حق مادر بر فرزند
حقوق خانواده در نگاه امام سجاد(ع)

حق مادر بر فرزند

در خانواده مطلوب و دارای جوی سالم و دوست‌داشتنی، نیازهای زوجین و فرزندان به طریق مطلوب برآورده می‌شود و فرزندان این نوع خانوادها در سایه امنیت روانی حاکم بر خانواده، راه رشد و کمال را طی می‌کنند. خانواده‌ها در مسیر زندگی با مشکلات و بحران‌هایی روبه‌رو می‌شوند که اگر زوجین از مهارت کافی برای حل آنها برخوردار باشند، زندگی آنها روندی قابل‌قبول پیدا خواهدکرد. برای همین هم هر خانواده قصه‌ای دارد که آن را تجربه کرده. ما برای شنیدن همین تجربه‌ها تصمیم داریم سراغ خانواده‌های مختلف برویم تا بتوانیم با روش حل مسائل زندگی‌شان آشنا شویم. این هفته پای حرف‌های آیت‌ا... غلامعلی نعیم‌آبادی و همسرشان نشستیم. با نظر آیت‌ا...، ابتدا صحبت‌های اشرف باقرزاده، همسرشان را شنیدیم و بعد خودشان را.
کد خبر: ۱۳۸۲۷۴۸
نویسنده محمدمهدی عبدا...‌زاده - نویسنده

با تشکر و سپاس که پذیرای چاردیواری شدید، بفرمایید چندسال است که با حاج‌آقا زندگی می‌کنید؟
بنده و آیت‌ا... نعیم‌آبادی، حدود 50 سال است که با هم زیر یک سقف زندگی می‌کنیم. شش فرزند داریم که همگی دارای تحصیلات عالیه هستند. یکی پزشک است و دو نفر هم دکترا دارند.
وقتی ازدواج کردید، میزان تحصیلات‌تان چقدر بود؟
شش کلاس درس خوانده بودم که آقای نعیم‌آبادی در قم به خواستگاری‌ام آمد. از ابتدا قصدم ادامه تحصیل بود. تشویق‌ها و همراهی همسرم نیز در ادامه راه، کارم را راحت‌تر کرد. از سال 1350 دروس حوزوی را شروع کردم و تاکنون نیز پیوسته در حال تدریس و تحصیل بودم. چند سال با مدرک کارشناسی ارشد در دانشگاه آزاد بندرعباس و حوزه علمیه آن تدریس کرده‌ام. این روزها هم خودم را برای ورود به دوره دکترا آماده می‌کنم.
شما زمانی ازدواج کرده‌اید که شرایط انقلابی در کشور حکمفرما بود؛ از آن زمان بگویید.
زندگی مشترک ما به جهت نوع حرفه و شخصیت علمی همسرم، فراز و نشیب‌های بسیاری داشت. هنگامی که دو فرزند داشتیم و در قم ساکن بودیم، حاج‌آقا هر هفته دو شبانه‌روز برای تبلیغ به تهران می‌رفتند. به جهت فعالیت سیاسی تا پیروزی انقلاب، ایشان سه نوبت توسط ساواک دستگیر و به مدت سه سال در کمیته مشترک و زندان قصر زندانی شد. وقتی همسرم در زندان بود بر اثر خفقان شدید آن زمان، حتی برخی نزدیکان و بستگان هم از این‌که با ما آمد و شد داشته باشند، وحشت داشتند. آن‌زمان از سوی دفتر امام خمینی(ره) به ما مبلغی کمک می‌شد که با مدیریت اقتصادی ‌توانستم زندگی‌مان را بچرخانم. 
شکایتی نمی‌کردید؟ گله‌ای؟ شکوه‌ای؟
می‌دانستم همزمان با سختی ما، همسرم در زندان شکنجه می‌شود و شرایط سختی را تحمل می‌کند و برای همین حتی در ملاقات‌هایی هم که انجام می‌شد از وضع زندگی به ایشان شکایت نمی‌کردم. خوشبختانه با پیروزی انقلاب اسلامی حاج‌آقا از زندان آزاد شد، وگرنه معلوم نبود تا کی باید در زندان باشد و سرنوشت ما چه می‌شد.

خانه باید محل امن اعضای خانواده باشد
پس عملا به واسطه نبود حاج‌آقا مدیریت خانه با شما بوده؟ الان هم همین‌طور است؟

پیوسته تلاشم این بود که محیط خانه، محلی امن و راحت برای تمام اعضای خانواده و مخصوصا برای حاج آقا باشد تا بتواند به‌خوبی وظایف اجتماعی‌اش را انجام دهد. حاج‌آقا از زمان پیروزی انقلاب تا سال گذشته وظایف مختلفی به عهده داشتند.  ایشان 10سال امام جمعه دامغان بودند و بعد نماینده ولی فقیه در بندرعباس. مدتی هم امام جمعه این شهر بودند و دو نوبت نیز به‌عنوان عضو مجلس خبرگان رهبری انجام وظیفه می‌کرد. این حجم از مسئولیت باعث شده ایشان مدیریت خانه و خانواده را به من بسپارد، البته بنای ما بر مشورت و احترام بوده و سعی کرده‌ایم همین را هم به بچه‌ها منتقل کنیم.
با این وصف حاج‌آقا باید شخصیتی ویژه داشته باشد.
حاج‌آقا مهربان است و اهل سازش و مدارا، خوش فهم، اهل شوخی و مقید به احکام دینی. ایشان برای هر خطبه نمازجمعه یا منبر، ساعت‌ها مطالعه می‌کند. کمتر روزی است که چند ساعت با کتاب نباشد.
حاج آقا ممنونم که حوصله به خرج دادید و شنونده مصاحبه‌مان بودید. بدنیست با سوالی متفاوت شروع کنیم. آیا بین شما و همسرتان اختلاف‌نظر و قهر هم رخ داده است؟
زندگی دو فرد زیر یک سقف بدون اختلاف‌سلیقه و برخی موارد قهر، کمتر اتفاق افتاده است. حتی در زندگی پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) هم شاهد مواردی مثل گلایه و شکایت از سوی خانم‌های‌شان هستیم ولی مهم این است که دوطرف حرمت هم را مخصوصا مقابل فرزندان‌شان حفظ کنند. اگر مدت قهرشان هم کوتاه‌ باشد که چه بهتر. پس طبیعتا ما هم از این موارد داشته‌ایم، البته در موارد محدودی که کارمان به قهر انجامیده از یکی‌دو روز بیشتر نشده، هرچند راز این قهر کوتاه، دادن هدیه است و ابراز محبت. ناگفته نماند اگر تلاش و فداکاری همسرم نبود مسلما نمی‌توانستیم فرزندان صالح تربیت کنیم یا من در انجام تکالیفم دچار مشکل می‌شدم. بنا به شرایط برای سخنرانی و تبلیغ به اکثر استان‌ها دعوت می‌شدم و در تمام موارد، ایشان همکاری لازم را داشتند مثلا یک نمونه آن 29 سال زندگی در بندرعباس است.
رابطه خانواده شما با بستگان‌تان چگونه است؟
تمام بستگان برای ما ارزش و احترام دارند و برای فرزندانم، خاله و عمه تفاوتی ندارد. ما با بستگان همسرم و خودم رابطه گرم و صمیمی داریم. مقیدیم تا آنجا که امکان داشته باشد به دیدن آنها برویم و از آنها نیز برای حضور در منزل‌مان دعوت کنیم. معتقدم حتی به بستگان دورتر نیز حداقل در سال یکی‌دو بار تلفن بزنم و جویای احوالشان باشم. مخصوصا یکی از برنامه‌های شب‌های قدر در هر ماه رمضان، تلفن به بستگانم است. برای مراوده بیشتر با بستگانم منزل موروثی‌ام را در روستا که حدود 100سال از ساختش می‌گذرد، تعمیر کردیم و هرسال چند شبانه‌روز به روستای‌مان می‌رویم.

هدیه‌دادن جزئی از برنامه‌های‌تان باشد
 اگر خط فکری بستگان‌تان با شما متفاوت باشد، بازهم صله‌رحم خواهید داشت؟

هیچ مجوزی برای قطع رحم وجود ندارد. برای مثال وقتی علم حاصل کردید که فلان فامیل اهل خمس و این نوع مسائل نیست و شما را دعوت به ناهار یا شام کرد، باید تشریف ببرید و غذای‌شان را نوش‌جان کنید و اگر برای‌تان مسلم شد که به این پذیرایی خمس تعلق می‌گیرد، بدون آن‌که به وی چیزی بگویید، خمس آن را خودتان بپردازید. به هموطنانم سفارش می‌کنم دادن هدیه و پذیرفتن آن در حد متعارف از بستگان و فامیل‌ها را جزو برنامه‌های خانواده‌تان بدانید.

منبع: ضمیمه چاردیواری روزنامه جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها