گفتگو با رابعه مدنی، یک از مادران سینمای ایران

کاش می‌توانستم به دوران نوجوانی برگردم

نقش‌هایی که بازیگرانش را ماندگار کرد

بازیگران زن و مادرانه‌های تلویزیون

یک بازیگر برای آن‌که از دروازه‌های شهرت عبور کرده و به ماندگاری برسد به ابزارهای مختلفی نیاز دارد که بدون شک مهم‌ترین آن خود نقش و کیفیت آن است. نقشی که از سوی نویسنده فیلمنامه به خوبی پرورش داده شده و باورپذیر باشد تا جایی که مخاطب آن را با همه وجودش حس کند.
کد خبر: ۷۴۳۹۷۱
بازیگران زن و مادرانه‌های تلویزیون
در سینما و تلویزیون ایران طی سه دهه اخیر بعضا شاهد چنین نقش‌های درخشان و ماندگاری بوده‌ایم که سهم مهمی از آن به مادران می‌رسد. مادرانی با دغدغه‌ها و کارکردهایی که برای مخاطب ایرانی باورپذیر است که بخش مهمی از بار دراماتیک داستان را به دوش کشیده و نقشی کلیدی در موفقیت آن اثر داشته‌اند. حال نگاهی به تک نقش‌های ماندگار تلویزیونی با محوریت نقش مادر خواهیم داشت که از سوی بازیگران مطرحی ایفا و بسیاری از آنها در ذهن مخاطبان خود حک شده‌اند.
حمیده خیرآبادی

این بازیگر بزرگ سینما و تلویزیون ایران که فروردین 1389 دارفانی را وداع گفت، مجموعه‌ای از نقش‌های مادران را ایفا کرده و رکورددار این حوزه به حساب می‌آید. جالب این‌که وی در جوانی هم در این نقش حضور پیدا کرده و گاه مادر بازیگرانی بوده که فاصله سنی اندکی با او داشته‌اند. از مهم‌ترین کارهای تلویزیونی خیرآبادی که در خاطر مخاطبانش مانده می‌توان به مجموعه‌های «این خانه دور است»، «پدر سالار»، «خانه سبز» و «آپارتمان» اشاره کرد که همه آنها در جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند. «عزیز خانم» پدر سالار یک زن کاملا سنتی برگرفته از بطن جامعه ایران است که در خانه‌ای قدیمی همراه با فرزندانش زندگی خوش و خرمی دارد اما به یکباره با بحران مواجه شده و همه چیز درهم می‌ریزد. خیرآبادی در این نقش به خوبی این فراز و نشیب‌های قصه را از کار درآورده و مخاطب را به همذات پنداری با خویش وامی‌دارد. در حقیقت عزیز تنها شخصیت معصوم پدر سالار است که نقشی در اختلافات پیش آمده نداشته، اما در عین حال تلاش زیادی برای حل آن به خرج می‌دهد. این بازیگر صاحب‌نام مشابه این نقش را در آثار دیگری هم ایفا کرده که نقطه مشترک همه آنها بازی روان و بشدت باورپذیر وی در نقش مادر است که تاثیر زیادی روی مخاطبان می‌گذاشت. جالب این‌که کوتاهی یا بلندی نقش هم تاثیری در کیفیت کار او نداشته که نمونه شاخص آن را در یک اپیزود از مجموعه هزاران چشم در نقش مادر مریض احوال و نگران مهدی هاشمی شاهد بوده‌ایم.

شهلا ریاحی

یکی دیگر از مادران کلاسیک سینما و تلویزیون کشورمان است که متاسفانه در سال‌های اخیر جلوی دوربین نرفته است. ریاحی که لقب نخستین کارگردان زن سینمای ایران را هم یدک می‌کشد، در آثار متعددی در نقش مادر ظاهر شده و در همه آنها با وجود تکرار یکسری نشانه‌ها، نقشی دوست داشتنی و قابل قبول ارائه کرده است. یک جور رنج‌کشیدگی همراه با مهر و عطوفت در بازی ریاحی به چشم می‌خورد که وی را از دیگر بازیگران هم نسل خود متمایز می‌کند. برای نمونه می‌توان از مجموعه در خانه یاد کرد که در آن نقش عزیز خانم (صاحبخانه تنهای خانه‌ای قدیمی) را ایفا می‌کرد. یک مادربزرگ تمام عیار با همه مهربانی‌ها و گاه خسته شدن هایش از شیطنت بچه‌های مستاجرش که مخاطب چاره‌ای جز دوست داشتنش ندارد. ریاحی هم که مانند خیرآبادی ریشه در تئاتر دارد، از بیانی مناسب و صدایی گیرا برخوردار بوده که بخش مهمی از کیفیت والای بازی‌اش از آن نشات گرفته است. البته ریاحی در مجموعه‌های ضعیفی هم در نقش مادر ظاهر شده که کیفیت پایین کار به کیفیت بازی او نیز لطمه وارد کرده است.

پروین سلیمانی

او نیز یکی از بازیگران زن پرکار کشورمان بود که متاسفانه پنج سال قبل دیده از جهان فرو بست. سلیمانی در فیلم و مجموعه‌های زیادی به ایفای نقش پرداخته که از آن میان تنها برخی کیفیت خوبی داشته و کارهای ضعیف بسیاری هم لابه‌لای آنها به چشم می‌خورد. سلیمانی در مجموعه‌هایی همچون: «تعطیلات نوروزی»، «پیک سحر» و... نقش‌هایی با رگه‌هایی از کمدی داشته و زوج موفقی را در کنار محمد ورشوچی تشکیل داده بود که بسیار هم مورد توجه عامه مخاطبان آن سال‌های تلویزیون قرار گرفت.

او نیز مانند بسیاری از بازیگران بزرگ ایران نقش‌های کوتاه اما بشدت درخشانی در کارنامه دارد که گاه بیشتر از نقش‌های بلندترش در ذهن مخاطبان باقی مانده است. برای نمونه می‌توان به یکی از اپیزودهای مجموعه اتومبیل تهران ـ 11 با بازی سیلمانی در نقش مادر کهنسال رضا ژیان اشاره کرد که بازی واقع‌گرایانه و دلنشین سلیمانی را با خود داشت.

گلاب آدینه

وی از نخستین بازیگران مطرح تلویزیون پس از پیروزی انقلاب است که با مجموعه «سلطان و شبان» ساخته داریوش فرهنگ به شهرت رسید و پس از آن نیز نقش‌های بسیاری را ایفا کرد که از شاخص ترین آنها می‌توان به فیلم «مهمان مامان» به تهیه‌کنندگی سیما فیلم و کارگردانی داریوش مهرجویی اشاره کرد.

او در این فیلم که بارها از شبکه‌های تلویزیونی پخش شده، نمادی از یک زن تمام عیار ایرانی با همه فراز و فرودهایش است که برای آبروداری جلوی مهمان دست به تلاش جانانه‌ای می‌زند. تلاشی شیرین که در نهایت با همکاری همسایه‌ها شبی به یادماندنی را رقم زده و مخاطبان را نیز با حالی خوش بدرقه می‌کند. آدینه برای تاثیرگذاری بیشتر روی مخاطب از تمام تجربیات مواجهه‌اش با زنان مختلف جامعه بهره گرفته و با راهنمایی‌های داریوش مهرجویی یکی از بهترین مادران تاریخ سینما و تلویزیون ایران را خلق کرده است. در حقیقت وی در مهمان مامان در نقش کاملا حل شده که حتی ذره‌ای از دیگر نقش‌آفرینی‌های پیشین او در آن به چشم نمی‌خورد.

ژاله علو

اگر بخواهیم بازیگران زن سینما و تلویزیون را به لحاظ صدا و پختگی بیان طبقه‌بندی کنیم، بدون شک ژاله علو در راس آن قرار می‌گیرد. بازیگری با سابقه‌ای درخشان در تئاتر، سینما و تلویزیون که در هنر دوبله نیز دستی بر آتش داشته است. «امیرکبیر» و «گرگ‌ها» از نخستین مجموعه‌های تلویزیونی او در دهه 60 هستند که هردوی آنها از کیفیت مناسبی برخوردار بوده و در مواجهه با مخاطبان نیز سربلند بوده‌اند. اما نقشی که علو را به ماندگاری در قاب کوچک رسانده، نقش خاله لیلا در مجموعه «روزی روزگاری» به کارگردانی امرالله احمدجوست. یک شیرزن تمام عیار ایلیاتی که همه عمر روی پای خود ایستاده و مورد احترام تمام همولایتی‌های خود است. برخورد او با جسم نیمه جان مراد بیک راهزن که در ادامه به مداوای او منجر می‌شود، قصه را شکل داده و مخاطب را با بخش دیگری از این شخصیت دوست داشتنی آشنا می‌کند. احمدجو در عین حال رگه‌هایی از صفات مردانه را هم به این شخصیت اضافه کرد که کاملا با فضای داستان چفت شده و نشات گرفته از زندگی سخت خاله لیلاست، اما نقطه قوت این شخصیت برخوردهای بشدت مادرانه او با مرادبیک است که عتاب و خطاب‌هایش نیز برای مخاطب شیرین و باورپذیر جلوه می‌کند. البته در این بین نباید از بازی درخشان خسرو شکیبایی هم در نقش مرادبیک گذشت که مکملی فوق‌العاده برای علو بوده است. نمی‌توان از ژاله علو نام برد و به نقش‌آفرینی نسبتا کوتاه اما بشدت تاثیرگذارش در «مختارنامه» ساخته داوود میرباقری اشاره‌ای نکرد. وی در نقش مادر مختار ثقفی حضوری باشکوه داشت و مخاطب بخشی از وجود شجاع و باذکاوت مختار را به عینه در او مشاهده می‌کند. آخرین گفت‌وگوی مادر و فرزند پیش از کشته شدن اسطوره وار مختار یکی از نقاط اوج بازیگری مختارنامه است که به مدد حضور فریبرز عرب نیا و ژاله علو رقم خورده است.

مهین شهابی

یکی دیگر از مادرهای همیشگی مجموعه‌های تلویزیونی است که سال‌ها این نقش را به خوبی ایفا کرده و به اصطلاح نقش را مال خود می‌کرد. او که چهار سالی هم از درگذشتش می‌گذرد با سریال محبوب دهه 60 یعنی «آینه» به موفقیتی همه‌جانبه رسیده و در نقش مادر از طیف‌های گوناگون جامعه ظاهر شد. او در این مجموعه با توجه به ساختار اپیزودیک آن نقش مادرهای مختلفی از ثروتمند تا فقیر را ایفا کرده و در همه آنها نیز از ظرایف بازیگری غافل نمی‌شد.

در سال‌های بعد مهین شهابی در نقش مادرانی از طبقه مرفه جامعه که چندان هم مثبت به نظر نمی‌رسیدند به ایفای نقش پرداخت و به مرور در آنها کلیشه شد. برای نمونه می‌توان از مجموعه‌های «همه فرزندان من» ساخته محمد دستگردی و «پای پیاده» به کارگردانی اصغر توسلی یاد کرد که در هردوی آنها نقش‌هایی خاکستری به او واگذار شده بود. با این حال تصویری که از مهین شهابی به عنوان یک مادر در ذهن علاقمندان سریال‌های تلویزیونی نقش بسته، به مجموعه «بازم مدرسه‌ام دیر شد» در نقش مادر همیشه نگران اکبر عبدی بازیگوش بازمی‌گردد.

فاطمه معتمدآریا

این بازیگر با استعداد سینما و تلویزیون نیز در چند مجموعه ماندگار سه دهه اخیر ایفای نقش کرده است: «آرایشگاه زیبا»، «زیر تیغ» و «آشپزباشی» که هرکدام در زمان پخش خود با استقبال مخاطبان روبه‌رو شده‌اند. در اولی معتمدآریا در نقش زنی جوان که با پسر نوجوانش زندگی می‌کند، ظاهر شده و بازی واقع گرایانه‌ای را ارائه کرده است.

در زیر تیغ به کارگردانی محمدرضا هنرمند، معتمدآریا یکی از نقاط اوج بازیگری تلویزیون را رقم زده و در نقش زنی رنج کشیده که همسرش به جرم قتل غیرعمد در آستانه اعدام است، حضوری درخشان و بشدت تاثیرگذار دارد.

در آشپزباشی او یک زن تمام عیار ایرانی است که با زحمت و تلاش خود و همسرش به یک رستوران شیک و مجلل رسیده و زندگی مرفهی را در سایه این تلاش به دست آورده است. اما به واسطه یک اشتباه و سوء‌تفاهم ناشی از آن، زندگی مشترکش به سمت متلاشی شدن پیش می‌رود. در اینجا هم زندگی در نقش که شاخص‌ترین وجه کارنامه بازیگری معتمدآریاست، بشدت به چشم خورده و به یکی از نقاط قوت کل کار تبدیل شده است. البته نمی‌توان از حضور بازیگری همچون پرویز پرستویی در نقش مقابل وی هم بسادگی عبور کرد که نقشی غیرقابل انکار در کیفیت والای کار این بازیگر زن توانای کشورمان داشته است.

نسرین مقانلو

سال‌ها پیش قاسم جعفری در مجموعه «مسافری از هند» قصه‌ای را تعریف کرد که در آن دو مادر از دو جنس کاملا متفاوت به چشم می‌خوردند. نخست یک مادر نسبتا کلیشه‌ای که همسر اول قهرمان داستان بود و شیرین بینا آن را ایفا می‌کرد. دیگری هم همسر دوم مرد با بازی درخشان نسرین مقانلو که در تضاد کامل با هوویش قرار داشت و تنها پسرش نیز شباهت‌های زیادی به او داشت. در حقیقت جعفری دو روی سکه از یک زن به عنوان مادر را به نمایش گذاشته که با همه تضادهایشان تنها در یک عامل مشترکند و آن هم چیزی جز عشق به فرزند و فداکاری برای آنها نیست. بینا که نقش‌های تلویزیونی زیادی را هم در کارنامه دارد با تکیه بر کلیشه‌ها پیش رفته و تلاش چندانی برای نوآوری به خرج نداده که البته خود فیلمنامه نیز راهی برای این کار پیش پایش نگذاشته است، اما در طرف دیگر مقانلو با توجه به میدان عمل وسیعی که در اختیار داشته کاملا موفق ظاهر شده و نقشی را خلق کرده که مشابه آن تا آن زمان در قاب کوچک وجود نداشته است.

ثریا قاسمی

وی نیز مانند مـــادر هنرمندش (حمـیده خیرآبادی) در مــجموعه‌های تلویزیونی متعددی در نقش مادر به ایفای نقش پرداخته که از آن میان چندتای آنها شاخص و ماندگار به نظر می‌رسند. قاسمی در این آثار مادری را خلق کرده که تا حدود زیادی با کارهای قبلی تفاوت داشته و وجه تمایزشان هم نگرانی و تشویشی است که وی با مهارت به نقش تزریق کرده است. برای مثال می‌توان از مجموعه‌های «در پناه تو» و «در قلب من» از ساخته‌های حمید لبخنده یاد کرد که نقطه قوت هر دویشان بازی درخشان ثریا قاسمی در نقش مادر خانواده است. به خصوص در پناه تو که هنوز محمدم گفتن‌هایش در خاطر مخاطبانش باقی مانده است. در کنار این دو مجموعه باید به «شب دهم» به کارگردانی حسن فتحی اشاره کرد که بشدت متفاوت از کار درآمد و مادر دیگری را خلق کرده که کاملا با زمان وقوع داستان همخوانی داشته است. بهت‌زدگی او به هنگام دیدن جسد غرق به خون حیدر(پسرش) روی صحنه تعزیه که در آخر به لالایی خواندن او با دیگر زنان ختم می‌شود، یکی از نقاط اوج دوران بازیگری قاسمی است که تاثیری عمیق برجای می‌گذارد. البته در این بین نمی‌توان از نقش آفرینی‌های او در مجموعه‌های او یک فرشته بود، «اتومبیل شماره ـ 11» و «نابرده رنج» بسادگی عبور کرد که در کارنامه تلویزیونی پرتعداد قاسمی از جایگاه نسبتا مهمی برخوردار هستند.

مهرانه مهین‌ترابی

حسن فتحی در مجموعه «زاینده‌رود» که ملودرامی پرتنش با فراز و فرودهای بسیار بود، بخش مهمی از بار دراماتیک کار را بر دوش بازیگران زن نهاد که تقریبا همگی آنان هم در این مسیر عالی عمل کرده‌اند. اما مهرانه مهین ترابی در نقش مادر مهران سارنگ فوتبالی است که در لحظه‌ای جنون‌آمیز مرتکب قتل شده، فراتر از انتظار ظاهر شده است. زن رنج کشیده‌ای که از یک سالگی پسرش را در غیاب پدر معتادش به دندان کشیده و بزرگ کرده و حال پسرش را زیر چوبه دار می‌بیند.

اوج بازی او را می‌توان در سکانس‌های پس از خواستگاری پدر مقتول مشاهده کرد که حس‌های متضادی در آن موج می‌زند. از یک سو ترس و نفرت از پدر مقتول و از طرف دیگر آزادی پسرش که تنها در صورت ازدواج با پیرمرد محقق می‌شود. مهین ترابی در اینجا درست به مانند یک مادر ایرانی که همیشه و همه حال از خود برای فرزندانشان می‌گذرند، از خودش گذشته و فداکاری را به اوج می‌رساند.

محمد جلیلوند / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها