گفت‌وگو با ایوب آقاخانی، کارگردان نمایش «تکه‌های سنگین سرب»

چمران ما، پایش در زمین و سرش درآسمان است

گفت‌وگو با کوروش زارعی، بازیگر «آبی‌ترین وصال»

سهم من از جنگ این نقش‌هاست

کوروش‌زارعی، به‌قول ‌ خودش‌مینابی‌ـ ‌‌قمی است. او متولد میناب است، اما از ابتدای جوانی در قم زندگی می‌کند. این هنرمند متعهد و دغدغه‌مند را بیشتر با آثار نمایشی ارزشی، مذهبی و دفاع مقدسی در تئاتر به یاد می‌آوریم و البته به دلیل جنوبی بودن اشراف خوبی هم بر نمایش‌های مبتنی بر آیین‌ها و مناسک جنوب کشورمان دارد که نمونه بارزش را در نمایش «راکب» دیده‌ایم.
کد خبر: ۸۴۴۴۳۶
سهم من از جنگ این نقش‌هاست
او در حالی که بتازگی مسئولیتی هم در جشنواره تئاتر سوره ماه حوزه هنری داشت، این شب‌ها با صدای پرطنینش نقش مهمی در نمایش «آبی‌ترین وصال» بازی می‌کند.

چطور شد بازی در «آبی‌ترین وصال» را پذیرفتید؟

سال‌های سال است دوستان موسسه اوج و از جمله آقای اسماعیلی را می‌شناسم و چند بار هم پیشنهاد همکاری به من داده شد، اما متاسفانه چون درگیر کار بودم، نشد که خدمت عزیزان باشم. اما موقعی که این کار به من پیشنهاد شد، وقتم آزاد بود و با روی باز پذیرفتم. ضمن این‌که موضوع نمایش هم بسیار مورد علاقه من بود و وقتی مطلع شدم، کار درباره سردار شهید نادر مهدوی است، رغبتم برای پذیرش نقش دوچندان شد. من که نتوانستم سهمی در جنگ داشته باشم، بنابراین تنها کاری که در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون از دستم برمی‌آید این است که هروقت کار خوبی دراین زمینه به من پیشنهاد شود، سعی می‌کنم دینم را به دفاع مقدس ادا کنم. نکته جالب اینجاست که من به‌عنوان یک هنرمند تا پیش از این کار نمی‌دانستم سردار مهدوی و یارانش، اولین ایرانی‌هایی بودند که به‌طور مستقیم با آمریکایی‌ها جنگیدند. بنابراین اجرای چنین نمایش و برنامه‌ای خیلی به شناساندن این اتفاق مهم کمک می‌کند.

برای بازی در این نقش روی چه نکاتی تمرکز کردید؟

نقش من در این کار که یکی از همرزمان شهید مهدوی است، نقش خیلی پیچیده‌ای نیست، اما هرشب که برای بازی روی عرشه قایق جنگی (صحنه نمایش) می‌روم، حال و هوای آن رزمندگان جسور و شجاع سراغم می‌آید. من هم سعی می‌کنم در لحظات اجرا خودم را در آن موقعیت قرار دهم. به هرحال جنگیدن روی دریا کار بسیار سختی است و مثل خشکی نیست که شما سنگر و جایی برای پنهان شدن داشته باشید. دفاع و جنگیدن روی آب نیاز به یک بی‌باکی و از جان گذشتگی خاصی دارد و شما هر لحظه باید امکان شهادت را برای خود متصور باشید.

حتما می‌دانید شهید مهدوی اهل بوشهر بود، آیا این مساله هم سهمی در پذیرش این نقش از سوی شما داشت؟

بله، حتما این حس نوستالژیک فضای جنوب در انتخاب من دخیل بوده و کمک خوبی هم به حس و حال من می‌کند. احتمالا دوستان گروه آبی‌ترین وصال هم به خاطر خاستگاه جنوبی‌ام، نقش همرزم شهید مهدوی را به من پیشنهاد دادند.

شما که خودتان کارگردان تئاتر هستید، نظرتان درباره نمایش‌های ترکیبی مثل آبی‌ترین وصال و فصل شیدایی چیست؟

به نظرم شکل جدیدی از تئاتر است که دشواری‌های خاص خودش را دارد. البته این کارها فعلا درحال آزمون و خطاست و باید در آینده به شکل اجرایی بهتر و ساختاری نمایشی‌تر و دراماتیک‌تر دست پیدا کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها