«جام‌جم» در گفت‌وگو با ماشاءا... شاه‌مرادی‌زاده و در آستانه هفته هنر انقلاب بررسی کرد

منزوی‌کردن تفکر انقلابی در سینما

ماشاءا... شاه‌مرادی‌زاده، بازیگر و کارگردان سینما و اهل مشهد است. سینماگری دغدغه‌مند که جمله آثاری که در آن حضور یافته، نگاهی تبیینی به موضوع انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع‌مقدس داشته است.
ماشاءا... شاه‌مرادی‌زاده، بازیگر و کارگردان سینما و اهل مشهد است. سینماگری دغدغه‌مند که جمله آثاری که در آن حضور یافته، نگاهی تبیینی به موضوع انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع‌مقدس داشته است.
کد خبر: ۱۴۰۳۲۲۴
نویسنده عبدالصمد حسینی - گروه فرهنگ و هنر

این هنرمند انقلابی که ساخت «پنجشنبه آخر ماه» و سابقه بازی در فیلم‌هایی چون «مردی شبیه باران»، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «اخراجی‌ها» و «معراجی‌ها» را در کارنامه دارد معتقد است اگر جریان ساخت فیلم‌ها را در سینمای ایران بررسی کنیم به‌راحتی متوجه می‌شویم دست‌های آلوده‌ای وجود دارند که باعث می‌شودند آثار با پیرنگ‌‌های نامناسب ساخته شوند. او این روزها پیگیر فیلمنامه «دخترم سارا» با موضوع جمعی از شهدای دفاع‌مقدس است که روایت آن را در مشابهت با فیلم «آهنگ برنادت» می‌داند. به بهانه اکران فیلم «غریب» در حوزه سینمای دفاع مقدس، انتشار نسخه غیرقانونی فیلم «برادران لیلا» و نزدیک شدن به روز هنر انقلاب با این سینماگر درباره وضعیت سینمای استراتژیک گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.


یک دهه از ساخت فیلم پنجشنبه آخر ماه گذشته، با توجه به دغدغه‌هایی که در جهت جهاد تبیین وجود دارد، چرا به فیلم‌سازی ادامه ندادید؟
متاسفانه در سالیان اخیر کسانی که می‌خواهند فیلمنامه‌‌ها را تصویب کنند به محض مواجهه با سناریوی فیلم دفاع‌مقدس و جنگ با هزار دلیل سعی در تغییر فیلمنامه دارند تا جایی که سرانجام فیلمنامه از بین می‌رود اما وقتی فیلمنامه جنگی نیست، به‌راحتی مجوز داده می‌شود. نتیجه این رویکرد ساخت یکی دو فیلم در سال در حوزه جنگ است. البته ھمین فیلم‌ها نیز در روند ساخت چنان دچار سختگیری می‌شوند که کارگردان نمی‌تواند آن را به‌خوبی به سرانجام برساند. اگر جریان ساخت فیلم‌ها را بررسی کنید به‌راحتی متوجه می‌شوید که حتما دست‌های آلوده‌ای وجود دارند که باعث می‌شوند فیلم‌ها با پیرنگ‌های نامناسب ساخته شوند. آنها خط قرمزهایی دارند که باید حتما رعایت شود. اگر فیلمی می‌سازند باید شخصیت اول، زنش را طلاق داده باشد. در۴۰ سال گذشته شخصیت اول اغلب فیلم‌ها یا طلاق گرفته یا تک فرزند هستند. اگر شخصیت اصلی زن است با تک پسرش زندگی می‌کند و اگر مرد است با دخترش زندگی می‌کند. در واقع جریانی درحال عادی‌سازی طلاق و تک فرزندی در جامعه است. اینها جریان نفوذ هستند و بارها رهبر معظم انقلاب به این مسائل اشاره کرده‌اند. 
 
یعنی شما به وجود جریان نفوذ در بدنه مدیریت هنری معتقد هستید؟ پس سهم نهادهای متولی در زمینه تولید آثار استراتژیک در این مقوله چیست؟
جریان نفوذ در بدنه همین نهادها نیز وجود دارد، به‌عنوان مثال، «حوض نقاشی» را حوزه هنری ساخته که انقلابی‌ترین قسمت فرهنگی کشور است. این فیلم دقیقا معکوس عمل می‌کند، زیرا به نحوی تحریم‌ها را نشان می‌دهد که گویی اصلا تقصیر حاکمیت است که آمریکایی‌ها به تحریم ایران دست زدند. این همان حوزه هنری است که با فیلم «پرواز در شب» و «توبه نصوح» شروع کرد و حتی نگاھی به  فیلم پنجشنبه آخر ماه  نداشت. این فیلم توسط بخش دانشجویی دفتر مقام معظم رهبری تقدیر شد و آقای قرائتی نیز آن را حمایت کرد.
 
نگاه تبیینی در بستر ساخت فیلم‌ها باید چگونه باشد؟
ظاهر قضیه این است که انگار نباید فیلمی برای جنگ نوشته شود. مثلا برخی می‌گویند ما دیگر نمی‌خواهیم بگوییم عراق بد است، چون دوران عوض شده؛ می‌گوییم مگر ما گفتیم عراق بد است؟ بحث ما سر رفتار غرب است. اتفاقا نگاه من به فیلم دفاع مقدسی این است که برخی مسائل در آنها مطرح شود تا بتوانیم تاریخ معاصر را درست درک کنیم و برای آیندگان به‌جا بگذاریم. چرا نگوییم موشک‌هایی که به سمت ایران می‌آمد با حمایت فرانسه بود؟ تانک‌های مقابل بچه‌های ما در جبهه همان تانک‌هایی است که پولش را به انگلیس ما دادیم ولی به جای این‌که به دست ما برسد، جزو تجهیزات ارتش صدام شد. این حقیقت را باید بگوییم که ریگان دستور حمله شیمیایی را برای صدام صادر کرد. ما باید به دنیا بگوییم وقتی موشک‌های صدام در شهر تهران فرود می‌آمد، سازمان ملل و حقوق بشر به جای این‌که از صدام ایراد بگیرند، او را تشویق هم می‌کردند. آنها اظهار می‌کردند صدام قدرت موشکی بالایی دارد که می‌تواند به شهرهای ایران حمله کند و ایران چنین قدرتی ندارد. هنوز هم این حرف‌ها در سینمای جنگ ما گفته نشده است. اصل قضیه جنگ، همان فراماسون‌های پشت صحنه بودند که آن را به راه انداختند که دو تا کشورهمسایه صد سال با هم بجنگند تا آنها بتوانند سلاح بفروشند.

 در آستانه روز هنر انقلاب هستیم و به نظر می‌رسد، هنرمندانی که در این راه گام برمی‌دارند  دچار مشکلات غیرقابل باوری می‌شوند که آنها را دلسرد می‌کند، نظر شما در این باره چیست؟
متأسفانه استاندارد دو گانه‌ای در مواجهه با هنرمندان وجود دارد. به نظر می‌رسد اساسا بچه‌هایی که در مسیر ولایت، محکم ایستادند نباید در گود سینما و هنر باشند. یا اگر باشند هم نباید کار اجرایی در دست‌شان باشد. اگر هم کار دست‌شان بود باید به آنها سخت گرفته شود، این یعنی منزوی کردن تفکر انقلابی در سینما. من همین رویکردها را درباره فیلم پنجشنبه آخر ماه در سال ۹۰ تجربه کردم. فیلم، جمعه در شلوغ‌ترین روز جشنواره فیلم فجر اکران شد ولی وقتی به کنفرانس خبری بعد از فیلم رفتیم، حتی یک نفر ھم در جلسه حضور نداشت. در آن روز فقط من همراه خانم نازنین مفخم و آقای محمود پاک نیت و دو نفر از بازیگران در سالن بودیم. یعنی حداقل یک نفر هم آنجا نبود که بگوید این فیلم به درد نمی‌خورد؟ جالب است که سئانس قبلی همان اتاق اصلا جای خالی نداشت. فردی فیلم ۵۳ میلی‌متری را در ۵۱ روز ساخت که نامزد بهترین فیلم و فیلمنامه جشنواره فیلم فجر و بهترین بازیگر شد؛ ولی حتی به مردم معرفی نشد. فیلمی که در میانه نمایش دو بار مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت حتی یک پوستر هم از آن تبلیغ نشد. همین مسائل باعث دلسردی می‌شود. اگر هنرپیشه‌ای در سمت اپوزیسیون باشد، بعد از یک سال به عرش می‌رسد ولی از هنرپیشه‌های دیگر حتی سراغی هم نمی‌گیرند. به همین دلیل است که می‌گویم دست‌هایی پشت پرده است و جریان نفوذدر بدنه هنر کشور فعال است.
 
به نظر شما تکیه‌زدن تنها به موضوع دفاع‌مقدس برای جهاد تبیین باعث نشده ما سویه‌های اجتماعی و سیاسی را برای تولید اثر از یاد ببریم؟ 
ما متاسفانه در مواجهه با ساخت آثار دفاع‌مقدسی دچار جنجال هستیم؛ برخی درباره ساخت تعداد زیاد فیلم دفاع‌مقدس طی چهار دهه گذشته سخن می‌گویند که به نظرم درست نیست. نگاهی به آمارها نشان می‌دهد تعداد فیلم جنگی بسیار کم است. در طول۴۰ سال اگر سالی ۱۰ فیلم هم ساخته می‌شد، با وجود ۴۰۰ کارگردانی که فعال هستند، نهایتا می‌شد ۴۰۰ فیلم در مقابل بیش از ۵۱ هزار فیلم تولید شده. آیا ما این‌قدر فیلم با موضوع جنگ و مقاومت داریم؟ تعداد کارگردان‌هایی که در این حوزه فیلم می‌سازند سه یا چهار نفر است و آنها نیز هر دو سال یک فیلم می‌سازند. از زمان ساخت فیلم‌هایی مثل معراجی‌ها، شیار ۱۴۳ و موقعیت مهدی چقدر گذشته است؟ منتها چون فیلم دفاع‌مقدسی تاثیرگذاری بالایی دارد، برخی گمان می‌کنند در این حوزه زیاد کار شده است. این در حالی است که حضرت آقا بارها تاکید کرده‌اند ادبیات جنگ، ادبیات دفاع‌مقدس و کارهای هنری با این موضوع باید صد برابر شود.

 امروز شرایط ساخت آثار با موضوع دفاع‌مقدس به دلیل هزینه‌ها بالا رفته و برخی نیز می‌گویند این ژانر بازگشت سرمایه ندارد، برای همین تولیدات در این اثر کم است.
اتفاقا تنها فیلمی که همیشه تماشاگر دارد و پول خود را برمی‌گرداند فیلم‌های دفاع‌مقدس است. فیلم‌های جنگی مدت‌ها جزو پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران بودند. موقعیت مهدی را ببینید، جزو پرفروش‌ترین آثار سال گذشته بود. اما جدا از این مسأله نباید به سینمای دفاع‌مقدس نگاه فتح گیشه داشت. اگر این‌گونه باشد بسیاری از فیلم‌های دیگر که نتوانستند پول خود را برگردانند نیز نباید ساخته شوند.

شاه‌مرادی‌زاده این روزها چه می‌کند؟
در حال حاضر مشغول بازی در مسابقه «کهکشان» هستم. کهکشان یک مسابقه داستانی آینده‌محور است که مخاطب را ابتدا با ابعاد بازی خود درگیر و به تدریج ابعاد قصه‌اش را به مخاطب معرفی می‌کند. اما همچنان پیگیر ساخت دو فیلمنامه «دخترم سارا» و «سر به راه» هستم. حدود ۱۰ سال است که من فیلمنامه سر به راه را در مورد داعش نوشتم که هنوز به سرانجام نرسیده‌است. ۲۰ سال است که فیلمنامه سریال دخترم سارا را نوشته‌ام و جالب این که در تمام شبکه‌ها تصویب شده است. اولین بار این اثر در سال ۸۰ در شبکه دو در دوره آقای مشیری تصویب شد. سه بار مقام کشوری به دست آورده ولی هنوز نتوانستم این سریال۱۳ قسمتی را بسازم. این اثر روایتگر فرازهایی از زندگی شهید فرومندی، بابا نظر، ابراهیم هادی، ابراهیم محبی، ابراهیم همت، محمود کاوه و همچنین یک‌سری شهدای عزیز کردستان مثل سید منصور، جمال و شهید عبدی است. من خودم با این دوستان در عملیات‌ها بودم و تجربه نزدیکم را در فیلمنامه پیاده کردم تا مخاطب ماجراها را از چشم یک دختر ۱۰ تا ۱۲ساله تجربه کند. در حقیقت این دختر سفری خاص را تجربه می‌کند که دیگران در باور آن مشکل دارند و سناریو روی همین کشاکش درک حقیقت مانور می‌دهد. به من می‌گویند نحوه روایت از زاویه دید یک دختر مشکل دارد اما شاهدیم سری فیلم‌های مشابه دخترم سارا دست کم صد تا ساخته شده‌است. وقتی به بنیاد شهید برای تقدیر بابت نوشتن فیلمنامه دخترم سارا رفته بودم، مسئول بنیاد شهید آن زمان گفت ما تا به حال ۸۰۰۰ سند برای موردی مشابه آنچه شما فیلمنامه آن را نوشته‌اید، از زندگی واقعی شهدا ثبت کرده‌ایم. سؤال من این است ما نباید یک فیلم برای بیان این مستندات بسازیم؟ تازه این مقدار اسناد ثبت شده است. چه مقدار وقایعی‌ای وجود دارد که بازگو و ثبت نمی‌شود. در حقیقت فیلمنامه دخترم سارا همانند ماجرای فیلم «آهنگ برنادت» است. قصه واقعی است، عملیات‌ها هم واقعی و مربوط به عملیات کربلای ۲، ۴ و ۵ و عملیات والفجر ۸ است.


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها