سینمای اجتماعی زخمی بی‌عدالتی در اکران
سالن‌های سینما در قبضه ۲فیلم کمدی

سینمای اجتماعی زخمی بی‌عدالتی در اکران

معمولا کمدی‌هایی که در ایران ساخته می‌شود، چند مؤلفه شاخص را برای خنداندن مخاطب در نظر می‌گیرد که در سال‌های اخیر مضامینی از قبیل بازنمایی گذشته پس از انقلاب، مشکلات مالی، نمایش شکاف طبقاتی و استفاده از ظواهر زندگی مدرن، تناقض موقعیت زندگی در دو کشور متفاوت و بهره‌گرفتن از فیلمسازی در کشورهای دیگر که طبعا قانون و عرفی متفاوت با ایران دارند و... بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌ است.
معمولا کمدی‌هایی که در ایران ساخته می‌شود، چند مؤلفه شاخص را برای خنداندن مخاطب در نظر می‌گیرد که در سال‌های اخیر مضامینی از قبیل بازنمایی گذشته پس از انقلاب، مشکلات مالی، نمایش شکاف طبقاتی و استفاده از ظواهر زندگی مدرن، تناقض موقعیت زندگی در دو کشور متفاوت و بهره‌گرفتن از فیلمسازی در کشورهای دیگر که طبعا قانون و عرفی متفاوت با ایران دارند و... بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌ است.
کد خبر: ۱۴۱۱۴۴۹
نویسنده نسرین بختیاری | گروه فرهنگ و هنر

یکی از مهم‌ترین فوت‌و فن‌های فیلمسازی که کارگردانان این روزها به شکل موتیفی تکرارشونده در فیلم‌های خود از آن بهره بسیار می‌برند، تضاد منافع یا موقعیت‌هاست؛ این همان کاری است که مسعود اطیابی برای ساخت فیلم‌های «تگزاس» و «دینامیت» زیاد از آن استفاده کرده. در فیلم تگزاس، زوج امتحان‌پس‌داده سریال «پژمان» و فیلم «خوب، بد، جلف» یعنی سام درخشانی و پژمان جمشیدی دوباره کنار هم قرار گرفتند تا با سفر به برزیل در جدال با موقعیت‌های متضاد لحظات طنز خلق کنند. همچنین در فیلم «دینامیت» نیز طیف مذهبی کنار غیرمذهبی قرار می‌گیرد تا از مخاطب خنده بگیرد. این شکل از تضاد در فیلم‌های گشت ارشاد ۳، من سالوادور نیستم، مصادره، نهنگ عنبر، هزار پا و آینه‌بغل نیز استفاده شده است. اما مشخص است که با این فیلم‌های کمدی در سال‌های اخیر، سینمای ایران در حال طی‌کردن شیب ابتذال و سراشیبی سقوط است.
فیلم کمدی «بخارست» که سال گذشته از ۲۴ آبان در سینماها اکران شد و تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۱۴۰۱ شد، این روزها در شبکه نمایش خانگی در حال نمایش است. این فیلم نیز مانند دیگر آثار اطیابی که در این سال‌ها توانسته بود به رکورد فروش فیلم‌های کمدی تکانی بدهد با حضور پژمان جمشیدی سعی دارد از تماشاگر خنده بگیرد، اما قطعا تمسخر دیگران چیزی نیست که دیگران از آن خشنود شوند. اگر قبلا اطیابی از تضاد منافع و موقعیت‌ها برای خنداندن تماشاگر استفاده کرده، این بار تمسخر را -که سطحی‌ترین و زشت‌ترین نوع خنده در کمدی است - دستمایه قرار داده است. مضمون اغلب این کمدی‌ها معمولا مبتذل، سطحی و کم‌مایه است و متأسفانه فروش خوبی هم دارد.
بخارست با همان سبک و سیاق فیلمسازی مسعود اطیابی ساخته شده است. مضمون این فیلم مثل تگزاس و انفرادی بر پایه دعواهای لفظی دو شخصیت اصلی داستان یعنی جلیل (پژمان جمشیدی) و جلال (حسین یاری) می‌گذرد؛ با این تفاوت که این بار دعواها و رد و بدل‌شدن کلمات زشت و سخیف نه بین دو دوست بلکه بین دو برادر شکل می‌گیرد و فیلمساز تنها دستاوردش برای کمدی‌شدن داستان، تحقیر، تمسخر و توهین این دو برادر است.
ماجرای بخارست از این قرار است که مردی برای درآمدزایی از راه شبکه اجتماعی اینستاگرام و افزایش دنبال‌کنندگانش حتی حاضر به در خطرانداختن جان کسانی است که با آنها شوخی می‌کند. ما می‌توانیم در کمدی ارزش‌های اخلاقی را رعایت کنیم، کما این که در کارهای چارلی چاپلین ارزش‌های اخلاقی و انسانی رعایت شده است و فیلم‌هایی است که بعد از خنده، ما را به فکر فرو می‌برد؛ اما کمدی‌سازان ما چون فاقد تفکر و خلاقیت هستند، متوسل به لودگی و سخافت می‌شوند برای فروش و متاسفانه چون فیلم کمدی هم کم داریم، با استقبال هم روبه‌رو می‌شود.
بخارست همانند اکثر فیلم‌های کمدی این سال‌ها، نه‌تنها از داستان عمیق و پرمحتوایی برخوردار نیست بلکه تصویری مخرب از یک خانواده ایرانی را نشان می‌دهد. از جلال و جلیل و توهین‌کردن‌های‌شان به یکدیگر که بگذریم، پدر آنها هم مردی منفعت‌طلب، بی‌قید و خودخواه است که حاضر است به‌خاطر چند سیخ کباب تمام زندگی پسرانش را بر باد دهد. این فیلم یک اثر شلخته و شلوغ است که از اواسط فیلم مخاطب را خسته می‌کند. رویداد‌های بی‌منطق پشت سرهم در فیلم روی می‌دهد و همه چیز حتی ساختار را فدای شوخی‌های بی‌مزه خود می‌کند بلکه بتواند از مخاطب خنده بگیرد اما اصلا این شوخی‌ها خنده‌دار نیست، چرا که ما باید باهم بخندیم؛ نه به هم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها