«جام‌جم» از جزئیات هولناک جنایت‌های یک زن میانسال گزارش می‌دهد

صیغه قتل

۱۳ سال بعد از اعدام مهین قدیری در زندان قزوین ‌که اولین زن پرچمدار قتل‌های سریالی در ایران بود که پنج زن و یک مرد را کشت تا با سرقت پول، طلا و اموال‌شان، پول‌و‌پله‌ای اساسی به جیب بزند، روح شیطانی او این بار در جسم و روح یک زن مازندرانی به نام کلثوم حلول ‌کرد تا او هم به طمع پولدار شدن، شوهران پیر و فرتوتش را با اجرای نقشه‌ای دقیق به قتل برساند. نقشه‌ای که ۱۰‌سال تمام مو لای درز آن نرفت و کلثوم تا ۵۶‌سالگی هفت شوهر صیغه‌ای‌اش را به شیوه‌های مختلف راهی سینه قبرستان کرد اما در آخرین قتل، مشتش باز و توسط پلیس دستگیر شد.
کد خبر: ۱۴۲۱۶۸۴
نویسنده محمد غمخوار - دبیر گروه حوادث

آخرین قتلی  ‌که «کلثوم» انجام داد، در محمودآباد مازندران اتفاق افتاد و برای همین شرایط در این شهر عادی نیست. بسیاری از اهالی محل، از زن میانسالی صحبت می‌کنند که شوهرانش را کشته است. زنی‌که ظاهر موجه و موقری داشت اما هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد پشت آن چهره به ظاهر مهربان و آرام، هیولایی آدمکش پنهان شده باشد که به‌راحتی آب خوردن، آدم می‌کشت و بعد از قتل، پروژه بعدی آدمکشی را درست مثل قاتلان حرفه‌ای و با تمام ریزه‌کاری‌هایش برنامه‌ریزی و اجرا می‌کرد. در مازندران و به‌خصوص محمودآباد شایعه پشت شایعه جان می‌گیرد. اولین شایعه در مورد تعداد قتل‌هاست. یک عده می‌گویند که او بیشتر از هفت نفر را کشته و احتمال دارد تا ۱۰ نفر را هم کشته باشد. بعضی‌ها هم می‌گویند او از زمانی شروع به قتل‌کرد که تنها پسرش را که وابستگی شدیدی هم به او داشت، در اثر سرطان از دست داد و او نتوانست برای نجات جانش کاری کند. عده‌ای هم می‌گویند او از اواخر دهه ۸۰ و با کشتن شوهر اولش آدمکشی را شروع کرد، بعضی هم می‌گویند، نه ماجرا این‌طور نیست و او از سال ۹۲ و با کشتن دومین همسرش که اولین شوهر صیغه‌ای‌اش محسوب می‌شد، قتل‌ها را شروع کرد. ماجرا آن‌قدر مبهم و پیچ در پیچ است که هر لحظه خبر و شایعه جدیدی از کلثوم روی کانال‌های خبری محلی و رسمی قرار می‌گیرد. 

روایت‌های مختلف از قتل‌های کلثوم 

بگذارید روایت‌های مختلفی که دهان به دهان میان مردم می‌چرخد را با هم مرور کنیم. اهالی می‌گویند کلثوم فقط یک شوهر عقدی داشت که شوهر اولش بود و از او یک دختر و پسر داشت. به‌گفته آنها، زندگی با او و مشکلات و سختی‌ها، از کلثوم موجود بیرحمی ساخته بود که دیگر نمی‌توانست آن را تحمل کند و برای همین تصمیم گرفت شوهرش را از سر راهش بردارد. برایش مهم نبود که بعد از ارتکاب اولین قتل آن هم در ۳۶ سالگی، چه بلایی سر دختر و پسرش می‌آید. 

صبح تا شب فکر می‌کرد و نقشه می‌کشید اما در مرحله اجرا، دست و دلش می‌لرزید. می‌ترسید جایی بند را آب بدهد، پلیس گیرش بیندازد و برای همین منصرف می‌شد. می‌خواست همه چیز بی‌نقص باشد. می‌دانست اگر لو برود، حکمش بی‌برو برگرد اعدام است و او هم این را نمی‌خواست و می‌خواست هم انتقام بگیرد و هم زندگی‌کند.
 با این‌که می‌ترسید اما فکر قتل مثل خوره به جان کلثوم افتاده بود. نقشه‌های مختلف قتل را بارها در ذهنش مرور می‌کرد تا هیچ نقطه ضعفی دست پلیس و هیچ‌کس دیگر ندهد. از بین سناریوهای مختلف، مسموم کردن بهترین راهی بود که از نظر خودش، هیچ‌کس به آن مشکوک نمی‌شد. شوهرش‌که به خانه آمد، قرص‌ها را داخل شربت ریخت و مرد بی‌خبر از همه جا، شربت مرگ را سرکشید اما چند دقیقه بعد حالش بد شد و روی زمین افتاد: «کلثوم کمکم کن... دارم می‌میرم.» 

اما کلثوم مثل یک غریبه، با چشمانی یخ‌زده و بی‌روح بالای سر شوهرش ایستاده بود و با لذتی عجیب، جان کندن او را تماشا می‌کرد. چند دقیقه که گذشت، مرد دیگر مطمئن شد که زنش واقعا قصد جانش را کرده. پلک‌هایش دیگر سنگین‌شده بود و توان ایستادن نداشت. چشم‌های بی‌رمقش همان‌طور که به کلثوم خیره مانده بود، یکدفعه بسته شد. بعد از کشتن شوهر، حالا نوبت اجرای نقشه بعدی بود. کلثوم انگار نه انگار که شوهر خودش را کشته بود. طوری شیون و واویلا به راه انداخت که هیچ‌کس فکر نکرد شاید قاتل خود او باشد. همه نگران کلثوم بودند که حالا با داشتن دو بچه، چطور باید مخارج زندگی‌اش را تامین کند. 

مردم روایت دیگری هم از اولین قتل کلثوم دارند و می‌گویند او اولین‌بار زمانی مرتکب قتل شد که با شوهر دوم صیغه‌ای‌اش که یک پیرمرد ۸۵ ساله بود در ساری آشنا شد و با هم به صورت موقت ازدواج کردند. البته که کلثوم قصد زندگی واقعی نداشت. بچه‌های پیرمرد فکر می‌کردند سر و همسری برای پدر پیرشان پیدا کرده‌اند و از این بابت خوشحال بودند اما کلثوم برای مال و منال زیاد پیرمرد نقشه کشیده بود. کلثوم چند ماهی را در خانه او زندگی کرد و بعد هم بساطش را جمع کرد و رفت اما با رفتن او، پیرمرد مرد. بعد از این هم چند بار دیگر ازدواج کرد اما پایان این ازدواج‌ها یک روایت مشترک داشت؛ مرگ شوهر. از همین‌جا بود که پچ‌پچ‌های فامیل، دوست و آشنا شروع شد که قدم کلثوم چقدر نحس و سیاه است که زن هرکسی می‌شود، چند ماه بعد می‌میرد. کلثوم اما برای این حرف‌ها حتی تره هم خرد نمی‌کرد. او بعد از هر بار ازدواج موقت از شوهرانش مهریه می‌گرفت و سراغ طعمه بعدی می‌رفت. پول مهریه‌ها را به دخترش می‌داد تا برای او نگه دارد اما او نمی‌دانست این پول‌ها نتیجه خون‌هایی است که مادر قاتلش می‌ریزد. 

وقتی ماه پشت ابر نماند

کلثوم دیگر تبدیل به یک قاتل حرفه‌ای شده بود. او طی ۱۰ سال، ۱۲ بار همسر موقت مردان پیری شد که بین ۷۵ تا ۸۵ سال داشتند و با خونسردی و بدون این‌که کوچک‌ترین ردپایی از خود به‌جا بگذارد، هفت مرد را مسموم کرد و بعد از گرفتن مهریه از ورثه، پا به فرار گذاشت اما از آنجا که ماه هیچ‌وقت پشت ابر نمی‌ماند، بالاخره دست کلثوم در آخرین ازدواج موقتش رو شد. او آخرین بار با مرد ۸۲ ساله‌ای ازدواج کرد که ازدواج‌شان البته خیلی دوام نداشت و دو ماه بعد داماد مرد. کلثوم مثل دفعات قبل به محض مردن شوهر، از ورثه طلب مهریه ‌کرد و این بار هم از خانواده آخرین شوهر مرحومش خواست تا به او ۵۰۰ میلیون تومان به عنوان مهریه بپردازند. خانواده شوهر هم دادند اما اصرار کلثوم برای گرفتن مهریه و مرگ ناگهانی پدر برای پسر خانواده قابل هضم نبود. او احساس می‌کرد یک جای کار می‌لنگد.
 او صبح به اداره آگاهی محمودآباد رفت و گفت: «پدرمان فقط بیماری قند داشت، داروهایش را به‌موقع می‌خورد و رژیم غذایی‌اش را رعایت می‌کرد. یک روز همسر صیغه‌ای او تماس ‌گرفت و از مرگ پدرمان خبر داد. روزهای اول شوکه بودیم اما بعد به همسرش شک کردیم. این زن می‌گفت مهریه‌اش ۵۰۰ سکه است و باید این مهریه را به او بدهیم ما بخش زیادی از مهریه را دادیم. حالا فکر می‌کنیم مرگ پدرمان توطئه این زن بوده تا به این پول برسد به همین خاطر درخواست رسیدگی داریم.»

با ثبت شکایت مرد جوان، تحقیقات جنایی برای کشف راز یکی از هولناک‌ترین جنایت‌های سریالی مازندران آغاز شد. کلثوم با دستور قضایی احضار شد اما در تحقیقات شروع به تناقض‌گویی کرد که باعث شک ماموران شد و به بازجویی از او ادامه دادند تا این‌که او پرده از راز قتل پیرمرد ۸۲ ساله برداشت: «چند بار در آب قرص‌های دیابت را حل کرده و به شوهرم دادم که هر بار بی‌حال می‌شد اما بعد از مدتی دوباره به هوش می‌آمد. وقتی دیدم از این راه نمی‌توانم به هدفم، یعنی کشتن او برسم، آخرین بار وقتی بی‌حال شد، خفه‌اش کردم. بعد با خانواده‌اش تماس گرفتم و گفتم او به خاطر بیماری فوت کرده است. ۵۰۰ میلیون تومان مهریه‌ام بود که از ورثه‌اش خواستم مهریه‌ام را بدهند تا بتوانم خانه‌ای بگیرم و زندگی کنم.»

اعتراف به قتل‌های دیگر 

با اعتراف کلثوم، تحقیقات وارد مرحله تازه‌ای شد و ماموران که احتمال می‌دادند او مرتکب قتل‌های دیگری هم شده باشد به تحقیقات خود ادامه دادند و به سرنخی در گذشته او رسیدند که احتمال قتل‌های سریالی توسط او را مطرح کرد. بررسی‌ها نشان داد، او تاکنون بیش از ۱۲ بار ازدواج موقت داشته که در هفت مورد از ازدواج‌های قبلی خود، شوهرانش چند ماه بعد از ازدواج فوت کرده‌اند.

با ادامه بازجویی‌ها، کلثوم پرده از جنایت‌های دیگرش هم برداشت: «برای این‌که بتوانم مشکل مالی‌ام را برطرف کنم، نقشه قتل پیرمردها را اجرا کردم. وقتی می‌فهمیدم پیرمرد پولداری دنبال همسر است، قبول می‌کردم با او صیغه شوم و ملک، زمین و پول و سکه به عنوان مهریه تعیین می‌کردم. بعد از دو تا چهار ماه از عقد موقت، با دارو آنها را می‌کشتم. طوری نقشه‌ام را عملی می‌کردم که کسی شک نکند و فکر کنند او براثر بیماری و کهولت سن مرده است. بعد از مرگ آنها، مهریه‌ام را مطالبه می‌کردم که بین ۷۵ تا ۵۰۰ میلیون تومان بود.»

فرزندان قربانیان او بعد از احضار برای پیگیری پرونده از شنیدن ماجرا شوکه شدند، چون در این سال‌ها فکر می‌کردند پدران‌شان به مرگ طبیعی فوت کرده‌اند. 

روایت پلیس از قتل‌های سریالی

سردار حسن مفخمی‌شهرستانی، فرمانده انتظامی استان مازندران در این‌باره گفت: تحقیقات در این پرونده بعد از مرگ مشکوک مرد ۸۲ ساله‌ای در محمودآباد آغاز شد. در جریان تحقیقات به همسر صیغه‌ای او که زن ۵۶‌ساله‌ای بود، مشکوک شدیم. این زن تحت تعقیب قرار گرفت و در بازجویی‌ها به قتل شوهر و در ادامه به قتل شش مرد دیگر اعتراف کرد تا تعداد قربانیان او به عدد هفت برسد.

وی ادامه داد: گزینه‌های او، افراد متمول و مسن بودند که به عنوان همسر صیغه‌ای با آنها ازدواج می‌کرد. کلثوم افراد متمول با سنین حدود ۷۵ تا ۸۰ سال به بالا را انتخاب می‌کرد و این قتل‌ها در شهرهایی مثل ساری، نکا، محمودآباد، بابل و قائمشهر اتفاق افتاده است. او هر قربانی را از یک شهر انتخاب می‌کرد تا به نوعی ردی از خود باقی نگذارد. مفخمی تاکید کرد: این زن با دستور قضایی در بازداشت به‌سر می‌برد و احتمال افزایش جرایم او وجود دارد.  بازار شایعات داغ است و تا لحظه تنظیم این خبر، دادگستری و پلیس از ارائه جزئیات بیشتر خودداری کرده‌اند. 
 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها