه پزشکی‌اش را زیر پا نمی‌گذارد و به آن پایبند است. به همین علت، نقش جذابی است. 

وی درخصوص چالش‌های بازی در سریال بیست‌کویید که در مشهد تصویربرداری می‌شود، عنوان می‌کند: کار در پروژه‌ای دور از محل زندگی، خیلی سخت است و قطعا بازیگر وقتی به محل زندگی خود نزدیک است، دغدغه کمتری درباره خانواده یا محل کار دارد، چون حداقل می‌تواند در خانه خودش استراحت کند. وقتی دور از محل زندگی‌اش باشد، فشار روانی خاص خود را دارد. با این حال، کار‌های این‌چنینی برای من جذاب است و کار در شهر‌های دیگر را دوست دارم. یعنی دغدغه این را ندارم که به محل زندگی‌ام نزدیک باشد. دکتر آرامش سریال بیست‌کویید، یک پزشک با شخصیتی چند بعدی است. من تلاش کردم همه این ابعاد را نشان دهم. این شخصیت اول از همه همسری مهربان و مادر است که البته باعث نمی‌شود بین وظیفه مادری، وظیفه پزشکی و قسم نامه‌اش فاصله بیفتد. در عین حال این پزشک در دوران کرونا و با وجود بحران‌ها و فشاری که به کادر درمان وارد می‌شود، تلاش می‌کند روحیه خود را حفظ کند و امید، نشاط و قدرتش را نشان دهد. در مجموع همه این مسائل، باعث می‌شود نقش پرچالشی بوده و وجه‌های مختلفی داشته باشد. به همین دلیل این نقش را دوست دارم و به‌نظرم نقش جذابی است. 

ترکاشوند درخصوص بازی در نقش‌های پیچیده که بیشتر هم منفی بوده، می‌گوید: نکته جالب این است که نقش‌های مثبت را بیشتر بازی کردم، اما چند نقش منفی من، بیشتر دیده شده و همه به اسم آن نقش‌ها مرا می‌شناسند. مثلا بهترین بازیگر نقش اول مراکز استان‌ها را برای بازی در یک نقش مثبت گرفتم، اما می‌توان گفت نقش‌های منفی که بازی کردم بیشتر دیده شده. من برای بازی در نقش دکتر آرامش، تلاشم این بود به‌گونه‌ای نباشد که انگار فرسنگ‌ها از مردم فاصله دارد. می‌خواستم نشان دهم که یک پزشک از دل خود مردم است. یک مادر و یک همسر که مثل خود مردم است. تلاشم را کردم که از مردم فاصله نداشته باشد. می‌خواستم مخاطب آن را از خودش بداند. به‌نظرم هیچ چیز مطلقی وجود ندارد که بخواهیم بگوییم یک فرد، سیاه یا سفید مطلق است. انسان برای این جذاب است که از ابتدا درگیر این نیک و بد و نور و تاریکی بوده و خودش را دائم کشف می‌کند تا به تکامل برسد. من در هیچ‌کدام از شخصیت‌ها اینطور بازی نکردم که سیاه مطلق باشد. مثلا گلی ثابتی سریال گاندو هم که سیاه‌ترین شخصیت بود را طوری بازی نکردم که مخاطب از آن متنفر شود. در همه این نقش‌ها به‌گونه‌ای بازی کردم که مخاطب متوجه شود شرایط آن فرد را به نقطه مربوط رسانده است. 

وی درباره متفاوت‌بودن این نقش هم اینطور بیان می‌کند: من به جرات این را می‌گویم ــ شاید خودخواهی باشد ــ و درباره هیچ‌کدام از نقش‌هایم این را نگفته‌ام: به نظرم دکتر آرامش یک پزشک کاملا متفاوت است. همان‌طور که در مورد گلی ثابتی گاندو گفته بودم که یک نقش منفی و متفاوت است که تبدیل به مثال و یک معیار می‌شود و نقش‌های مشابه را با آن می‌سنجند، این پزشک هم به نظرم همین است. شاید کمتر کسی به شخصیت و ارزش انسانی که در این نقش وارد کردم توجه کند. می‌خواستم نشان دهم که چطور پزشکان و کادر درمان در دوران کرونا درست مثل رزمنده‌هایی بودند که در یک خط مقدم ترسناک، فعالیت می‌کردند. فداکاری در این پزشکان، بارز بود. یعنی باید فداکاری عجیبی در وجودت باشد که بتوانی برای مردم و دیگران کار کنی. من همین کلمه فداکاری را در این شخصیت و نوع بازی او، به‌صورت برجسته نشان دادم. یعنی یک پزشک فداکار برای مردم و حتی برای همکاران و همسرش. 

این بازیگر در خصوص تجربه کار با تهیه‌کننده و کارگردان هم می‌گوید: این دومین کار من با آقایان رشید و هادی حاجتمند است. کار قبلی من با آن‌ها یک کار سینمایی به‌نام «اشنوگل» بود که مرحوم علی سلیمانی به همراه هادی حاجتمند آن را کارگردانی می‌کردند. این فیلم درباره ۴۰ شهید غواص بود. خصوصیتی که آقایان حاجتمند دارند و من به‌عنوان بازیگر دوست دارم با آن‌ها کار کنم این است که معتقدند بازیگر باید نقش خودش را شناسنامه‌دار کند و روی آن تسلط داشته باشد. درواقع نظر بازیگر برای‌شان مهم است و در کار، با روحیه شاد و انرژی مثبت حضور دارند. ما در تابستان، با لباس‌های مخصوص کرونا و ماسک روی صورت، ساعت‌های طولانی در بیمارستان بودیم تا کار را تولید کنیم، اما با وجود همه این سختی‌ها، خندان و مثبت بودن این دو نفر، به ما در کار کمک می‌کرد.

سیر تحول یک جوان مشهدی 

مخاطبان علی هاشمی را بیشتر به‌واسطه بازی در قامت یک جوان مشهدی به خاطر می‌آورند. او خودش از خطه خراسان است و برای بازی در چنین نقش‌هایی هم بیشتر انتخاب می‌شود. علی هاشمی حالا در قامت شخصیتی به نام محمدجواد در سریال بیست‌کویید حضور دارد. او در خصوص ویژگی‌های این شخصیت به جام‌جم می‌گوید: نمی‌توان گفت محمدجواد ترسوست. درواقع یک شخصیت محافظه‌کار است که خیلی جنبه‌های مذهبی ندارد. البته که نماز می‌خواند و پایبند به دین است، اما شاید بتوان گفت عضو گروه یا وصل به مثلا بچه‌های مسجد محل نیست. محمدجواد یک جوان عاشق‌پیشه است که دوست دارد آرامش داشته باشد و زندگی خودش را تشکیل دهد. درعین‌حال، معیار‌هایی برای ازدواج و انتخاب همسر دارد. او در نهایت برای رسیدن به دختری که دوست دارد، وارد یک جریان کرونایی شده و با بچه‌های جهادی که به کادر درمان کمک می‌کنند همراه می‌شود. یعنی در ابتدا وارد این جریان نمی‌شود، اما به‌خاطر هدف دیگری، وارد گروه‌های جهادی می‌شود، ولی به مرور هدف ثانویه‌ای که دارد جای هدف اول را می‌گیرد.

وی در خصوص متمایز بودن این نقش با دیگر نقش‌هایی که بازی کرده عنوان می‌کند: من در مجموعه‌های مختلفی در قامت یک جوان مشهدی بازی کردم، اما در بیست‌کویید مشهدی صحبت نمی‌کنم بلکه آهنگی از لهجه خراسانی را دارم، چون طیف گسترده‌ای از آهنگ و لهجه در خراسان وجود دارد. مثلا در یک مجموعه با لهجه سبزواری صحبت کردم، اما مخاطبان آن را با عنوان لهجه مشهدی می‌شناسند. تفاوت‌های این را خود مردم منطقه احساس می‌کنند. حتی در خود مشهد هم لهجه‌های مختلفی وجود دارد. در بیست‌کویید خیلی ملاک‌مان روی لهجه مشهدی نبود. حتی اگر در خود مشهد باشید هم متوجه می‌شوید که خیلی از مردم به لهجه غلیظ صحبت نمی‌کنند و آهنگی از آن لهجه در کلام آدم‌ها وجود دارد. درعین‌حال، تفاوت نقشم نسبت به دیگر نقش‌ها این است که سیر تکاملی دارد و این را در سریال دیگری نداشتم که از یک شکل به شکل دیگر تبدیل شود. شاید در نقش‌های دیگر در نهایت یک جوان بامزه بودم که عاشق‌پیشه بوده، اما تا انتها به یک شکل حضور داشت. اما در بیست‌کویید از یک شکلی نقش را شروع کردم و به چیز دیگری رسیدم. به نظر خودم قابل باور است. تصور کنید مثلا یک بچه‌هیاتی نیستی و زمانی که ناخودآگاه با این‌طور آدم‌ها روبه‌رو می‌شوی و می‌گویی با این‌که هیچ وقت با آن‌ها مرادوه نداشتی، چقدر حس می‌کنی آدم‌های خوبی هستند و وجه اخلاقی آدم‌ها را درک می‌کنی. ذهنیت اخلاق مدارانه در این سریال مهم است. در واقع می‌توانم این‌طور بگویم که این سریال، درباره اخلاق‌مداری است.

هاشمی همچنین در خصوص اضافه کردن تکه کلام به دیالوگ‌ها هم این‌طور بیان می‌کند: در بیست‌کویید با تعاملی که با کارگردان و نویسنده مجموعه داشتم، برخی تکه کلام‌ها و موقعیت‌هایی که بامزه بوده را به نقش اضافه کردیم که به نظرم جذاب خواهد بود.

این بازیگر که بیشتر او را در قامت یک بازیگر طنز می‌شناسیم، در خصوص حضور در پروژه‌های طنز و این پرسش که آیا انتخاب خودش بوده، می‌گوید: طیف پیشنهاد‌هایی که به من می‌شود به دلیل سبقه‌ای که در بازیگری کار‌های کمدی داشتم، بیشتر از همین جنس بوده. این‌طور نبوده که عامدانه باشد، اما این را هم باید بگویم که خودم در شرایط فعلی جامعه دوست دارم بیشتر در کار‌های طنز باشم تا لبخند را به مردم بدهیم. احساس می‌کنم این کار برای جامعه شریف‎‌تر است تا این‌که آن‌ها را در غم نگه دارم. این البته نظر شخصی من است و ترجیحم این است که مردم را به شادی دعوت کنم یا لحظه‌ای از آن غم‌شان دور کنم.

به گزارش جام‌جم، بخشی از رنگ و رخ نمایش یک مجموعه در استان‌های دور از تهران، با نمایش جاذبه‌های گردشگری آن استان است. هاشمی در این خصوص می‌گوید: یک جاذبه عمده مشهد بین مردم، حرم امام رضا (ع) است که شاید بخش عمده دلیل آمدن این سریال به مشهد هم این بوده که بگوییم چنین جاذبه‌ای وجود دارد و مردم هم از تماشای این حرم لذت می‌برند. اما در این سریال به جایی رسیدیم که برخی نقاط کمتر شناخته شده را مطرح کنیم، مثلا شاید خیلی از زائران نرفته باشند کوه سنگی یا یک پارک قدیمی را ببینند، می‌خواستیم ذره‌ای از آنجا را نشان دهیم و بگوییم مشهد که بزرگترین شهر مسافرتی ایران است، جا‌های دیدنی و اقلیم‌های عجیبی دارد. البته به اندازه وسع خودمان آن را نشان دادیم.

وی در خصوص استفاده از بازیگران بومی در این پروژه هم عنوان می‌کند: استفاده از بازیگران بومی در بیست‌کویید زیاد اتفاق افتاده، چون خیلی از بازیگران، ساکن مشهد هستند یا آنجا کار تئاتر و فیلم بازی می‌کنند. البته یک چیز دیگری که وجود دارد، خیلی از بازیگران – مثل خودم - ممکن است سال‌ها دور از مشهد کار کرده باشند، اما وقتی یک بازیگر مثل من سر این کار می‌آید، جزو بازیگران مشهدی است. به نظرم استفاده از بازیگران بومی در طول سال‌های اخیر به سریال‌سازی کمک کرده است. مثلا من سریال نون خ را خیلی دوست دارم. وقتی این سریال را تماشا می‌کنم می‌بینم بازیگران بومی زیادی کردزبان هستند و قبلا در سریالی آن‌ها را ندیده بودم، بازی‌شان را دوست دارم و جزو طرفداران‌شان هستم. شاید آن‌ها را بیشتر از بازیگرانی که کردی صحبت نمی‌کنند دوست داشته باشم. در بیست‌کویید هم تلاش کردم همین اتفاق بیافتد. با توجه به این میزان از کاری که ضبط کردیم، به نظرم بچه‌های مشهدی در این کار درخشان هستند. یکی از آن‌ها جواد سلطانی است که دوست محمدجواد در سریال است و به نظرم خیلی خوب بازی کرده و امیدوارم همین‌طور که ما لذت بردیم، مخاطب هم کار را دوست داشته باشد.

هاشمی در خصوص تجربه کار با کارگردان این مجموعه هم می‌گوید: من پیش از این با آقای هادی حاجتمند کار نکرده بودم، ولی با هم آشنا بودیم. شاید برخی افراد هادی حاجتمند را به منزله کارگردان فیلم جنگی یا ضد جنگ یا مستندسازی از سوریه بشناسند. ممکن است بگویند چطور ممکن است این آدم سریال کمدی بسازد. می‌خواهم بگویم وقتی شما کار‌های این چنینی انجام دادی، من – به عنوان بازیگر- اعتماد بیشتری می‌کنم. وقتی کسی در شرایط سخت‌تری توانسته کار را بسازد، فراغ بال بیشتری نسبت به پیشنهادپذیری دارد. آقای حاجتمند همیشه با ایده سرکار حاضر می‌شود و معتقد است که از یک جا به بعد باید با بازیگر تعامل کند تا کار، کامل شود. این تعامل برای من خیلی دوست داشتنی بود. ایشان به شدت خوش اخلاق است. وقتی ضبط یک پروژه از ۵-۴ ماه بیشتر می‌شود، ممکن است افراد دچار تنش شوند و از طریق کارگردان که همدلی می‌کند، قابل مدیریت است. این را در کار با آقای حاجتمند احساس کردم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها