رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر ویژگی‌هایی را برای مبانی و مقدمه «الگوی حکمرانی اسلامی» برشمرد و گفت:

الگوی حکمرانی اسلامی در گام دوم انقلاب اسلامی تبیین شد

موضوع ساماندهی ساختن فیلم و سریال همچون جزئی از ابزار نرم حکمرانی فرهنگی، نسبتش با حکومت در نظام اسلامی و نسبت آن با فعالیت حکومت و بخش خصوصی و غیردولتی و حد آزادی و رقابت در این عرصه و معنای مردمی آن و استفاده همه نیروها، حتی آنان که علاقه‌ای به کار با بخش حکومتی شبکه‌های تلویزیون ندارند و مایلند در چارچوب قانون، آزادانه فعالیت کنند، مسائل جدی سازماندهی و اداره سریال سازی تلویزیونی در ایران امروز است.
موضوع ساماندهی ساختن فیلم و سریال همچون جزئی از ابزار نرم حکمرانی فرهنگی، نسبتش با حکومت در نظام اسلامی و نسبت آن با فعالیت حکومت و بخش خصوصی و غیردولتی و حد آزادی و رقابت در این عرصه و معنای مردمی آن و استفاده همه نیروها، حتی آنان که علاقه‌ای به کار با بخش حکومتی شبکه‌های تلویزیون ندارند و مایلند در چارچوب قانون، آزادانه فعالیت کنند، مسائل جدی سازماندهی و اداره سریال سازی تلویزیونی در ایران امروز است.
کد خبر: ۱۴۱۲۶۶۸
نویسنده احمد میراحسان | گروه فرهنگ و هنر

اکنون بحثم بر فعالیت تلویزیون جمهوری اسلامی در این باره متمرکز است و البته چه در ایران و چه در غرب و آمریکا حتی سریال کانال‌های خصوصی جزئی از سیاست حکمرانی و نشر ارزش‌ها و بنیان‌های اعتقادی و ایدئولوژیک دولت و ملت مدرن را در برمی‌گیرد و هرگز امری دلبخواهی خارج از قوانین و نظم گفتار اصلی، رسمی و زندگی به‌شمار نمی‌آید. البته درک بروکراتیک تصور عقب مانده‌ترین مداخلات مستبد حکومتی را در سر می‌پروراند اما سازمان پیچیده لیبرال دموکراسی کنترل را در بستر قراردادهای فریبای رقابتی محقق می‌سازد.

رابطه مستقیم رسانه‌ملی
طی شدن دهه‌ها از عمر تلویزیون ملی در ایران که دو سوم آن در جمهوری اسلامی سپری شد، همواره رابطه حکومت و اداره تلویزیون، مستقیم بوده و‌مدیریت آن تحت نظر بالاترین مقام سیاسی و به‌وسیله ساختار شورایی حکمرانی شده است. این تجربه گویای نکته و تجربه‌ای روشن و عیان است. اگر در دموکراسی غربی رابطه حکومت و مدیریت کانال‌های غیردولتی پیچیده و غیرمستقیم صورت می‌گیرد، در ایران این رابطه مستقیم و شفاف است.
همچنین در تجربه ویژه ما، بنا کردن ساختاری جدید بر اساس روح اسلامی و انقلابی حکومت مطرح بوده که ماجرای تازه‌ای را سبب شده است. عدم وجود دیکتاتوری در ایران امروز و وجود انتخابات، به روی کار آمدن جریان‌های رقیب سیاسی را منجر می‌شود و هر بار تأثیر کانون‌های قدرت بر تلویزیون محسوس بوده است. البته سیاست تلویزیون مستقل از کابینه‌ها و دولت‌ها (و نه حکومت) و تحت نظر ولی فقیه پیش می‌رود که مستقل از رؤسای جمهور است، اما خود مدیران تلویزیون رها از واقعیات جناحی و رویدادهای سیاسی نبوده و‌مسلما سیاست سریال‌سازی مثلا دوران ریاست آقایان هاشمی، لاریجانی، ضرغامی، سرفراز، عسکری و جبلی تفاوت‌هایی داشته است .
با این همه استقلال نسبی اداره تلویزیون از دولت‌ها امری انکارناپذیر است. پس چرا با وجود این، ما در کار تلویزیون کم و بیش خطاهای بزرگ، عدم درک وظایف مبرم، نگرش‌های غیرحرفه‌ای، سطحی و گاهی مبتذل مشاهده کرده‌ایم‌؟ حتی می‌توان گفت بلبشوی ساختاری و عدم اصلاح ساختاری کارآمد برای بخش‌های مختلف و عدم سازماندهی ساختار پیشرو حتی در ارتباط با تأمین نیازهای حکمرانی انقلابی ـــ اسلامی مشاهده می‌شود؟

تحرک نوین در سریال‌سازی
ساختار سریال‌سازی فقط در دوره مدیریت اخیر است که تحرک نویی در مسیر بنا کردن ساختی کارآمد پیدا کرده و سریال‌سازی به سه بخش مختلف وانهاده شده تا هربخش کار تخصصی خود را درست انجام دهد و البته باید دید در اجرا چقدر موفق عمل می‌کنند. جدا کردن کار سیما فیلم از کار نهاد تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی و تصویب فیلمنامه می‌تواند به تجربه مثبتی برای ساماندهی اتاق فکر و حکمرانی هوشمندانه برای تشخیص نیازهای استراتژیک منجر شود. این نکته‌ای است که من بارها درباره ضرورتش نوشتم و اتفاقا آخرین بار هم دوسال و هم سال پیش طی مقالاتی ضرورتش را فراتر از رفتار محفلی توضیح دادم و نشان دادم چه صدمات عظیمی جمهوری اسلامی از ندیده گرفتن جدی اتاق فکر منظم و استراتژیک و فراتر از دوره این و آن مدیر چشیده و‌چگونه سرمایه‌های عظیم تلف و طعمه رفتارهای رفاقتی و رانت خوارانه شده و صرف تولید آثار مبتذل یا برنامه‌ها و سریال‌های اتفاقا قوی و مؤثر، در خدمت تفکر غیراسلامی و غیرانقلابی گشته است. مدیریت ظاهرا در دست نماینده انتصابی ولی فقیه بوده و سریال‌ها در مسیر رشد ابتذال و دست کم در گسست از مسائل مبرم و نیازهای ملی، منطقه‌ای و جهانی جمهوری اسلامی و فرهنگ انقلاب اسلامی ساخته شده‌اند!

مسائل کلان ملی در قاب جادویی
اکنون دو سه سال است که زندگی سیاسی ایران و مسائل کلان ملی و توطئه‌های ضد امنیتی پس از سال‌ها اعتراض درخصوص بی‌توجهی به ساخت سریال‌هایی از این دست بر صفحه تلویزیون تماشا می‌شود که اتفاقا از سریال‌های پربیننده بوده‌اند مثل گاندو. اما در همان زمان به سبب فقدان یک نظام طراحی، ما با هجوم انواع سریال‌هایی از این دست مواجه بوده‌ایم که اتفاقا راه تخریب و اشباع ذائقه تماشاگر و ایجاد دلزدگی است. این تفریط و افراط آن را از نتایج همان غیاب یک کانون تفکر و تعیین هندسه‌ معقول ضرورت‌ها می‌توان دانست که خدا کند این ساختاردهی تازه با همه جوانب سنجیده و کارآمد عمل کند. مثلا ما هنوز حتی از دیدن یک سریال هنرمندانه، تأثیرگذار و آگاهی‌بخش و ارزشمند الف، درباره وضعیت و مسائل کلان منطقه‌ای و نقش شیطان بزرگ در سلطه‌جویی، نفوذ، کشتار مسلمانان، اسلام‌ستیزی و ایران‌ستیزی که ضمن داستان جذاب تصویری، جهانی از اوضاع ستمگرانه و حکومت فاشیستی مسلط بر فلسطین و ایران و تجاوزات آمریکایی در عراق و سوریه و افغانستان و لبنان و یمن را مرتبط با هم بسازد و اسناد محکومیت جنایت‌ها و مداخلات‌شان را عمومی کند و دراختیار مسلمانان منطقه، جهان و مستضعفان و انقلابیون تحت ستم قدرت‌ها قرار دهد، محرومیم‌. روایت ظلم هولناک در تراژدی‌ها و حماسه‌های سوریه، یمن، افغانستان، فلسطین و... ظرفیت دراماتیک یکتا دارد. چه فایده پس از سقوط آمریکا تازه این آثار ساخته شود؟
برآنم که افشای بحران‌های اخلاقی جهان دین ستیز، آزارهای جنسی در مدارس، خانواده‌ها، رسانه‌ها، نهادهای هنر، فرهنگ و سینمای غرب، گزارش‌هایی که فضای مجازی مشحون از آنهاست در همه زمینه‌ها فقط زمانی ارزشمند است که ما آنها را در متن درک نظری، تفکر، تدبر اسلامی، معرفت و شناخت ریشه‌ای برای حل معضلات ساختن جامعه سالم و در خدمت آن به کار گیریم و نه همچون یک منبع ژورنالیستی نفی رقیب، در حالی که خود در امور مشابه دچار اغتشاش و نابه‌سامانی و فقدان شناخت ژرف و تئوریک و چارچوب‌های ژرف فکری و عمل سازمان یافته اصلاحی هستیم.

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها