پروفسور پل پیلار، عضو پیشین شورای اطلاعات ملی آمریکا در گفتگوی اختصاصی با جام جم:

چاره‌ای جز عقب‌ نشینی از افغانستان نداشتیم

خروج‌ پرهزینه و جنجالی نیروهای آمریکایی از افغانستان، مولد بحران‌های تازه‌ای در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده بوده است.
کد خبر: ۱۳۴۵۵۳۴

برخی گروه‌های سیاسی آمریکا ، کلیت خروج آمریکا از افغانستان را محکوم کرده‌‌اند اما اکثر شهروندان‌، صرفا بر روی نحوه و شکل این خروج تمرکز داشته و اتفاقا عقب‌ نشینی از افغانستان پس از دو دهه اشغالگری را منطقی قلمداد می‌کنند. در خصوص منازعات داخلی در آمریکا بر سر آنچه در افغانستان رخ می‌دهد،‌ جام‌جم گفت‌و‌گویی با پروفسور پل پیلار، عضو پیشین شورای اطلاعات ملی آمریکا و استاد دانشگاه جورج‌تاون انجام داده است:

اجازه دهید گفت‌و‌گوی امروز خود را در ابتدا ناظر بر حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و‌ حمله به برج‌های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک آغاز کنیم. بعد از حملات ۱۱ سپتامبر آمریکا برای از بین بردن القاعده و طالبان به افغانستان حمله کرد تا آنها را از بین ببرد. نظر شما در این خصوص چیست؟

مداخله ایالات متحده در افغانستان در درجه اول اقدامی تلافی‌جویانه برای حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر بود. اهداف فراتر از آن همیشه مبهم بود. به عبارت بهتر، در همان مرحله هدفگذاری اولیه، ما شاهد ابهاماتی در حوزه سیاستگذاری آمریکا بودیم که بعدها به پاشنه آشیل ما در افغانستان و عراق تبدیل شد. حتی ما در جریان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی نیز شاهد‌ انحراف افکار عمومی توسط دولت
بوش بودیم.

در هر حال، از ابتدا مشخص نبود که واژه مبارزه با تروریسم، چه ابعاد و نمودهایی دارد و پیروزی‌ یا شکست در این نبرد، با استناد به چه کمیت‌هایی سنجیده می‌شود. از ابتدا مشخص بود که به عنوان یک سازمان تروریستی فراملی، القاعده هرگز با حمله نظامی به یک کشور از بین نمی‌رفت. طالبان‌ که به طور قابل ملاحظه‌ای از پاکستان کمک می‌گرفتند، از بین نرفت زیرا بسیاری از افغان‌ها نارضایتی زیادی از فرماندهان جنگ و دیگر جناح‌های سیاسی افغانستان داشتند و همچنین طالبان تا حدی نمایندگی ناسیونالیسم پشتون را نشان داده بود.

در حالی برای خروج آمریکا از افغانستان دولت بایدن به عنوان دولتی دموکرات مورد انتقاد قرار گرفته است که اساسا دولت بوش بود که به افغانستان حمله کرد و دولت ترامپ نیز توافق صلح دوحه با طالبان را امضا کرد. اشتباه دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در خصوص افغانستان چه بوده است؟

حزب‌گرایی در ایالات متحده به این معنی است که هر موضوع بحث برانگیزی استدلال‌های حزبی را برمی‌انگیزد و همین مساله، مولد منازعات تبلیغاتی و رسانه‌ای خواهد بود. از نظر من، ‌بایدن این شجاعت سیاسی را داشت که سرانجام یک ماجراجویی ۲۰ ساله ناموفق نظامی را به پایان برساند.

او ناعادلانه بیشتر تقصیر را در قبال آنچه پیشینیان انجام داده‌اند به عهده می‌گیرد زیرا او در پایان حضور داشته است و مخالفان سیاسی او سعی خواهند کرد از این واقعیت سوء‌استفاده کنند. در این میان، برخی رسانه‌ها و جریانات سیاسی در آمریکا نیز از این‌که سوژه‌های ناب روزانه خود را که در دوران حضور نظامی ما و ناتو در افغانستان شاهد آن بودیم را از دست داده‌اند، از این تصمیم نگران هستند. در هر حال، چاره‌ای جز عقب‌نشینی از افغانستان نداشتیم و به نظرم بایدن در انجام این کار مرتکب اشتباه نشد. او باید این کار را می‌کرد.

در نظریه‌های امنیت عنوان می‌شود تاکید بر امنیت نظامی نمی‌تواند باعث توسعه انسانی در جوامع شود. این در حالی است که سیاست امنیتی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تاکید بر امنیت نظامی برای صدور دموکراسی به سایر کشورها بوده است. افغانستان نمونه شکست خورده اخیر این سیاست است. آیا هدف آمریکا صدور دموکراسی به کشورهای دیگر بر اساس ارزش‌های لیبرال است یا با منطق رئالیستی باید این موضوع تحلیل شود؟

در این خصوص، استدلالی تئوریک در حوزه روابط بین‌الملل وجود دارد. تمایل به صدور دموکراسی در درجه اول بر اساس ارزش‌ها و این اعتقاد است که همه مردم جهان در تمایل به دموکراسی سهیم هستند یا باید در آن سهیم باشند. گرچه می‌توان بر اساس نظریه صلح دموکراتیک یک استدلال واقعگرایانه-که دموکراسی‌ها تمایلی به جنگیدن با یکدیگر ندارند-مطرح کرد، اما اکثر رئالیست‌ها در تلاش برای صدور دموکراسی به سبک غربی، به ویژه از طریق نیروی نظامی، تردید دارند.‌ مصداق و نمونه بارز این موضوع را ما در افغانستان مشاهده می‌کنیم.

‌استدلال می‌شود که هزینه‌های آمریکا در افغانستان بالا بود و تداوم حضور در افغانستان نفعی برای این کشور نداشت و لازم است در راستای خارج کردن نیروها از مناطقی که آمریکا منافع حیاتی ندارد، از افغانستان نیز خارج می‌شد .آیا این استدلال را می‌پذیرید؟

اساسا بله، من موافقم. پس از ۲۰ سال مشخص شد که هزینه‌های ادامه جنگ در افغانستان از مزایای آن به مراتب بیشتر است. فراتر از این مساله، اگر دو دهه حضور نظامی آمریکا، نتوانسته است این کشور را به اهداف خود در افغانستان برساند‌، قطعا استمرار حضور ایالات متحده در این کشور نیز نمی‌تواند شرایط را به سود آمریکا تغییر دهد.

واقعا چه اندازه زمان برای سنجش رسیدن به یک هدف در یک کشور کافی به نظر می‌رسد؟ آیا ۲۰ سال کافی نیست! در خصوص شرایط داخلی افغانستان نیز معتقدم محتمل‌ترین سناریوها برای افغانستان شامل تثبیت بیشتر طالبان در طول سال آینده، یا معامله‌ای بین‌الأفغانی که در آن طالبان در نظم سیاسی و اجتماعی جدید تأثیر عمده می‌گذارد، هستند. تحقق هر یک از این دو سناریو، نقطه آشکارساز ناکامی آمریکا در افغانستان طی دو دهه اخیر خواهد بود.

گروه بین الملل روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها