گفت‌وگو با مرد شیشه‌ای که بعد از قتل دوست خود، جسدش را مثله کرد

شیشه بزنی، عقلت معیوب می‌شود

چهار سال قبل پلیس کرج در تماس یک شهروند متوجه وجود بخشی از بدن انسان در کنار یک سطل زباله شد و پس از آن تحقیقات جنایی آغاز و چند روز بعد در سه نقطه دیگر شهر هم اعضای بدن کشف شد. تحقیقات پلیس ادامه یافت و مشخص شد جسد مثله شده، متعلق به یک مرد است که با بررسی پرونده گمشده‌ها هویت مقتول شناسایی شد.
چهار سال قبل پلیس کرج در تماس یک شهروند متوجه وجود بخشی از بدن انسان در کنار یک سطل زباله شد و پس از آن تحقیقات جنایی آغاز و چند روز بعد در سه نقطه دیگر شهر هم اعضای بدن کشف شد. تحقیقات پلیس ادامه یافت و مشخص شد جسد مثله شده، متعلق به یک مرد است که با بررسی پرونده گمشده‌ها هویت مقتول شناسایی شد.
کد خبر: ۱۴۱۴۹۹۸
نویسنده امیرعلی حقیقت طلب - تپش

در آن زمان پرونده به نتیجه نرسید تا این‌که چندی قبل پلیس دوباره پرونده را بررسی و توانست قاتل اصلی را شناسایی و دستگیر کند. این هفته گفت‌وگوی برنامه یک پرونده، یک روایت با عامل این جنایت هولناک را می‌خوانید و او از انگیزه‌اش برای ارتکاب این جنایت گفت.

خودت را معرفی کن
سهراب ۳۶ساله هستم.

چرا مرتکب قتل شدی؟
تاثیر موادمخدر است. اول با بروز مشکلات‌خانوادگی سراغ تریاک رفتم و بعد گرفتار شیشه شدم. شیشه و توهماتش از من یک قاتل ساخت.

شغلت چه بود؟
مغازه داشتم و کارم آزاد بود. اوضاع کارم خوب بود تا این‌که اعتیاد کارم را هم گرفت.

اولین بار کجا موادمخدر مصرف کردی؟
در یک مهمانی با یک زن آشنا شدم. او تعارف زد بکشیم، من هم همراهش مصرف کردم.

مقتول را می‌شناختی؟
دوست ۱۵ساله‌‌ام بود. ما با هم مواد می‌کشیدیم و خانه یکی بودیم. من حتی برایش مغازه زدم که کار کند اما فقط سه روز کار کرد و اهل کار نبود.

در روز چقدر مصرف می‌کردی؟
روزی نیم تا یک گرم. آن سال روزی ۱۲۰هزار تومان هزینه موادم بود.

نگفتی چرا دوستت را کشتی؟
ما رفیق تو دلی بودیم. من برایش سنگ تمام گذاشته بودم اما او نامردی کرد. روز حادثه وقتی فهمید همسرم خانه نیست، پیش من آمد تا با هم مواد مصرف کنیم. چند ماه قبلش خودروی او را قسطی خریدم و قرار شد ماهانه مبلغی از قسط را بدهم اما او بعد مصرف شیشه آی‌پد مرا به جای طلبش برداشت. به این کار او اعتراض کردم و هولش دادم که پایش به فرش گیر کرد و افتاد. هنگام افتادن روی زمین سرش با میز برخورد کرد.

بعد چه شد؟
بیهوش شد، نبض و نفسش را بررسی کردم که مرده بود. او را روی مبل نشاندم شاید نفس و نبضش برگردد. استرس داشتم، چراکه دوست صمیمی‌ام را کشته بودم و شب قرار بود خانواده‌ام به خانه برگردند. نمی‌دانستم با جسد چه‌کار کنم. وقتی روی شیشه هستی مغزت کار نمی‌کند و می‌خواهی فقط جسد را از خانه بیرون ببری.

چرا جسد را تکه‌تکه کردی؟
مغز مصرف کننده شیشه معیوب است و مثل انسان سالم کار نمی‌کند. فقط به این فکر می‌کردم هرچه زودتر از شر جنازه دوستم خلاص شوم. جابه‌جایی به‌تنهایی سخت بود، چون جنازه بعد از مرگ سنگین می‌شود. ساعتی در خیابان چرخیدم و حتی آی‌پد را فروختم که ردی نماند. بالاخره راه حل به ذهنم رسید.

چه راه حلی؟
من در شرایط عادی از چاقو، خون و حتی آمپول می‌ترسم اما آن موقع تحت تاثیر مواد بودم و مجبور به انجام این کار شدم. به خانه رفتم و چاقوی تیزی را برداشته و شروع به مثله کردن جسد دوستم کردم.

مگر از خون و چاقو نمی‌ترسیدی؟
مجبور بودم. باید همسرم را به خانه می‌آوردم. بعد از مثله کردن، اعضای بدنش را درون چمدان و کوله پشتی گذاشتم و در چند نقطه شهر پخش کردم. برای این‌که شناسایی نشود هم روی بدنش تینر ریخته و آتش زدم. به خانه برگشتم و همه چیز را مرتب کردم و بعد دنبال همسرم رفتم.

چه زمانی دستگیر شدی؟
یک هفته بعد از کشف جسد، من و یکی دیگر از دوستانش دستگیر شدیم اما چون اعتراف نکردیم و مدرکی علیه ما نبود، آزاد شدیم.

بعد از آزادی چه کردی؟
چندماهی کاسبی کردم و خودم را هم عزادار مرگ رفیق نشان دادم. بعد هم خانه زندگی‌ام را جمع کردم و به یکی از شهرهای شمال کشور رفتم.

چه شد دستگیر شدی؟
بعد از چهار سال دوباره ماموران سراغم آمدند و دستگیرم کردند. این‌بار راه فراری نداشتم و مجبور شدم همه چیز را اعتراف کنم.

حرف اخر...
اعتیاد و شیشه از من قاتل ساخت. آن هم قتل دوستی که تو دلی و خانه یکی بودیم. الان که مواد را ترک کرده و سالم شده‌ام، همیشه به خودم می‌گویم این چه کاری بود و باورم نمی‌شود به چنین جنایتی دست زده‌ باشم.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها