به بهانه حضور فیلم «اشباح» در شبکه نمایش خانگی

فیلم «اشباح» و روزگار سپری شده کارگردان آوانگارد

«اشباح» ساخته داریوش مهرجویی این روزها یکی از فیلم‌های شبکه نمایش خانگی است. شاید اگر20 یا 25 سال قبل چنین امکانی وجود داشت و مثلا هامون مهرجویی بعد از اکران روی فیلم ویدئو سی‌دی به بازار می‌آمد مردم برای خریدش صف می‌کشیدند، اما امروز این اتفاق به هیچ وجه رخ نداده است.
کد خبر: ۸۰۳۴۲۱
فیلم «اشباح» و روزگار سپری شده کارگردان آوانگارد

درباره فیلم

داریوش مهرجویی سال 92 پروژه ساخت اشباح را کلید زد و این فیلم در سی و دومین جشنواره فیلم فجر اکران شد. اکران اشباح در سالن مطبوعات جشنواره فیلم فجر اکران موفقی به حساب نمی‌آمد، چراکه منتقدان و دست‌اندرکاران سینما کار را نپسندیدند. البته مهرجویی بعد از این اکران ناموفق و شنیدن صدای بلند انتقادها واکنش نشان داد و اعلام کرد که ریشه این اعتراضات در ناآگاهی و شناخت مخاطبان بوده است، چراکه او اشباح را در واریاسیون هامون ساخته است. با وجود این فیلم مهرجویی سال گذشته اکران عمومی خوبی را هم سپری نکرد و با فروش تقریبی 107 میلیون تومان براساس آمار سینماهای مکانیزه جایگاه مناسبی را میان مخاطبان سینمایی پیدا نکرد، اما واقعا چرا اشباح که مهرجویی معتقد است فیلم خوبی است نمی‌تواند مخاطبان را جذب کند. مثل دیگر فیلم‌های مهرجویی از گاو و هالو، پستچی تا همین اواخر، مهمان مامان.

اشباح ایبسن

اشباح همچون بسیاری دیگر از آثار داریوش مهرجویی یک اثر اقتباسی است و او این‌بار فیلمنامه این فیلم را براساس نمایشنامه معروف «اشباح» نوشته هنریک ایبسن به نگارش درآورده است، اما بد نیست بدانیم اشباح یکی از نمایشنامه‌های برتر ایبسن و حتی از بهترین نمایشنامه‌های تاریخ تئاتر است. او سال 1881 این نمایشنامه را نوشت اما به حدی نیروی مخالف در برابر این نمایشنامه به وجود آمد که ناخودآگاه ایبسن را مجبور به واکنش کرد.

او یک سال در دفاع از اشباح در جراید مقالاتی منتشر کرد و حتی پس از آن دست به کار نوشتن جوابیه‌های تند برای مخالفانش شد. این نیزدر برخی نظریه‌ها وجود دارد که ایبسن این اثر را صرفا برای تمسخر مخالفانش نوشته و در آن سیاستمداران، روزنامه‌نگاران، چاپخانه‌داران و حتی عموم مردم را بشدت نقد می‌کند. به نظر تفاوت‌های اساسی میان اشباح ایبسن و اشباح مهرجویی را باید در این مقطع جستجو کرد؛ چراکه می‌توان به جرأت اشباح را در زمره آثار خوش ساخت مهرجویی از نظر بصری و تصویری دانست. درواقع آنچه ایبسن برای دفاع از آن برمی‌خیزد به درونمایه و بنیان‌های داستانی‌اش برمی‌گردد، اما آنچه فیلم مهرجویی برای دفاع دارد، جذابیت‌های بصری است.

یک فیلم خوش‌ساخت

اشباح از لحاظ بصری فیلم خوش‌ساختی است. حضور محمود کلاری و البته نگاه سینمایی خود مهرجویی نیز ازجمله مهم‌ترین دلایل جذابیت‌های تصویری این فیلم هستند. می‌توان گفت اشباح از بهترین فیلم‌های سیاه و سفید سینمای ایران است، اما جذابیت‌های بصری اشباح جدا از فیلمبرداری به تدوین حسن حسندوست هم مرتبط است که ریتم جذابی را برای روایت داستان در نظر گرفته است و نماها به آرامی و لطافت همچون آلبوم خاطراتی از عکس‌های زیبای سیاه و سفید ورق می‌خورد.

اشباح فیلم خوش‌ساختی است، اما چرا نمی‌تواند مخاطب را جذب کند؟ به نظر مشکلات اشباح از جایی آغاز می‌شود که مخاطب به این نتیجه می‌رسد از میان این تصاویر زیبا باید در جستجوی داستانی باشد که نامش اشباح است، اما اگر کسی هم موفق به کشف داستانی شود بعید است بتواند با شخصیت‌ها همدلی کرده یا حوادث و رویدادهای داستان را باور کند.

اشباح مهرجویی فیلم باورپذیر نیست. نبود باورپذیری این فیلم هم ربطی به ژانر یا فضای داستان ندارد و نمی‌توان آن را ترفندی آگاهانه از سوی کارگردان به حساب آورد، چراکه اگر باورپذیری را از یک اثر هنری و در اینجا یک فیلم سینمایی بگیریم چیز زیادی از آن باقی نخواهد ماند.

جالب است که همیشه یکی از بزرگترین ویژگی‌های داریوش مهرجویی این بوده است که حتی آوانگاردترین فیلم‌هایی که در دوره جوانی‌اش ساخته شدند یا فضای ذهنی هامون و دیگر فیلم‌های موخرش به گونه‌ای بودند که حتی عام‌ترین مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می‌کردند، چراکه باورپذیر بودند اتفاقی که در اشباح رخ نمی‌دهد.

بعید است کسی بتواند با شخصیت‌ها همدلی و همدردی کند و وقتی این اتفاق رخ نمی‌دهد سرنوشت شخصیت‌ها برای مخاطب اهمیتی نداشته و بالطبع داستان زندگی‌اش را دنبال نخواهد کرد.

بازیگرانی که به نقش‌ها جان دادند

چطور ممکن است یک نفر اینقدر تغییر کند. داریوش مهرجویی حتی تا همین فیلم مهمان مامان در فیلم‌هایی که منتقدان آنها را نسبت به دیگر آثارش دارای ارزش هنری بالا نمی‌دانستند، یکی از مهم‌ترین خصیصه‌های کاری‌اش نمایش فوق‌العاده بازیگران بوده است. از خسرو شکیبایی و عزت‌الله انتظامی و علی نصیریان که همیشه بزرگ بوده و هستند که بگذریم، امین حیایی، پارسا پیروزفر، سعید کنگرانی، حسن پورشیرازی، لیلا حاتمی، علی مصفا، نیکی کریمی و بسیاری دیگر از بازیگران بهترین نمایش‌شان را در فیلم‌های مهرجویی داشته‌اند، اما مهرجویی بخصوص در آخرین ساخته‌اش اشباح انگار نسبت به این قضیه بی‌تفاوت شده است.

بحث انتخاب بازیگران را نمی‌توان مطرح کرد؛ چرا که بی‌شک مهرجویی بهتر از هر کسی می‌داند چه بازیگری را برای چه نقشی انتخاب کند، اما عملکرد بازیگرانی را که مقابل دوربین هستند می‌توان مورد نقد و کنکاش قرار داد. از مهتاب کرامتی تا امیرعلی دانایی و همایون ارشادی و حتی حسن معجونی که با گریمی که بسیار شبیه خود داریوش مهرجویی شده است بازی‌های خارق‌العاده‌ای ارائه نکرده‌اند.

این‌که مهتاب کرامتی با آن گریم باید نقش زنی سال‌ها بزرگ‌تر از خودش را بازی کند یک اتفاق ویژه بازیگری به حساب می‌آید. کاری که بسیاری از بازیگران بزرگ دنیا با موفقیت در اجرای آن به قله‌های افتخار رسیده‌اند. نمونه‌اش اورسن ولز که در 23 سالگی نقش فاستر کین 60 را بازی می‌کند، اما اگر اجرای نهایی خوب از آب درنیاید سرنوشتی مثل اشباح پیدا خواهد کرد. بازی مهتاب کرامتی در اشباح فراتر از کلیشه‌های رایج بازیگری سینما و تلویزیون نمی‌رود. شاید بزرگ‌ترین شانسی که قرار باشد یک بازیگر جوان در ایران بیاورد، این باشد که در فیلم مهرجویی بازی کند. البته همان‌طور که گفته شد این موضوع را می‌توان تا فیلم‌های قبل از اشباح حساب کرد، چراکه در اشباح نه برای امیرعلی دانایی و نه هنگامه حمیدزاده این اتفاق رخ نمی‌دهد. اتفاقی که برای خسرو شکیبایی یا بیتا فرهی رخ می‌دهد هرگز در مورد این دو بازیگر جواب نمی‌دهد.

اشباح تمام شد

امروز اشباح را می‌توانید در شبکه نمایش خانگی تماشا کنید. فیلمی که نقطه امیدوارکننده‌ای در کارنامه پربار یکی از بهترین سینماگران تاریخ این سرزمین به حساب نمی‌آید. چرا؟! این تنها یک گمانه براساس فیلم‌های آخر مهرجویی است که انگار نوعی کم‌حوصله‌گی، بی‌دقتی یا شاید بی‌انگیزگی در کارهایش به چشم می‌خورد. روندی که انگار از فیلم سنتوری در آثار مهرجویی روز به روز پررنگ‌تر می‌شود.

در فیلم «سنتوری» صحنه‌ای هست که علی سنتوری و همسرش به مهمانی رفته‌اند و علی مثل همیشه، شروع به خواندن می‌کند. آهنگی که در این صحنه پخش می‌شود یک موسیقی ریو یا تکنو است که چاووشی روی آن می‌خواند، اما در کنار رادان که لب می‌زند و در تصویر ما کسانی را می‌بینیم که انگار نوازنده‌های همین موسیقی هستند و دارند می‌نوازند، اما با گیتار و درامز و... وقتی کارگردانی مانند مهرجویی در فیلمی که راجع به موسیقی است چنین موضوع مهمی را از قلم می‌اندازد که موسیقی تکنو را با سینتی سایزر می‌نوازند نه گیتار برقی و درامز و گیتاربیس پس می‌توان حدس زد که کمی بی‌حوصلگی و کم‌دقتی در سراسر آثار جدید او وجود داشته باشد. با این تفاسیر بازهم منتظر فیلم بعدی مهرجویی می‌مانیم، چراکه انسان باامید زنده است.

امید ذاکری نیا / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها