به انگیزه هفتمین روز درگذشت شاعر کارنامه شعری مفتون امینی را بررسی کرده‌ایم

بومی‌سُرای دلبسته آذربایجان

یدا... مفتون امینی از آخرین بازماندگان نسل اول شاعران نوگرا پس از نیما، در ۹۶سالگی درگذشت. مفتون از شاعرانی بود که با شعر کلاسیک و بیشتر غزلسرایی فعالیت ادبی خود را شروع کرده‌بود و در سال ۳۶، اولین مجموعه شعر خود را با عنوان «دریاچه» منتشر کرد که فریدون مشیری در تدوین و انتشار این اثر نقش داشت.
کد خبر: ۱۳۸۹۸۰۳
نویسنده محمدامین اکبری - شاعر و منتقد

بومی‌سُرای دلبسته آذربایجانبیشتر اشعار این مجموعه در قالب غزل سروده شده‌است و شاعری که این روزها به شاعری نوگرا شناخته می‌شود، با قوالب قدمایی و نوقدمایی خود را به شعردوستان و اهالی ادبیات شناساند.

شعر دریاچه که نام کتاب هم از آن گرفته شده، از معروف‌ترین اشعار در آن روزگار است. مفتون این چهارپاره را سال ۳۱ با محوریت قرار دادن دریاچه ارومیه سروده‌است، شعری که چنین آغاز می‌شود:
دریاچه هر زمان که تو را بینم
بر عمر و آرزوی خود اندیشم
گاهی برای آنچه خواهدشد
گاهی به یاد آنچه شد اندیشم
دومین مجموعه شعر مفتون امینی هشت سال بعد یعنی سال ۴۴ با عنوان «کولاک» منتشر شد و او را به‌عنوان یکی از پیروان نیما مطرح کرد. مفتون در سال‌های ابتدایی شاعری خود و پس از کوچ کردن از تبریز به تهران در اوایل دهه ۳۰ در محافل ادبی شاعران نوگرا رفت و آمد فراوانی داشت و با بسیاری از آنها از جمله نیما یوشیج موانست پیدا کرده‌بود، که شرح بسیاری از این خاطرات خواندنی در کتابی با عنوان «گفت‌وگو با مفتون امینی» به‌کوشش مهدی مظفری‌ساوجی که سال گذشته توسط نشر مروارید منتشر شد، آمده‌است. کولاک در بین کتاب‌های مفتون، اثری مهم است چراکه این مجموعه پر و پیمان و حجیم حکایت از آن دارد که شاعر کلاسیک‌سرا از سنت شعر فارسی به مدرنیته و سرایش در گونه‌های آزاد گذر کرده‌است. هرچند بخش عمده‌ای از شعرها ‌مانند دفتر پیشین در قوالب کلاسیک سروده شده، ولی شاعر برای اولین‌بار در این دفتر نیمایی‌ها و حتی شعرهای منثور خود را منتشر کرد و همان‌طور که پیش از این ذکر شد، به قافله شعر نوی فارسی پیوست. یکی از شعرهای معروف کولاک منظومه بلند «ارک» است که شعری دوزبانه است. شعر که خطاب به ارگ معروف تبریز سروده شده‌است، با بندهایی به زبان فارسی شروع می‌شود و چند بند از میانه شعر به زبان آذری که زبان مادری شاعر است، سروده شده‌است. اولین بند این شعر:
افراخته قامت رسایش را
با کبر و جلالِ افتخار‌آمیز
همبازی آفتاب و اخترها
همسایه ابرهای توفان‌خیز
پاینده‌ترین قراول تاریخ
برجسته‌ترین نشانه تبریز
ترکیب عظیم قهرمانی‌ها
در کولاک شعرهای نیمایی زیبا با زبانی سخته و سنجیده نیز به چشم می‌خورد و این امر برای شاعری که زبان مادری‌اش فارسی نیست، امتیاز بزرگی محسوب می‌شود؛ ویژگی‌ای که مفتون تا پایان عمر در شعرهایش رعایت می‌کرد که شاید یکی از دلایلش طبع‌آزمایی‌های او در قوالب کلاسیک و همچنین مطالعه دقیق و پیگیر آثار قدما باشد.
دفتر بعدی مفتون امینی «انارستان» نام داشت که سال ۴۷ منتشر شد و موقعیت او را به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین نوگرایان شعر فارسی تثبیت کرد. شعر سهند یکی از معروف‌ترین سروده‌های او در این دفتر است؛ نیمایی نسبتا بلندی که خطاب به کوه سهند سروده شده و از منظری اسطوره‌ای و تاریخی به آن نگاه می‌کند، «سهند»ِ مفتون امینی را می‌توان با دماوندِ ملک‌الشعرای بهار مقایسه کرد. سوای زبان شکوهمند و ساختار بی‌نظیر شعر بهار، تفاوتی آشکار بین این دو شعر وجود دارد و آن هم تاثیر آموزه‌های نیما بر شعر مفتون است، شعری با این مطلع:
برجسته سپید طهارت
چتر فرود زرتشت
افسانه خروج نهنگ از کنار نیل
آتش به‌جان برف به‌دوش
آیینه محدب کولاک قرن‌ها
موی سپید سینه تاریخ
هر سه شعری که در بالا ذکر شد، دلالت بر خاستگاه جغرافیایی شاعر دارد. دریاچه، ارک و سهند هر سه از نمادهای سرزمین آذربایجان هستند و این بوم‌گرایی همان‌چیزی است که نیما بر آن تاکید داشت و شاگردانش هرکدام به فراخور قدرت شاعری خود توانستند از عهده آن برآیند. همان‌طور که دکتر شفیعی‌کدکنی سال‌ها پیش در شعر «نشانی» که برای مفتون امینی سروده شده، این‌گونه می‌گوید: «من از خراسان و تو از تبریز و او از ساحل بوشهر/ با شعرهامان شعله‌هایی خرد/ بر طاق این شب‌های وحشت برمی‌افروزیم...»

سپیدخوانی روز
اگر از مجموعه شعر «عاشیقلی کَروان» که مجموعه شعر آذری مفتون امینی است و سال ۵۸ منتشر شده، صرف‌نظر کنیم، چرا که نویسنده این سطرها با تاسف و دریغی تمام آذری نمی‌داند و قدر و قیمت این شعرها برایش پوشیده‌است، هرچند شنیده وی در شعر آذری، شاعری بزرگ است و برخی سروده‌هایش به شعرهای شهریار پهلو می‌زند، مجموعه بعدی مفتون امینی با فاصله‌ای بسیار در سال ۷۰ با عنوان «فصل پنهان» منتشر شد. او در سال‌های پس از انقلاب از هنجارهای رایج در شعر کلاسیک و حتی شعر نیمایی (شعر نوی موزون) دور شد و به شعر بی‌وزن یا به‌عبارت دقیق‌تر سپید شاملویی تمایل پیدا کرد. بیشتر شعرهایی که در دفاتر پس از انقلاب او آمده از این نوع شعر است؛ شعری که به‌ظاهر از وزن عروضی بی‌بهره است، ولی از موسیقی کلام و دیگر قابلیت‌های موسیقیایی زبان فارسی نظیر قافیه بهره‌های فراوانی دارد. یکی از بهترین دفترهای شعری مفتون امینی در پس از انقلاب «سپیدخوانی روز» که عنوان این میان تیتر را هم از آن گرفته‌ام، نام دارد و دربردارنده نمونه‌هایی برجسته از شعرهای دوره متاخر این شاعر است که برخی ویژگی‌های آن در بالا ذکر شد و در ادامه بخش آغازین از شعر «گویه-۱» را با هم می‌خوانیم:
چگونه غروب‌کنندگان را دوست نداشته‌باشی
که آنها همان طلوع‌کنندگان‌اند
افق‌های روبه‌رو، از هم گرفته‌ها را بازپس می‌دهند
فصل‌های روبه‌رو، برخوردی با هم ندارند
چراغ‌های روبه‌رو
آینه‌های روبه‌رو
چشم و دل هم را روشن‌تر می‌کنند
اما و بسی دریغ
اگر دو انسان روبه‌رو بیش از آن با هم ناساز باشند
که دو قطب همنام مغناطیس
مفتون امینی در تمام سال‌های شاعری‌اش از سرایش در قوالب کلاسیک دست نکشید و اشعار زیادی را به‌صورت پراکنده در قوالب غزل و رباعی و حتی قصیده منتشر کرد که یکی از برجسته‌ترین اشعار در این میان، قصیده کلاغ با مطلع زیر است:
به جرم آن‌که غزل‌خوان و مجلس‌آرا نیست
کلاغ را نتوان گفت مرغ زیبا نیست
قصیده‌ای از شاعری نوپرداز که از همان ابیات اول و با خرق‌عادتی که نسبت به تصویر کلاغ در شعر کلاسیک دارد، نشان می‌دهد می‌خواهد در قالبی کهن طرحی نو دراندازد، او در یکی از بیت‌ها صراحتا به این نکته اشاره می‌کند: خلاف آنچه که گفتند شاعران قدیم
طبیعتش تهی از پاره‌ای سجایا نیست

دریغی درباره آثار شاعر
و سخن آخر این‌که مفتون امینی از کم‌حاشیه‌ترین شاعران معاصر بود و همین خصلت که به گوشه‌نشینی و عزلت‌گزینی او منجر شده‌بود، سبب شد شعرش آن‌طور که باید، لااقل در میان شاعران جوان پس از انقلاب، شناخته نشود. ضمن این‌که انتشار نامنظم اشعار او مزید بر علت شد. متاسفانه مدتی است که هیچ‌کدام از دفترهای شعر او در بازار موجود نیست. حتی گزیده جامع و خوبی که سال ۹۳ توسط انتشارات مروارید از اشعار او منتشر شد نیز در کتابفروشی‌ها به‌ چشم نمی‌خورد که شاید یکی از دلایلش این باشد که از چاپ اول آن استقبال خوبی صورت نگرفت. امیدواریم به‌زودی مجموعه اشعار او یا لااقل همین گزیده منتشر شود و مخاطبان شعر فارسی از خواندن اشعار این ترک پارسی‌گوی که در سرایش همه اشکال و قوالب شعر فارسی متبحر بود، محروم نشوند. برای خاتمه‌دادن به کلام، غزلی معروف از مفتون امینی را که یکی از بهترین اشعار اوست، با هم می‌خوانیم. غزلی که در بیشتر گزیده‌هایی که از غزل معاصر فراهم آورده‌اند، آمده‌ است:
تو کیستی که صدایت به آب می‎ماند
تبسمت به گل آفتاب می‎ماند
تنت به پیرهن صورتی و دامن سرخ
به تنگ نیمه‎پری از شراب می‎ماند
به پشت چشم تو آن سایه‎های رنگارنگ
به نقش قوس قزح در حباب می‎ماند
تو را شبی سر راهی دو لحظه دیدن و بعد
به خانه یاد تو کردن به خواب می‎ماند
از آن تبسم نوش ات به سینه یادی ماند
چو برگ گل که به لای کتاب می‎ماند
کسی که شعر تو را گفت نشئه‎ سخنش
به مستی می‌بی‎رنگ ناب می‎ماند...

شعرهایی از مفتون امینی

گوزن
با پویه‌اش، ظرافت ناز و نوا در او
با چشم‌های مشکی گیرایش
با شاخ‌های افشانش، پرپیچ
با گردنش کشیده، و گستاخ
من دوست دارم او را
او را، که شوخ و آزاد
اما همیشه، مضطرب و چشم و گوش باز.
بر تپه‌ها و دامنه پرسه می‌زند
و در پسین هر عطش گرم
بر آب سرد دورترین آبشارها
آغوش می‌فشارد
آنجا که ای بسا، پس هر سنگ و بوته‌ای
دستی به ماشه‌ای است
آزاد و بیمناک و گریزان و خودنما
مجموعه وجود گوزن
ترکیب بس شگرفی است
نیمی از آن حماسه و نیمی از آن غنا
شعر گوزن، شعر درخت اقاقیاست
در حالت گریز و ستیزش با باد
و در همان زمان
وسواس انتشارش در دل
شعر گوزن
شعر هراس‌ها، و هوس‌های کودکی است
در مرز لاله‌زاری ممنوع .

سهند
برجسته سپید طهارت
چتر فرودِ زرتشت
افسانه خروج نهنگ از کنار نیل.
آتش به جان برف به دوش
آئینه محدب کولاک قرن‌ها
موی سفید سینه تاریخ
یک خرمن غنیمت ابریشم
در شام دستبرد، به سودای شرق و غرب.
یک چادر سپید اطاعت
در لحظه تقاطع جوهای سرخ و گرم.
یک عقده بزرگ کتان پیچ
یادآور تصلب ایمان، فراز دار
یک صخره درشت
از آخرین فلاخن پیش از دعای نوح
آنک قیام روشن اسطوره‌های دشت
قطب سفید غربت مهتاب
آنک
قشلاق واگذاشته سیمرغ،
یک حرمت بلند.
موج منیع کشمکش خون و برف و باد
حجم شرف، سهند.

روزنامه جام جم 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها