تقویت احساس تعلق ملی، هویت ملی برنامه می خواهد، با تکرار توخالی واژگان به جایی نمی توان رسید

هویت ملی بنیان بنای فکری دانش آموزان

هویت ایرانی ـ اسلامی در کودکان و نوجوانان را چطور تقویت کنیم؟

من فرزند این وطنم

اغراق نیست اگر بگوییم که وطن و ملیت، جزوی از هویت انسان‌هاست که هر جا پا می‌گذارند بعد از نام و نام خانوادگی به آن شناخته می‌شوند. این‌که کجا به دنیا آمده‌ایم، به چه دینی اعتقاد داریم و ملیت‌مان چیست؟
کد خبر: ۱۴۰۷۴۵۹
نویسنده نرگس خانعلی‌ زاده - گروه جامعه

اما این درجه از اهمیت، نیاز دارد که در سیستم آموزشی کشور هم جدی گرفته شود و پررنگ کردن هویت ملی و دینی در بچه‌ها، جزوی از دغدغه‌های مهمی آموزش باشد؛ موضوعی که رهبر انقلاب در دیدار با معلمان به آن اشاره کردند و از زنده کردن شخصیت ملی و دلبستگی آنها به وطن‌شان گفتند. وطنی که فرآیند دلبسته شدن به آن برای یک روز و دو روز نیست! وطن آن چیزی است که باید در زیر پوستت و داخل رگ‌هایت احساسش کنی؛ آن محبتی که از اولین روزهایی کودکی که معنای کلمات را متوجه می‌شود، باید برایش معنا پیدا کند.

اصلا شخصیت ملی یعنی چه؟ شاید این‌که وقتی سرود کشورش پخش می‌شود، وقتی پرچمش بالا می‌رود، وقتی در دورترین نقطه جهان به کشورش، کسی به زبان مادری و ملی او صحبت می‌کند، بی‌تفاوت از کنارش عبور نکند، بایستد، نگاه کند، گوش کند و در ته قلبش، احساس خوشایندی نسبت به هر ویژگی و المانی که وطن را برایش تداعی می‌کند، داشته باشد:« یعنی این فرد در دلش حب وطن دارد؛ احساسی که بخش زیادی از آن به طور طبیعی در وجود هر کسی نهادینه شده و بخش دیگرش، تحت تاثیر اطرافیان و آموزش است.» این را حجت‌الاسلام احمدرضا اعلایی، کارشناس تربیتی می‌گوید که معتقد است فارغ از هر آموزشی، انسان‌ها آن نقطه‌ای که به دنیا آمده‌اند، آن زبانی که با آن صحبت می‌کنند را دوست دارند و درست یا نادرست حتی به آن افتخار هم می‌کنند.

این سرزمین مادری
شاید بخشی از محبت و دلبستگی‌هایی که در وجود افراد از کودکی تا بزرگسالی، نسبت به وطنش شکل می‌گیرد، نشأت‌گرفته از داستان‌های اساطیری و تاریخی است؛ داستان‌هایی گاهی واقعی و گاهی افسانه‌ای که برترین ویژگی‌ها از جمله محبت، سخاوت، قدرت، مردانگی و ... را در وجود افرادی با ملیت آن کشور نهاده است. آن‌وقت است که این داستان‌ها را از دوران خردسالی برای کودک تعریف می‌کنند و او از این‌که متعلق به کشور خاصی است که چنین تاریخی دارد و چنین مردان و زنانی به خودش افتخار می‌کند.

این دقیقا یکی از راه‌هایی است که می‌تواند هویت ایرانی و ملی را در فرزندمان پرورش دهد چنان‌که تاریخ ما شخصیت‌های بسیار بزرگی دارد از آرش کمانگیر که هرچه جان در بدن دارد در تیر و کمانش می‌گذارد تا مرز ایران را گسترش دهد تا میرزاکوچک‌خان جنگلی که با قدرت و غیرت در دفاع از ایران، کوتاهی نمی‌کند. البته که در روزگار امروز، آوردن قهرمان‌های ملی، اصلا کار سختی نیست و شاید بهترین آنها، شهیدان باشند؛ شهیدانی که هرکدام قصه‌های منحصر به فردی دارند و در نهایت، برای حفظ ایران و خانواده‌ها ایرانی، بدون مکث و درنگ، جان‌شان را فدا کردند. به نظر می‌رسد که حتی اگر وارد حوزه آموزش هم نشویم و تنها کمی از واقعیتی که بر ایران گذشته است را هم برای فرزندان‌مان تعریف کنیم، احساس وطن‌دوستی و دلبستگی در وجودش ریشه خواهد کرد.

به دنبال آگاهی و مقاومت
دیده‌اید که اهالی هر شهر، چه عرق و تعصب خاص و عجیبی به تیم ورزشی شهرشان دارند؟ وقتی وارد جمعی می‌شوند، چطور از زیبایی‌های شهرشان، اهالی خونگرمش، سنت‌های‌شان و هر آن‌چیزی که نماد شهر مادری‌شان است، تعریف می‌کنند؟ حالا این موضوع را بسطش دهید به کشور و وطن! واقعیت این است که اغراق نیست اگر بگوییم حس وطن‌دوستی و علاقه به سرزمین مادری و متعلقاتش در همه آدم‌ها وجود دارد اما لازم است روشن شود و لازم است آن احساس افتخار را از وطنش بگیرد و دلش بخواهد آن را با همه‌کس و در همه‌جای دنیا به اشتراک بگذارد. البته این ماجرا، دو سر دارد. سر دیگرش، آدم‌ها و اتفاقاتی هستند که سعی دارند این حس را از فرد بگیرند و این کار را تا جایی انجام دهند که هنگام پخش سرود، ته دلش نلرزد. پرچم را که می‌بیند، احساس خوشایندی نداشته باشد و به هر نوعی، با آن احساس ریشه‌ای و درونی وطن‌دوستی‌اش مقابله کند.

برای همین است که موضوع آموزش در چنین جریانی اهمیت پیدا می‌کند؛ آموزش برای این‌که در مقابل هر وزش و تندبادی، کنار نرود. برای این‌که این احساس تعلق، برگرفته از یک ارزش واقعی باشد که با کوچک‌ترین اتفاقی آن را در وجودش سرکوب نکند. جایی که مرا دوست دارد «زمانی به خانه آبا و اجدادی‌ام علاقه پیدا و آن را حفظ می‌کنم که در آن، اتفاقات دوست‌داشتنی برایم رخ داده باشد.

‌مرا دوست داشته باشد و در آنجا ارزش پیدا کنم.» حجت‌الاسلام احمدرضا اعلایی، کارشناس تربیتی ضمن بیان این مطلب معتقد است اولین چیزی که می‌تواند دانش‌ آموزان را در دوره‌های سنی مختلف، نسبت به کشور دلزده کند، توجه نکردن آدم‌ها در مدرسه به سلایق و علایق آنهاست. در واقع این کودک دیدگاهش نادیده گرفته می‌شود، علاقه‌اش به چشم نمی‌آید و دلخوشی‌هایش که در دوران کودکی و نوجوانی همه در مدرسه خلاصه می‌شود، از او گرفته شده است. او چطور می‌تواند دلبسته وطن، مدارس و هرآنچه مدرسه به او یاد می‌دهد، باشد؟ شاید این یکی از اساسی‌ترین موضوعاتی است که باید اعضای خانواده و از آن مهم‌تر، مسئولان آموزشی مدارس به آن توجه کنند؛ این‌که هرکدام آنها نه صرفا با آموزش مستقیم وطن‌دوستی بلکه با رفتار درست با کودکانی که در آستانه تثبیت شخصیت هستند، ابزاری برای افزایش علاقه نسل آینده به کشور هستند: « کشوری که باید احساس دوست داشته شدن را به کودکانش بدهد، نه این‌که آنها را نسبت به ریشه‌های‌شان دلزده کند.»

عزت‌ نفس ملی را جدی بگیرید
واقع‌نگری را فراموش نکنید. این یکی از اصلی‌ترین موضوعاتی است که در روند وطن‌دوستی به کودکان و نوجوانان باید در نظر بگیریم. دانش‌آموزان نسل امروز با دنیا در ارتباط هستند و موضوعی نیست که از آن باخبر نباشند پس بهتر است اگر راوی موضوعی هستیم، خوب و بدش را با هم بگوییم. بدیهی است که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که ارزش‌ها، دارایی‌ها، الگوها و ... بسیاری دارد، البته نقص‌های بسیاری هم دارد اما خب کدام کشوری است که ندارد؟ به کودکان یادآوری کنیم آنها هستند که به‌دلیل علاقه‌ای که به کشورشان دارند، می‌توانند در آینده ضعف و کاستی‌ها را اصلاح کنند. در واقع کشور را عاری از هرگونه کم و کسری نشان ندهیم که وقتی دانش‌آموز در برابر محتوای بیگانگان قرار می‌گیرد به شک بیفتد که نکند حق با اینها باشد؟ پیش از این‌که از زبان آنها بشنود، خودمان برایش بگوییم و در آخر، اجازه بدهیم از داشتن استقلال احساس ارزشمندی، افتخار و عزت‌نفس کند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها