محمدمهدی عبد خدایی در گفتگو با جام‌ پلاس:

«پهلوی» دیکتاتوری فاسد بود

پژوهشگر تاریخ معاصر ایران با بیان اینکه در دوره پهلوی فساد بود، اما دیکتاتوری اجازه افشای آن را نمی‌داد گفت: در زمان پهلوی فرمانداری‌ها و استانداری‌ها خرید و فروش می‌شد؛ رشوه در دیکتاتوری‌ها بیشتر است.
کد خبر: ۱۴۴۴۷۲۱
نویسنده امین سبحی - دبیر جام پلاس

اشاره:این روز‌ها که به بزرگداشت جشن ۴۵ سالگی انقلاب نشسته‌ایم باید یاد و خاطرات بزرگانی همچون شهید مبارز سید‌مجتبی نواب‌صفوی را که از دهه‌ها قبل جرقه انقلاب اسلامی را زد و با انتشار برنامه حکومت اسلامی، بنیان‌های حکومت ایده‌آل مشروع دینی را به جامعه معرفی کرد را زنده کنیم تا نسل‌های بعد با عقاید این مفاخر ــ که تمام همت خود را وقف نابودی دیکتاتوری پهلوی کرده و جان خود را در این مسیر نثار کردند ــ آشنا شوند. اکثر مبارزان و جهادگران در سال‌های مبارزه با رژیم شاه، تفکرات‌شان تحت تأثیر و نشأت گرفته از حرکت خالصانه، شجاعانه و قاطعانه فداییان اسلام بود و شهادت نواب و یارانش، بیش از پیش اذهان مردم را روشن ساخت و بسیاری را به دنبال این خط سرخ، به مبارزه با طاغوت کشاند.

اگرچه فداییان اسلام سرکوب و به جوخه‌های اعدام سپرده شدند، ولی این امر مانع از آن نشد که یاد و خاطره آنان از ذهن مردم مسلمان حذف شود، بلکه تفکر آن‌ها بارور شد و در دوره‌های بعد به شکوفایی رسید به‌ویژه بعد از وقایع سال ۴۲ که اختناق روز‌به‌روز شدت گرفته و از سال‌های ۵۰ به بعد به اوج خود رسید و دربار پهلوی با بدترین نوع شکنجه و بدرفتاری به مقابله با زندانیان سیاسی و مخالفان شاه پرداخت تا حدی که محاکمات کاملا فرمایشی بود و ساواک بر دادگاه‌های نظامی حکم می‌راند.

گفت‌و‌گوی این هفته جام‌پلاس با محمدمهدی عبدخدایی تنها بازمانده سازمانی مذهبی، سیاسی و شبه‌نظامی به نام جمعیت فداییان اسلام است که به رغم عمر کوتاهگام‌های بزرگی برای شکل‌گیری انقلاب اسلامی برداشت و افراد شاخصی را که مانع تفکر انقلابی بودند را حذف کرد عبدخدایی در این گفتگو با روایت دیدار با همسر دکتر فاطمی و طلب حلالیت از وی از سرانجام روزنامه‌نگاران منتقدی می‌گوید که تنها دلیل حذف‌شان توسط دربار پهلوی انتقاد به شاه و خواهرش بود. 
شما می‌توانید فیلم‌های مرتبط با جام پلاس را در اینجا مشاهده کنید.

***

«پهلوی» دیکتاتوری فاسد بود


قطعا در مصاحبه‌های مختلف در این خصوص صحبت کردید، اما برای این‌که پازل گفت‌وگوی ما تکمیل شود اشاره‌ای به ضرورت و اهداف شکل‌گیری جمعیت فداییان اسلام داشته باشید.
در زمان رضاخان فشار زیادی بر تشیع و روحانیت شیعه تحمیل شد، اما بعد از شهریور ۲۰ که ایران به اشغال درآمد، روحانیونی که در فشار دیکتاتوری بودند آزاد شدند و یک فضای باز سیاسی به‌وجود آمد. روس‌ها، انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها که از مدت‌ها پیش چشم طمع به منابع ایران داشتند، به‌صورت تازه‌نفس وارد کشور شدند و فاجعه‌ای که پیش آمد این بود که نیرو‌های اشغالگر کشورمان هزینه داشتند و رسم این بود ملت اشغال‌شده باید هزینه اشغالگران را بپردازند از همین‌رو محمدعلی فروغی؛ نخست وزیر وقت ماده واحده‌ای به مجلس برد تا با استناد به آن بتواند هزینه اشغالگران را بپردازد، اما نتیجه این شد که اسکناس بدون پشتوانه چاپ کرد و کشور دچار تورم شد.

زمانی که رضاخان از کشور رفت ۱۲ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر جمعیت داشتیم و تمام سیلو‌های محلی پر از گندم بود و کشور حتی در زمان قحطی نیازی به گندم خارجی نداشت ولیکن در ادامه نه‌فقط به اشغالگران اسکناس بدون پشتوانه دادند، بلکه سیلو‌ها نیز توسط آن‌ها خالی و ایران دچار قحطی شد تا حدی که حتی سیلو‌های روستایی‌ها نیز خالی شد و اگر قبل از آن نرخ گندم دو قِران بود، اما با اسکناسی که چاپ شد قیمت آن به شش قِران رسید و، چون هیچ اطلاع‌رسانی نبود، روستاییان گندم‌های‌شان را فروختند و قحطی پیش آمد و کشور مملو از افراد گرسنه شد و در معرض خطر فروپاشی قرار گرفت و در مناطق مختلف در فکر تجزیه ایران بودند، اما روحانیت و تشیع مانع این تصمیم شد. در غوغاسالاری که ایجاد شده بود، افرادی همچون احمد کسروی به عنوان روشنفکر به وجود آمدند که با افکار و عقاید و نوشته‌های‌شان می‌خواستند مردم را منحرف کنند تا عوارض اشغال ایران توسط نیرو‌های خارجی از نگاه مردم دور بماند به همین دلیل احمد کسروی با کتاب‌ها و مقالاتش باعث شد تا روحانیت به پا خیزند.

کتاب کسروی در خصوص شیعیان عامل تاسیس فدائیان اسلام شد.
شیعه‌گری، بهائی‌گری، شیخی‌گری و صوفی‌گری از‌جمله آثار کسروی بود که اثر شیعه‌گری کسروی در نجف به دست نواب صفوی می‌رسد و ایشان پس از خواندن کتاب، آن را به مرحوم علامه شیخ عبدالحسین امینی و حاج نصرا... مدنی نشان دادند و در نهایت به فکر تاسیس فدائیان اسلام و ترور احمد کسروی افتادند و برای مشورت در این خصوص، به نجف پیش مراجع رفتند و همه از‌جمله آیت‌ا... سید ابوالحسن اصفهانی و آیت‌ا... قمی مهدورالدم بودن کسروی را اعلام کردند و آیت‌ا... سید اسدا... مدنی و آیت‌ا... خویی به شهید نواب صفوی پول دادند تا وی راهی ایران شود. در ادامه مرحوم آیت‌ا... شاه‌آبادی برای نواب صفوی اسلحه می‌خرد. وی در چهارراه مخبرالدوله به کسروی حمله می‌کند که نافرجام است و کسروی سرپایی درمان و نواب صفوی دستگیر و برای او ۱۳ هزار تومان قرار صادر می‌شود و علمای بازار این پول را جمع می‌کنند و می‌پردازند. بعد‌ها نواب صفوی جلسات منظمی تشکیل می‌دهد و یک شب در خواب می‌بیند که حضرت سیدالشهدا بازوبندی به دستش می‌بندد که عنوان «فدائیان اسلام» روی آن ذکر شده بود. تقریرات نواب صفوی در این خصوص در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود است و این‌چنین عنوان فدائیان اسلام از این دوره مطرح می‌شود.

با توجه به فرمایشات شما می‌توان گفت فدائیان اسلام در راستای تحقق عدالت اجتماعی شکل گرفت. در سخنان‌تان به موضوع تورم در دوره رضاخان و اشغال ایران اشاره کردید؛ به نظرتان تورم بعد از انقلاب در کدام یک از دولت‌ها شدت یافت و این سیر ادامه‌دار شد؟
تورم در زمان جنگ پیش آمد. اسکناس را بانک ملی چاپ می‌کرد و طبق قانون اساسی در دولت‌های قبل از انقلاب، وقتی می‌خواستند اسکناس چاپ کنند باید دو نفر نماینده مجلس ناظر این امر باشند، اما در زمان دکتر مصدق که انگلیسی‌ها، ایران را تحریم و تهدید به جنگ کردند، اسکناس چاپ شد و تورم پیش آمد. در آن زمان دکتر مصدق از رئیس بانک ملی خواسته بود که در زمان چاپ اسکناس آن دو نماینده مجلس حضور نداشته باشند و اسکناس چاپ کند؛ لذا دلار سه تومان و دو قِرانی افزایش قیمت پیدا کرد و ۲۴ تومان شد و در ایران گرانی پیش آمد. ملی کردن صنعت نفت و تحریم هم از دیگر عوامل موثر بود. به نظر من دکتر مصدق هم تقصیری نداشت و ممکن بود که دو نفر نماینده مجلس مانع از این کار شوند و این دومین بار بود که اقتصاد کشور دچار تورم شد تا این‌که عراق به ما حمله کرد و موجودی اسکناس ما کم شد. من فکر می‌کنم دولت آقای میرحسین موسوی می‌خواست اسکناس چاپ کند و قانون نظارت دو نفر نماینده مجلس همچنان ادامه دارد، اما آقایان نزد امام راحل می‌روند و می‌گویند از قدرت ولایت فقیه استفاده کنید و اجازه دهید ما اسکناس چاپ کنیم و به این ترتیب این اقدام بدون اجازه مجلس در آن دولت انجام شد. شاید امام (ره) هم نمی‌دانستند که قرار است اسکناس به این گستردگی چاپ شود که اجازه این کار را دادند و بعد‌ها خودشان بیان کردند که ما در جنگ خیلی اعمال، که چهره قانونی نداشت را انجام دادیم، اما سعی می‌کنیم که این کار را دیگر تکرار نکنیم، اما متاسفانه برخی کار‌ها عرف و سنت می‌شود. همه می‌دانند که تورم نتیجه چاپ اسکناس است و تورمی که در حال حاضر هم به‌وجود آمده است، ریشه در این امر دارد. البته دولت می‌گوید تورم ۴۰ درصد بود و آن را ۱۵ درصد کاهش داده‌ام. امکان دارد که این اقدام در بالا انجام شده باشد، اما نتیجه آن باید ملموس باشد و مردم تفاوت قیمت‌ها را احساس کنند.

با سیری که به آن اشاره کردید چاپ و توزیع پول بدون پشتوانه در زمان آقای میرحسین موسوی، باعث گسترش تورم در کشور شد. با توجه به فعالیت‌های اقتصادی که داشتید، وضعیت تورم در دولت اقای هاشمی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
تورم در همه دولت‌ها وجود داشت. زمانی که امام آن اجازه را صادر کردند، نظارت مجلس از بین رفت، درحالی که امام راحل به‌دلیل این‌که، ولی فقیه بودند، مسائل را درک می‌کردند و صاحب اختیار بودند، اما شاید آقای خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت مخالف این کار بودند. اختلاف رئیس‌جمهور با دولت سر مسائل اجتماعی و اقتصادی کشور بود. 

تا جایی که اطلاع دارم این را قبول نکردید و سعی کردید به‌طور خصوصی خود فعالیت داشته باشید و در یک مقطعی هم اقداماتی که انجام می‌دادید به‌دلایلی منجر به ورشکستگی شد. این به موضوع تورم مرتبط بود؟
فقط محدود به بخش تورم نیست. روالی که در ایران رخ داد در جهان هم صورت گرفته است. امروز ۷۵ درصد تجارت دنیا به دلار که یک کاغذ است، بستگی دارد. دولت آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم اعلام کرد که طلا را از پشتوانه اسکناس خود برداشته و کارخانه‌ها و کارکنان پشتوانه اصلی دلار هستند. شما این مسأله را در‌نظر بگیرید اگر قرار باشد یک‌پنجم این دلار به آمریکا برگردد و از آن‌ها کالا بخواهند، آیا چنین امکانی وجود دارد؟ مطمئنا نه، زیرا دولت آمریکا ورشکسته شده و دلار را با زور سرنیزه و ناوگان ششم و هشتم نگه داشته است. هر چقدر هم دنیا تلاش کند تا دلار را از صحنه خارج کند، نمی‌تواند. شما در‌نظر بگیرید چقدر دلار در منزل مردم و صرافی‌هاست؟ همه این‌ها بدون سرمایه است، چون آمریکا توان پرداخت این دلار‌ها را به‌وسیله کالا و کارخانه ندارد، کما این‌که ۷۵ درصد معاملات تجاری دنیا با دلار است و پوند، روبل و یورو نتوانسته جلوی آن بایستد، بنابراین در گام نخست، ملت‌ها باید فکری برای حذف دلار از صحنه کنند تا هر کشوری بتواند با پول ملی خود معامله کند.

دولت سیزدهم اقداماتی را در این راستا انجام داده است؟
چاره‌ای غیر از این وجود ندارد و باید این‌گونه شود. در تاریخ هر کشور و هر نسلی یک شکوفایی و پیروزی وجود دارد و پس از آن همه تمدن‌ها دچار افول می‌شوند. اعراب، یونانی‌ها و ایرانیان با همه قدرت‌شان دچار افول شدند و این خاصیت دنیاست. آمریکا هم باید این حقیقت را بپذیرد که افول این کشور آغاز شده است و امیدواریم آمریکا افول کند.

اگر اجازه بدهید به مسائل پیرامون انقلاب برگردیم. یکی از مباحثی که این روز‌ها از سوی کسانی که زمان شاه را درک نکردند و منتقد وضع موجود هستند، مطرح می‌شود و می‌گویند که آن زمان خیلی بهتر بود و شرایطی که امروز داریم بد است و آن زمان فساد نبود و الان شاهد فساد اقتصادی هستیم.
این غارت‌ها در زمان شاه هم بود. در دوره پهلوی هم فساد بود، اما دیکتاتوری اجازه افشای آن را نمی‌داد.

اگر آن زمان بود و الان هم وجود دارد پس چرا انقلاب شد؟
با یک مقایسه و بررسی شرایط خدمت‌تان می‌گویم که چرا انقلاب شد. در آن زمان جمعیت ما ۳۲ میلیون بود و الان قریب به ۸۵ میلیون نفر است. ۷۵ درصد بودجه کشور از نفت بود و روزانه هفت میلیون بشکه نفت به قیمت ۶ دلار صادر می‌کردیم و به این ترتیب درآمد کشور در سال ۵۶ به ۳۶ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار رسید، اما بهره مردم از این همه درآمد، هیچ بود، اما در حال حاضر درآمد ما کم، اما تولید و میزان جمعیت افزایش یافته و به تبع آن درخواست مردم هم زیاد شده است. زمانی که من ازدواج کردم با ۵۰۰۰ تومان دو اتاق در میدان خراسان رهن کردم و این مبلغ را نیز از برادر و دایی‌ام قرض گرفتم. یک کرسی می‌گذاشتیم و ۲۰ کیلو خاکه و ۱۰ کیلو ذغال می‌خریدم و زمستان را به این ترتیب می‌گذراندیم، اما بعد از انقلاب مصرف و درخواست مردم بالا رفت. ببینید الان چقدر ماشین در خیابان‌هاست و چقدر جاده ساخته و آسفالت شده است. آن زمان تهران و قزوین فقط آسفالت بود، اما در حال حاضر تا نزدیک پاکستان آسفالت است. از طرف دیگر ببینید الان مصرف سرانه چقدر است؟ آن زمان زانوی شلوار همه ما وصله داشت و پدر و مادر به مناسبت سال نو کت و شلوار خود را پشت و رو می‌کردند تا برای بچه‌ها درستش کنند. ضرب المثلی بود که می‌گفت «خانه اعیان یک شب پلو بود و خانه آدم‌هایی که فقیر بودند در سال یک‌بار پلو»، اما ببینید الان مصرف برنج و دور ریختن آن چقدر شده است؟ و همین‌طور مصرف پارچه؟

می‌گویند این فساد‌ها آن زمان نبود.
خیر. در آن زمان هم فساد بود. فرمانداری‌ها و استانداری‌ها خرید و فروش می‌شد. طبق مطالعاتی که کردم این فساد‌ها از زمان ناصرالدین شاه وجود داشت. رشوه در دیکتاتوری‌ها بیشتر است. آن‌هایی که وابسته به قدرت هستند بیشتر رشوه می‌گیرند. زمانی که آقامحمد خان قاجار ایران را گرفت در گرگان جزء آق قویونلو‌ها یا قراقویونلو‌ها بود که با مغول‌ها به ایران آمد، اما بعد‌ها ببینید که چقدر خانواده‌های قاجار املاک داشتند و این املاک از کجا آمده است؟ وقتی رضاخان از ایران می‌رفت ۴۵ هزار سند منگوله‌دار داشت و بعدا محمدرضا همین املاک کشاورزی را قسطی به مردم فروخت و از آن به‌عنوان یکی از کار‌های خوبش یاد می‌شود در حالی که پول آن‌ها را از دولت گرفته بود و فروش همین زمین‌ها، مخارج ۱۰ میلیون دلاری محمدرضا را تامین کرد؛ بنابراین در آن زمان هم فساد همین‌قدر بود، ولی دیکتاتوری مانع آشکار شدن آن می‌شد.

این مطالب باید گفته شود تا جوانان از واقعیت‌های دوره پهلوی آگاه شوند. شما استاد دانشگاه هستید و قطعا این مطالب را برای دانشجویان تبیین می‌کنید. 
بگذارید خاطره‌ای در این خصوص بیان کنم. ایام محرم و صفر بود و من تازه از زندان آزاد شده بودم. شهید نواب صفوی می‌خواست ۱۰ روز در مسجد امام (مسجد شاه) روضه‌خوانی کند. آقای دکتر سید حسن امامی ـ که فرد با سوادی بود هم حقوقدان بود و هم اجازه اجتهاد داشت و کتاب‌های حقوقی‌اش همچنان رفرنس است ـ تلفن زدند و می‌خواستند شهید نواب صفوی را ببینند. من در آن جلسه حضور داشتم. وقتی به خانه نواب صفوی آمدند، دیدند در خانه چیزی غیر از یک زیلو و بخاری مندرس ندارد. فکر می‌کنم دل دکتر سید حسن امامی سوخت و به شهید نواب صفوی گفت این وضعیت درست نیست. اسناد موجود در دربار در دفتر من خرید و فروش می‌شود و به همین جهت من از اعلیحضرت ۵۰ هزار تومان طلب شخصی دارم که مال خودم است. اجازه بدهید آن را به نام شما چک بکشم. نواب صفوی گفت اجازه دهید. فکر کنم شهید نواب صفوی از پله‌ها پایین آمد و دور حوض قدم زد. دو سه دفعه عمامه‌اش را برداشت و گذاشت و سپس پیش دکتر حسن امامی برگشت و گفت شعری که امام علی النقی (ع) برای متوکل عباسی خواند را برای من بخوانید. متن شعر، عربی است و من از حفظ نیستم. مضمون شعر این است که متوکل به امام علی النقی (ع) شراب تعارف می‌کند و امام می‌گوید که این به خون ما آغشته نشده است. نواب صفوی هم شعر را خواند و گفت این پول‌ها به خون ما آغشته نشده است. ما بی‌پول هستیم، فقیر و گرسنه نیستیم و این پول‌ها از گلوی ما پایین نمی‌رود و به خون ما مخلوط نمی‌شود. اگر پول شخصی شماست برای شما باشد. آقای امامی که امام جمعه تهران هم بود، همین‌طور خیره به نواب صفوی نگاه کرد و ما در شرایطی بودیم که ناهارمان اشکنه بود و مرحوم خلیل طهماسبی اشکنه را می‌آورد و می‌گفت دو تا حوله هم بیاورید تا در این آب شنا کنیم؛ این‌قدر که این غذا بی‌مواد بود. این‌طور زندگی می‌کرد! این را در نواب صفوی دیده بودم. 

یک خاطره دیگر بیان کنم شهید عبدالحسین واحدی بیمار بود و شهید نواب صفوی نذر کرد اگر حال او خوب شود، یک روز عملگی کند. بیمار خوب شد و شهید نواب صفوی طبق قرار به منزل پیرزن بیوه‌ای که بنایی می‌کرد، رفت و نذرش را ادا کرد تا این‌که یک عده کوره‌پز به دیدن نواب صفوی آمدند و برایش دو قالیچه، یک لحاف کرسی و ۴۰۰۰ تومان هدیه آوردند. نواب صفوی شبانه پول را بین فقرای دولاب تقسیم کرد و هر کدام از فرش‌ها را به خانه یکی از فقرا داد و گفت ما لحاف کرسی نیاز نداریم و دو لحاف را به هم سنجاق و استفاده می‌کنیم و لحاف کرسی را هم به پیرزنی بیوه داد. من این کار‌ها را از نواب صفوی دیدم که شیفته او شدم. حتی هنوز که ۸۵ ساله هستم به او ارادت دارم. زمانی که نواب صفوی شهید شد، ۳۱ ساله بود و امروز من ۵۵ سال از او بزرگ‌تر هستم؛ بیشتر از قبل مطالعه کرده‌ام و استاد دانشگاه شدم، ولی هنوز به او ارادت دارم، چون همه‌چیز نواب صفوی برای مردم بود و مظلومانه شهید شد.

با توجه به اقدامی که در خصوص آقای فاطمی انجام دادید، الان که از خیابان فاطمی رد می‌شوید، از این کارتان خوشنود هستید یا ناراحت و پشیمان؟
آن زمان ۱۵ ساله بودم، پشیمان نیستم و خوشحالم که گلوله به فاطمی اصابت نکرد. بعد از انقلاب من را به موزه وزارت خارجه بردند و آنجا کیف چرمی دکتر فاطمی را که دستش بود، دیدم که گلوله به کیف خورده و از آن طرف درنیامده است، اما، چون جبهه ملی تقوا نداشت، در دنیا جنجال درست کردند که فدائیان اسلام این کار را کردند. پاسبانی که محافظ دکتر فاطمی بود، می‌گوید حال دکتر فاطمی خوب است و غذا هم می‌خورد و وقتی دکتر‌ها می‌آیند، می‌گوید من را به خارج بفرستید. خانم پریوش سطوتی، همسر دکتر فاطمی را آن زمان که دکتر احمدی‌نژاد ایشان را به ایران دعوت کرده بود، در هتل دیدم و با خودم فکر کردم که از این زن حلالیت بطلبم؛ نه از بابت کاری که کرده بودم، بلکه از این لحاظ که ایشان در آن زمان جوان بود و مطمئنا وقتی این خبر را می‌شنود که شوهرش گلوله خورده، ناراحت می‌شود؛ پس به‌عنوان مسلمان از او طلب حلالیت کنم. نزد ایشان رفتم و خیلی برخورد خوبی با من داشتند. از او پرسیدم دکتر فاطمی را دیدید؟ گفت بله فردای آن روز دکتر فاطمی را دیدم و دست من را بوسید و گفت پری‌جان نتوانستم با شما تماس بگیرم. پرسیدم به دست‌شان سرنگ و سرم وصل بود؟ گفت خیر. با توجه به این‌که کیف دکتر فاطمی را دیده بودم، از او پرسیدم آیا گلوله به دکتر فاطمی خورده بود یا نه؟ گفت من به یاد ندارم و شما حافظه بهتری دارید و شاید به یاد داشته باشید. گفتم پدر شما سرتیپ سطوتی بود و با سرتیپ مختاری کار می‌کرد، پس چطور شد که شما زن دکتر فاطمی شدید؟ گفت نمی‌دانم. در یک مجلس مهمانی با دکتر فاطمی آشنا شدیم. خیلی خوب با من برخورد کرد و برایم تاکسی گرفت و پول تاکسی را هم پرداخت کرد. 

در نهایت اگر به گذشته برگردید بازهم این کار ار انجام می‌دهید؟ به فرض این‌که شاید کیفی در کار نباشد.
دکتر فاطمی دو چهره دارد؛ یک چهره مربوط به اول دولت دکتر مصدق است و یک چهره موقع ۲۸ مرداد است. دکتر فاطمی روز ۲۷ مرداد به میدان بهارستان آمد و گفت این دربار ننگین روی دربار سیاه فاروق را سفید کرد. دکتر فاطمی از شاه نشان همایونی گرفته بود، اما آن را زمین زد و لگد کرد و گفت که هیچ‌گاه این نشان را بر سینه نزده‌ام، اما روز بعد درحالی‌که وزیر خارجه و مسئول بود به دربار آمد. مسأله شاه و دکتر فاطمی به‌خاطر عکس‌العمل‌ها و ناشی از غرض شخصی بود، چون دکتر شایگان، مصدق و دکتر رجوی که نایب‌رئیس مجلس بود به سه سال حبس محکوم شد، اما دکتر فاطمی را اعدام کردند. مثل کریم پورشیرازی که وی را به خاطر انتقاداتش به دربار و خواهر شاه آتش زدند و حتی محاکمه نکردند و این موارد به‌خاطر برخورد شخصی آن‌ها با دربار بود و دربار از این‌ها انتقام گرفت، نه به‌خاطر عقاید که اگر به خاطر عقاید بود پس مصدق و دکتر شایگان هم باید اعدام می‌شدند نه این‌که بعد از حبس به زندگی خود برگردند. 

درست است که با دکتر فاطمی غرض شخصی داشتند، اما بالاخره شما هم اقدام به ترور کردید. 
به همین جهت دکتر فاطمی از من شکایت نکرد. شیخ عبدالحسین واحدی دو ملاقات با دکتر فاطمی انجام داد و دکتر فاطمی به وی گفت پسرعمو شما پهلوی من را سوراخ کردید. واحدی در پاسخ گفت وظایف شرعی خود را انجام می‌دهیم. نصرت‌ا... قمی، دکتر زنگنه را ترور و دادگاه جنایی او را محکوم به اعدام کرد. نصرت‌ا... قمی در زندان قصر هم‌اتاق نواب بود و شهید نواب‌صفوی برای این‌که او را اعدام نکنند به شاه نامه می‌نویسد تا یک درجه تخفیف به وی بدهند و فکر می‌کنند این نامه را چگونه و به‌وسیله چه کسی به شاه برسانند و به این نتیجه می‌رسند که نامه را به دکتر فاطمی بدهند و وی آن را به دکتر مصدق برساند تا زمانی که با شاه ملاقات می‌کند این نامه را به وی بدهد، بنابراین سیدعبدالحسین واحدی به وزارت‌خارجه تلفن می‌زند و پشت تلفن می‌گوید من واحدی، مرد شماره ۲ فداییان اسلام هستم و آن‌ها فورا تلفن را به وزیر خارجه وصل می‌کنند. دکتر فاطمی از سیدعبدالحسین واحدی درخواست می‌کند برای ملاقات نزد فاطمی برود، اما واحدی می‌گوید که من وزارت‌خارجه نمی‌آیم. فاطمی می‌گوید آیت‌ا... کاشانی در بیمارستان بانک‌ملی بستری است و من فردا عصر به دیدن ایشان می‌روم و سپس در ماشین وزارت‌خانه با هم صحبت می‌کنیم. واحدی فردای آن روز به من تعریف کرد که با تاکسی جلوی بیمارستان بانک‌ملی رفتم و ۱۰ دقیقه ایستادم تا این‌که دکتر فاطمی از دیدار با آیت‌ا... کاشانی آمد و با من دست داد و من را به ماشین وزارت‌خارجه تعارف کرد و یک‌ساعت‌ونیم با دکتر فاطمی در شهر گشتیم و صحبت کردیم. فاطمی می‌خواست به جلسه هیات وزیران برود. دم در خانه دکتر مصدق در خیابان کاخ پیاده شد و به من گفت حرف‌های خود را به مصدق بزنید و بگویید که چه کار‌ها و بی‌مهری‌هایی شده است و من گفتم که عصبانی هستم و اگر بیایم ممکن است نسبت به آقای دکتر مصدق عصبانی شوم لذا من به دولاب می‌روم و از ایشان خداحافظی می‌کند و دفعه دوم هم دکتر فاطمی درخواست ملاقات با واحدی را می‌کند و به همین جهت دکتر فاطمی از من شکایت نمی‌کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها