نگاهی به نمایش وقایع اتفاقیه مفقودالپدر

انقلاب مشروطه در دایره گچی قفقازی

نمایش «وقایع اتفاقیه مفقودالپدر» به نویسندگی حسین آشوری و کارگردانی مریم جلیلی این روزها در تالار ناصرخسرو به روی صحنه است. نمایش برداشتی آزاد است از نمایشنامه مشهور «دایره گچی قفقازی» برشت. نمایش، داستانی اخلاقی درباره دختری رعیت را روایت می‌کند که با نجات دادن یک کودک از طبقه بالای جامعه، نقش مادری بهتر از مادر واقعی را برای او ایفا می‌کند. اما این همه ماجرا نیست.
کد خبر: ۹۵۳۱۷۲
انقلاب مشروطه در دایره گچی قفقازی

اتفاقات دایره گچی قفقازی در نمایش جلیلی با مرکزیت انقلاب مشروطه ایران پیش می‌رود. مادر واقعی که فرزندش را انکار می‌کند، از انسان‌های فرصت‌طلبی است که در بحبوحه مشروطه، پس از مرگ همسرش که از ملاکین و خان‌های تهران است با افسر قزاقی ازدواج می‌کند و فرزندش هم نصیب «نرگسی» زنی روستایی می‌شود که پسرک را بزرگ می‌کند. سرانجام این فرزند پس از سال‌ها در کودتای 28 مرداد به دست عوامل شاه، تیر باران می‌شود.

هما‌‌‌ن‌طور که متن نمایش برگرفته از اثر برشت است، نوع اجرا و کارگردانی نیز مثل آثار برشت در زمره تئاتر روایی جای می‌گیرد. تئاتری که در آن ارتباط حسی بین مخاطب و اثر، جایگزین رابطه فکری و عقلانی از طریق آشنازدایی ـ بیگانه‌سازی ـ و تکنیک‌های فاصله‌گذاری صورت می‌گیرد. در این نوع تئاتر برخلاف تئاتر دراماتیک، داستان نمایش را راوی یا راویان در ارتباطی حسی با تماشاگران روایت می‌کنند تا این‌که بازیگران همه کنش‌های شخصیت‌ها را در صحنه اجرا کنند.

مثل آثار برشت در این نمایش نیز یک راوی در بطن ماجرا و درواقع میان‌پرده حضور مییابد و وقایع را برای تماشاگر روایت می‌کند. روایتی که بیرون از دیالوگ‌ها و کنش‌های شخصیت‌ها در مقابل اتفاقات نمایش است و سعی دارد به نوعی آنچه در درون متن قرار است به مخاطب از طریق نمایش نشان داده شود، با روایت راوی صورت گیرد.

راوی در نمایش «وقایع اتفاقیه مفقودالپدر» کنیزی است که خود گروهی را نمایندگی می‌کند که در هر شرایطی به دنبال منافع خود هستند و در پایان هر میان‌پرده‌ای که روایت می‌کند، جمله کنایی دارد: «کجا آش می‌دهند؟» اشاره و نقدی به افرادی دارد که همواره در طول تاریخ ایران در شرایط حساس سیاسی، تنها به دنبال منافع خود هستند و از هیچ حزب و گروهی حمایت نمی‌کنند. درواقع کنیزک در این نمایش بار اصلی این نوع تئاتر را به عهده دارد. او هم راوی است و هم نماینده گروهی که کارگردان مشخصا قصد دارد در مورد آنها صحبت کند.

با این‌که بستر زمانی و تاریخی حوادث نمایش، انقلاب مشروطه و سپس کودتای 28 مرداد است اما به نظر می‌رسد کارکرد نمایش فقط بیان مسائل خاص اجتماعی و سیاسی در آن دوره‌های تاریخی است. نمایش در حالت کلی، نگاه انتقادی به رفتار اجتماعی ایرانیان در کنش‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی در همه ادوار دارد.

اجرای روایی این نمایش برخاسته از تعمیم درونمایه انتقادی‌اش از دل تاریخ به مردم امروز است. اما نمایش نقد این رفتار منفعت‌طلبانه و انحصارطلبانه را با زبانی طنز و در برخی پرده‌ها در قالب اشعار طنز و هجوآمیز بیان می‌کند و سعی دارد تلخ‌ترین اتفاقاتی را که در صحنه رقم می‌خورد با ساده‌ترین شکل ممکن بیان کند. اما ایجاد فضای کمیک و طنزآمیز چندان مطلوب این نمایش نیست. چنانچه تماشاگر به قدری درگیر موقعیت تراژیک شخصیت‌ها قرار دارد که اصرار بر کمدی کردن آنها نوعی تضاد ایجاد می‌کند و موقعیت و کارکرد کمیک صحنه‌ها، از بین می‌رود و جای خود را به مضحکه کردن موقعیت تراژیک شخصیت‌ها می‌دهد. در واقع کارکرد طنز در این نمایش روایی، کمتر انتقادی و آگاهی‌بخش است. به بیان دیگر، فضا و موقعیت‌های کمیک نمایش در فاصله‌گذاری موفق نبوده‌اند.

نکته دیگر در خصوص نمایش وقایع اتفاقیه مفقودالپدر، استفاده از موسیقی سنتی زنده در صحنه است. موسیقی که کاملا با موسیقی دوره مشروطه قرابت دارد و اشعار و تصنیف‌های مشهور آن دوره در نمایش نواخته می‌شود. یکی از آنها تصنیف «از خون جوانان وطن» عارف قزوینی است که بخشی از پایان‌بندی نمایش محسوب می‌شود. تشییع جنازه فرزند نرگسی با این تصنیف انجام می‌شود و در پایان بازیگران رو به گروه موسیقی، با خواننده این قطعه همخوانی می‌کنند. این نوع پایان‌بندی و استفاده بجا از این تصنیف زیبا در انتقال مفهوم مورد نظر کارگردان از نقاط قوت نمایش محسوب می‌شود و به تاثیرگذاری آن افزوده است.

رویا سلیمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها