گفته‌ می‌شود که دو چیز فضلش شناخته نمی‌شود مگر این که از دست برود. یکی‌ جوانی و دیگری عافیت. جوانی فرصت مهمی است که اگر انسان آن را بی‌بهره از دست دهد، مبتلا به ندامتی می‌شود که قابل جبران نیست.
کد خبر: ۱۴۰۰۱۸۶
نویسنده مریم فلاح - نویسنده و پژوهشگر

به‌خصوص از جهت تعلیم و تعلم که فرصتی بی‌بدیل است. پیامبر اکرم(ص) در توصیف ارزشمندی تربیت در ایام جوانی فرمود: «آن کس که در جوانی بیاموزد، آموزشش به منزله نقش در سنگ است و آن کس که در بزرگسالی بیاموزد، آموزشش به منزله نوشتن روی آب است.» همچنین تاکید شده که اولویت کار تربیتی باید جوانان باشند. ‌‌امام‌صادق(ع) از ابی جعفر أحول که برای تبلیغ به بصره رفته‌بود، پرسید: «مردم نسبت به فرهنگی که تو تبلیغ می‌کردی، چه اقبالی داشتند.» گفت‌: «چون تعداد شیعیان در بصره اندک است، نتیجه تلاش‌شان‌ هم اندک است.» فرمود: «بر تو باد به جوانان؛ چرا که جوانان به سمت خیر سرعت می‌گیرند.»

«تربیت دینی» در جوانان از دو جنبه اهمیت فراوان دارد:

الف) اراده جوان، قوی و توان مخالفت او با امیال و تمایلات نفس، بالاست.

ب) اخلاق فاسد و عادت‌های غلط، کمتر در رفتار او اثر کرده و ریشه دوانده و به‌راحتی قابل تغییر است.

همچنین فرق است بین تعلیم و تربیت؛ چنان که آموزش با فکر و ذهن ارتباط دارد و هدفش انتقال اطلاعات است، ولی تربیت با دل و احساسات ارتباط دارد و ‌علاوه بر انتقال اطلاعات، به‌دنبال ایجاد احساس است. ایمان نیز ترکیبی از آگاهی و احساس است‌. بنابراین باید توجه شود که آموزش صرف، حس‌برانگیز نیست و حرکت ایجاد نمی‌کند اما اگر توام با تربیت باشد، موجب می‌شود که آدم‌ها در همه امور هدف‌شان حرکت به سمت خدا باشد. اگر تربیت در کنار تعلیم شکل بگیرد، خوبی‌ها محبوب و بدی‌ها منفور می‌شود. با توجه به این‌که در دنیای امروز بخش بزرگی از مسأله تربیت، در مواجه جوان با وسایل ارتباط جمعی صورت می‌گیرد، ‌باید از یک‌سو «جوانان» را اولویت اول مخاطبان رسانه قرار دهیم و از سوی دیگر مقوله تربیت را روح حاکم بر تولیدات رسانه تعریف کنیم.

نگاهی به بایسته‌های تربیتی جوان

در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: «دل آدمی اگر مجبور شد، کور می‌شود.» در بخشی دیگر از همین نامه، امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: «قلب جوان مثل زمین خالی است. هر چه در آن کاشته شود، همان را می‌پذیرد.» همچنین می‌فرمایند: «برای تربیت تو عجله کردم و ترسیدم که دو چیز بر من سبقت بگیرد، یکی هوس‌ها و دیگری فتنه‌های دنیا؛ من عجله کردم برای ادب تو قبل از این‌که قلبت قسی شود.» یعنی هر پدری، هر مربی و هر رسانه‌ای در حوزه مسائل تربیتی رقیب‌هایی دارد. یک رقیب از درون انسان است به نام هوس و شهوت و یک رقیب از بیرون که همان گروه‌ها و افکار انحرافی هستند. پس پر واضح است که دوره نوجوانی و جوانی بسیار دوره حساسی است و اگر تربیت نباشد دیگر از تعلیم او نتیجه نمی‌گیریم، همچنان که تربیت نیز محتاج تعلیم است. با این توضیح به جرات می‌توان گفت که در مواجهه رسانه با مخاطب جوان، موضوع «پیام‌رسانی» در کف وظیفه رسانه باید تعریف شود، چرا که هدف این است که این دسته از مخاطبان رشد همه‌جانبه، حریت و عزت پیدا کنند. در مسیر پرداختن به جوانان جهت‌گیری صداوسیما باید به معرفی ویژگی‌های جوانان نمونه منجر شود. متاسفانه در این سال‌ها جوانانی را در رسانه برجسته کردیم که صرفا در یک زمینه می‌توانند الگوی نسل‌شان باشند و نه همه جهات و این خیانت است. یکی از راهبردهای اسلام در برخورد با جوانان، بحث تکریم، اعتماد و مسئولیت سپردن است. همچنان که انقلاب را جوان‌ها به پیروزی رساندند و در جنگ هم همین‌طور بود. وقتی پیامبر به جهت بیماری‌شان، در یکی از نبردها، جوانی ۱۸ساله به نام اسامه بن زید را برای فرماندهی انتخاب کردند، عده‌ای اعتراض کرده و گفتند این جوان را بر مهاجرین و انصار، ترجیح دادید و حضرت توضیح دادند که این جوان چه شایستگی‌هایی دارد؛ نمونه دیگر این‌که پیامبر(ص) پیش از هجرت به مدینه، جوانی به‌نام مصعب را مسئول تبلیغ اسلام در مدینه کرد. در روایات آمده اصحاب المهدی، جملگی شباب هستند.

تزریق راهبردهای تربیتی نهج‌البلاغه

نامه ۳۱ نهج‌البلاغه نیز چنان که به آن اشاره شد، کاملا یک نامه تربیتی است و اگر مورد توجه و مباحثه مسئولان و برنامه‌سازان صداوسیمای ما قرار گیرد از تزریق راهبردهای تربیتی آن به فیلم‌ها و سریال‌ها به نتایج خوبی در جذب، تعلیم و تربیت مخاطب جوان خواهیم رسید؛ چرا که تولیدات نمایشی تلویزیون به جهت این که با ناخودآگاه مخاطبش سروکار دارد، می‌تواند به‌صورت غیرمستقیم او را تربیت ‌کند. امیرالمومنین در ابتدای نامه، واقعیت‌های تلخی از زندگی دنیا را بیان می‌کنند و به ‌‌امام‌حسین‌(ع) می‌گویند: «پسرم تو سیبل تیر مصیبت‌ها و آفات هستی و به آرزوهایت نمی‌رسی.‌» در واقع به فرزندش می‌گوید این دنیا دار بلاست و این‌گونه انتظار او را از زندگی دنیوی پایین آورده و در مقابل انتظار او را از خودش بالا می‌برد. وقتی جوان چنین نگاهی داشته‌باشد، دیگر در برابر سختی‌ها افسرده نمی‌شود. همچنین امیرالمومنین می‌گویند‌:«تو هم ‌پیمان دغدغه هستی.» خداوند نیز در قرآن می‌فرماید:«انسان با رنج به‌سوی او می‌رود.» درواقع از نگاه اسلام، رنج و غم جزو ذات زندگی بشر معرفی می‌شود؛ منتهی به او معرفتی داده شده که سطح رنج‌هایش را ارزشی می‌کند. شروع متفاوت این نامه می‌تواند فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌‌های صداوسیما را اشراب کند و به صورت زیبایی به این مطلب توجه داده شود که ما غم‌های شادی‌آور را ترجیح می‌دهیم بر شادی‌هایی که توأم با غفلت است و غم‌های مستمر در پی دارد‌. رسانه باید بتواند حقیقت شادی را توضیح دهد‌. همچنین در نهج‌البلاغه، حضرت به واقعیاتی چون «مرگ» توجه می‌دهند. رویکردی که رسانه ‌ملی باید داشته‌باشد، بدون این‌که نگران از دست دادن مخاطبش باشد، چرا که هدف بیرون آوردن انسان از غفلت است و باید این مسائل را در جامعه ترویج کنیم تا مردم برای تربیت فرزندان‌شان وقت بگذارند. در این نامه امیرالمومنین به‌طور مفصل بحث مرگ را مطرح می‌کند و از فرزندش می‌خواهد که زیاد یاد مرگ باشد چون برکات فراوانی دارد. در فرهنگ اسلامی یاد مرگ نشاط می‌آورد و سبب می‌شود انسان بهتر و بیشتر از عمرش استفاده کند. یاد مرگ سبب می‌شود، صفات رذیله‌ای چون حرص، ظلم، بد‌اخلاقی و‌... از انسان دور ‌شود‌. این راهبردی است که سبب می‌شود از جهات گوناگون انسان‌ها آرامش خاطر پیدا کنند و این نفسی را که گاهی بدمستی می‌کند و از درون به انسان فشار می‌آورد، بتواند کنترل کند. در جای جای این نامه، امیرالمومنین به ویژگی‌های جوانان نمونه اشاره دارند. مشخصه‌هایی چون «اهل عبادت بودن» در جمله:«فضیلت یک جوان عابد بر پیرمردی که عبادت می‌کند، مثل فضیلت پیامبران بر مردم است» یا دغدغه آشنایی عمیق با دین، آنجا که می‌فرمایند:«دوست دارم جوان یا عالم باشد یا متعلّم‌. اگر این‌طور نباشد، گرفتار افراط و تفریط می‌شود.» همچنین توجه ایشان به کسب روزی حلال، ‌یادگیری قرآن و صدالبته توجه به مسأله «مرگ».

برنامه‌سازان تلویزیون، سیبل سیاست‌گذارهای تربیتی

مخلص کلام این‌که اگر صدا‌وسیما ضروری است همواره ‌هنگام سیاست‌گذاری برای تولیداتش، راهبرد‌هایی را از متن دین استخراج کند و به منابعی چون «نهج‌البلاغه» که یک معجزه قولی است - به این معنی که بشر عادی این چنین نمی‌تواند حرف بزند- آن وقت خواهد توانست علاوه بر جوانان، خواص را نیز متوجه امر خطیر «تربیت» کند. مصداق آن در رسانه این‌گونه است که وقتی تلویزیون به فیلمنامه‌نویس کاری را سفارش می‌دهد، زمانی او می‌تواند دقیقا مطابق خواسته رسانه کار را انجام دهد که خودش کاملا به آن موضوع و رویکرد باور داشته‌باشد؛ به‌گفته امیرالمومنین امکان ندارد کسی چیزی را در دلش پنهان کند و در چهره‌اش، عملش، زبانش و قلمش ظاهر نشود. اگر ما افرادی مثل کارگردان‌ها، نویسنده‌ها، برنامه‌نویس‌ها و مجری‌ها را واقعا اثرگذار می‌دانیم که اثرگذار هم هستند، باید علاوه بر آموزش تکنیک، به تربیت فکری و معنوی این عزیزان نیز بها دهیم تا نتیجه کارشان اثرگذار باشد. وقتی به رشد یک انسان توجه نکنیم، اگر او قدرت پیدا کند مقابل‌مان می‌ایستد و اگر قدرت پیدا نکند، منافق می‌شود و ظاهرسازی می‌کند.

آینه‌گری، الگوسازی و اسطوره‌سازی

در باب رسالت رسانه در قبال پرداختن به مسائل تربیتی جوانان و ارائه الگویی جامع و روزآمد به آنها، صدا و سیما باید با توجه به واقعیات فرهنگی، دینی، اجتماعی، سیاسی و... جامعه جوانان، رسالتش را تعریف کند. وقتی رسانه می‌خواهد با جامعه مخاطبانی با روحیه و دغدغه‌های فاصله سنی جوان ارتباط برقرار کند، نمی‌تواند با روحیه یک پدر ۷۰ -۶۰ ساله موعظه و نصیحت کند. در این مواجهه، رسانه به‌جای این‌که موضع همدردی داشته‌باشد، باید آیینه‌ای از واقعیت‌ها را پیش روی او قرار دهد تا با آگاهی دادن، جوان را در یافتن بهترین نقشه راه، کمک کند. پر واضح است یکی ازمهم‌ترین تصاویری که رسانه می‌تواند در این آیینه نشان دهد باید در جهت الگوسازی و اسطوره سازی تعریف شود؛ رشد و پویایی جامعه با الگوگیری از نخبگان بشری مسأله‌ای است که در تمام فرهنگ‌ها و ملت‌ها دیده می‌شود. البته پیش از این‌که افراد و مصادیق ارزشی معرفی شوند، باید ارزش‌های مورد نظر جامعه مخاطب را تعریف، تبیین و نهادینه کرده‌باشیم؛ مثلا به‌تبع این که در یک جامعه دینی رشادت، صداقت، غیرت، حمیت و حق‌گرایی همواره ارزش محسوب می‌شود در این مسیر یکی از منابعی که می‌تواند آبشخور الگوسازی رسانه‌های ما برای جوانان باشد، زندگی جوانان جامعه اسلامی از صدر اسلام تا کنون است. دین مبین اسلام به‌عنوان تکمیل‌کننده پازل مأموریت انبیای الهی همواره افرادی را در مکتب خود پرورش داده که الگوهایی درخشان نه‌‌فقط در عالم اسلام بلکه در پهنه عالم و در تمام ارکان و اصناف بشری بوده‌اند. بین این نخبگان معرفتی و علمی، نام بزرگواری همچون حضرت علی‌اکبر(ع)، فرزند ارشـد ابـاعبدا...، حـسین بن علی(ع) می‌درخشد. انسانی که در واقعه کربلا همچون اسطوره ارزش‌ها، جلوه‌گری کرد.

تبلور مؤلفه‌های الگوساز نبوی در حضرت علی‌اکبر(ع)‌

حضرت علی‌اکبر(ع)‌ شخصیتی است که ‌‌امام‌حسین(ع)‌ درباره ایشان جمله مشهوری دارند. آن حضرت خطاب به فرزند خود فرمود: «تو شبیه‌ترین مردم از جهت خلقت، اخلاق و گفتار به رسولت هستی». به تصریح تاریخ، شباهت حضرت علی‌اکبر(ع) به پیامبر(ص) از همان دوران طفولیت و نوجوانی مشهود بود، چنان‌که از ناتوانان دستگیری و به ضعفا خدمت‌رسانی می‌کرد که این عین خلق نبوی است. همچنین در برخورد نرم و همراه با تبسم با مردم، اطاعت از ولی خدا و ‌‌امام‌هم ایشان نهایت اخلاق را به نمایش می‌گذاشت رسول‌ا...‌(ص) نیز می‌فرماید: «من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را تکمیل کنم.» حال حضرت علی‌اکبر(ع) از جهت اخلاقی شبیه‌ترین فرد به ایشان است. البته عاملی که ایشان را به این مقام رساند، تربیت‌های امام‌حسین(ع) بود. در واقع حضرت‌علی‌اکبر(ع)‌ دل به تربیت‌های ‌‌امام‌زمانش داد و خود را تسلیم محض ایشان کرد. چه‌بسا فرزندانی از ائمه(ع) که مسیر انحراف پیمودند یا به رشد کافی دست نیافتند، بنابراین مسأله اصلی درباره ‌‌امام‌حسین(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) رابطه فرزند و پدری نیست بلکه ارزش‌هایی مثل اطاعت، تبعیت و تسلیم محض ‌‌امام‌بودن پررنگ است. معرفت به خداوند و هادیان زمانه به‌عنوان بایسته‌های یک فرد متدین، کنار ویژگی‌هایی مثل کرامت نفس، حسن خلق، شجاعت و بصیرت از علی‌اکبر(ع) چهره‌ای ساخت که نامش را تا ابد در صف برترین شیعیان و سربازان حریم اهل‌بیت(ع) ثبت کرد تا الگویی برای مجاهدان راه خدا و آزادگان عالم باشد. جوانان در تمام طول دوران تاریخ بشریت جلودار مهم‌ترین جریانات سیاسی و اجتماعی بودند. امروز امت اسلامی نیازمند جوان‌هایی بصیر، آگاه، نترس و شجاعی است که بتوانند صحیح عمل کرده و دشمن را مأیوس کنند. حضرت علی‌اکبر(ع) طی همراهی با کاروان ‌‌امام‌حسین(ع) با بصیرت و در روز عاشورا با شجاعت عمل کرد.

جلوه‌های بصیرت دینی جوان کامل

گفته می‌شود وقتی کاروان ‌‌امام‌حسین(ع)‌ از مکه بیرون آمد، علی‌اکبر(ع) شنید پدرش امام‌حسین(ع) آیه استرجاع «إِنَّا لِلَّهِ‏ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُون‏» را می‌خواند. وقتی علتش را پرسید ‌‌امام‌فرمودند: «در عالم خواب دیدم مردی سوار بر اسب می‌گفت که این قوم می‌روند و مرگ به‌سوی ایشان می‌آید. پس دانستم که گفته او متوجه ما و مرگ در تعقیب ماست.» على‌اکبر(ع) گفت: «همواره از گزند روزگار در امان باشید، مگر ما برحق نیستیم؟»، فرمود: «بله. سوگند به کسى که بازگشت همگان به‌سوی اوست، ما برحقیم». علی‌اکبر(ع) گفت: «بعد از این‌که ما برحقیم چه بیمى از مرگ داریم». این جمله باید الگوی عموم جوان امروزی باشد تا بتواند در مسیر حق شجاعانه رفتار کند و به مبانی ایمانی خود اعتقاد راسخ داشته‌باشد. انسان ترسو دارای چشم‌انداز روشنی نیست، چراکه نسبت به آینده و چالش‌های پیرامون خود هراس دارد. همچنان که آن زمان دشمنان با تهدید و ایجاد ترس در دل کوفیان، آنها را نسبت به تعهدشان درباره ‌‌امام‌حسین(ع)‌ سست کردند تا جایی که مصیبت عاشورا به‌ وقوع پیوست، امروز نیز دشمنان قصد هراس افکنی در دل مسلمانان و تصرف مناطق اسلامی را دارند، از این جهت خداوند نیز در آیات قرآن، افراد مؤمن و مسلمان را از ترس پرهیز داده است.

خط‌شکنی در نخستین‌ها

روز عاشورا وقتی از یاران، جز خاندان امام(ع) باقی نماند، علی‌بن‌الحسین (علی‌اکبر) خدمت حضرت رسید و از پدرش رخصت کارزار خواست؛ حضرت به او اذن جهاد داد. از زیارات ناحیه مقدسه این گونه برمی‌آید که علی‌اکبر نخستین یاور امام(ع) از اهل‌ بیت رسالت است که عازم میدان رزم شده است. هنگامی که علی‌اکبر عازم میدان شد، ‌‌امام‌حسین(ع) رو به آسمان کرده و فرمود: «بار الها، گواه باش جوانی که در صورت و سیرت و گفتار، شبیه‌ترین مردم به پیغمبرت بود به جنگ این مردم رفت؛ ما هرگاه به دیدن پیغمبرت مشتاق می‌شدیم، به این جوان نگاه می‌کردیم.»(ابن طاووس، بی‌تا: ۱۳۳)

هنگامی که علی‌اکبر(ع) وارد میدان شد، مردی از جانب ابن سعد فریاد برآورد: «ای علی! تو با امیرالمؤمنین (یزید) نسبت خویشاوندی داری و ما قصد ملاحظه و مراعات حال خویشان او را داریم؛ اگر بخواهید شما را امان می‌دهیم.» ایشان در پاسخ فرمود: «مراعات خویشاوندی رسول‌خدا(ص) به حقیقت نزدیک‌تر است.»(ابن عساکر، ۱۳۹۸: ۲۲۷)

ولایت مداری در ساحت جوانی

تسلیم و اطاعت از امام، تأکید بر حق‌مداری و دفاع از حق تا ایثار جان (هنگام شنیدن خبر شهادت در مسیر کربلا از پدر بزرگوارش)، اذان گفتن برای اقامه جماعت به امامت ‌‌امام‌حسین(ع) در جریان برخورد سپاه حر با کاروان امام(ع) - این‌که چرا اباعبدا... روز عاشورا مؤذن را که حجاج‌بن‌مسروق جعفی بوده، عوض کرده و یک جوان را مؤذن می‌کند، قابل توجه است. پیشینه انتخاب حضرت علی‌اکبر(ع) خودش بسیار شیرین و جذاب است و قابلیت بالایی برای تولید یک اثر تصویری است - پاسداری از خیام حرم و آب‌رسانی به خیمه‌ها در شب عاشورا، همراهی با ‌‌امام‌حسین(ع) در دیدار با ابن‌سعد، بیعت مجدد با ‌‌امام‌حسین(ع) و اعلام آمادگی در دفاع از آن حضرت(در شب عاشورا)، داوطلب شدن برای شهادت پیش از دیگر بنی‌هاشم، رد امان نامه دشمن، حماسه سرایی و جهاد و شهادت در پاسداری از ولایت، نمونه‌هایی از ولایت مداری حضرت علی‌اکبر(ع) است.ایشان اولین شهید از خاندان بنی‌هاشم بود که داوطلبانه پای در رکاب گذاشت و امان‌نامه یزیدیان را رد و تا آخرین قطره خون، از امامت و ولایت پدر بزرگوارش پاسداری کرد. ولایت‌مداری و ولایت‌پذیری علی‌اکبر(ع) در واقعه عاشورا، بزرگ‌ترین درس برای جوانان است که در مؤلفه‌های «بصیرت، محبت و اطاعت، صبر و استقامت» نمود یافته است.

«تربیت دینی» وام دار الگوهای عاشورایی

به نظر می‌رسد تا وقتی که فرهنگ عاشورا در بین مردم ایران، جاری است و تا هنگامی که جوانان ولایت‌مدار ایرانی، الگوهای عاشورایی مانند حضرت علی‌اکبر(ع) را سرمشق خود قرار می‌دهند و میزان آگاهی خود را از مسائل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جهان اسلام، در سطح مطلوب حفظ می‌کنند فتنه‌های فرهنگی در عرصه‌های مختلف، تأثیری در «تربیت دینی» جوانان ایرانی نخواهدداشت.اگر رسانه بخواهد نام و یاد حضرت‌علی‌اکبر(ع) را الگوی تربیت دینی جوانان ایرانی قرار دهد، این الگوپذیری از دو جنبه مستقیم و غیرمستقیم محقق می‌شود. به این شکل که بخشی از تربیت دینی جوانان از طریق پخش برنامه‌هایی که مجالس تعزیه و سخنرانی ویژه ایام محرم و صفر را پوشش می‌دهد به نتیجه می‌رسد؛ چراکه از این طریق مخاطب جوان می‌تواند نسبت به شخصیت و منش و رفتار حضرت‌علی‌اکبر(ع) شناخت پیدا کند. اما بخش مهم تربیت دینی این دسته از مخاطبان رسانه، تربیت غیرمستقیم دینی است که از طریق تَشَبُّه حاصل می‌شود؛ چرا که جوانان علاقه‌مند هستند خود را شبیه قهرمانانی بسازند که هم سن و سال خودشان باشد و شرایط و اقتضائات فرهنگی و مذهبی آنان را داشته‌باشند. از آنجا که علی‌اکبر(ع)، قهرمان جوان عرصه جهاد و شهادت در راه دفاع از ولایت است، جوانان ولایت‌مدار ایرانی که از دل خانواده‌های عاشورایی برخاسته‌اند، سعی می‌کنند خود را در عِلم و عمل، به شبه پیغمبر (علی‌اکبر)، شبیه نمایند. نتیجه این الگوپذیری، حضور مستمر جوانان ایرانی در عرصه‌های مختلف دفاع از آرمان‌های اسلام و پاسداری از فرهنگ عاشورا و نهضت سرخ حسینی است؛ این حضور ولایت مدارانه، موجب تقویت امنیت نظام جمهوری اسلامی ایران و تحکیم جایگاه ولایت فقیه در جامعه اسلامی است.با توجه به وجود ارزش‌های بالای اخلاقی انسانی در شخصیت حضرت علی‌اکبر(ع) و نیز در میدان مقابله با الگوسازی‌های جعلی رقیبان و دشمنان برای همراه کردن جوانان با خود، رسانه‌های ما می‌بایست در معرفی این الگوی بی‌بدیل به نسل جوان به جد کوشا باشند.همان‌طور که علی‌اکبر(ع) توانست از پیامبر(ص) اثر بگیرد، جوان امروز هم قطعا می‌تواند از اخلاق و منطق پیامبر(ص)‌ بهره گیرد؛ ناگفته نماند که آن حضرت بارها اشاره داشتند: «بر اساس سیره و اخلاق من رفتار کنید» بنابراین، باید صفات برجسته حضرت علی‌اکبر(ع) را شناسایی و به جوانان معرفی کنیم، آنگاه خواهیم دید این الگو چه توانی برای عاشق کردن دارد.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها