شبه قاره هند سرزمینی بسیار وسیع با نعمت‌های طبیعی و منابع سرشار است که در طول تاریخ همواره مورد توجه و تهاجم اقوام و گروه‌های مختلف بوده است. در نتیجه این شرایط اقوام، ادیان و مذاهب گوناگونی در این سرزمین وجود داشته، چنانچه برخی هندوستان را موزه ادیان و مذاهب نامیده‌اند. 1 از جمله مهم‌ترین ادیان و مذاهب در هندوستان می‌توان به دین اسلام و آیین هندو اشاره کرد که اولی قرن‌ها بر این سرزمین حاکمیت داشته و دیگری دین غالب مردم هندوستان به شمار می‌آمده است.
کد خبر: ۷۱۴۳۲۱
آتش به باروت اختلاف  مسلمانان و هندوها

برای نخستین بار اسلام، در سال‌های نخستین قرن هشتم میلادی با فتح سند توسط محمدبن قاسم ثقفی، به هندوستان راه یافت.2پس از این هندوستان همواره مورد توجه امرای مسلمان قرار داشت و امرای ترک و افغان بارها به آن سرزمین حمله کردند. برخی از این امرای مسلمان در هند ماندگار شده و حکومت مسلمانان را در آن سرزمین بنا نهادند و توانستند تقریبا در قرن 7 قمری برتمامی هندوستان تسلط یابند.3 فتوحات گسترده مسلمانان، از دوران سلطان محمود غزنوی آغاز شد. وی طی حکومت خود بارها به هندوستان لشکرکشی کرد و توانست مناطق وسیعی از آن سرزمین را تصرف کند: «سلطان محمود سی و اندی سال با هندوان پیکار کرد و بلاد هند را ویران ساخت. بقایایی از هنود که باقی ماندند در کمال خصومت و عناد با مسلمانان به سر بردند.» 4 پس از غزنویان حکومت‌هایی چون غوری‌ها، ایبک‌ها، خلجی‌ها، تغلیقیه، لودی و بهمنیه تحت عنوان گسترش اسلام به جنگ با هندوها پرداخته وبسیاری از بتخانه‌های آنان از جمله سومنات را از میان برده و منابع طلا و سایر ثروت‌های موجود در آن بتخانه‌ها را غارت کردند.5 قرن‌ها جنگ و درگیری میان امرای مسلمان با هندو‌ها منجر به غارت و نابودی بسیاری از اماکن مذهبی هندوها شد و حکومت سرکوبگرانه این امرا که با قتل بسیاری از هندو‌ها همراه بود چهره‌ای ناصحیح از اسلام را در اذهان هندوها پدید آورد.6

دوران حکمروایی مغولان هند

حکومت مغولان هند، در سال 932ق، در بخشی از شبه قاره هند تأسیس شد. موسس این حکومت، ظهیرالدین محمد بابر یکی از نوادگان تیمور گورکانی بود. وی پس از تصرف پنجاب و لاهور، در سال ۹۳۲ ق با پیروزی در جنگ پانی پت امپراتوری مغولان هند را تاسیس کرد. بابر و جانشینش، همایون، فرصت چندانی برای تثبیت حکومت خود نیافتند. این امر در زمان اکبرشاه (حک 1014ـ963ق) فراهم شد،‌ وی از یک‌سو. اغلب دشمنان حکومتی را سرکوب کرد و از سویی دیگر، تشکیلات اداری منسجمی را برای اداره این سرزمین پایه‌ریزی کرد. در زمان چهارمین و پنجمین شاه این سلسله، جهانگیرشاه و شاه‌جهان، براقتدار و وسعت قلمرو این حکومت افزوده شد. قلمرو این حکومت در زمان اورنگ زیب (حک 1118ـ1068ق)، به منتهای وسعت خود رسید؛ اما پس از مرگ این پادشاه در سال 1118ق، دوران اقتدار این سلسله به پایان رسید. سرانجام این حکومت با زندانی شدن آخرین امپراتور اسمی آن، بهادرشاه دوم (حک 1274 ـ 1253ق)، از میان رفت و انگلیسی‌ها آشکارا جایگزین آنها شدند.

دوران حکومت مغولان را می‌توان برجسته‌ترین دوران حکومت اسلامی هند دانست که نشان داد دین اسلام نظام فرهنگی و اجتماعی برتری است. در این دوران با توجه به شمار فراوان هندو‌ها که اکثریت جمعیت این سرزمین را تشکیل می‌دادند تلاش‌هایی برای هماهنگی بیشتر میان مسائل سیاسی، قوانین دینی و حقوقی اقوام و ادیان متعدد هند توسط برخی از پادشاهان این سلسله صورت گرفت. از جمله این پادشاهان می‌توان به اکبر شاه اشاره کرد که در دوران سلطنت خود، اتباع هندو و مسلمان را به صورت برابر در امور حکومتی به کار می‌گرفت، وی همچنین مالیات از کفار و برده ساختن اسرای جنگی را منع ساخته بود. به دلیل همین اقدامات اکبر شاه مورد احترام هندوها قرار داشت. همین شرایط در زمان پادشاهان بعدی، جهانگیر و شاه جهان تداوم یافت که به برقراری ثبات نسبی در این سرزمین وسیع منجر شد.7 اما در زمان سلطنت اورنگ زیب بسیاری از مالیات ها، جزیه‌ها و وجوهاتی که از غیر مسلمانان دریافت می‌شد، دوباره برقرار شد. چنین رفتارهای متعصبانه‌ای که برخلاف منافع و مصالح اکثریت هندوها بود، منجر به عکس‌العمل‌هایی از سوی آنان شد و به این شکل زمینه درگیری‌های متعددمذهبی و فرقه‌ای در هندوستان فراهم شد.8

قدرت گیری کمپانی هند شرقی

هندوستان سرزمین حاصلخیز و ثروتمندی بود که از مدت‌ها قبل مورد طمع غارتگران اروپایی قرار گرفته بود. استعمارگران اروپایی در قالب گروه‌های تجاری وارد هندوستان می‌شدند و در زمان مناسب به قدرت‌گیری اقدام می‌کردند. نخستین اروپاییانی که راهی این سرزمین شدند پرتغالی‌ها بودند که در اوایل قرن 16 میلادی به فرماندهی واسکودوگاما به سواحل غربی هندوستان رسیده و برای خود تجارت‌خانه‌ و اردوگاه‌های نظامی‌‌ به وجود آوردند. پس از پرتغالی‌ها، هلندی‌ها که بوی ثروت فراوانی به مشامشان رسیده بود چندین نقطه ساحلی این سرزمین را اشغال کردند. سپس فرانسوی‌ها به هندوستان آمدند، پادشاه فرانسه، هنری چهارم در سال ۱۶۰۴م، کمپانی هند شرقی فرانسه را تشکیل داد و نمایندگانی نزد جهانگیر، پادشاه مغول هند فرستاد؛ اما در دستیابی به اهداف خود چندان موفق نبود. در مقابل رقیب فرانسوی‌ها، انگلستان، در زمان جیمز اول در سال ۱۶۱۱ م توانست از امتیازات تجاری فراوانی در هندوستان برخوردار شود. موفقیت انگلیسی‌ها در هند مرهون تلاش‌های کمپانی هند شرقی بود. این کمپانی در سال 1600 میلادی از سوی چند بازرگان انگلیسی و با حمایت ملکه الیزابت تاسیس شد. فعالیت تجاری کمپانی هند شرقی انگلیس در هندوستان با یک مجوز تجاری آغاز شد که در سال 1612 م از سوی جهانگیر شاه اعطا شد و به موجب آن انگلیسی‌ها توانستند در بندر سورات پایگاه تجاری دایر کنند. به این شکل انگلیسی‌ها کم‌کم مواضع خود را در این کشور مستحکم کرده و تاجران پرتغالی، هلندی و فرانسوی را از هندوستان اخراج کردند. سپس به سلاطین گورکانی نزدیک شدند چنانچه اورنگ زیب با کمک انگلیسی‌ها توانست در جنگ علیه هندوها و سیک‌ها پیروز شود. به دنبال این پیروزی‌ها، انگلیسی‌ها توانستند به امتیازات و تسهیلات تجاری با ارزشی در هندوستان دست پیدا کنند.

اورنگ زیب اگرچه در دوران سلطنت خود به موفقیت‌های فراوانی دست یافت، اما با توجه به قوانین و سیاست‌های متعصبانه‌ای که دنبال می‌کرد بذر نفاق و تفرقه را در هندوستان رشد داد به طوری که پس از مرگ وی در سال 1118ق، ضعف و انحطاط دولت مرکزی به سرعت گسترش یافت و زمینه مناسبی برای گسترش نفوذ و سلطه انگلیسی‌ها در شبه قاره هند فراهم شد.

سیاست انگلیسی‌ها برای تسلط بر هند

کمپانی هند شرقی با بهره‌برداری از اختلافات فرقه‌ای و مذهبی موجود در جامعه هندوستان به اختلافات میان مسلمانان و هندو‌ها دامن زده و آنها را علیه یکدیگر تحریک می‌کرد. همچنین انگلیسی‌ها از شیوه‌های رایجی مانند هدیه و رشوه نیز برای نفوذ در دربارهای محلی بخوبی استفاده می‌کردند در کنار این اقدامات با تشکیل نیروهای نظامی و تقویت آن توانستند بتدریج قدرت خود را در سراسر هندوستان گسترش دهند.9 با استیلای انگلستان بر سراسرشبه قاره، شیوه حکومتی هندوستان با تغییرات فراوانی روبه‌رو شد. این تغییرات اگرچه هم برای مسلمانان و هم هندو‌ها ناخوشایند بود؛ اما هندو‌ها در حکومت انگلیسی‌ها از قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به حکومت مسلمین برخوردار بودند و با توجه به این‌که انگلیسی‌ها آنان را وادار به تغییر مذهب نکردند، حکومت انگلیسی‌ها را ترجیح می‌دادند.10 در مقابل مسلمانان که تا پیش از این از قدرت و اعتبار فراوانی برخوردار بودند، بسیار متضرر شده و جایگاه برجسته خود را از دست دادند. با استیلای انگلیسی‌ها به جای احکام اسلامی، قوانین حقوقی رایج در انگستان به اجرا درآمد و بتدریج زبان انگلیسی به صورت زبان رسمی جایگزین زبان فارسی شد. مسلمانان برای مقابله با این تغییرات سعی کردند تا ارتباطات خود را کاهش دهند تا مجبور به نیاز و استفاده از تعلیمات انگلیسی‌ها نباشند به همین جهت به ندرت مقامات دولتی را می‌پذیرفتند. به این شکل هندوها با فراگرفتن زبان انگلیسی در کار دولتی و حکومتی از مسلمانان پیشی گرفتند و انگلیسی‌ها نیز با توجه به سابقه درخشان مسلمانان در صدد آن برآمدند تا با حمایت از هندوها، به تضعیف روزافزون مسلمانان بپردازند.

کمپانی هند شرقی با بهره‌برداری از اختلافات فرقه‌ای و مذهبی موجود در جامعه هندوستان به اختلافات میان مسلمانان و هندو‌ها دامن زده و آنها را علیه یکدیگر تحریک می‌کرد

استیلای بی‌چون و چرای انگلیسی‌ها بر هند که تنها در پی کسب منافع مادی خود بودند شرایط را برای تمامی مردم هندوستان از هر فرقه و مذهبی سخت و سخت‌تر می‌کرد و تفاوت‌های حکومت آنها را با مسلمانان آشکارتر می‌ساخت:«...غلبه و تسلط بریتانیا به کلی با غلبه مسلمین متفاوت است، مهاجمان مسلمان برای اقامت و سکونت گزیدن به هندوستان روی آوردند....آنچه به عنوان مالیات و خراج از مردم می‌گرفتند در داخله هندوستان به مصرف می‌رساندند و به این طریق موجبات پیشرفت صنعت و تجارت را فراهم می‌نمودند... انگلستان ،هندوستان را برای خود مختاری حاضر نمی‌کند بلکه خون آن را می‌مکد و قوای آن را سلب می‌کند و با عفریت مرگ دست به گریبانش می‌نماید.» 11

با گذشت زمان، فشار روزافزون حکومت انگلیسی‌ها بر مردم هند روز به روز افزایش می‌یافت وهمین مساله زمینه‌ساز شکل‌گیری قیام بزرگی شد که در سال 1857 م سراسر هندوستان را تحت تاثیر قرار داده و موجودیت و حاکمیت انگلیسی‌ها را با خطر جدی مواجه ساخت؛ اما مردم هند در برابر انگلیسی‌ها شکست خورده و این قیام با شدت فراوانی سرکوب شد. در نتیجه این شورش‌ها دولت بریتانیا، کمپانی هند شرقی انگلیس را منحل ساخت و اداره این سرزمین را بر عهده گرفت.

مهناز نگهی

پی‌نوشت‌ها

1ـ جمشیدی بروجردی، محمد تقی 1379، ملی گرایی هندو،تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ص6

2------------------------،1372، علل ریشه‌ای درگیری مسلمانان و هندوها، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه. ص53

3ـ حکمت، علی اصغر، 1337، سرزمین هند، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص 58 ـ59

4ـ بیرونی، ابوریحان 1362،تحقیق ماللهند، ترجمه منوچهر صدوقی، تهران، بی‌جا، ص 13

5 ـ علل ریشه‌ای درگیری مسلمانان و هندوها، صص56ـ54

6ـ همان، صص64 ـ63

7ـ همان،صص71ـ 65

8ـ ملی‌گرایی هندو، ص63

9ـ علل ریشه‌ای درگیری مسلمانان و هندوها، ص 82

10ـ ملی‌گرایی هندو، صص 65-64

11ـ دورانت،‌ویل، بی‌تا، اختناق در هندوستان،ترجمه ر. نامور، تهران،انتشارات گام،صص 89 ـ 88

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها