گفت‌وگو با حامد جعفری، تهیه‌کننده پویانمایی تازه اکران شده بچه زرنگ

کودک و نوجوان، شهروند درجه۲ سینما

اکنون به واژه بچه زرنگ رسیده‌ام. در نقشه ذهنی خود خطوط زیادی برای این کلمه کشیده‌ام تا درباره آن چند خطی به عنوان مقدمه بنویسم. حقیقتش نمی‌دانم درباره نماینده نداشتن سینمای نوجوان در کشورمان بنویسم یا درباره بازار همیشه داغ و پرطرفدار فیلم‌های تینیجری هالیوودی سخنرانی کنم که چرا دروغ، همه ما را به هر نحوی که شده جذب می‌کند؛ حتی به غلط!
کد خبر: ۱۴۲۶۶۹۳
نویسنده امیرحسین علی‌نیافرد - نوجوانه

حالا در این میان، بدبختانه یاد پسر فلان همسایه افتاده‌ام که نامش را حداقل بیشتر از هرکسی در ۹ماه تحصیلی در خانه شنیده‌ام. هنوز هم با این‌که خیلی وقت است با دنیای جذاب مدرسه خداحافظی کرده‌ام، اما اسم و رسم‌شان را دقیق یادم است؛ بگذریم.در این شماره و صفحه مصاحبه، سراغ تهیه‌کننده یکی از جدیدترین کارهای سینمای کودک و نوجوان، یعنی پویانمایی بچه‌زرنگ رفته‌ایم تا حامد جعفری از چالش‌های ساخت این انیمیشن برایمان بگوید.

 در نوجوانی چقدر زبر و زرنگ بوده‌اید؟
نوجوانی من اتفاقا دورانی پر فراز و نشیب بوده است، یعنی خودم این‌طور فکر می‌کنم که من در دوره نوجوانی با مسائل و مشکلاتی مواجه شدم که شاید کمتر کسی تجربه مواجهه با آنها را داشته. البته این مورد نیز مهم است که ما وقتی از زبر و زرنگی حرف می‌زنیم، باید حواس‌مان باشد که نوجوانی ما در چه دوره و زمانی بوده؛ چون حتما امروز زبر و زرنگی یا بچه‌زرنگی برای نوجوان‌ها تعریف متفاوتی از زمان ما دارد. البته فکر نکنین من ۲۰۰ سالم است؛ متولد ۱۳۶۴ هستم و تقریبا نوجوانی من در سال‌های ۷۶ تا ۸۳-۸۲ بوده. برداشت خودم این است که من در آن سال‌ها به نسبت زبر و زرنگ بودم، البته لزوما زرنگی در زمینه تحصیلی منظورم نیست. در زمان ما کسی که در هر زمینه‌ای زبر و زرنگ بود در همان زمینه آدم شاخصی می‌شد و در بین هم سن و سال‌ها و محیطی که داخلش بودیم، آدم شناخته شده‌ای می‌شد و وقتی قرار بود بگویند چه کسی در درس یا ورزش یا کارهای فوق برنامه و حتی کارهای اجرایی‌تر زبر و زرنگ است؛ تصویر آنها جلوی چشم همه رژه می‌رفت. من نیز در دوره نوجوانی‌ام در یکی دو حوزه زبر و زرنگ بودم، ولی به نظرم بهتر است این سوال از همکلاسی و دوستان دوره نوجوانی یا از پدر و مادرم پرسیده شود.
 
چه چیزی باعث شد این پروژه را به همراه دیگر عوامل شروع کنید؟
قبل از این‌که این سوال را جواب بدهم باید بگویم ساخت و خلق یک اثر پویانمایی یک فرآیند جمعی است و این مورد کمی متفاوت‌تر از بقیه گونه‌های نمایشی است. برای مثال خلق یک اثر تلویزیونی توسط تهیه‌کننده‌اش رخ می‌دهد و مولف و خالق برنامه‌های تلویزیونی تهیه‌کننده‌ها هستند، اما خلق یک تئاتر توسط کارگردانش رخ می‌دهد و خالق تئاتر هم در حقیقت کارگردان‌ها هستند. یک فیلم سینمایی رئال توسط تهیه‌کننده، کارگردان و نویسنده‌اش انجام می‌شود و ما در سینمای حرفه‌ای، مولف یا خالق یک فیلم سینمایی را مشترکا تهیه‌کننده، کارگردان و نویسنده می‌دانیم؛ ولی در پویانمایی به این صورت نیست. خلق یک اثر پویانمایی توسط کمپانی‌ها و استودیوها رخ می‌دهد؛ برای همین به ذهن خودمان مراجعه می‌کنیم و می‌خواهیم پویانمایی‌‌های مشهور دنیا را اسم ببریم؛ از کارهای پیکسار و دیزنی، انیمیشن‌ها را به کمپانی‌های‌شان می‌شناسیم؛ نه به تهیه‌کننده و کارگردان آنها. شاید یکی از مهم‌ترین مولفه‌هایی که باعث شد ما بعد از شاهزاده ‌روم و فیلشاه، «بچه‌زرنگ» را بسازیم، این بود که بچه‌زرنگ علاوه بر ویژگی‌هایی که ما همیشه در هنر پویا حواس‌مان به آنهاست و می‌خواهیم همیشه در کارهایمان باشد؛ این ویژگی را نیز برخوردار بود که قصه در فضای امروز ایران می‌گذشت و بر خلاف دو کار قبلی خودمان، ایده این کار یک ایده امروزی بود و باعث می‌شد بچه‌ها با آنها بیشتر همذات پنداری کنند که این زمینه اثرگذاری را بیشتر می‌کرد؛ یعنی می‌خواستیم پیام‌های خوب و اثرگذار تربیتی و فرهنگی که در ذهن‌مان بود را روی مخاطب کودک و نوجوان داشته باشیم.
 
تولید یک پویانمایی با موضوع قهرمان چه چالش‌هایی دارد؟
تولید پویانمایی‌ها عموما با هدف قهرمان‌سازی برای بچه‌ها انجام می‌شود، چون پویانمایی به لحاظ روان‌شناسی، موثرترین رسانه برای کودکان و نوجوانان محسوب می‌شود و به سازندگانش این فرصت را می‌دهد تا بتوانند برای نسل‌های بعدی قهرمان‌سازی کنند؛ اما حالا وقتی قرار است برای بچه‌ها فیلمی بسازید که قهرمانش تا سال‌ها در دل و قلب بچه‌ها می‌ماند، باید حواستان به قهرمان فیلم جمع‌تر باشد، حتی زمانی که قهرمان براساس ساختارهای معمول قرار است خطا کند و سپس از خطای خود درس بگیرد؛ باید حواسمان باشد که خدایی نکرده، خطادرست و باور‌پذیر درنیاید یا از نظر مخاطب خطا حساب نشود و از آن طرف برای بچه‌ها درست جا بیفتد. به نظرم اینها بخشی از مهم‌ترین چالش‌های محتوایی ما در این کار بودند. 
 
در تولید این فیلم، تا چه حد فکر و سلیقه کودک و نوجوان دخیل بود؟
گروه هنرپویا به عنوان شرکت و استودیوی سازنده، یکی از کارهایی که به طور جدی در تولیداتش مورد توجه قرار می‌دهد، توجه به فکر و سلیقه کودک و نوجوان است. برای این موضوع ما دو اقدام را با جدیت انجام می‌دهیم؛ یکی دریافت بازخوردهای مخاطب در زمان اکران آثار که نقشه راه ما برای تولید آثار بعدی را مشخص می کند و برای مثال در همین کار بچه‌زرنگ، ما از نتیجه و جمع‌بندی بازخوردهایی که از اکران فیلشاه به‌دست آورده بودیم، تغییرات جدی را روی استوری‌ریل بچه‌زرنگ اعمال کردیم و با این‌که این کار برای‌مان هزینه قابل توجهی داشت، با این حال به احترام نظر و سلیقه مخاطب هزینه‌هایی را پذیرفتیم و تغییرات را اعمال کردیم. جای دیگری که ما نظر و سلیقه مخاطب را می‌گیریم و روی کار اعمال می‌کنیم، برگزاری جلسات فوکوس گروپ پیرامون کارهای جدیدمان است که البته از فیلم بچه‌زرنگ این کار را شروع کردیم، بازخوردهای خوبی هم گرفتیم و آنها را روی هم پس از جمع‌بندی و بررسی نهایی در کار اعمال می‌کنیم.
 
چرا دغدغه ساخت فیلم، سریال و انیمیشن در حوزه کودک و نوجوان وجود ندارد؟
دغدغه و انگیزه فیلمسازی در درون آدم‌ها شکل می‌گیرد و فکر می‌کنم این موضوع خیلی درونی است، اما به نظرم شاید یکی از مهم‌ترین دلایلی که فیلمسازی حوزه کودک و نوجوان کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، این است که این بخش از جامعه تریبون و نماینده رسمی ندارد و به نوعی همان‌طور که در جامعه ما بچه‌ها در بسیاری از عرصه‌ها جدی گرفته نمی‌شوند، در عرصه فیلمسازی نیز فیلم بچه‌ها خیلی جدی گرفته نمی‌شود و گویی اگر کسی بخواهد رشد کند باید ابتدا چندین ‌بار فیلم کودک بسازد تا مجاز به ورود به عرصه جدی‌ و مهم‌تر فیلمسازی برای بزرگ‌ترها شود. هم‌اکنون نسبت سئانس‌هایی که به کار بچه‌زرنگ داده می‌شود با بقیه فیلم‌های بزرگسال روی پرده اصلا قابل مقایسه نیست. چراکه سینمادار هم سینما را برای بزرگ‌ترها می‌داند و بچه‌ها را مخاطب جدی نمی‌داند؛ در حالی که همین بچه‌ها هستند که چند سال دیگر می‌توانند مخاطب سینما باشند و از اکنون باید به فکر آنها بود. حالا اگر بخواهم خلاصه بگویم، اگر می‌خواهیم دغدغه برای فیلمسازی کودک ایجاد شود باید این گونه را در سینما جدی بگیریم و خیلی بیشتر از بقیه گونه‌ها به آن توجه کنیم. اکنون متاسفانه سینمای کودک و نوجوان، شهروند درجه دوی سینماست، ولی من فکر می‌کنم که اگر به این سینما بها بدهیم و توجه ویژه، جدی و مضاعفی به آن کنیم، حتما بهتر از خیلی از ژانرها، می‌تواند بازدهی و موفقیت ایجاد کرده و زمینه رشد سینمای کشور را در ابعاد دیگر فراهم کند.
 
حرف اصلی بچه زرنگ با چه کسانی و با چه سن و سالی است؟
حرف اصلی بچه‌زرنگ برای نسل بعدی است؛ هم کودکان هم نوجوانان. یعنی ما این فیلم را برای مخاطبان ۴ تا ۱۵،۱۶ سال ساختیم؛ اما سعی کردیم کار در قدم اول سرگرم کننده باشد تا بزرگ‌ترها و جوان‌ها هم بتوانند از دیدنش لذت ببرند و از آمدن به سینما پشیمان نشوند.
 
به نظر شما در چه صورتی می‌توانیم یک قهرمان ملی به صورت فیلم، انیمیشن و ... به جهان عرضه کنیم؟
به نظرم مهم‌ترین چیزی که به ما کمک می‌کند تا بتوانیم یک قهرمان برای بچه‌ها خلق کنیم؛ باورپذیر بودن آن است. هر زمان در دل یک قصه، قهرمانی شکل گرفت و رشد کرد، آن قصه برای مخاطب باورپذیر بود. آن قصه حتما جای خودش را در دل مخاطب نیز باز می‌کند، حتی می‌تواند از مرزها بگذرد و در بازار دنیا هم جا پیدا کند و موفق شود. سینما، سرگرمی است و به نظرم حتما می‌شود قصه‌ای خلق کرد که هم سرگرم‌کننده باشد و هم در دل سرگرمی، یک قهرمان باورپذیر برای مخاطب داشته باشد. البته ما در کشور خودمان باید کمی صبر کنیم و به گروه‌هایی مثل مجموعه هنرپویا فرصت بدهیم تا پله پله تجربه به دست بیاورند و به آن نقطه هدف برسند. روند رو به رشد آثار سینمای پویانمایی، به‌خصوص کارهای خود هنر پویا که تا امروز پرمخاطب‌ترین پویانمایی‌های تاریخ سینما بودند؛ به ما می‌گوید که این هدف کاملا دست‌یافتنی است و فقط کمی صبر و حوصله لازم دارد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها