از اولین‌باری که ایرانیان با گوشت و پوستشان درک کردند که با وجود پیشینه‌ای کهن و پرآوازه از جهان پیشرفته عقب مانده‌اند سال‌های زیادی می‌گذرد؛ از زمان دوله‌ها و سلطنه‌ها و خاقان‌ها به این طرف. ایرانیان از آن زمان تا امروز همیشه غبطه غرب را خورده‌اند و خودشان و آنها را در دو کفه ترازو نشانده و نتیجه گرفته‌اند آنها وزنشان بیشتر است. پس یا سرخورده شده و در لاک حقارت فرورفته‌اند یا دستی جنبانده و کاری کرده‌اند که ردپایش تک و توک در تاریخ موجود است.
کد خبر: ۸۰۰۲۲۳
پیشرفت کشور با مدیران کارآمد

اما با این حال نشد که ایران پیشرفت کند و بشود آن ایران نام‌آور مورد انتظار . در سال‌هایی که بر ما گذشت، ایران تماشاچی پیشرفت بسیاری از کشورها (در بسیاری از حوزه‌ها) بود حتی آنهایی که نه همچون ما ثروت‌های خدادادی داشتند و نه پیشینه‌ای تابناک، برای همین روشنفکران و صاحبنظران پرسیدند «چرا» که این چرا تا امروز نیز پرسیده می‌شود.

دیروز یک علامت سوال بزرگ در ساختمان کتابخانه ملی ترسیم شد، جایی که محل برگزاری چهارمین کنفرانس الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت بود و هر یک از سخنران‌ها از زعم خویش علت عقب‌ماندگی ایران را بیان می‌کرد.

سوال بزرگ دیروز، علت توسعه‌نیافتگی کشورمان بود و پاسخ‌ها گرچه به‌ظاهر متفاوت، ولی در باطن به هم شباهت داشت یعنی این‌که مقصر خود ماییم و تا به خود تکانی ندهیم از پیشرفت خبری نیست.

صادق واعظ‌زاده، رئیس مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت البته نه به این عریانی که در عوض در لفافه‌ای کاملا فلسفی و در لابه‌لای واژه‌هایی پرطمطراق توضیح داد: مدل توسعه غربی نه‌تنها به کار پیشرفت امروز ما نمی‌آید که اگر این مدل را کورکورانه به کار ببریم، گرفتار همان آسیب‌هایی می‌شویم که دنیای پیشرفته غرب با آن گلاویز است، از چالش تامین انرژی و محیط‌زیست گرفته تا دغدغه تامین امنیت و در اختیار نداشتن زمین. پس او تقلید از غرب را مردود دانست و توسل به طناب پوسیده نظریه‌های از مد افتاده و نخ‌نمای غربی را نیز برای رسیدن به پیشرفت بی‌ثمر خواند و در عوض تاکید کرد: اگر می‌خواهیم ایرانی توسعه‌یافته داشته باشیم، چاره‌ای بجز روآوردن به الگویی ایرانی که درونمایه‌ای اسلامی دارد، نداریم؛ الگویی که به گفته او جمعی از صاحب‌نظران ایرانی برای تدوینش آستین بالا زده‌اند و در یک سالی که گذشت 40 تک‌نگاشت (نوشتاری تخصصی علمی که حدفاصل یک مقوله پژوهشی و یک کتاب تخصصی است) نیز نگاشته‌اند تا مشکل اجرای الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت را که نداشتن نظریه‌پردازی و تولید محتوای علمی است، حل کنند.

فقدان تربیت اخلاقی، ضعف هویت ایرانی

تک‌نگاشت‌های پنهان شده زیر ساتن سفید و براق، روز گذشته رونمایی شد، اما باید شهادت داد که هزاران تک‌نگاشت شبیه این و بهتر از آن نیز به پیشرفت ایران منتهی نمی‌شود مگر این‌که عزمی ملی شکل بگیرد و دولت و ملت هر دو خواهان پیشرفت و گذر از عقب‌ماندگی شوند و آن‌وقت این تک‌نگاشت‌ها و نظریه‌ها را به‌کار بگیرند.

مهدی گلشنی، استاد ممتاز دانشگاه شریف دیروز به عنوان یکی از سخنرانان افتتاحیه به سالن همایش‌های کتابخانه ملی آمده بود تا به زبانی دیگر این حرف‌ها را بزند.

او می‌گفت: ما ظرفیت‌های زیادی داریم که کمتر کشوری از آن بهره‌مند است، اما از آن کمترین استفاده را می‌کنیم و گرچه از غربی‌ها در برخی امور تقلید می‌کنیم، اما ویژگی‌های بارز آنها همچون نظم و آینده‌نگری را به کار نمی‌گیریم.

گلشنی حرفش این است که با دنباله‌روی از دیگران ایران پیشرفت نمی‌کند بلکه راه پیشرفت از داشته‌های خودمان در گذشته و آنچه اکنون برایش تلاش می‌کنیم، می‌گذرد. او ما را برد به قرون اولیه اسلام، به سه قرن آغازین این تمدن که ایران از نظر علمی سرآمد جهان و بی‌رقیب بود. او ما را نشاند پای درس فرهنگ اسلامی که تاکیدش بر علم‌آموزی است،‌ این‌که علم گمشده مومن است و آن را باید از هر منبعی آموخت و این‌که مومن دنبال برهان و استدلال است و هیچ چیزی را بدون تفکر قبول یا رد نمی‌کند.

گلشنی، اما می‌گوید: ما اینها را فراموش کرده و از یاد برده‌ایم. دانشمندانی همچون زکریای رازی را که برای نوشتن کتاب جامع العلومش 15 سال بی‌وقفه تلاش کرد و توانایی یک دست و سوی چشم‌هایش را از دست داد، همچنین بوعلی‌سینا را که عمده کتاب مشهورش «شفا» را در زندان نوشته است. این استاد دانشگاه شریف می‌گوید: ما تنبلی می‌کنیم و برخلاف پیشینه ایرانی و اسلامی‌مان عطش پیشرفت نداریم، همچنین بر رفع نیازهای کشور تمرکز نداریم و به خودکفایی فکر نمی‌کنیم.

علاوه بر اینها ما چند مشکل عمده دیگر هم داریم که نخستین آن مربوط می‌شود به سیستم آموزشی کشورمان که دانش‌آموختگانی با هویت ایرانی و اسلامی (که اخلاق‌مدار باشند) تربیت نمی‌کند، به‌علاوه این‌که آدم‌ها را سرخورده می‌کنیم، چه وقتی آنها در لباس معلم و استاد ظاهر می‌شوند و ابزار سرخوردگی‌شان می‌شود دغدغه‌های معیشتی و چه آن وقت که می‌شوند شخصیت‌های علمی و فقط از آنها مقاله‌هایی می‌خواهیم که در نشریات خارجی منتشر شده است.

او اسم این کارها را می‌گذارد تزریق احساس حقارت به جامعه که با مبانی پیشرفت تناقض دارد و حضار که شنونده این حرف‌ها بودند خوب درک می‌کردند که در این فضا چرا عده‌ای از نخبگان میل مهاجرت دارند . فرار مغزها واقعیت جوامع توسعه‌نیافته است که ما نیز از آن بی‌بهره نمانده‌ایم، اما کسی همچون محمدعلی زلفی‌گل، استاد دانشگاه بوعلی همدان دغدغه ژنوم فرهنگی را دارد. ژنوم، مجموعه ژن‌هایی است که از یک نسل به نسل دیگر منتقل می‌شود و ژن فرهنگی، منتقل‌کننده یک فکر از نسلی به نسل دیگر است. پس او نتیجه می‌گیرد وقتی ما کاری برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان نمی‌کنیم یعنی ژن‌های نخبه خود را که می‌توانند موتور حرکت در جامعه باشند به رایگان در اختیار جوامع پیشرفته قرار می‌دهیم تا ژنوم فرهنگی آنها روزبه‌روز قوی‌تر شود و مال ما، هر لحظه ضعیف‌تر و بی‌بنیه‌تر.

نتیجه این‌که به باور این عضو هیات علمی دانشگاه بوعلی «آنی» می‌شویم که اکنون هستیم، یعنی آدم‌هایی اغلب متوسل به درویش مسلکی و بی‌تفاوتی نسبت به دنیا که ثروتمندان را متهم می‌کنیم و کار را مقدس نمی‌دانیم و منتظر پشت میزنشینی هستیم و به جای کارآفرینی تشنه کارجویی.

نیازمند آدم‌های متفکر هستیم

این که دائم به کسی بگویند چه ویژگی‌های بدی دارد، حس ناخوشایندی است، به یک ملت هم که مدام نقص‌هایش را گوشزد کنند یک جور دلخوری به او دست می‌دهد، اما ایرانی برای این که ایرانی پیشرفته بسازد باید ایراداتش را بپذیرد حتی اگر نقدهای واردشده به او به تلخی شوکران باشد.

محمدرضا وفایی، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت تلخی این جام شوکران را اندکی در کام ما چکاند.

او در گفت‌وگو با جام‌جم گفت: ایران پیشرفت نمی‌کند مگر این که مدیرانی کارآمد داشته باشد که نه به فکر منافع شخصی خود بلکه به فکر ترقی کشور باشند و باور داشته باشند وقتی کشور رشد کند آنها نیز به منافع مورد نظرشان خواهند رسید.

البته چالشی که از نظر این استاد دانشگاه، چالشی مدیریتی است به زعم محمدرضا بهرنگی، استاد مدیریت آموزشی دانشگاه خوارزمی چیزی نیست جز نبود آموزش برای مردم تا میل به پیشرفت جزو عادات و رفتارهایشان بشود.

او البته در گفت‌وگو با ما ایراد اصلی را متوجه معلمان دانست که نتوانسته‌اند انسان‌سازی کنند و آدم‌های مسئولیت‌پذیری بار بیاورند. از دید بهرنگی، نظام آموزشی ما کنکورمحور و مقاله‌محور است. برای همین است که در کشور آدم‌هایی که مهارت فکر کردن و تولید علم دارند، کم هستند و پیشرفت محقق نمی‌شود.

همه کسانی که اینچنین گفتند درست می‌گویند، اما حرف هیچ کدام از آنها به‌تنهایی بیانگر چالش ما در مسیر پیشرفت نیست. عقب‌ماندگی‌های ما ریشه تاریخی دارد، هر کسی هم که آمده در طول تاریخ برگی بر شاخه‌های قطور این عقب‌ماندگی‌ها آویخته تا امروز آنی شویم که می‌بینیم. سال‌هاست ما میل ترقی داریم و از بهتر شدن حرف می‌زنیم، اما دیگر باید باور کنیم نه به زبان آوردن واژه پیشرفت به پیشرفت ما کمک می‌کند و نه دور هم نشستن‌هایی که محتوایش فقط متهم کردن خویش است و ارائه یکسری راه‌ها که بیشتر از این که زمینی باشد فضایی و آرمانی است . الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت، الگویی عقلانی است که به ما «هی» می‌زند که فقط زمانی می‌توانیم پیشرفت کنیم که بر داشته‌ها و مبانی فکری و فرهنگی خود تکیه کنیم و در همان حال که از دستاوردهای بشری استفاده می‌کنیم، خود چیزی به آنها بیفزاییم و علم روز را نوآورانه و خلاقانه تغییر دهیم، نه این که مقلد صرف باشیم و با خودزنی‌های دائم، شکاف علمی خود را با جهان پیشرفته بیشتر کنیم.

مریم خباز/ گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها