ساخت نیروگاه‌های اتمی کاملاً اقتصادی و پر مزیت است
توضیح سازمان انرژی اتمی در پاسخ به انتقاد از ساخت نیروگاه‌های اتمی در کشور:

ساخت نیروگاه‌های اتمی کاملاً اقتصادی و پر مزیت است

اسدا... صبوری، معاون اسبق امور نیروگاهی در سازمان انرژی اتمی

بهره‌برداری نیروگاه اتمی بوشهر؛ معجزه قرن۲۱

اسدا... صبوری یکی از نام‌آشناهای صنعت برق ایران که در ساخت نیروگاه‌های متعدد شرکت توانیر مشارکت داشته، هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد هنگامی‌که درسمت معاونت امور نیروگاهی قدم به سازمان انرژی اتمی می‌گذارد به مدت هشت‌سال‌ونیم درگیر الف تا یای جان‌بخشیدن دوباره به پروژه تکمیل نیروگاه نیمه‌کاره و راکدمانده اتمی بوشهر شود.
کد خبر: ۱۴۲۵۳۴۶

وقتی ‌که در مهرماه ۱۳۷۶ عهده‌دار این سمت شد سه سالی از انعقاد قرارداد جمهوری اسلامی ایران با کشور روسیه برای تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر می‌گذشت، اما عملا هیچ اتفاق اجرایی رخ نداده بود و تنها تعداد کمی از نیروهای پیمانکار به‌صورت بلاتکلیف در بوشهر اوقات‌شان را می‌گذراندند. خوب به خاطر دارد هنگامی‌که در فروردین‌ماه ۱۳۸۵ مجموعه را ترک می‌گفت، درصد قابل‌توجهی از کار نیروگاه بوشهر به سرانجام رسیده بود و کارگران نیروگاه اتمی بوشهر برای عملیات تکمیلی و راه‌اندازی این پروژه عظیم در حال رنگ‌آمیزی جداول خیابان‌های محوطه بودند. اکنون و پس ازگذرسال‌ها به مناسبت دهمین سال بهره‌برداری از نیروگاه اتمی بوشهر توسط بهره‌بردار ایرانی، در دفتر کار وی در شرکت مدیریت و مهندسی آفاق انرژی پارس حضور یافتیم تا شنوای آنچه درقامت معاون امورنیروگاهی در سازمان‌ انرژی‌اتمی تجربه کرد، باشیم. 

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، بفرمایید زمانی که عهده‌دار معاونت امور نیروگاهی شدید، نیروگاه اتمی بوشهر در چه وضعیتی قرار داشت و با چه مسائلی درگیر بود؟
به‌طورکلی فعالیت پروژه‌های هسته‌ای پس از توافق دولت‌ها برای همکاری صلح‌آمیز هسته‌ای قابل انجام است. یعنی اراده حاکمیت سیاسی طرفین باید اساس این همکاری قرار گیرد تا سازمان‌های اجرایی اقدام به انعقاد قرارداد کنند. چند سال قبل از ورود بنده به سازمان انرژی اتمی، موافقت‌نامه همکاری صلح‌آمیز با کشور روسیه امضا و بستری برای تکمیل واحد اول نیروگاه اتمی بوشهر فراهم شده بود، اما در عمل و در صحنه اجرایی اتفاقی رخ نداده بود و معدودی از کارکنان روسی پیمانکار در بوشهر به‌صورت بلاتکلیف گذران‌ وقت می‌کردند. کلیه زیرساخت‌ها و محیط پیرامون هم در وضعیت نابسامانی به‌سر می‌برد. علت اصلی وضعیت مذکور هم وجود این تصور اشتباه بود که پیمانکار آلمانی در گذشته نیروگاه را طراحی کرده و ساخت آن را هم تا مرحله خوبی پیش برده و مقداری تجهیزات کسری که باید روس‌ها تأمین می‌کردند. علاوه بر آن‌ طرف ایرانی مسئولیت عملیات اجرایی گسترده‌ای را نیز برعهده گرفته بود.
در این میان هیچ اراده‌ای متوجه بازطراحی دوباره نیروگاه به‌عنوان تأسیسات یکپارچه نبود. یعنی طراحی پایه‌ای که بتواند وضعیت موجود را با طراحی پیمانکار روس مطابقت داده و با تلفیق این دو طراحی و با رعایت آخرین الزامات ایمنی (که طی دو دهه دستخوش تغییرات بسیاری شده بود) طراحی خاص نیروگاه را تدوین نماید تا با استفاده از آن طرح تفصیلی نیروگاه تهیه شود. چون طراحی جدید انجام نمی‌شد فهرست جامعی از تجهیزات مورد نیاز نیز وجود خارجی نداشت. این‌گونه محدوده تجهیزاتی که در قرارداد با طرف روسی درج شده بود نمی‌توانست بازتاب نیازها و الزامات پروژه باشد. همه چیز مبهم بود. روس‌ها بلاتکلیف بودند، بخشی از بدنه کارشناسی طرف ایرانی هم همچنان امیدوار به رجعت آلمانی‌ها بود و مجوز دسترسی پیمانکار روس به اسناد و مدارک فنی نیروگاه برای بازطراحی مجدد را نمی‌داد. از طرفی تمامی سازه‌ها و بخش ساختمانی موجود نیاز به تغییرات داشتند، چون باید با طراحی جدید سازگار می‌شدند. مزید بر همه این‌ها، تأسیسات زیربنایی و جانبی نیروگاه طی ۲۰ سالی که از پیروزی انقلاب گذشته بود فرسوده شده و کارایی لازم را برای فعالیت مجدد و اسکان و زندگی نیروهای پیمانکار نداشت. ضمن آن‌که سیستم رسیدگی، نظارت و نگهداری هم عملا وجود نداشت.
در آن زمان آقای میخائیلوف، وزیر انرژی روسیه بود. یک‌بار به ایران سفر کرد و با هم به محل نیروگاه بوشهر رفتیم تا از نزدیک در جریان مشکلات و نابسامانی‌ها قرار گیرد. او علت این بلاتکلیفی و نابسامانی نیروگاه را مانع‌تراشی‌های طرف ایرانی می‌دانست و خواستار اصلاح قرارداد فی‌مابین شده بود. ما قول بررسی و رفع نواقص دادیم و پس از پیگیری‌ها و مذاکرات فراوان، الحاقیه شماره یک به قرارداد افزوده شد و با روشن‌شدن مسئولیت‌ها و شفافیت محدوده کاری پیمانکار روس، فعالیت‌های پروژه جان‌گرفت. به موازات فعالیت‌های پیمانکار، طرف ایرانی نیز با جدیت ایفای وظایف و مسئولیت‌های خود را پی‌گرفت. در مرحله نخست تأسیسات زیربنایی و جانبی نیروگاه را از افراد غیرمرتبط با سازمان تخلیه کرده و دست به تعمیرات و بازسازی تمامی بخش‌های زیربنایی زدیم. در الحاقیه با طرف روس هم شرط کرده بودیم تا اقداماتی که خودمان قادر به انجام آن هستیم را با مسئولیت و تحت نظارت خود به شرکت‌های ایرانی واگذار کنند. به‌طور مثال، اغلب کارهای ساختمانی باقیمانده و تکمیلی نیروگاه توسط پیمانکاران ایرانی به انجام رسید.
با انجام بازطراحی و روشن‌شدن طراحی تفصیلی نیروگاه، نقصان‌ها و کسری‌های قراردادی با جزئیات لازم و به‌تدریج مشخص شد و الحاقیه‌های بعدی که تا پایان کار شمار آن از ۳۵ الحاقیه هم عبور کرد، روابط قراردادی طرفین را به‌منظور احداث یک‌نیروگاه جامع و یکپارچه تصحیح و تکمیل نمود. البته چالش‌های بی‌شماری را از سر گذراندیم و کارهای بزرگی انجام شد تا این‌که نیروگاه به مرحله نصب تجهیزات فنی رسید. درواقع هنگامی‌که بنده سازمان را ترک می‌کردم، عملا کار نصب نیروگاه به پایان رسیده، انبار سوخت ساخته شده و به تأیید نظام‌ایمنی هسته‌ای رسیده بود. سوخت اولیه مورد نیاز نیروگاه به سایت حمل شده و قرار بود سوخت در رآکتور جای‌گذاری شده و راه‌اندازی نیروگاه انجام شود‌. این را بگویم که این هشت سال و نیم سرفصل‌هایی دارد که هرکدام از آنها جزو اقدامات بزرگ ملی و افتخار‌آفرین برای کشورمان محسوب می‌شود. مثلا همین بحث جذب، آموزش و به کارگیری نیروهای بهره‌بردار. ما باید ۷۰۰نفر نیروی انسانی را ‌‌به‌عنوان کادر فنی نیروگاه در زمان بهره‌برداری جذب می‌کردیم. یعنی ۳۰۰کارشناس ارشد و ۴۰۰کاردان را باید در مراکز آموزش هسته‌ای روسیه آموزش می‌دادیم تا یک نیروگاه روسی را که تمامی مدارک آن به زبان روسی بود، بهره‌برداری کنند. برای این موضوع به استعداد ایرانی‌ها متکی شدیم. راهی جز یادگیری زبان روسی توسط کادر بهره‌برداری نداشتیم. طی شش ماه به‌طور فشرده دوره‌های آموزش زبان روسی را در ایران برگزار کردیم و سه ماه هم در کشور روسیه برای این ۷۰۰نفر با تمام مسائل و مشکلاتی که اعزام و آموزش این تعداد نیروی انسانی داشت، دوره‌های تخصصی زبان هسته‌ای برگزار کردیم. سپس این نیروها متناسب با شغل و مسئولیت آتی خود در نیروگاه، به مرکز آموزش نوو وارونژ روسیه اعزام شدند و دوره‌های تخصصی نیروگاه را در مدت شش ماه تا سه سال (بسته‌به مسئولیت آتی خودشان در نیروگاه) گذراندند. حال خود قضاوت کنید که ساماندهی و آموزش این حجم از افراد چه شرایط و پیچیدگی‌هایی به دنبال داشته است. یادآوری کنم که برای نخستین بار در کشور بود که افراد بسته به الزامات شغلی‌شان مورد آموزش قرار می‌گرفتند. بنابراین با قاطعیت می‌گویم که برای این ۷۰۰ نفر نیروی بهره‌بردار به‌سختی می‌توان جایگزین یافت. این امر ضرورت توجه مستمر به وضعیت نیروهای بهره‌برداری و حصول اطمینان از رضایت‌مندی آنان را آشکار می‌سازد.

پیمانکاران خارجی (روس) تا چه مرحله‌ای در کنار متخصصان داخلی فعالیت می‌کردند؟ 
این‌طور بگویم که صنعت اتمی روسیه هم با نیروگاه اتمی بوشهر دوباره فعال شد. زیرا آنها هم بعد از دو دهه اقدام به تولید و توسعه نیروگاه هسته‌ای کرده بودند و با توافق‌نامه نیروگاه بوشهر مجددا برنامه‌های هسته‌ای نیروگاهی خود را از سر گرفتند. در دوره احداث و در زمان کارهای اجرایی نیروگاه، تعدادشان در نیروگاه از ۳۵۰۰نفر نیز فراتررفت اما پس از بهره‌برداری (که البته بنده اطلاعات دقیقی از تعداد روس‌ها در زمان بهره‌برداری ندارم) تعداد بسیار کمتری، همکاری خود را با طرف ایرانی ادامه دادند. متعاقبا با تسلط و اشراف طرف ایرانی به موضوعات بهره‌برداری، نگهداری و تعمیرات، از این میزان نیز کاسته شد. چرا که با تخصص نیروهای ایرانی دیگر نیازی به خدمات همه آنان نبود.
 
به نظر شما چرا برق هسته‌ای بیشتر از دیگر خدمات صنعت هسته‌ای در اذهان مردم پررنگ‌تر است؟ و تا چه اندازه برق هسته‌ای را در توسعه برق کشور مؤثر می‌دانید؟
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت جدی اتمی ایران مبتنی بر احداث دو واحد نیروگاه اتمی بوشهر بود و تا دو دهه پس از انقلاب هم مردم هیچ تصوری از سایر تأسیسات هسته‌ای همچون مجموعه نطنز،UCF اصفهان یا آب‌سنگین اراک نداشتند و همگی اینها در سال‌های پس از شروع مجدد فعالیت‌های احداث نیروگاه اتمی بوشهر مطرح شدند. بنابراین مفهوم انرژی اتمی در کشور ما با مفهوم استحصال برق از نیروگاه اتمی بوشهر گره خورده و این‌گونه موضوع نیروگاه هسته‌ای بر سایر موضوعات دیگر غلبه کرده است. چندی پیش هم واحد اول نیروگاه بوشهر مرز تولید ۶۰میلیارد کیلووات ساعت برق را رد کرد. در کشور ما به‌طور متوسط در بهترین شرایط هر مترمکعب گاز ۴کیلووات ساعت برق تولید می‌کند و تولید۶۰ میلیارد کیلووات ساعت برق یعنی ۱۵ میلیارد مترمکعب صرفه‌جویی در مصرف گاز طبیعی! ضمن آن‌که از انتشار میلیون‌ها تن گازهای گلخانه‌ای به جو زمین هم جلوگیری کرده‌ایم. به این ترتیب این میزان گاز مازاد به صنایع دیگر همچون پتروشیمی و صنایع دیگر تزریق می‌شود و موجب ارزش افزوده بیشتر دراقتصاد خواهدشد و تأثیر به‌سزایی درتوسعه کشور خواهد داشت.
 
چه چشم‌اندازی برای توسعه برق هسته‌ای کشورمان متصور هستید؟
اگر بدون توجه به جنبه‌های راهبردی، انتقال فناوری، کسب تجربه و امنیت انرژی، بخواهیم نگاهی صرفا اقتصادی داشته باشیم، با توجه به الزامات ایمنی هسته‌ای و هزینه‌های تأسیسات جانبی و هزینه‌های پشتیبانی از نیروگاه‌های اتمی، احداث صرفا یک واحد نیروگاه اتمی برای هیچ کشوری مقرون‌به‌صرفه نیست. اما چنانچه ۴ یا ۶ واحد نیروگاهی داشته باشیم، هزینه‌ها روی این واحدها تقسیم شده و برق تولید شده اقتصادی خواهد شد. از این رو با توجه به قرارداد منعقده با طرف روسی برای احداث واحد‌های دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر، توصیه بنده این است که سازمان موضوع تحقق اهداف قرارداد منعقده و توسعه نیروگاه اتمی بوشهر را جدی بگیرد و با تمام توان به اجرای فاز ۲ و ۳ نیروگاه اتمی بوشهر همت گمارد. زیرا منابع همواره محدود هستند و هدایت منابع در جهات مختلف موجب می‌شود هیچ‌کدام به نتیجه نرسند‌.
از سوی دیگر، درنظر داشته باشید که توفیق پروژه‌های کلان در ساعت صفر منوط به استقرار نظام اجرایی متناسب، فکر شده و مبتنی بر تجربیات جهانی است. لذا نظام اجرایی که سازمان برای واحدهای ۲ و ۳ مستقر کرده باید از شفافیت کامل در تقسیم مسئولیت‌ها و گردش کارها برخوردار بوده و برای مجریان، اختیارات کافی برای اتخاذ تصمیمات مناسب و به‌موقع داشته باشد. با عنایت به این‌که در گذر زمان، بخشی از کارشناسانی که در تکمیل واحد اول نیروگاه اتمی بوشهر تجربیات ذی‌قیمتی را اندوخته بودند بازنشسته شده یا از سازمان جدا می‌شوند، لازم است شرکت تولید و توسعه امکانات فنی خود را توسعه داده و باکیفیت‌ترین نوع آموزش را برای افراد به‌کار گیرد. همچنین دفتر امور ایمنی هسته‌ای که نقش رگولاتور ملی برای پروژه‌های هسته‌ای را دارد باید حمایت شده، نیروی متخصص و امکانات لازم را در اختیار داشته باشد تا این دو بال (تولید و توسعه و دفتر امور ایمنی هسته‌ای) بتوانند با‌هم به حرکت درآمده و پروژه را با توفیق قرین سازند.
 
چه تفاوت ساختاری و فنی میان واحدهای ۲ و ۳ و فاز یک نیروگاه اتمی بوشهر وجود دارد؟
تفاوت بسیار است. واحد یکم نیروگاه بوشهر یک نیروگاه آلمانی نیمه‌تمام بود که با فناوری روسی تکمیل شد و به بهره‌برداری رسید. اما احداث نیروگاه‌های ۲ و ۳ از صفر تا ذیل آن با طراحی واحد انجام می‌شود. بنابراین مشکل تلفیق دو طراحی مجزا و متفاوت را ندارد. دیگر آن‌که چند دهه وقفه در ساخت آن پیش نیامده و ساختار آن فرسوده نیست و آخر آن‌که از نقطه صفر شروع شده و بر اساس فناوری روز روس‌ها طراحی شده و اجرای آن ساده‌تر است. بنابراین احداث این ۲ واحد مشکلات و پیچیدگی‌های واحد اول را نخواهد داشت و چالش اصلی آن محتملا تأمین به ‌موقع منابع مالی خواهد بود.
 
در آخر برای ما از تلخ‌ترین تا شیرین‌ترین تجربیاتی که طی این هشت سال به دست آوردید، بگویید.
تلخی‌ها که مزمن بوده! طی هشت سال و نیمی که در خدمت سازمان بودم همواره با ناباوری مسئولان از نظر به ثمر رسیدن نیروگاهی نیمه‌تمام مواجه بودیم و حتی در خود سازمان باور به راه‌اندازی واحد اول وجود نداشت.کارشناسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم که همکاری مناسبی را در راستای ایمنی نیروگاه با ما انجام می‌دادند، اذعان می‌کردند هیچ‌کسی در دنیا کاری که ما در بوشهر انجام می‌دادیم را اجرا نکرده و این اولین تجربه در دنیاست که یک نیروگاه اتمی نیمه‌تمام قرار است توسط غیر طراح و غیر‌سازنده‌ اصلی‌اش تکمیل شود. آنها می‌گفتند اگر این اتفاق بیفتد اسم آن را معجزه قرن۲۱ می‌گذاریم. پس هرجا که قدم می‌گذاشتیم این‌گونه برخوردها، تلخی‌ها را به کام ما می‌ریخت. شیرین‌ترین قسمت آن هم خبر راه‌اندازی واحد اول نیروگاه اتمی بوشهر بود که بر همه آن ناباوری‌ها خط بطلان کشید و نشدنی‌ها میسر شد!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها