«مخمصه» در ابتدا به صورت نمایش روی صحنه رفت و بعد به صورت سریال ساخته شد

جریان آب رحمت‌آباد چی شد؟

«پس چی شد این لوله‌کشی آب رحمت‌آباد؟!»، «تازگی‌ها این قضیه داره شبیه به پرونده لوله‌کشی آب رحمت‌آباد می‌شه!»، «از لوله‌کشی آب رحمت‌آباد هم داره بدتر می‌شه!»... احتمالا شما هم ـ هر قدر جوان یا کم‌سن‌ و سال باشید، تاکنون چنین جمله‌ها یا چیزهایی شبیه به آنها را از زبان افراد مسن‌تر شنیده‌اید، اما به‌راستی چنین عبارت‌ها و جمله‌هایی چگونه ورد زبان مردم کوچه و بازار شد؟
کد خبر: ۷۳۸۷۱۴
جریان آب رحمت‌آباد چی شد؟
ماجرا به نوروز سال 1363 برمی‌گردد، شب‌هایی که یک سریال پربیننده از تلویزیون پخش می‌شد که نامش «مخمصه» بود...

***

یکی از راهکارهایی که مدیران و متولیان «سیما» در جبران کمبود برنامه‌های نمایشی در تلویزیون سال‌های نخست پس از انقلاب به کار می‌بستند، داشتن نیم‌نگاهی به نمایش‌های صحنه‌ای موفق و از نظر آنها مناسب برای پخش از تلویزیون بود. این نمایش‌ها گاه در قالب «تله‌تئاتر» و معدودی هم مانند سریال «مخمصه» در قالب چند قسمتی ساخته و آماده پخش می‌شد و به نمایش درمی‌آمد.

مخمصه نمایشی بود که سال 1362 به نویسندگی محمود رهبر و کارگردانی مجدآبادی روی صحنه رفت و از نظر متن و اجرا از سوی منتقدان موفق ارزیابی شد.

در همین سال وقتی متولیان تلویزیون تصمیم گرفتند سریالی براساس نمایش مخمصه برای نوروز 1363 آماده کنند و از خود مجدآبادی هم در مقام کارگردان هنری سود ببرند، حاصل، به مجموعه‌ای بدل شد که بیشتر، حال و هوای عید و سرگرم‌کنندگی در آن لحاظ شده بود، نظیر افزودن لهجه‌های گیلکی به نقشی که زنده‌یاد سروش خلیلی آن را بازی می‌کرد و ترکی که جزئی از کاراکتر و بازی سیروس گرجستانی بود.

این تغییرات که میان نمایش صحنه‌ای و سریال توسط سازندگانش فقط با هدف «جذب» تماشاچی و نه هیچ منطق روایی و دراماتیک؛ که مستقیم و سرراست از فیلمفارسی می‌آمد صورت گرفت؛ تا مثلا با هدف در نظر گرفتن نقاط قوت نمایش و افزودن آنها به نسخه سریالی و تلویزیونی همین اثر. بعلاوه، سازندگان سریال، گویا مجبور شده بودند برای «برنامه‌پرکنی» و رساندن زمان مجموعه به چند قسمت، تا حدی به آن آب ببندند، این‌گونه بود که حاصل کار مجدآبادی و یارانش هرچند تا حدی بینندگان آن سال‌ها را جذب کرد، اما در ارزیابی‌های هنری و فنی چندان سرافراز بیرون نیامد. مضاف بر این‌که صحنه پایانی مجموعه سخت تئاتری به نظر می‌رسید. انگار سازندگان، عجله کرده بودند تا یکجوری سر و ته قضایا را به هم بیاورند...

***

رحمت‌آباد، نام محله‌ای است که گویا در خارج از محدوده خدمات شهری قرار دارد. مردم این منطقه با هدف چیرگی بر نداشتن آب لوله‌کشی در منازل‌شان دور هم جمع می‌شوند و تصمیم می‌گیرند یک نفر را به نمایندگی از سوی خود برای پیگیری و انجام کارهای قانونی و وصل‌شدن این محله به شبکه آب شهری انتخاب و راهی این مسیر کنند. قرعه به نام شهریاری (با بازی سعید امیرسلیمانی) می‌افتد. او که مردی است از نظر مالی ضعیف و خانواده‌اش با مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند، ابتدا از میان همسایگان و اهالی محل، با هدف تامین مخارج احتمالی این لوله‌کشی مبالغی پول جمع‌آوری می‌کند، ولی ناگهان با همان پول‌ها برای خودش خودرویی می‌خرد. این امر مشکلات و مسائل زیادی را در محله به وجود می‌آورد و پایانی غیرمنتظره را برای داستان رقم می‌زند...

امیرسلیمانی با این سریال بارها دیده شده «شاه‌دزد» در آن زمان به چهره‌ای مشهور بدل شده بود و مخمصه شاید نخستین سریالی بود که نقش اولش را بازی می‌کرد. دختر هنرمندش کمند نیز ـ تقریبا ـ با همین سریال بود که نخستین بار به چشم آمد. او بعدها با سریال پربیننده «پدرسالار» به جایگاه یکی از مشهورترین بازیگران زن جوان در دهه 70 ارتقا یافت و خوشبختانه هنوز هم در بازیگری فعال است.

بازیگران سریال به غیر از امیرسلیمانی، عبارت بودند از تانیا جوهری، سروش خلیلی، هادی مرزبان، سیروس گرجستانی، کمند امیرسلیمانی، رضا بنفشه‌خواه و عزت‌الله رمضانی‌فر. کارگردان هنری زنده‌یاد فرهاد مجدآبادی. کارگردان تلویزیونی مخمصه نیز حسین فردرو بود؛ کسی که نام و امضایش پای بسیاری از آثار موفق تلویزیون در این سه دهه و اندی دیده شده است.

تصویربرداران سریال علی شوقیان، محمدعلی خیاطان و حسن درزی ‌اسلام و تهیه‌کننده‌اش هم شهرزاد مهدوی بودند. این مجموعه، محصول گروه فیلم و سریال و تئاتر شبکه یک سیما و جزو تولیدات زمستان سال ۱۳۶۲ محسوب می‌شد. در این سال نمایش صحنه‌ای «مخمصه» تقریبا با همان ترکیب بازیگرانی که بعدها در سریال نیز حضور یافتند در پایتخت اجرا شده و اقبال علاقه‌مندان را برانگیخته بود.

***

نام مخمصه بیش از هر چیز با نام فرهاد مجدآبادی گره خورده است؛ علتش شاید این باشد که این سریال تنها کار تلویزیونی و دیده شده در کارنامه این هنرمند باشد. بینندگان قدیمی تلویزیون نیز مجدآبادی را بیشتر با همین مجموعه تلویزیونی می‌شناسند. او متاسفانه پانزدهم مرداد امسال در بیمارستانی در شهر فرانکفورت در شصت و هشت سالگی درگذشت.

بیشترین بهره از نمایش موفق نوروزی مخمصه را شاید بازیگر نقش آقای شهریاری یعنی سعید امیرسلیمانی برد. پس از این سریال او سال 1363 نقش نخست دو سه فیلم را ایفا کرد و در سال‌های بعد نیز این روند را ادامه داد. امیرسلیمانی کلا در دهه 60 چهره مشهور و پرکاری بود. او که البته یک بازیگر قدیمی محسوب می‌شود و سال‌ها قبل از مخمصه هم تا حدی شناخته‌شده بود، اوج شهرتش را با این سریال پیدا کرد و تا مدت‌ها بینندگان تلویزیون و سینما او را با نام کاراکتر «شهریاری» می‌شناختند.

او در مقام بازیگر فیلم‌های آب‌نبات چوبی، آب، صدای صحرا، سوته‌دلان، گفت هر سه نفرشان، خط قرمز، دادشاه، جنجال بزرگ، مردی که موش شد، کفش‌های میرزانوروز، جمیل، روز باشکوه، ناصرالدین شاه آکتور سینما، دندون طلا، دلشدگان، لبه تیغ، مهریه بی‌بی، کمیته مجازات، جنگجوی پیروز، فوتبالیست‌ها و «چون ابر در بهاران» را در مقام نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان در کارنامه دارد. بازی در سریال خاطره‌انگیز هزاردستان نیز ازجمله آثار تلویزیونی اوست. بتازگی‌ هم در سریال «معمای شاه» بازی کرده است.

***

رضا بنفشه‌خواه درباره بازی‌اش در مجموعه تلویزیونی مخمصه گفته است: «مخمصه اولین سریالی بود که بازی کردم و در زمان پخش به اصطلاح خیلی گرفت، یعنی با تعداد مخاطبان خوبی مواجه شد و مردم از محتوای آن خیلی استقبال کردند. شاید به این دلیل که کار در درجه نخست از فیلمنامه خوبی برخوردار بود و کارگردان تلویزیونی آن (یعنی حسین فردرو) هم، فردی مسلط دراین زمینه بود. همه اینها دست به دست هم داد تا سریالی شسته رفته و قابل قبول ارائه شود؛ البته نباید فراموش کرد در آن دهه از رسانه‌های مجازی و ماهواره‌ای خبری نبود و همین مساله پیوند و دلبستگی پررنگ‌تر مخاطبان با تلویزیون را همراه داشت. البته درونمایه این سریال برای مردم جذابیت داشت و توانست نظر آنها را به خود جلب کند. این شاخصه‌ در موفقیت سریال موثر بود.

مخمصه در قالب یک سریال داستانی به روایت مشکلات افراد فرودست می‌پرداخت و این موضوع نزد بینندگان آن زمان مقبول افتاد.» بنفشه‌خواه در اصل بازیگر تئاتر بود و مثل خیلی از هم‌رده‌ها و همکارانش در آن زمان که تلویزیون و سینمای ایران با فقر بازیگر روبه‌رو بود به این دو عرصه کوچ کرد.

او در این زمینه نیز گفته است: «دلیلش این بود: در سال‌هایی که من وارد تئاتر شدم، وضع دستمزدها آن‌طور که باید تعریفی نداشت و به قول معروف، در زمینه امرار معاش نمی‌شد انتظار بالایی از تئاتر داشت. بنابراین من هم بیشتر سعی کردم خود را وقف حضور در سینما و تلویزیون کنم. در عین حال تصور می‌کنم کسانی که مثل من به شکل آکادمیک در رشته تئاتر تحصیل کرده‌اند و در عرصه بازیگری فعالیت می‌کنند، اگر از منظر معیشتی در مضیقه نباشند، می‌توانند درخشش زیادی در این زمینه داشته باشند، کما این‌که هم‌اکنون در تئاتر بازیگر زبده و چیره‌دست، کم نداریم. از اینها گذشته، یکی از محاسن تئاتر این است که بازیگر به شکل رخ به رخ و نفس‌به‌نفس به مدد نقشی که ایفا می‌کند به برقراری ارتباط با مخاطب می‌پردازد...»

درواقع این حقیقت را هم نباید فراموش کرد که هنر تئاتر در آن زمان بازیگران زیادی را به رسانه تلویزیون هدیه کرد؛ هنرمندانی که امروز بسیاری از آنها را می‌شناسیم و دوستشان داریم.

علی شیرازی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها