هم‌کلام با جوانان درباره موضوعی به نام مسئولیت‌پذیری

رفع مسئولیت به روش برخی جوان‌ها: «به من ربطی نداره»!

جام جم سرا: ‌ تا به حال به شما هم گفته‌اند کمی مسئولیت‌پذیر باش؟ تا به حال، جدا از اینکه فکر کنید مسئولیت‌پذیری کم و زیاد دارد یا نه، به این فکر کرده‌اید که مسئولیت اصلا یعنی چه و بود و نبودش چه فایده‌ای دارد و چه کسانی باید مسئولیت‌پذیر باشند؟
کد خبر: ۷۸۱۶۳۶
رفع مسئولیت به روش برخی جوان‌ها: «به من ربطی نداره»!

بعضی‌ها فکر می‌کنند مسئولیت‌پذیر بودن فقط مربوط به آدم بزرگ‌هاست و کوچک‌تر‌ها مسئولیتی در قبال چیزی ندارند. به خودم می‌گویم اگر من آدم بزرگم چه مسئولیت‌هایی دارم؟ نداشتن مسئولیت در زندگی چه عواقبی می‌تواند برای من داشته باشد؟ اگر من مسئولیت‌پذیر نیستم مسئولش خودم هستم یا دیگران؟
به میان جوانان دهه شصت و هفتاد رفتم تا ببینم نظرشان درباره مسئولیت و مسئولیت‌پذیری چیست. بالاخره هر نسلی یک نظری دارد. راستی نظر شما چیست؟


مسئولیت و ابعادش

مطهره، دانشجوی میکروبیولوژی، هفتاد و دویی است و وقتی درباره مسئولیت در زندگی شخصی و اجتماعی از او می‌پرسم، خودش را متهم به تنبلی می‌کند: «من به‌تازگی عقد کرده‌ام و مامانم دائم سرم غر می‌زند و شاکی است که چرا اتاقم را تمیز نمی‌کنم تا وقتی نامزدم می‌آید، شلخته و به هم ریخته نباشد. اما من دلم نمی‌خواهد این مسئولیت را قبول کنم و دوست دارم مثل قبل مادرم اتاقم را تمیز کند ولی او می‌گوید دیگر خودم مسئولم. این را خوب می‌دانم که مسئولیت‌های شخصی مثل تمیز کردن اتاق، حتی از کوچکی، با خود فرد است اما به لطف اطرافیان، این محبت، وظیفه و مسئولیت دیگران تلقی می‌شود و من امروز پذیرش‌اش را ندارم و در زمینه مسئولیت جمعی هم اگر اطرافیانم سختگیر نباشند، تا بتوانم از زیر کار در می‌روم.»


فنآوری، آزادی‌ها را زیاد و مسئولیت پذیری را کم کرده

حسین، دانشجوی مهندسی برق، هفتاد و یکی است. او برای اینکه درباره مسئولیت‌پذیری دهه هفتادی‌ها حرف بزند، این دهه را به دو نیمه اول و دوم تقسیم می‌کند تا به این نتیجه برسد: «زمانی که من راهنمایی یا حتی دبیرستان بودم، داشتن تلفن همراه خصوصی برای دانش‌آموزان معنایی نداشت و تعداد معدودی از هم‌کلاسی‌هایم تلفن همراه داشتند، اما اکثر بچه‌های دهه دوم هفتاد، از‌‌ همان دوره دبستان، تلفن همراه شخصی دارند و در برابر موجی از تکنولوژی و آزادی‌های اینترنتی قرار گرفته‌اند. به نظر من، ما نیمه اولی‌های دهه هفتاد از نیمه دومی‌ها مسئولیت‌پذیرتریم.»
او در این‌باره که آخر چه ربطی بین تکنولوژی و احساس مسئولیت وجود دارد، توضیح داد: «با این آزادی‌های زیاد، تعهد و مسئولیت در نیمه دوم دیگر معنایی نــــدارد. وقتی بچه‌ها می‌توانند تمام خواسته‌هایشان را آزادانه داشته باشند، دیگر نیازی نیست خود را به زحمت بیندازند و مسئولیتی را قبول کنند.»
نمی‌دانم این چه حکایتی است که خیلی از متولدان سال‌های قبل، متولدان سال‌های بعد را به مسئولیت‌پذیری کمتر متهم می‌کنند. مثلا خیلی از دهه شصتی‌ها معتقدند دهه هفتادی‌ها نسبت به مسائل توجه و مسئولیت پذیری کمتری دارند. به هر حال، نمی‌شود بدون تحقیق و عدد و رقم، در این زمینه نظر داد.


سنگ زیرین آسیاب

بهاره، شصت و هشتی، خانه‌دار، معتقد است دختر‌ها باید مسئولیت‌پذیر‌تر از پسر‌ها باشند: «در زندگی مستقل، تاثیرگذاری زن روی شوهر بیشتر است و می‌تواند او را بسازد؛ بنابراین مسئولیت‌پذیری و آگاه بودن دختر برای زندگی خیلی مهم‌تر است. به قول پدرم، زن خوب فرمانبر پارسا، کند مرد درویش را پادشاه. حالا دختری که از نظر دخل و خرج خانه مسئول نباشد و به جیب شوهرش نگاه نکند و بی‌مسئولانه توقع داشته باشد، در زندگی‌اش پیشرفت نمی‌کند.» البته او این را هم قبول ندارد که مسئولیت‌پذیر بودن دختر، چیزی از مسئولیت‌پذیری پسر کم می‌کند، ولی بر این باور است که دختر سنگ زیرین آسیاب است و مسئولیت‌پذیر بودنش خیلی مهم!


مسئولیت از پسرها، مردان بالغ می‌سازد

آرام، شصت و نهی، معتقد است: «اکثر پسرهای دهه شصت خیلی با هدف به زندگی نگاه می‌کنند در صورتی که خیلی از پسرهای دهه هفتاد اغلب منتظرند هدف به سمتشان بیاید»
به نظر او کلمه «عقده» در توجیه رفتار برخی از والدین دهه هفتاد در زمینه تربیت فرزندانشان جایگاه بالایی دارد و والدین همیشه در توجیه رفتار‌هایشان به دیگران متذکر دوران سخت و عقده‌های خودشان می‌شوند. اکثرشان می‌گویند هدفشان این بوده که بچه‌هایشان عقده‌ای نشوند و اگر از جانشان هم مایه بگذارند، هرچه بخواهند برایشان مهیا می‌کنند.
او می‌گوید: «به اغلب پسرهای این نسل با محبت‌های زیادی و بیجا ظلم شده است. برخی از آنان، امروز تحمل نه شنیدن ندارند و برای رسیدن به هدف‌هایشان خیلی تلاش نمی‌کنند. هنگامی که با مشکلات رو در رو می‌شوند، به جای مسئولیت پذیری و برخورد با مشکلاتشان، مثل بچه‌ها پا به زمین می‌زنند و رفتارهای کودکانه و سطحی می‌کنند.»
آخر حرف‌هایش تاکید می‌کند: «اگر پسری مسئولیت‌پذیر نشود پا به دنیای مردانگی نمی‌گذارد.»


ازدواج؛ دری به سوی مسئولیت یا پنجره‌ای به آرزو‌ها؟

آزاد، شصت و ششی و خانه‌دار است. به نظر او هم بچه‌های دهه شصت مسئولیت‌پذیر‌تر از دهه هفتادند. آزاد معتقد است برخی از دهه هفتادی‌ها سطحی نگر‌تر از دهه شصتی‌ها هستند و این سطحی‌نگری دقیقا در ازدواج‌های دهه هفتادی‌ها خودش را نشان داده است.
از او می‌پرسم آخر چطور به این نتیجه رسیده است؟ توضیح‌ می‌دهد: «ملاک‌ انتخاب شوهر برای برخی از دخترهای دهه هفتاد که ازدواج کرده‌اند و من می‌شناسمشان، خیلی سطحی بوده. انگار عمق مسئولیت در زندگی زناشویی را درک نکرد‌ه‌اند و می‌خواستند خیلی بی‌پروا در زندگی زناشویی به دنبال آرزوهای شخصیشان بروند. ازدواج، مجوز رهایی آنان بوده نه شروع مسئولیت‌های سنگین و من مطمئنم اگر این فکر سطحی و آرزوهای خیالی را کنار نگذارند، این تفکرات نتیجه‌ای جز از هم پاشیده شدن زندگی برایشان نخواهد داشت. به نظرم برخی از دخترهای دهه هفتادی که من با آنان برخورد داشتم با وجودی که ازدواج کرده بودند، هنوز من و فردیت خیلی برایشان اهمیت دارد تا ما شدن و خانواده و گذشت.»
او علت این فردیت را در شیوه تربیت برخی از والدین این دهه می‌داند که با برآورده کردن تمام خواسته‌های معقول و نامعقول فرزندانشان، من سالاری را برایشان به ارمغان آورده‌اند.


یک نوع بی‌مسئولیتی تحت عنوان «به من ربطی نداره»!

سارا، هفتادی است و در یک شرکت کار می‌کند. می‌گوید: «اکثر دوستان من بدون در نظر گرفتن شرایط مالی شوهرشان برای کارهای معمول خانه مثل ظرف شستن و جارو و... توقع گرفتن خدمتکار از شوهرشان دارند. وقتی از آنان می‌پرسم اگر شوهرتان این پول را نداشت که برای شما خدمتکار بگیرد، تکلیف چیست؟ جواب می‌دهند از یک جا جورش کند، به ما ربطی ندارد. این جواب «به ما ربطی ندارد» به نظر من یک نوع بی‌مسئولیتی است.» اما معتقد است این برچسب بی‌مسئولیتی را به همه جوانان هم نسلش نمی‌شود چسباند و مثال از جوانانی می‌زند که خیلی هم مسئولیت پذیرند و معتقد است: «بخشی از مسئولیت پذیری، درونی است و فرد می‌تواند این مهارت را از دیگران یاد بگیرد.»


از جمع کردن دفتر و مداد تا...

یک مثال: پسرخاله، لب تر نکردی می‌ره دنبال نون و نفت و آخر مسئولیته و کلاه قرمزی که وقتی بهش می‌گی مسئولیت چیه؟ جواب می‌ده: «محسئولیت؟ اینه که از محسئولیت شروع می‌شه، آخرش بدبختیه. می‌گی دفتر، مدادتو جمع کن. می‌گم چشم. بعد می‌گی محسولیت، کیفتم درست کن. بعد اون کشوئه رو برو درست کن...»
بالاخره مسئولیت هست، از مداد و دفتر جمع‌کردن بگیر تا نان خریدن و پول نان درآوردن و کارهای جدی. ما چقدر مسئولیت پذیریم؟ (ایران جوان)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها