با انتخاب آنتونیو گوترس پرتغالی به دبیرکلی سازمان ملل متحد، عملا دوره ده ساله دبیرکلی بان‌کی‌مون کره‌ای پایان یافت.
کد خبر: ۹۵۴۲۴۷
یک دهه عقبگرد

بان‌کی‌مون که از ژانویه 2007 سکاندار سازمان ملل متحد شد، بر این باور بود صلح و امنیت، توسعه و حقوق بشر سه رکن اصلی حل مشکلات بین‌المللی است که سازمان ملل متحد باید برای نهادینه شدن آنها بکوشد اما این سیاست اعلامی بان‌کی‌مون در عمل نه‌تنها نمودی نداشت که در ده سالی که وی هدایت سازمان ملل را در دست داشت دنیا شاهد عقبگرد این نهاد بین‌المللی بود.

با نگاهی به کارنامه بان‌کی‌مون و مقایسه آن با سایر دبیران کل سازمان ملل متحد که هرکدام به تناسب بازه زمانی سکانداری این سازمان با چالش‌هایی همچون دوران دوقطبی، جنگ سرد، فروپاشی شوروی سابق و یکه‌تازی آمریکا، افزایش شکاف شمال و جنوب و جهانی‌سازی مواجه بودند، ملاحظه می‌شود بان‌کی‌مون شجاعت و استقلال رای لازم را برای بیان واقعیت‌ها و حقایق تلخ بین‌المللی نداشت.

این در حالی است که به موجب ماده 98 و بویژه ماده 99 منشور ملل متحد، دبیرکل سازمان ملل از اختیارات کافی برای جلب توجه شورای امنیت و سایر ارکان سازمان ملل متحد نسبت به چالش‌ های منطقه‌ای و جهانی برخوردار است تا جایی که برخی حقوقدانان و صاحبنظران سازمان‌های بین‌المللی معتقدند چنان‌که دبیرکل از اختیارات خود به موجب ماده 99 منشور استفاده کند، جایگاهی همتراز اعضای شورای امنیت دارد و به‌نوعی عضو شانزدهم شورا محسوب می‌شود.

افکار عمومی جهان با وجود آگاهی از میزان محدودیت‌های دبیران کل سازمان ملل متحد نسبت به اعمال فشارهای اعضای دائم شورای امنیت شاهد بودند که چگونه خاویر پرزدکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل متحد هرچند دیرهنگام اما نهایتا رژیم صدام را آغازگر جنگ تحمیلی علیه ایران اعلام کرد،

موضعی که به مذاق آمریکا و برخی اعضای شورای امنیت خوش نیامد یا در مورد پطرس‌غالی که حمله رژیم صهیونیستی به مرکز سازمان ملل متحد در قانا را در سال 1996 که کودکان و غیرنظامیان لبنانی در آن پناه گرفته بودند و با وحشیگری اسرائیل جان باختند، محکوم کرد و به همین دلیل شانس انتخاب دوباره برای دبیرکلی سازمان ملل متحد را به علت وتوی آمریکا از دست داد.

تلاش‌های کوفی عنان در قبال حملات آمریکا به افغانستان و عراق نیز نشان‌دهنده این بود که سازمان ملل متحد هنوز نفس می‌کشد، اما از ژانویه 2007 تا این روزها که واپسین روزهای دبیرکلی بان کی‌مون هست، ‌سازمان ملل متحد غایب بزرگ در چالش‌های بین‌المللی بود؛ به طوری که به نظر می‌رسید این سازمان عظیم به سایه‌ای بی‌خاصیت تبدیل شده که اصولا اثرگذاری و پویایی خود را کاملا از دست داده است.

در مقطعی که تروریست‌ها و حامیان غربی، عربی و صهیونیستی آنها کشورهای سوریه، عراق، یمن، افغانستان، پاکستان، لیبی، نیجریه و سومالی را به عرصه تاخت و تاز وحشیانه خود بدل ساخته‌اند، اثری از سازمان ملل متحد نیست.

حتی با وجود گزارش نهادهای تحقیق بین‌المللی زمانی که آشکار شد آل‌سعود در یمن مرتکب جنایات جنگی شده است و به همین علت نام عربستان در لیست سیاه سازمان ملل متحد قرار گرفت، بان کی‌مون با کوچک‌ترین فشاری عقب‌نشینی کرد. حرکتی که اوج ضعف دبیرکل سازمان ملل متحد را به نمایش گذاشت.

در سال 2008 نیز زمانی که رژیم صهیونیستی کودک‌کشی در غزه را به اوج رساند این رسانه‌های مستقل بودند که سازمان ملل متحد را مجبور کردند بیانیه نیم‌بندی را صادر کند وگرنه به بان کی‌مون امیدی نبود، چرا که بان‌کی‌مون پیشتر در سال 2007 در پیامی ویدئویی به کنگره سالانه یهودیان آمریکا اعلام کرده بود به امنیت اسرائیل متعهد است حتی در موضوع حقوق بشر نیز بان‌کی‌مون در حالی با انتشار گزارش یکسویه از ایران انتقاد کرد که چشمان خود را به روی نقض آشکار حقوق بشر در عربستان، بحرین و حتی آمریکا - که هر روز شاهد نقض فاحش حقوق سیاهپوستان هست - بست.

به این ترتیب بان‌کی‌مون رفت اما میراثی را برای جانشین پرتغالی خود گذاشته است که گوترس برای عبور از آن و احیای نقش سازمان ملل متحد و جایگاه دبیرکل بایستی بیشتر تلاش کند. تجربه نخست‌وزیر پرتغال از سال 1995 تا 2002 و تجربه کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان از سال 2005 تا 2015 و همین‌طور مواضع وی نسبت به بحران‌های منطقه‌ای و جهانی نشان می‌دهد گوترس اراده‌‌ای به مراتب قوی‌تر از بان‌کی‌مون داشته باشد، هر چند قضاوت در این‌باره زود است و باید دید سکاندار جدید سازمان ملل متحد در عمل چگونه گام خواهد برداشت.

دکتر مراد عنادی - مدیرمسئول

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها