در آخرین روزهای اولین ماه فصل بهار خانه هنرمندان ایران میزبان هنرمندانی بود که آثار نقاشی خود را که بر آمده از عشق و ذوق و سلیقه‌شان به این هنر بود بر دیوارهای گالری‌های این خانه هنر آویخته بودند.
کد خبر: ۶۶۷۱۵۴
رنگ‌ها به صدا درمی‌آیند

این هنرمندان که نه به صورت حرفه‌ای،‌ بلکه کاملا دلی و خودآموخته دست به خلق آثار هنری زده بودند در کنار یکدیگر که هر کدام حرفه اصلی‌شان چیز دیگری بود آثار خود را به مخاطبانشان عرضه کرده بودند.

با گشتی در گالری خانه هنرمندان و نگاهی عمیق به تابلوهای به نمایش درآمده پنج نقاشی نگاه‌ها را به خود جلب می‌کرد. خالق این تابلوها، نه نقاش، بلکه خالق هنر دیگری است که در طول عمر هنری‌اش نغمات جاودان را برای مخاطبان به ارمغان گذاشته است.

لوریس چکناواریان، هنرمند ارمنی کشورمان که ید طولایی در زمینه آهنگسازی و رهبری ارکستر دارد، سال‌های عمر خود را در کنار ساخت موسیقی‌هایی چون اپرای پردیس و پریسا، اپرای رستم و سهراب، باله سیمرغ، آهنگ نور و صدا، توکاتا و فوگ برای ارکستر زهی، کنسرتوپیانو، سمفونی پرسپولیس و... قلم‌موی نقاشی به دست گرفته و تابلوهایی را خلق کرده که این روزها به آنها لقب آثار هنرمند خود‌آموخته داده‌اند. او که از کودکی به هنر نقاشی علاقه داشته، می‌گوید: بچه که بودم خیلی زیاد حرف می‌زدم، به من می‌گفتند باید کاری انجام دهم که در آن، کمتر حرف بزنم. به همین دلیل به سمت موسیقی رفتم، چون احساس می‌کردم هنری است که راوی‌اش حرف نمی‌زند، اما وقتی به آن وارد شدم دیدم این هنر چندان بی‌حرف هم نیست به همین سبب تصمیم گرفتم به سمت نقاشی بروم.

وی ادامه می‌دهد: من همیشه تحت تاثیر آثار هنرمندانی بودم که به صورت جدی در این عرصه کار می‌کردند، زیرا که از نوجوانی به دیدن نمایشگاه‌های نقاشی می‌رفتم و از دیدن آنها برای خلق کارهای خودم الهام می‌گرفتم.

درهم آمیختگی موسیقی و نقاشی

با نگاهی به آثار نقاشی لوریس چکناواریان بوضوح می‌توان ردپای موسیقی در آثارش را دید؛ ردپایی که شاید امضای این هنرمند در هنری باشد که به صورت خودآموخته و بدون داشتن استادی آن را فرا گرفته است.

نکته: فقط با یک نمایشگاه نمی‌توان یک جامعه را به فکر واداشت. وقتی این نمایشگاه‌ها در نقاط مختلف برگزار شوند، مردم ترغیب می‌شوند تا بیشتر به دیدن آثار بیایند و از هنرمندان حمایت کنند یا ممکن است انتقادهایی بشنوند که باعث پیشرفت آنها شود

این آهنگساز درباره تلفیق موسیقی در آثار نقاشی‌اش می‌گوید: رنگ‌آمیزی ارکستراسیون برای کشیدن نقاشی به من الهام می‌داد. من سبک خاصی را دنبال نمی‌کنم و نمی‌توانم بگویم این، سبکی ویژه‌ من است، زیرا که موسیقی در ذهن من بوده و همان موسیقی را روی بوم آورده‌ام. کسانی که حرفه‌ای هستند، از کودکی تمرین‌های زیادی کرده و شیوه‌های کار را فرا گرفته‌اند، اما افرادی مانند من که آموزشی در نقاشی ندیده‌اند، صداهای درونی خود را به روی بوم می‌آورند. وی می‌گوید: از سال‌ها پیش تمام دیوارهای اتاقم پوشیده از پوستر نقاشی هنرمندان معروف بود و از همان‌جا رنگ‌ها را تبدیل به موسیقی کردم. موسیقی تنها که مهم نیست، باید ادبیات و نقاشی هم آموخت، پس آنچه در ذهنم بود روی بوم نقاشی گذاشتم و دنبال سبکی هم نبودم.

این رهبر ارکستر که سال‌هاست مشغول کشیدن تابلوهای نقاشی است معتقد است: کسانی که در عرصه هنر نقاشی فعالیت می‌کنند، یک ویژگی می‌توانند داشته باشند و آن هم علاقه به هنر است. نقاشان خودآموخته از طریق رنگ یا خط روحیه و احساس خودشان را به نمایش می‌گذارند.

چکناواریان که دو سال گذشته نیز آثار نقاشی خود را در قالب یک نمایشگاه انفرادی به نمایش گذاشته، هیچ‌وقت کارهایش را نمی‌فروشد، بلکه فقط برای دل خودش نقاشی می‌کشد و معتقد است تابلو‌هایش را برای خودش می‌کشد و فروشی هم نیست. او می‌گوید: همین که مردم لطف کنند و کارهایم را نگاه کنند ممنون هستم.

هیچ‌کس استاد نیست

نمایشگاهی که پنج تابلوی چکناواریان در کنار 800 اثری که از 65 هنرمند خودآموخته به نمایش درآمده بود، عنوان «نمایشگاه هنرمندان خودآموخته» را داشت که از سوی انجمنی با همین نام برگزار شده بود. عنوانی که در این روزها واکنش‌های مثبت و منفی زیادی را به همراه داشته است. چکناواریان که رشته آکادمیک‌اش آهنگسازی و رهبری ارکستر است، می‌گوید: همه ما خود آموخته هستیم. کسی که ۱۰ یا ۲۰ سال درس هنر آموخته نیز به نوعی خودآموخته است. هیچ‌کس استاد نیست، نه بتهوون و نه داوینچی استاد بودند، از من که قطره کوچکی هستم تا بزرگ‌ترین هنرمندان مثل داوینچی در دنیا، کوچک هستیم و همه ما تا روز آخر زندگیمان همواره در حال یادگیری هستیم. پیشرفت ما از مردم می‌آید و به مردم برمی‌گردد. هنرمند از اجتماع خود، دنیا و از طبیعت الهام می‌گیرد.

با برگزاری نمایشگاه هنرمندان خودآموخته برخی کارشناسان، نظری نه‌چندان مثبت به عنوان و شیوه برگزاری داشته‌اند به گونه‌ای که حمید سوری، کارشناس و متخصص که در شناسایی و معرفی هنرمندان خودآموخته ایران و برگزاری جشنواره‌ها و همایش‌ها ‌فعالیت داشته و دارد با دیدن آثار لوریس چکناواریان در این نمایشگاه در گفت‌وگویی اعلام کرده است من آثاری را از آقای چکناواریان آهنگساز کشورمان در این نمایشگاه دیدم که با مولفه‌های تعریف هنرمند خودآموخته همخوانی ندارد. چون که ایشان موسیقیدان برجسته‌ای هستند که از تحصیلات آکادمیک برخوردارند و با هنر امروز ارتباط تنگاتنگی دارند، ‌بنابراین نقاشی‌های ایشان نیز سبک و سیاق مدرنیستی دارد.

وی ادامه داده است: حتی عناوینی که برای آثارشان انتخاب کرده‌اند نیز نظیر «سمفونی رنگ‌ها» نشانی از نقاشی مدرنیستی را در خود دارد، به همین دلیل نمی‌توان آثار ایشان را با این توضیح که در زمینه نقاشی آموزش ندیده‌اند در زمره نقاشان خودآموخته قرار داد.

با یک گل بهار نمی‌شه

این ضرب‌المثل قدیمی که «با یک گل بهار نمی‌شه» خیلی مواقع و برای برخی اتفاقات هنری کاملا مصداق دارد که نمونه بارز آن برگزاری نمایشگاه‌هایی است که یک‌بار برگزار می‌شوند و برگزارکنندگان آن به‌تنهایی قصد دارند نگاه جدیدی در جامعه ایجاد کنند. لوریس چکناواریان که هم‌اکنون به عنوان هنرمند موسیقی و نقاشی در کشورمان شناخته شده است و طی این سال‌ها نقاشی‌‌هایش را در کشورهای دیگری همچون آمریکا و فرانسه نیز به نمایش گذاشته درباره ارائه آثار هنری در نقاط مختلف دنیا و کشش مخاطبان به سمت هنر می‌گوید: فقط با یک نمایشگاه نمی‌توان یک جامعه را به فکر واداشت. وقتی این نمایشگاه‌ها در نقاط مختلف برگزار شوند، مردم ترغیب می‌شوند تا بیشتر به دیدن آثار بیایند و از هنرمندان حمایت کنند که از این طریق نه‌تنها هنرمندان تشویق می‌شوند، بلکه ممکن است انتقادهایی بشنوند که باعث پیشرفت آنها شود و در نهایت فرهنگ و هنر رشد پیدا کند.

سحر طاعتی ‌/‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها