ادای‌دین به حماسه‌سازان ‌کُرد
نگاهی به سوران؛ سریال پرمخاطب این روزهای تلویزیون

ادای‌دین به حماسه‌سازان ‌کُرد

نگاهی به سریال سوران و ‌تمایزاتش

نمونه یک سریال شریف

تا همین‌جا که مجموعه «سوران» را دیده‌ایم، ویژگی‌ها و تمایزات اساسی در آن وجود دارد که می‌توانیم به عنوان یک نمونه خوب درباره‌اش گفت‌وگو کنیم. این نمونه‌های امیدبخش نظیر «آتش و باد» و چند سریال امنیتی و گاندو و دادستان و... در دو سه سال اخیر برای ایرانیان دوستدار انقلاب اسلامی که چشم امید به تداوم آن دارند، معنادار است.
کد خبر: ۱۴۱۶۳۲۶
نویسنده احمد میراحسان - نویسنده و پژوهشگر

نمونه یک سریال شریف

این معنا زمانی تقویت می‌شود که همراهی می‌کند با تحولات دوره اخیر و ساماندهی  تازه و ترمز آقای جبلی به عنوان یک انقلابی در شتاب برنامه‌ها و سریال‌های مدرن‌گرای غرب‌زده و توجه به قصه‌هایی که در این ۴۰ سال بر ایران گذشت و افشاگر درجه وحشیگری ضدانقلاب داخلی و خارجی است! و البته در اینجا اصلا موضوع  انقلابی و ناظر به زندگی واقعی ایران کافی نیست بلکه بیان سالم، درست و رها از ابتذال و کار سرسری مهم است و شکل معقول و اندیشیده، ارزش یکه دارد .
     
هماهنگ با روح انقلاب

تغییر ساختار، تغییر چند رکن یک نهاد است؛ اول تفکر بنیانی آن است‌. در صداوسیما این تفکر به معنی تغییر ساختار تفکر پیرامونی به ساختار اسلامی/ انقلابی در برنامه‌سازی گوناگون  است. مثلا «محیا» یا برنامه‌های محرم و رمضان گذشته تحول مثبتی را برای هماهنگی با روح حاکم بر انقلاب، نشان می‌دادند. سوران جزو این دسته از کارهاست. البته صداوسیما در جمهوری اسلامی، سازمانی تحت هدایت نهاد رهبری بوده‌است‌ اما این به معنای سلامت همه برنامه‌های آن نباید پنداشته شود. سوران کاری است که در متن آن مندرج و عیان است که محصول روابط  ناسالم و بساز و بنداز نیست و جدا از روابط رانتخوارانه و باندی، نگرش‌های آویزان به تفکر غیرانقلابی و انفعال و دنباله‌روی از جریان‌های مقلد و پیرو الگوهای برنامه‌سازی غربی و حتی رفتارهای نامشروع اخلاقی و ترویج استفاده از جذابیت زنان و روابط غیراخلاقی یا بازی کردن  با روان و اعصاب مردم و فضایی عصبی و یأس آلود و تاریک اندیش یا حتی سرشار از بی‌اعتمادی و فساد و شرارت،  بدون روزنه‌ای به روشنایی و الگوهای امیدبخش و شخصیت‌های اصیل کم اتفاق افتاده‌است و ربطی به انبوه آثاری ندارد  که در ۴۰ سال اخیر با ویژگی‌های مبتذل نام برده شده در بالا در انحطاط زیبایی‌شناسی مردم نقش داشته و در تنزل فکری و تزلزل اعتقادی‌شان کوشیده‌اند. تفکر درباره خود رسانه‌ملی و این که وظیفه‌اش چیست و‌ چه آثاری باید مقدم داشته شود، در تغییر ساختار سریال‌سازی مهم است. علت آن که سال‌ها در تلویزیون ما اثری از داستان‌های تاریخی هویت‌بخش نمی‌دیدیم،  یا دوره‌های مهم تاریخی که نشان رخدادهای بزرگ تمدنی است حذف می‌شد یا تصویری از چالش ما با قدرت‌های جهانی و فضای امنیتی موجود نبود، یا تعرضی به نقش جنایت‌بار قدرت‌های شیطانی در منطقه نمی‌شد، یا تصویری جدی از توطئه‌های صهیونیستی و داعش یا وضع گروه‌های مخالف به فیلم درنمی‌آمد یا روح شریف خانواده‌ای مؤمن و چالش‌هایش با دین‌ستیزی در جامعه در محیط کار، در زندگی شهری روایت داستانی نمی‌یافت و... . 
     
سرگرمی‌های ضد فرهنگی

مردم و نسل‌های نو با آن  نوع سریال‌ها شاید سرگرم می‌شدند اما سرگرمی پوچ یا موذیانه ضد فرهنگ! زیرا  با آنها هیچ تصویری درباره حیات اسلامی و انقلابی، و آرمان‌ها و چشم‌به‌راهی ما و حرکت در مسیر ظهور عدل موعود جهانی در این جهان ظلمانی دریافت نمی‌کردند و سرمایه عظیم مردم بر باد می‌رفت. این  خلأ تصویری، از ایران انقلابی و منطقه خاورمیانه و رنج و جهد مسلمانان یک پیروزی در سرکوب روایت اسلامی و انقلابی از زندگی ما و به سود کفر جهانی ظالم و محارب و اسلام‌ستیز بود و اصلا توجیه‌پذیر نبود. اینها همه و همه به تفکر دچار ترشحات نهان لیبرالی پاره‌ای گردانندگان تلویزیون و نگاه مدیران بستگی دارد و تداوم ساختار پیرامونی و محافظه کار و ضد انقلابی و غیراسلامی آن. خوشبختانه امروز اراده پایان دادن به این وضع جدی است و سوران یکی از سریال‌های نمایش‌دهنده این اراده به حساب می‌آید. 
   
 رسانه بازتاب‌دهنده آزاد‌اندیشی

 اما جنبه‌های دیگر تغییر ساختاری که باید طرح روشن و جدی برای آن داشت به سازمان‌دهی و کنترل و مناسبات انسانی، نیروی انسانی و... ربط دارد که از بحث ما بیرون است، ولی نفی یک سوء‌تفاهم ضروری است. اذهان مستبد که انقلاب اسلامی را عمیقا نمی‌شناسند و نیز لیبرال‌های وطنی، فکر می‌کنند منظور از تغییر ساختار، بنا نهادن یک رسانه مدل بلوک شرقی، اسیر استبدادهای هنری و رسانه‌ای و دلبخواهی‌های قدرت تک‌صدایی و بی‌اعتنا به مشارکت مردم است. هرگز چنین نیست و هرکس چنین بیندیشد، اسلام و انقلاب اسلامی را نشناخته است. در اسلام، رسانه باید بازتاب‌دهنده آزاداندیشی باشد و خرد و ایمان، نیز مروج محبت و تقوی و حیا، دارای قدرت تربیت توان تفکر مستقل مردم و مشارکت آنان، دارای‌ شجاعت مقابله با اشتباهات مدیران بر‌اساس موازین دین، دارای قدرت مطالبه‌گری و خلاصه یک دانشگاه واقعی عقل‌پروری، پرورش زیبایی‌شناسی و اخلاق، دارای مسئولیت معرفی مردم گوناگون و اقوام ایران و مسلمان منطقه و مردم جهان به همدیگر و گسترش دوستی و صلح در سطح ملی و منطقه‌ای و جهانی و دفاع از حق و کنش ضدظلم مستضعفان... اینها رؤیا نیست مطالبه مؤمنان است و سریال‌ها در این مسیر نقش یکه‌ای دارند. 
     
مردم و مواجهه با نتایج تغییر 

امید آن که در دوران حاضر، تغییر ساختار در همه سازمان صداوسیما جدی گرفته شود و در سریال‌سازی هم طرحی نو افکنده و به حکمروایی برداشت غیرانقلابی پایان داده شود، این امید ارجمند همه انقلابیون است و حساسیت نسبت به ادامه گذشته و فقدان تحول و کنش استراتژیک، حساسیتی خردمندانه است. تن ندادن به روزمرگی و این دلخوشی دنیاگرا که قدرت سیاسی از دست جناح لیبرال خارج شده و... ادامه همان رفتار و ناهنجاری‌ها واقعا تحمل‌ناپذیر باید شمرده شود. مردم باید نتایج تغییر را ببینند و به مردم باید در‌باره چاره‌اندیشی تشکیلاتی نو آگاهی داده شود و از تصمیم‌گیری‌های جدا از خرد و کار جمعی نهادینه و جمعی و سازمانی و از افتخار‌فروشی فردگرایانه و تفاخر مدیریتی باید روی بر تابیم و هر کاری بنا به روال قانونمند و سازمان‌یافته در بهترین حالت باید به انجام برسد. نباید کیفیت هنری کار مبتذل شود، نباید حکمرانی دلبخواهی مدیران شایع شود، یک سریال مدام در نهادی‌های تخصصی و معتمد و امین باید روال شکل‌گیری‌اش را از سر بگذراند و ‌وقتی به تصویب رسید سازندگان با آزادی بهترین قدرت خلاقه‌شان را برای اجرا به‌کار گیرند. نباید یک مهر انقلابی به پیشانی کار بزنیم و هر‌کسی که خطای ما را گوشزد کرد طرد کنیم و اثر مبتذل را به اسم اثر انقلابی معرفی کنیم.
     
ضد ابتذال

همه این ویژگی‌های ضد ابتذال، در سریال سوران با فروتنی لحاظ شده است. من درباره سوران می‌نویسم، چون سوران از نمونه‌هایی است که می‌تواند به الگو تبدیل شود و با الگوهای جعلی بستیزد. منظورم تقلید روایی نیست، بلکه توجهات استراتژیک در‌خصوص سلامت محتوا و فرم بنا به نیازهای حیات امروزی ماست و آگاهی‌های ضروری که مردم به آن محتاجند. من فعلا از منظر پاسخ به نیازهای انقلاب اسلامی با زبانی شریف و واقع‌گرا در آن غور و تمرکز می‌کنم و تا همین‌جا که دیده‌ایم مسلما سجایای آن مثال‌زدنی است.

۱۳ نکته تحلیلی از تم و فرم سریال «سوران» 

۱- سوران، یک سریال فعال در برابر تهاجم رسانه‌ ای دشمن است و نه منفعل. جریان ضد‌انقلاب جهانی، صدسال است که روی مسائل قومی ایران برای تکه پاره کردن کشوری که بالقوه امکان عظمت و رقابت دارد سرمایه‌گذاری کرده است و هر بار مثل گرگی تکه‌ای از شمال و‌ جنوب و شرق و غرب ایران را کنده و به‌ویژه توطئه تجزیه‌طلبی پس از انقلاب رهایی‌بخش ایران صد‌چندان شده و در اغتشاشات اخیر به وضوح نقش اینان با همه جنایات‌شان، تهاجمی بوده و رسانه ما در سریال‌سازی همواره منفعل بوده است‌. سوران در کنار سریال ملهم از زندگی خانم صباغ در دوره اخیر، نمونه‌های کنش‌مندی رسانه در افشا و حمله به جنایت‌کارانی است که با شعارهای عوامفریب، به‌جای مجازات، جایزه می‌خواهند.

۲- ویژگی ساختی سوران، زبانی واقعگرا است. وقتی از واقعگرایی می‌گوییم، نباید درکی سهل‌الوصول داشته باشیم. یک فرم رئالیستی نیازمند شناخت عمیق محیط زیست، روابط انسانی و فرهنگ و تویه و درونه زندگی محیطی است که روایت واقعگرایانه از آن ارائه می‌دهیم. وقتی بی‌سوادانه و بدون تحقیق در زندگی مردم می‌نویسیم، البته لاطائلات می‌بافیم. واقعگرایی محصول خرد و پژوهش است و یک ظاهر فریبنده و ادا نیست.

۳- سادگی بیان، روایتی سر راست و درست و بلد بودن کار فیلمنامه سوران متجلی است. از فرط فقر مصالح روایت به این در و آن در نمی‌زند، خرده‌داستان‌های چرت و بی‌ربط و آب‌بندی موهن مرتکب نمی‌شود. اگر هم در ریتم کمی کند است، محصول تفکر و کاری بی‌مقدار و ناشرافتمندانه و خر شمردن تماشاگر نیست. روایت سالم پیش می‌رود و پیرنگ را دنبال می‌کند. البته مدت سریال کوتاه است و پس از یک هفته انتظار، شتابان زمان هر قسمت به پایان می‌رسد و مخاطب کمی سرخورده، تشنه، ناکام و عصبی به تیتراژ پایانی نگاه می‌کند.

۴- سوران بی‌رودربایستی یک موضوع انقلابی و منطقه‌ای را موضوع داستانش قرار داده و امیدوارم حق نگاه منطقه‌ای و توطئه جهانی را در آگاهی بخشی‌اش ادا کند. مردم ایران، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان و...‌ را به حقیقت استراتژیک گروه‌های ظاهرا انقلابی ابزار سیا و موساد و ماهیت‌شان آشنا می‌کند.

۵- سوران سرشار است از آداب و سنن قومی اصیل و روحیه زنده و خاص و فرهنگ ژرف‌بینانه بخشی از مردم ایران، حتی نگاه، تعارفات و زبان بدن بازیگران کردی است و قلوب مردم ما را در احساسات‌شان، در حیای زنان و حکمت مادران همدم می‌سازد و ایران را به مردم کرد، پیوند می‌دهد و آشنا می‌نماید.

۶- عشق در سوران متین و باحیا و نیز درآمیخته با عشق سرزمین مادری و عشق به مردم است. این عشق باحیاست و نمایش واقعگرایانه‌اش حرف‌های زیادی در دل دارد که باید در باره امتیازات دراماتیکش به‌ویژه در چالش با سنن کهنه سخن بگویم .

۷- نقاب‌برافکنی از خباثت ضدانقلاب و فریبکاری کومله باورپذیر و کل زندگی در سریال سوران باورپذیر، ملموس و قابل قبول است. فضاسازی و حتی جغرافیای پایگاه‌شان معنادار است. به سراشیبی بردن زن اسیر به سگدانی دقت کنید ! 

۸- سوران مثل هر سریال واقعگرا ساخته شده و محصول نیروی تصویرپردازی خلاق ذهن سازندگان در هر نماست اما تاریخ را به مضحکه اوهام به‌جای خیال متصل به واقع، بدل نمی‌کند به تاریخ احترام می‌نهد و آن را بزرگ، عبرت‌آموز، تجربه‌اندوزانه، حق‌خواهانه و عادلانه روایت می‌کند. با وفاداری به زندگی و حرمت رویدادها و بدون افسانه‌بافی گمراه‌کننده. زحمت می‌کشد، پژوهش می‌کند؛ در اتاق نمی‌نشیند و از خود لاطائلات نمی‌بافد.

۹- سوران به ما شناخت مفید در تقابل با رویدادهای ضدانقلاب می‌دهد. یعنی در برابر وانموده‌های رسانه‌های مهاجم نه حقه مرغابی بلکه سلاح‌شناختی علیه جعلیات‌شان عرضه می‌کند. یک نقاب و عنوان انقلابی فریبنده و پر از خطاهای جبران‌ناپذیر، مغلوط و بیهوده به ما نمی‌دهد.

۱۰- این سریال برخلاف پاره‌ای سریال‌ها، انسان وهمی و قهرمان بی‌ریشه، صوری و بی‌تاریخ نمی‌سازد. انسان واقعی در میزان‌ و تراز انقلاب اسلامی و متن چالش‌های آن با پوست و گوشت می‌سازد. فرد مشخص دارای خصوصیت، دارای کم و کاست اما شریف، راستگو، خالص قابل اعتماد در متن زندگی. با همه اشتباهات انقلابیون نظیر اعتماد بی‌وجه رستگار به جاسوس کومله و بدون هیچ تحقیق راه دادنش به درون قرارگاه و....‌

۱۱- تصویری که سوران از حیات انسان، از زندگی اجتماعی، از مبارزه خیر و شر می‌سازد، تصویر ارجمند منطبق با واقعیات و‌حقیقت روشن دین حق و باطل، خوبی و بدی است.

۱۲- در سوران عدالتخواهی و هویت‌طلبی، امری مه‌آلود، جعلی، تردیدانگیز و اسیر نیروهای غیرمردمی نیست، در دل تجربه زیسته مردم سر برمی‌آورد و با شدید‌ترین نور، ظلم و عدل را در برابر هم می‌نشاند، نمایش می‌دهد و تصویر روشنی از رخداد منتقل می‌کند. نه به وسیله شعار و زبان و نریشن بلکه با عمل و زندگی و تصویر و کشمکش عبنی و داستانی.

۱۳- سوران دعوت به امر مدرن، آن هم چهره فریبنده شعارهای پوچش نیست، بلکه چهره این دعاوی را عریان می‌کند. پرچم سرخ عدالت و آزادی مدرن و انقلابیگری مدرن را عریان می‌کند و نشان می‌دهد از درونش لجن فوران می‌نماید .
 
و.......بدین‌سان تا همین جا باید بگویم سوران روایتی شرافتمندانه از زندگی ماست. نمی‌گویم شاهکار و پرطمطراق است، سریال ساده و سالم و در خور انقلاب اسلامی است که امیدوارم روز به روز بهتر شود و در تفکر و ساختار پس ننشیند و تعادلش را حفظ نماید. در پایان معتقدم مقایسه تمایزات سوران و گیلدخت خیلی چیزها را روشن می‌نماید.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها