سرمقاله‌ روزنامه‌های صبح شنبه

اشتباه بزرگ دولت دهم را ادامه ندهید

روزنامه‌های صبح امروز ایران در سرمقاله‌های خود به مهمترین مسائل روز کشور و جهان پرداخته‌اند از جمله؛ دی.‌ان.‌ای حریف ‌در مذاکرات ژنو، اشتباه بزرگ دولت دهم را ادامه ندهید، آیا آمریکایی ها مشغول عقب نشینی هستند؟، تیر فرصت در کمان جهد دولت تدبیر، فرصت سوزی از ظریف و...که برخی از آنها در زیر می‌آید.
کد خبر: ۶۰۵۶۴۰
اشتباه بزرگ دولت دهم را ادامه ندهید

کیهان: «دی.‌ان.‌ای حریف ‌در مذاکرات ژنو»

«دی.‌ان.‌ای حریف ‌در مذاکرات ژنو»عنوان یادداشت روز کیهان به قلم حسام‌الدین برومند است که در آن می خوانید:

این روزها و پس از مواجهه دیپلماتیک ایران و آمریکا طی دو، سه هفته گذشته، نگاه‌ها به مذاکرات ژنو دوخته شده است.گفتنی است؛ مذاکرات هسته‌ای میان ایران و گروه 1+5 در حالی از سه‌شنبه هفته جاری شروع می‌شود که طی روزهای اخیر فضاسازی رسانه‌‌های غربی علیه ایران اوج گرفته است.

لازم است، قبل از ورود به بحث اصلی، برای روشن‌تر شدن فضای مورد بحث به برخی از تحرکات و عملیات‌ رسانه‌ای حریف در آستانه مذاکرات ژنو اشاره‌ای داشته باشیم.

نکته اول این است که رسانه‌های غربی طی روزهای گذشته و در فاصله باقی‌مانده تا مذاکرات ژنو، تلاش می‌‌کنند این خط القایی را برجسته نمایند که مواضع گروه 1+5 در مواجهه هسته‌ای با ایران همان مواضع قبلی است و از همین روی؛ بر یکسان بودن مواضع این شش کشور از آلماتی 2 تا ژنو تاکید می‌کنند.

نکته دوم این است که سناریوی طرف غربی بر این محور متمرکز است که در نقطه مقابل یکسان بودن مواضع گروه 1+5 و پیگیری آنچه که در آلماتی 2 مطرح شد؛ وانمود سازند که ایران یک راه بیشتر ندارد و آن اینکه به‌خاطر شرایط به اصطلاح اضطراری نسبت به قبل تغییر مواضع بدهد.

نکته سوم در این پروژه، طرح خواسته‌ها و مطالبات نامشروع و زیاده‌خواهانه از ایران است که با عملیات روانی و رسانه‌ای می‌کوشند جا بیندازند ایران به این فضای تحمیلی تن خواهد داد. بطور نمونه وال‌استریت‌ژورنال به عنوان پرتیراژترین روزنامه آمریکایی این روزها این خط را پیرامون مذاکرات ژنو دنبال کرد که قرار است، ایران غنی‌سازی را متوقف کند.!

این ادعای وال‌استریت‌ژورنال در سطح بسیارگسترده‌ای در فضای رسانه‌ای و مجازی پمپاژ شده تا با فضاسازی شرایط ایران را پیش از برگزاری مذاکرات کاملا از موضع ضعف و انفعال به تصویر بکشانند.

نکته چهارم اظهارات و مواضع مقامات غربی است که در آستانه مذاکرات ژنو، طی مصاحبه‌های مختلف ادعا می‌کنند ایران باید اعتماد جامعه بین‌المللی را جلب کند و شفاف‌سازی درباره برنامه هسته‌ای را به بالاترین سطح برساند.

«وندی شرمن» نماینده آمریکا در مذاکرات هسته‌ای با کشورمان در اظهارنظری گستاخانه و غیرمنتظره با بیان اینکه ایران باید در مذاکرات ژنو اعتمادسازی کند در عبارتی موهن مدعی می‌شود؛ «فریبکاری جز دی‌ان‌ای - DNA - ایرانی‌ها است.»!!

نکته بعدی این است که به موازات این فضاسازی‌ها و تحرکات دسیسه‌آمیز برای مصادره کردن نتایج مذاکره به نفع طرف غربی، شواهد و قرائن به وضوح نشان می‌دهد حریف چون می‌داند جمهوری اسلامی مقهور این فضاسازی‌ها نمی‌شود و به خواسته‌های باج‌خواهانه تن نمی‌‌دهد دنبال یک هدف غیراصلی نیز هست و آن اینکه پیشاپیش و قبل از برگزاری مذاکرات ژنو در 23 و 24 مهر ماه، ایران را مقصر شکست احتمالی مذاکرات معرفی نماید.این هدف در واقع خط تبلیغی علیه ایران است تا فشارها را بر ضد کشورمان تشدید کنند.

اما پس از اشاره به فضاسازی طرف غربی علیه ایران در آستانه مذاکرات ژنو، آنچه که بیش از این فضاسازی‌ها و تحرکات دسیسه‌آمیز حریف حائز اهمیت بوده و هوشیاری تیم مذاکره‌کننده کشورمان را می‌طلبد بازی خطرناکی است که طرف مقابل تلاش می‌کند بدون توجه به قوانین بازی به ایران تحمیل کند.

به عبارت روشن‌تر، حریف هرچند از قواعد بازی دم می‌زند و با این ادعا که توپ در زمین ایران است و این ایران است که باید اعتمادسازی کند و شفاف‌سازی کامل در برنامه هسته‌ای را در دستور کار داشته باشد؛ بیرون از بستر مذاکره و قوانین بازی دیپلماسی می‌خواهد شروطی - بخوانید خواسته‌های زورگویانه و زیاده‌خواهانه - را به کشورمان تحمیل کند.

این شروط و خواسته‌های جاه‌طلبانه نامشروع علاوه بر حوزه مذاکرات هسته‌ای، در دیگر حوزه‌ها به‌خصوص مسایل منطقه‌ای و حقوق بشری نیز دنبال می‌شود.

بنابراین نکته‌ای که در فضای کنونی قابل اعتناست؛ تلاش حریف است که از طریق عملیات‌ رسانه‌ای و سناریوهای مختلف می‌کوشد موضوع مذاکرات هسته‌ای میان ایران و 1+5 در ژنو را به مذاکرات ژنو 2 درباره «سوریه» گره بزند.

خطی که از سوی رسانه‌های غربی در فضای مذاکرات با ایران پمپاژ می‌شود این است که ایران باید در خصوص سوریه و در ازای رفع تحریم‌ها امتیاز بدهد.

برای همین است که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا از استقبال مشروط واشنگتن برای حضور ایران در ژنو 2 خبر می‌دهد و البته این در حالی است که مقامات ارشد وزارت خارجه کشورمان در واکنش به این اظهارنظر تصریح کردند ایران برای حضور در اجلاس ژنو 2 و مشارکت در حل بحران سوریه، شرطی را نمی‌پذیرد.

منظور آمریکایی‌ها این است که ایران بیانیه اجلاس ژنو 1 را بپذیرد و از تشکیل دولت انتقالی در سوریه حمایت کند.پس آنچه که مشخص است اینکه طرف غربی بازی را در پهنه‌ای گسترده‌تر از مذاکرات هسته‌ای در ژنو تعریف کرده است. چرا؟ چون هدف آمریکایی‌ها از مذاکره با ایران در حوزه هسته‌ای، حل موضوع هسته‌ای کشورمان نمی‌باشد، بلکه آنها به دنبال آنچه که «مهار ایران اسلامی» نام نهاده‌اند هستند بنابراین ساده‌لوحی است اگر بپنداریم نگاه و رویکرد آمریکایی‌ها در قبال ایران ذره‌ای تغییر کرده است همین برخورد طرف مقابل پیرامون مذاکرات پیش روی در ژنو نشانه‌ای است که این مسئله را ثابت می‌کند.

حریف برای حل موضوع هسته‌ای ایران به ژنو نمی‌آید و این نکته‌ای است که هوشمندی مضاعف تیم مذاکره‌کننده کشورمان را می‌طلبد.اخیرا یک سناتور آمریکایی در گفت‌وگو با خبرنگار نشریه لس‌آنجلس تایمز مطالبی را به بیرون درز داده است که عمق دشمنی و خصومت آنها را با ایران اسلامی به اثبات می‌رساند.

سناتور مارک کرک به پل ریشتر خبرنگار لس‌آنجلس تایمز می‌گوید؛ «برای اینکه مذاکرات ایران و آمریکا موفق باشد، ایران علاوه بر توقف برنامه هسته‌ای باید حمایت از مقاومت را تعطیل کرده، برنامه موشکی خود را هم متوقف کند و همچنین به روند نقض حقوق بشر در کشورش پایان بدهد.»!

بنابراین آشکارا مشاهده می‌شود افق تعریف شده دشمن، جلوگیری از پیشرفت‌های فزاینده‌ ایران و قدرت نرم جمهوری اسلامی است که منبع تأثیرپذیری و الگوپذیری برای کشورهای منطقه است.
تجربه نیز نشان داده دشمن در مواجهه با ایران اسلامی یک عزم جدی دارد و تلاشش رسیدن به نقطه‌ای است که «نقطه مهار ایران» نام‌گذاری شده است.

از این روی، هم می‌توان قدرتمندانه پای میز مذاکره حاضر شد و هم در ماورای دیپلماسی و لبخند و فضاسازی‌ها، حقد و کینه و توطئه حریف را دید و اینکه او از راهبرد و اولویت اصلی‌اش یعنی «مهار ایران» و جلوگیری از پیشرفت جمهوری اسلامی ذره‌ای عقب ننشسته است.

خاطر نشان می‌شود چندی پیش بود که جرج فریدمن مدیرکل آژانس اطلاعات و مراقبت راهبردی آمریکا به صراحت نوشت: «اولویت دولت آمریکا در خاورمیانه جلوگیری از پیشروی ایران است.»

آنچه از رصد رفتار و گفتار حریف علیه ایران استنباط و استخراج می‌شود این است که موضوع هسته‌ای بهانه‌ای برای اعمال تحریم‌ها است و منظور از تحریم‌ها و فشارها جلوگیری از پیشرفت ایران در قامت یک قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی است.

طرفه آنکه فارین پالیسی نیز به همین مسئله اذعان می‌کند و به صراحت مشکل برنامه هسته‌ای ایران را حرکت کشورمان در جهت استقلال و پیشرفت دانسته و می‌نویسد؛ «ایران چون از سیاست‌های آمریکا پیروی نمی‌کند و در برابر خواسته‌های این کشور سرپیچی می‌کند متهم است.»

خواندنی‌تر آنکه واشنگتن‌پست، توان علمی و پیشرفت هسته‌ای ایران را می‌ستاید و خاطر نشان می‌کند؛ «ایران در تاریخ کشورهای هسته‌ای یک استثناست... برخلاف کشورهای دیگر، بدون حمایت خارجی، هسته‌ای شده است.» بنابراین صورت مسئله روشن است و راه‌حل روشن‌تر.

سیاست روز: «اشتباه بزرگ دولت دهم را ادامه ندهید»

«اشتباه بزرگ دولت دهم را ادامه ندهید» عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می خوانید:

اشتباه بزرگی که دولت دهم در واپسین‌ ماه‌های ریاست خود انجام داد، اعلام این موضع بود که مشکلات و مسائل اقتصادی به خاطر تحریم‌هاست. تحریم‌ها بر اقتصاد کشور تاثیر گذاشته و اکنون وضعیت اقتصادی نتیجه همان است.

در همان زمان بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران و رسانه‌ها این موضع رئیس‌جمهور وقت را نپذیرفتند و آن را اقدامی غیرمنطقی و غیرعلمی از لحاظ اقتصادی دانستند.

دلایل منطقی و معقول و اصولی آن هم بسیار روشن است. جمهوری اسلامی ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون که ۳۵ سال گذشته است، شدیدترین و سخت‌ترین تحریم‌ها را برخود دیده است.

این تحریم‌ها مرحله به مرحله اعمال و علیه کشورمان پیاده شده است. مقامات غربی و آمریکایی‌ها هم بارها اعلام کرده اند که تحریم‌های ایران از سخت‌ترین تحریم‌هایی است که تاکنون علیه یک کشور اتخاذ شده است.

از هنگامی که محمود احمدی‌نژاد علیرغم سخنان و مواضع پیشین خود، تحریم‌ها را مقصر مشکلات اقتصادی کشور معرفی کرد، سیاست‌های تحریمی غرب و آمریکا هم روند دیگری به خود گرفت و افزایش هم یافت. این سیاست که یک اشتباه بزرگ استراتژیک بود، هنگامی که از زبان یک مسئول عالیرتبه گفته می‌شود، مورد توجه آن‌هایی قرار می‌گیرد که در پی همین اعتراف بودند.

این اعتراف که البته واقعی هم نبود، باعث شد تا غرب و آمریکا تحریم‌های خود را سخت‌تر کنند و افزایش دهند.جمهوری اسلامی ایران به خاطر ظرفیت‌های بالایی که دارد، می‌تواند در مقابل تحریم‌های اعمال شده، مقاومت کرده و آنها را پشت سر بگذارد.

ایران با وسعت زیاد و جمعیت متناسب خود، به همراه قابلیت‌هایی که باید از آنها استفاده شود، به خوبی می‌تواند تحریم‌ها را مدیریت کرده و با اقتصاد مقاومتی و جهادی ضرر و زیان آن را به تحریم‌کنندگان باز گرداند.

حوزه دفاعی و نظامی ایران اسلامی از جمله بخش‌هایی بوده است که شدیدترین تحریم‌ها را به خود دیده است. اما می‌بینیم که در این زمینه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی علاوه بر این که به دستاوردهای بزرگی در این زمینه دست یافته است، تولیدات داخلی آن باعث شده است تا به عنوان یک مولفه مهم در مقابل تهدیدات دشمنان به عنوان یک بازدارنده اثرگذار تبدیل شود. عدم وابستگی نیروهای مسلح به کشورهای خارجی الگویی است که می‌تواند به عنوان یک راهکار کارآمد در دیگر حوزه‌های اقتصادی پیاده شود.

خودکفایی در این زمینه اغراق نیست، عزم انقلابی نیروهای مسلح صنایع دفاعی را متحول کرد تا به این مرحله رسید.

اکنون که دولت تازه بر سر کار آمده است، نباید همان اشتباه دولت دهم را ادامه دهد، مشکلات اقتصادی به وجود آمده که بخش‌هایی از آن از دولت پیشین به دولت کنونی رسیده است و تحریم‌های اعمال شده در همه دولت‌ها وجود داشته است. نباید القاء شود که تحریم‌های اقتصادی غرب مانع انجام و اجرای برنامه‌های اقتصادی است.

اگر همان سیاست اعلامی اقتصادی که در پایان دولت دهم پیگیری می‌شد، در این دولت هم ادامه یابد، نمی‌توان به تحول اقتصادی که انتظار می‌رود امید داشت.

سیاه‌نمایی شرایط کشور و گره زدن حل مشکلات اقتصادی به گفت‌وگو و برقراری روابط با آمریکا وضعیت را وخیم‌تر خواهد کرد. دولت باید به این نکته توجه داشته باشد که اگر حتی یک درصد احتمال به نتیجه نرسیدن گفت‌وگوها هم وجود داشته باشد، در صورت به نتیجه نرسیدن آن، تبعات جبران‌ناپذیری از لحاظ داخلی و از جنبه روحی و روانی در جامعه به وجود خواهد آمد. کشوری که در چنین شرایطی قرار گرفته است، ابتدا باید هزینه‌های اضافه و جاری خود را بکاهد.

سال‌ها پیش، بحران اقتصادی جنوب شرق آسیا، شرایط سختی را حتی برای کشورهای صنعتی و صادر‌کننده از جمله کره جنوبی و ژاپن ایجاد کرد.

آن شرایط باعث شد تا کره جنوبی در اقدامی بسیاری از سفارتخانه‌های خود را که از اهمیت کمتری برخوردار بودند تعطیل کند و سفیر «آکرودیته» برای آن منصوب کند. این اقدام برای جلوگیری از صرف هزینه‌های ارزی برای اداره آن سفارتخانه‌ها اتخاذ شده بود.

بحران اقتصادی جنوب شرق آسیا سال‌ها آن کشورها را با شرایط سخت مواجه کرد، اما کشورهایی که برای بیرون آمدن از آن شرایط برنامه‌های اقتصادی خود را تنظیم کردند، توانستند آن بحران را با کمترین تبعات پشت سر بگذارند.

اکنون نیز جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه مردمی و ظرفیت‌های قابل توجهی که در اختیار دارد می‌تواند با عزم و استحکام ملی خود، فشارها و تحریم‌ها را تحمل کرده و به جایی برسد که دیگر هیچ تحریمی نتواند، کوچکترین تاثیری در روند جاری کشور بگذارد. این اتفاق شدنی است اما در جایی که همگان به جای این که همدیگر یا دیگران را متهم کنند، برنامه‌های اقتصادی کارشناسی شده‌ای را برای اداره و مدیریت شرایط ارائه دهند.

جمهوری اسلامی: «دور جدید مذاکرات هسته‌ای و امیدواری‌های تازه»

«دور جدید مذاکرات هسته‌ای و امیدواری‌های تازه» سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن می خوانید:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

دور تازه‌ای از مذاکرات ایران و کشورهای 1+5 هفته جاری در ژنو برگزار خواهد شد. این دور از مذاکرات، از جنبه‌های گوناگونی با مذاکرات قبلی تفاوت‌های بارزی دارد و همین تفاوت‌ها نیز انتظارات متفاوتی را ایجاد کرده است.

انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری که توانست با شعار اعتدال و تدبیر، آرای اکثریت ایرانیان را به خود اختصاص دهد و دیپلماسی فعالی را در ماه‌های اخیر بکار گرفته، امیدهایی را به ایجاد تغییراتی در پیشنهادهای ایران و به تبع آن نوع واکنش‌های گروه 1+5 ایجاد کرده است.

از سوی دیگر تحولات منطقه‌ای در خاورمیانه، مشکلات داخلی آمریکا و کاهش سطح همراهی‌ها با تحریم‌ها علیه ایران از ناحیه برخی کشورهای در حال توسعه مانند چین، کره جنوبی و... اصرار و تمایل طرف‌های غربی را بر حصول توافق در کوتاه مدت به شدت افزایش داده است.

مجموع این شرایط ایجاب می‌کند که تیم مذاکره‌کننده ایرانی یک بازی برد - برد برای هر دو طرف را در دستور کار خود قرار دهد و از طرح پیشنهادهای غیر واقع بینانه و حساسیت‌زا پرهیز کند.
به نظر می‌رسد باید با تاکید بر نگاه حقوقی به مسئله مورد بحث، دستیابی به حقوق بین‌المللی ملت ایران همزمان با رعایت کامل تمام تعهدات بین‌المللی کشورمان در دستور کار قرار بگیرد. در این صورت است که می‌توان گفت این دور از مذاکرات، با تکیه بر گفتمان اعتدال و تدبیر برای رسیدن به راه حل، دنبال می‌شود.

یکی دیگر از مسائلی که در دور آینده مذاکرات باید مورد توجه قرار داشته باشد، جمع آوری تمام تجارب هیات‌های مذاکره کننده قبلی در این هیات و تجارب مذاکراتی با هیات‌های سابق 1+5 است.
 
واقعیت این است که با همه افت و خیزهایی که در مذاکرات گذشته وجود داشته، مجموعه‌ای از تجارب مثبت و منفی از چندین دوره مذاکره انباشت شده است که در صورت هم‌افزایی این تجارب می‌توان امیدوار بود با قدرت و تسلط بیشتری در این دوره از مذاکرات حاضر شویم.

تردیدی وجود ندارد که همزمان باافزایش امیدواری‌ها برای حصول توافق در این دوره از مذاکرات، دشمنان نیز بی‌کار نخواهند نشست و برخی گروههای افراطی با هدف تخریب فضای گفتگوها و فشار برای توقف یک گفتگوی سازنده و رو به جلو، صحنه‌سازی‌هایی را برای عملیات روانی در راستای تحت الشعاع قرار دادن نتایج مثبت مذاکرات یا به انحراف کشیدن اصل گفتگوها تدوین و اجرا خواهند کرد.

رژیم صهیونیستی تاکنون نشان داده است هرگونه گفتگوی ایران با طرفهای دیگر را برنتابیده و با بهره‌برداری از تاثیر‌گذاری گسترده بر رسانه‌های جهان در صدد ترویج بی‌اعتمادی و لطمه زدن به اینگونه روندها بوده است. از این رو لازم است تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و رسانه‌های داخلی با درنظر گرفتن این احتمال، تدابیر لازم را برای خنثی کردن این عملیات روانی اتخاذ کنند تا جریان رسانه‌ای به دست دشمنانِ به ثمر رسیدن مذاکرات نیفتد.

نکته مهم دیگری که در این زمینه باید به آن توجه داشت، خواسته به حقی است که مردم ایران از این مذاکرات دنبال می‌کنند. واقعیت این است که برخلاف تبلیغات تحریم کنندگان کشورمان، پیامدهای تحریم‌های اعمال شده مستقیماً متوجه مردم ایران است و دشواری‌هائی برای آنان پدید آورده است.

از این رو ملت ایران در عین پافشاری بر حقوق اساسی خود که در زمینه بهره مندی از انرژی صلح آمیز هسته ای، اعضاء گروه 1+5 را ملزم می‌داند در پاسخ به حرکت‌های اعتماد آفرین ایران و همکاری‌هایی که برای ایجاد شفافیت و اطمینان نسبت به فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای خود انجام می‌دهد، در نخستین گام اقداماتی عملیاتی، اجرایی و ملموس برای لغو تحریم‌ها انجام دهند تا مردم و دولت ایران نسبت به صداقت آنان امیدوار شوند. طبیعی است که در غیر این صورت مذاکرات در واقع حاصل مشخصی نخواهد داشت.

رسالت: «آیا آمریکایی ها مشغول عقب نشینی هستند؟»
     
«آیا آمریکایی ها مشغول عقب نشینی هستند؟» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمدکاظم انبارلویی است که در آن می خوانید:

علائمی در غرب و بویژه آمریکا دیده می‌شود که نشان می دهد بخشی از استراتژیستهای غرب و آمریکا در توفیق تداوم خصومت شان با ملت و دولت ایران، تردید دارند و از سیاست های تجاوزکارانه نتیجه نگرفته اند و می خواهند عقب نشینی کنند.

آمریکا بیش از سه دهه است با ترور، راه اندازی جنگ داخلی و جنگ خارجی و نبرد نرم و تشدید تحریمهای اقتصادی با ملت ایران اعلام جنگ کرده و برای براندازی تلاش می کند اما ملت ایران مثل فولاد آبدیده شده و از همه این عقبه ها به سلامت عبور کرده است. آنها بارها از به زانو درآوردن ملت ایران سخن گفته‌اند اما همواره خود در برابر اراده ملت زانو زده‌اند.

آنها می خواستند ما به فناوریهای نوین دست نیابیم اما حرکت پرشتاب دانشمندان ما به سوی قله‌های پیشرفت علمی حتی یک لحظه متوقف نشد آنها فناوری هسته ای ما را بهانه کردند اما هر مانعی که به وجود آوردند از آن عبور کردیم و  اکنون 18 هزار سانتریفیوژ می چرخند و غنی سازی اورانیوم در هیچ مرحله ای متوقف نشده و حرکت پرشتاب علمی کشور یک ثانیه هم از دُور نیفتاد.
حال ببینیم چه علائمی وجود دارد که نشان می دهد آمریکاییها کوتاه آمده اند و می خواهند به این عقب نشینی تن دردهند.

1- لحن سخنان اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل با لحن سخنان وی در سالهای قبل و لحن رؤسای جمهورپیشین آمریکا در نطق های رسمی متفاوت بود. او از رهبر معظم انقلاب، رئیس جمهور کشورمان و ملت ایران با ادب و نزاکت یاد نمود و به اشتباهات تاریخی آمریکا در حق ملت ایران اعتراف کرد.

او رسماً‌ خواستار حل مسالمت آمیز اختلافات دو کشور شد.

او برای اولین بار اعلام کرد به دنبال تغییر نظام ایران نیست و به حق مردم ایران برای دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته‌ای احترام می گذارد و فتوای مقام معظم رهبری درباره منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی را مبنای توافق با تهران می شمارد.

این ادبیات در گفتگو و دیپلماسی عمومی آمریکا سابقه ندارد.

از این ادبیات می‌شود فهمید آمریکاییها از پدیداری حاکمیت دوگانه در ایران ناامیدند و به لشکر و حشم ضدانقلاب که عمله واکره این کار بودند امیدی ندارند. آنها فهمیده اند حاکمیت در ایران یگانه است و در راس آن هم ولی فقیه قرار دارد.

همه قرائت ها ذیل این حاکمیت تعریف می‌شود و صدای ملت بر حسب آرای ‌مردم متکی به بیان و موضع رهبری معظم انقلاب و رئیس محترم جمهور است.

نامه هایی که امروز از آمریکا به مسئولان نظام می رسد همگی حکایت از یک تجدیدنظر در ادبیات گفتگو بین رهبران دو کشور دارد.

2- آمریکاییها به  این نتیجه رسیده اند که اسلام سکولار که نسخه اش در ترکیه و برخی کشورهای اسلامی پیاد شده و نیز اسلام طالبانی، تکفیری نسخه های اصلی نیستند. آینده جهان اسلام از آن اسلام ناب محمدی (ص) است که جمهوری اسلامی ایران آن را نمایندگی می کند و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری مفسر چنین اسلامی هستند. چشم نخبگان جهان اسلام به اسلام ناب محمدی است و از نسخه های اسلام آمریکایی و نسخه های بدلی فاصله می گیرند.

غرب و بویژه آمریکاییها از باب آینده نگری و آینده پژوهی دارند تکلیف خود را با اسلام امام خمینی (ره) مشخص می کنند. آنها به ظاهر سپر و شمشیر انداخته‌اند ومی خواهند از در تعامل وارد شوند. صهیونیستها به شدت با این سیاست مخالفند و در شکل گیری جدید مناسبات ایران و غرب اخلال می کنند. اینکه چقدر موفق  شوند آمریکاییها و غرب را به همان ریل مخاصمه برگردانند آینده روشن

می کند. اما شیطنت صهیونیستها نباید باعث شود علائمی که در برخوردهای جدید دیپلماتیک از سوی آمریکاییها و غرب مشاهده می‌شود ما را به تردید بیندازد و آن را نوعی طرح فریب تلقی کنیم.
طرح فریب در رفتار برخی از استراتژیست های آمریکا بعید می نماید.

3- ابزار گزینه نظامی آمریکاییها روی میز زنگ زده است. آنها قادر نیستند انگشت خود را محکم روی ماشه شلیک نگه دارند. آمریکاییها و صهیونیستها در 50 سال اخیر هر جا جنگیدند قبل از آن سوزن تفنگ های طرف مقابل را در آوردند و فقط در این صورت پیروز شدند. آنها در جنگ با اعراب و نیز در عراق و افغانستان همین کار را کردند. آنها اگر مطمئن شوند طرف مقابل شان به فکر مقاومت است جا می زنند. عراق و افغانستان این‌گونه تصرف شد.

آنها همیشه در «بازی بزدل» کم می آورند. نمونه بارز آن جنگ 33 روزه، جنگ 22 روزه و جنگ 8 روزه است. آن که در این بازی در نهایت باید کنار برود غرب و آمریکاست و تردید در آن نباید کرد.

آنها نیک می دانند در ایران میلیونها نفر بسیجی انگشت روی ماشه شلیک دارند. ارتش و سپاه آماده تر از همیشه در مشروعیت چنین جنگی علیه آمریکا و صهیونیسم تردید ندارند و لحظه شماری می کنند بنابراین هیچ سوزنی از هیچ تفنگی خالی نیست و از قبل به فروش نرفته است. بنابراین حربه گزینه نظامی زنگ زده است.

حربه تهدید و تحریم اقتصادی را هم فقط می‌شود در بازارهای ایران گشت و گذاری کرد و فهمید چقدر مؤثر بوده است. امروزه جاسوس های اقتصادی دشمن از جاسوسهای سیاسی و نظامی آنها فعال ترند.آنها خوب می‌دانند که تحریم ها در اراده ملت ایران در نبرد با آمریکا خللی وارد نکرده است بنابراین کافی است یک آدم عاقل در اتاق جنگ آمریکا باشد و آنها را از این حقیقت با خبرکند که ابهت توخالی آمریکا را با جنگ جدید به باد ندهند.آنها با همین تحلیل کرکره جنگ علیه سوریه را پایین کشیدند.

4- نکته چهارمی که در علت تغییر لحن غربیها مؤثر بوده است اوضاع اقتصادی غرب  وبویژه آمریکاست. وضع بدهی دولت آمریکا و مشکلات اقتصادی آنها به گونه‌ای است که دیگر استراتژیست های اقتصادی آمریکا عقلشان به جایی نمی رسد و راه حل های زیادی را آزموده‌اند. اما هنوز در بحران به سر می برند. اکنون ادب رقابت بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در رعایت مصالح و منافع ملی کمتر دیده می‌شود. نمونه اش همین تعطیلی دولت آمریکا و پافشاری دو طرف بر مواضع خود است. آنها عاجز از مشکلات خود هستند و حس می کنند باید مدت زمانی برای مدیریت سیاست داخلی خود سرمایه گذاری کنند و از مدیریت سیاست خارجی مقداری فاصله بگیرند. آمریکاییها فهمیده‌اند اگر به درون نپردازند فروپاشی اجتناب ناپذیر است.امروزه بخشی از حاکمیت آمریکا رضایت داده است که در برابر ایران زانو بزند. اما بخش دیگر همچنان بر طبل خصومت می کوبد اینکه کدام بخش غلبه کند مهم است لذا دیپلماسی خارجی ما نمی تواند این تحولات را ندیده و نشنیده بگیرد. سِرّ اینکه راهبرد «نرمش قهرمانانه» را  مقام معظم رهبری به عنوان یک مانور دیپلماتیک با دقت های ویژه رونمایی کردند همین درک شرایط جدید است.

البته پیمان شکنی آمریکاییها و عدم اطمینان به آنها نشان می دهد که دیپلماسی خارجی ما باید گامها را دقیق و محکم و با اقتدار بردارند. اگر کار به ترک شیوه های قدیم مخاصمه آمریکا علیه ملت منجر شد این یک توفیق است و اگر هم نشد معلوم می‌شود داوری ما از ابتدا درست بوده است. آمریکاییها دشمن شماره یک اسلام و ملت ایران هستند و راهی که ملت ایران در گذشته
می رفته درست بوده و باید بر سبیل مقاومت همچنان پایدار بماند لذا باید به دستگاه دیپلماسی کشور اعتماد کرد و از آنها پشتیبانی نمود البته در این راه هرگونه راه سازش بسته و رسوا است و راههای تعامل سازنده با جهان باز است و باید از آن استقبال کرد.

این را باید به عنوان یک واقعیت پذیرفت که ایران امروز یک قدرت ملی و منطقه ای است و در اوج  اقتدار ملی و اقتدار نظامی است. آنچه دشمن را مجبور کرده به پای میز مذاکره بیاید قدرت ملت و مقاومت ستودنی آن است.

مردم سالاری: «تیر فرصت در کمان جهد دولت تدبیر»

«تیر فرصت در کمان جهد دولت تدبیر» سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم میرزا بابا مطهری‌نژاد است که در آن می خوانید:

می‌گویند تعلق به قدرت، انسان را محافظه کار می‌کند. آب و هوا و مقتضیات قرار گرفتن در چارچوب «پوزیسیون» دولت یازدهم، به گونه‌ای است که تلاش دولت و اکثر وزرا،برای تغییر وضع موجود دچار محذورات و معاذیر چند سویه شده است.

قصه غم انگیز انتخاب استانداران کم کم دارد به تراژدی تبدیل می‌شود. مطالبات توده‌های مردم، طبقه متوسط، گروه‌های اجتماعی و سیاسی در تطبیق با اقدامات دولت نگران کننده است. دولت یازدهم علی‌رغم موفقیت‌های تاریخی در عرصه بین‌الملل، در سیاست‌های داخلی و گرفتار شدن در چنبره محذورات و معاذیر، گویا تدبیر و امید را اولویت نمی‌داند !وزیر خارجه به حاشیه‌سازی‌های افرادی از کمیسیون مجلس به اسپاسم عصبی گرفتار آمده و وزیر کشور به قهر و آشتی نمایندگان وقت می‌گذراند و برخی وزرا و استانداران منصوب شده هم به رفت و آمدهای سهم خواهان و تعاملات دوستان و آشنایان و فامیل سرگرم و مشکلات اساسی مردم هم پا برجا! در این میان آنها که در سال‌های اخیر چای و قهوه‌ای در ساختمان مرکز تحقیقات استراتژیک تشخیص مصلحت نوشیده‌اند، ردای مسوولیت بر دوش و صدای طبل محافظه‌کاری‌شان بلندتر به گوش می‌رسد.

زمان به سرعت در گذر است و دولت بیش از نیمی‌ از فرصت صد روزه برای عبور از پیچ نخست که گزارش صد روزه است را سپری کرده است و از اندیشه‌هایی که جنبه راهبردی، راه حلی و تدبیر دارند، سخنی در میان نیست و یا اگر هست، اطلاع‌رسانی نمی‌شود.

نظرات و اندیشه‌های صاحبنظران و دوستان و منتقدان دولت از جهت نوع کارکرد مترتب بر آنها مثل تمام اندیشه‌ها به سه گروه تقسیم می‌شود:

گروه یک، نظرات و اندیشه‌هایی است که جنبه شناختی دارند و به توصیف تبیین واقعیت‌ها می‌پردازند و از چگونگی و چرایی گرانی‌ها، بیکاری‌ها، تورم، ناهنجاری‌ها و... سخن می‌گویند و بیشتر جنبه هستی‌شناسانه دارند.

گروه دوم، نظرات و اندیشه‌هایی است که جنبه هنجاری دارند. این اندیشه‌ها به صدور احکامی در زمینه خوب و بد، باید و نباید، شایسته و ناشایسته و... مشغولند.

گروه سوم، اندیشه‌هایی که جنبه راه حلی، راهبردی و تدبیر دارند و به پیشبرد امور و مسایل اجتماعی در شرایط زمانی و مکانی موجود توجه می‌کنند و برای آنها راه‌حل ارائه می‌کنند و مشکلات را تدبیر می‌نمایند.

دولت یازدهم که نام تدبیر و امید را بر خود نهاد،قرار بود خود را در گروه یک و دو گرفتار نکند و کنش‌های ممکن و نه حتی مطلوب را مورد تأکید قرار دهد و بر آنها تمرکز کند.قرار نبود در گرداب توصیه‌های این و آن و نمایندگان و سهم خواهی دوستان و آشنایان و گروه‌های اجتماعی گرفتار آید. این موارد در گروه دوم هستند و برای دولتی که در پی تدبیر است و می‌خواهد امید بیافریند نمی‌تواند کارکرد داشته باشد.

برهمین اساس و به منظور همراهی و کمک به دولت گروه‌های مختلف اصلاح طلبان از ابتدا اعلام کردند که انتظار سهمی از دولت ندارند و تنها برای مطالباتشان پاسخ می‌خواهند. یا دولت تئوری تدبیر و امید را تغییر دهد و یا براساس این تئوری عمل کند.

اولویت‌های اجتماعی در حال حاضر مشخص است، دولت بر این اولویت‌ها متمرکز و نه فقط به چرایی وجود آنها که به این سوال که برای حل آنها چه می‌توان کرد راه حل ارائه نماید.

برخی از این اولویت‌ها که به اجماع رسیده است و همه از آنها سخن می‌گویند و شایسته دولت تدبیر و امید است که در گزارش صد روزه برای آنها راه حل ارائه نماید عبارتند از:

- کاهش نرخ بیکاری و تلاش برای افزایش اشتغال.

- توجه به معیشت و رفاه مثبت و نه فقط رفاه متعارف.

در رفاه متعارف، دولت در قبال افراد و اقشار مختلف و در معرض آسیب مسئول است ولی در رفاه مثبت تنها دولت مسئول نیست، بلکه نهاد‌های مدنی، نهاد‌های اجتماعی و اقتصادی و خود شهروندان هم مسئول هستند و با همکاری یکدیگر تبعیض‌ها را تخفیف می‌دهند.

منظور از نهاد‌های اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی، نهادهایی چون : کمیته امداد، بنیاد مستضعفان ، ستاد اجرایی، بنیاد برکت، آستانه‌های مقدسه، اوقاف و... است که امکانات اجتماعی و اقتصادی فراوانی را به هر علت در اختیار دارند و در شرایط موجود، با همکاری، هماهنگی و هم افزایی با دولت می‌توانند بسیار راهگشا شوند.

- برقراری نظام جامع و فراگیر تأمین اجتماعی

- استاندارد سازی درمان و تصحیح رابطه بیمار، پزشک، بیمارستان به رابطه بیمار، بیمارستان.

- آسیب‌های اجتماعی (مواد مخدر، بزه کاری‌های سازمان یافته و غیر سازمان یافته،...)

- اقتدار نهاد‌های مدنی و احزاب

- بهره‌مندی مردم از حقوق شهروندی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش. رعایت حقوق شهروندان به استقرار عدالت اجتماعی مؤثر می‌انجامد و همزیستی مسالمت آمیز همراه با تعاون و عرصه اجتماعی مطلوب را خلق می‌کند.

- اجرای کامل اصول قانون اساسی به ویژه اصولی که با حقوق فردی و آزادی‌های عمومی پیوند دارند از جمله اجرای اصول 19 تا 42 که برتساوی حقوق و حمایت قانونی یکسان، تضمین حقوق اقشار مختلف، منع تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، منع سانسور، آزادی احزاب، آزادی تشکیل اجتماعات، حق داشتن شغل، برخورداری از تأمین اجتماعی و آموزش و پرورش رایگان، حق داشتن مسکن، منع دستگیری افراد، حق دادخواهی، حق انتخاب وکیل، اصل برائت، منع هتک حرمت و حیثیت، منع اضرار به غیر و.... تصریح دارد.

دولت یازدهم چون دولت تدبیر و امید است، باید به لحاظ اندیشه و نظر و کارکرد در گروه سه یعنی اندیشه‌هایی که جنبه راه حلی و راهبردی و تدبیر دارد متمرکز شود و اجازه ندهد او را در گروه یک و دو گرفتار کنند. به قول شاعر:

تیر فرصت در کمان جهد توست

می‌رود تیر از کمان، اندیشه کن!.

تهران امروز: «اراده سیاسی، کلید حل مسئله است»

«اراده سیاسی، کلید حل مسئله است» یادداشت روزنامه تهران امروز به قلم دکتر حجت کاظمی است که در آن می خوانید:

به‌رغم آنکه مذاکرات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و غرب هفته جاری آغاز می‌شود، اخباری منتشر شده است که حاکی از جریان‌داشتن رایزنی‌های طرفین به منظور زمینه‌سازی برای توافق‌های آتی است بنابراین آنچه جهان مدتی است در انتظار آن است آغاز شده و هفته جاری از نتیجه این جریان رونمایی خواهد شد.در مقام یک ارزیابی اولیه در مورد فضای فعلی و روند جاری می‌توان به چند نکته اشاره کرد:

- آنچه در لابه‌لای اخبار منتشر شده بیش از هر چیزی جلوه می‌کند، سیگنال‌های متفاوت و متعارضی است که از غرب و به‌ویژه آمریکا به‌گوش می‌رسد.گرچه جلوه مشخص این تعارض‌ها در دو موضع‌گیری متفاوت باراک اوباما دیده شد؛ در متن دستگاه حکومتی آمریکا نیز این دوگانگی مشاهده می‌شود.سنت جاری در سیاست آمریکایی آن است که در مواجهه با بحران‌ها و موضوعات مهم، همواره شاهد شکل‌گیری دو جناح «بازها و کبوترها» بوده است.«بازها» بر سیاست تهاجمی در راستای اثبات برتری ایالات متحده باور دارند و در این راستا جنگ و تشدید منازعه را پیشنهاد می‌کنند و «کبوترها» بر راه‌حل‌های سیاسی و جلوگیری از تشدید منازعه تاکید دارند. ممکن است این دوگانگی در قالب بازی«پلیس خوب-پلیس بد» تحلیل شود که در آن بازها و تندروی آنها در راستای افزایش مانور کبوترها برای حصول توافق‌های بهینه تحلیل شود که طبعا در جای خود درست است؛ولی با مطالعه روندهای جاری در ماجراهایی مانند بحران موشکی کوبا و دیدگاه‌های موجود در آن مقطع می‌توان به این نکته دست یافت که باید این تفاوت دیدگاه‌ها به عنوان موضوعاتی مهم از سوی جمهوری اسلامی ایران تلقی شوند.

- نکته اساسی و مهمی که در جلسه کمیته خارجی سنای آمریکا وجود داشت آن بود که وندی شرمن در مقابل سناتورهای جنگ‌طلبی که به واسطه پیوندهای قوی با لابی صهیونیستی، در لابه‌لای اظهارات خصمانه خواهان شدت عمل با ایران بودند عنوان کرد که آمریکا نباید به‌گونه‌ای عمل کند که حمایت متحدان خود را از دست دهد.اشاره وی تجربه‌ای است که تندروی بازها در دوره جورج بوش برای آمریکا به بار آورد و اروپایی‌ها را به سختی آزار داد.آمریکایی‌ها در دوره جدید نگران هستند که در صورت اصرار بر دیدگاه‌های حداکثری مورد پسند اسرائیل و جریان اکثریت کنگره، متحدان اروپایی خود را از دست بدهند.این بدان معناست که سیاست خارجی ایران یک‌بار دیگر این فرصت را دارد پیوندهای اروپایی خود را تقویت کرده و از آن برای به حاشیه راندن تندروهای آمریکایی،لابی صهیونیستی و عربی استفاده کند؛ هرچند نباید در تاثیرگذاری این تاکتیک اغراق شود.

- ماجرای بسیار مهم سوریه و تصمیم ایالات متحده برای عدم تهاجم به این کشور بیش از هر چیز باعث مغموم شدن سعودی‌ها و ترکیه گردید که سخت به این ماجرا دل بسته بودند.

این دو کشور که اکنون از آن تجربه سخت آزرده‌اند و احساس می‌کنند که شکست سختی را از دیپلماسی دوستان دولت سوریه خورده اند؛ کینه‌ها و عداوت‌های خود را در وهله اول متوجه دولت عراق و در وهله بعدی متوجه روند مذاکرات هسته‌ای کرده‌اند؛گرچه در مورد قدرت و توان این بازیگران برای برهم زدن روندهای مذاکراتی نباید اغراق شود ولی تجربیات موجود نشان می‌دهد که نباید از این نیروها و تاثیر مخرب آنها به آسانی گذشت.در میان بازیگران مخرب، بی‌شک زهر‌دارترین آنها اسرائیل است که دارای شبکه وسیعی از ارتباطات با افکار عمومی و دولت‌های غربی است و توان آن را دارد که اولویت‌های خود را در دستور مذاکراتی آنها قرار دهد و بنابراین مذاکره را به مسیری سوق دهد که به جای پیشنهادی متوازن، خواسته‌های طرف غربی باشد و حصول توافق را غیرممکن سازد.

- نکته مهم و پایانی این است که در موضوع پیچیده و دشواری مانند پرونده هسته‌ای، آنچه بیش از هر چیزی اهمیت دارد اراده سیاسی موجود در پس زمینه مذاکرات است.اگر اراده سیاسی جدی برای حل‌وفصل منازعه و حرکت در مسیر دستیابی به توافق‌های معنادار وجود داشته باشد، ترسیم مسیر زمانمند حل‌مسئله وگام‌های حصول به آن به راحتی قابل تشخیص است.شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد که طرف‌های غربی به‌ویژه آمریکایی‌ها از اراده سیاسی لازم برای حل مسئله برخوردار نیستند.مهم‌ترین نشانه این رویکرد تاکید بر کارآمدی سیاست«هویج و چماق» در مواجهه با ایران است.از مجموع دیدگاه‌های طرح شده توسط اعضای دولت،کنگره و اتاق‌های فکر آمریکایی بر می‌آید که از نگاه آنها حصول «توافق خوب» در ذیل سیاست چماق و هویج قابل دستیابی است که معنای مذاکراتی آن دادن امتیازاتی اندک و ستاندن امتیازاتی بزرگ است. تاکید ناامیدکننده جان کری بر الگوی مطرح شده در آلماتی معنایی جز این ندارد که «در» مذاکرات به همان «پاشنه» قبلی می‌چرخد و همه موضع‌گیری‌های مثبت رسانه‌ای تنها روکش‌کاری بر همان موضع قبلی است که مذاکره را با هدف بی‌اعتبار کردن مذاکره دنبال می‌کند. اگر بخواهیم این نوع موضع‌گیری‌ها را معیار قضاوت قرار دهیم بی‌تردید اراده سیاسی برای حل مسئله در دستگاه سیاست خارجی آمریکا شکل نگرفته است و بنابراین به مذاکرات نمی‌توان امیدوار بود. آیا آمریکایی‌ها از رویکردی جدیدی در مذاکرات هفته جاری رونمایی خواهند کرد؟

ابتکار: «فرصت سوزی از ظریف»

«فرصت سوزی از ظریف» عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمدعلی وکیلی است که در آن می خوانید:

در هفته گذشته همچون هفته‌های پیش نام دکتر محمد جواد ظریف بیشترین عنوان رسانه ای را به خود اختصاص داد.با این تفاوت که موج رسانه ای هفته پیش در نتیجه ی انتشار غیراخلاقی خبر منتسب به ایشان (که در جلسه محرمانه کمیسیون امنیت ملی به تیتر یک یکی از روزنامه‌ها تبدیل شد) منفی و او را روانه بیمارستان کرد.

این در حالی است که به سه دلیل دکتر ظریف به عنوان ستاره ی دولت یازدهم مسئول به سرانجام رساندن مهمترین پرونده پس از 598 می‌باشد. آن سه دلیل عبارتند از:

اول: ویژگیهای شخصی دکتر ظریف باعث شده تا وی در کانون توجهات رسانه ای و افکار عمومی باشد. او تنها دیپلماتی است که بیشترین حضور را در جامعه ی آ مریکا داشته و در عین حال از تعهد و دیانت ومتانت مثال زدنی برخوردار است به همین دلیل مورد اعتماد مسئولان ارشد نظام قرار دارد. اشرافش بر فرهنگ غرب و رفاقتش با سیاستمداران غربی بخصوص دولتمردان کنونی آمریکا وسناتورها از او یک فرصت تاریخی برای ایران ساخته است.

دوم: ظریف هم اکنون مسئول به نتیجه رساندن پرونده هسته ای و یخ زدایی و بن بست شکنی روابط ایران وآمریکا و اصلاح ذهنیت جهانی در خصوص ایران می‌باشد. به طور طبیعی این وظایف برای وی نقش تاریخی ایجاد کرده است.

سوم: دکتر ظریف با ابتکار عمل وخلاقیت تحسین برانگیز و با استفاده از ظرفیت فیسبوک خود در حد یک رسانه تأثیرگذار افتاده و به تعبیر خودش از این طریق دیپلماسی را به خانه‌های مردم آورده است و محبوبیت روز افزونی را در بین کاربران فیسبوک بوجود آورده است و طیفی از مخاطبان جدید را بر مدار تحولات ایران وارد نمود.

مجموعه ویژگی های ذکر شده ظریف را به عنوان یک فرصت در مسیر دیپلماسی کشور قرار داده است و عملکردش را باور پذیر نموده است. مع الاسف گویا هنر و رسالت برخی در داخل فرصت سوزی است.در همه جای عالم بخش اصلی دیپلماسی را سیاست‌های اعمالی و بخش کمی را سیاست‌های اعلانی تشکیل می‌دهد. پیچیدگی روابط وکین رقیبان دلیل این دوگانگی است.

این مشی نه نشان بی صداقتی، که شرط سیاست ورزی می‌باشد. آنچه در جلسه کمیسیون امنیت ملی سر از رسانه‌ها در آورد نشان می‌دهد که تعلقات گروهی و مسائل جناحی بر منافع ملی ارجح است. گروهی در این کشور بارها قیصریه را برای یک دستمال به آتش کشیده اند.

واقعیت این است که این گروه نمی‌خواهد شاهد حل و فصل مسائل کشور به دست رقیب خود باشند. در نگاه آنان موفقیت رقیب دلیل بی کفایتیشان به حسای می‌آید. چندی پیش از طریق همین قلم هشدارهای لازم داده شد و یادآور شدم که سختی کار روحانی نه در خارج بلکه در داخل می‌باشد.

حال در این اولین آزمون جدی،یعنی سفر نیویورک معلوم شد که چقدر موانع پیش رو است. اکنون که بناست تا چند روز دیگر مذاکرات هسته ای در سطح وزرای خارجه در ژنو برگزار شود و بایست وزیر خارجه با اجماع ملی پا در این میدان بگذارد آنچنان با او رفتار می‌شود که انگاربا یک خائن به وطن معامله می‌گردد.به اشکال مختلف تحقیر می‌شود.

فشار بر او چنان سنگین می‌شود که سلامتی اش در خطر قرار می‌گیرد در حالی که او همچون یک سرباز بناست در میدان دیپلماسی بجنگد و اگر روحیه و اعتماد به نفس لازم را نداشته باشد جز شکست چیزی برداشت نمی‌کند. بی شک فرصت کنونی برای احقاق حق مردم ایران تکرار ناپذیر است و اگر این فرصت از دست رود مسئولش افراطیون خواهند بود.

آنچه این روزها در گوشه و کنار مشاهده می‌شود عمق سختی کار دکتر روحانی را به خوبی نشان می‌دهد. روحانی باید پیام این کار شکنی‌ها را بگیرد و برای عبور کم هزینه از دالان‌های فشار کمربند‌ها را محکمتر نماید.

حمایت: «در لیبی چه می‌گذرد؟»

«در لیبی چه می‌گذرد؟» عنوان یادداشت روزنامه حمایت به قلم علی تتماج است که در آن می خوانید:

لیبی این روزها با موجی از ناآرامی‌ها همراه شده است که مهم‌ترین آن را ربودن زیدان، نخست‌وزیر این کشور تشکیل می‌دهد. هر چند که وی پس از ساعتی آزاد شد، همچنان این سوال باقی است که ریشه این اقدام چه بوده است و چه عواملی بیشترین نقش را در آن داشته‌اند؟ در پاسخ به این پرسش بررسی روند تحولات لیبی قابل تامل است.

از زمان تشکیل دولت جدید در لیبی تاکنون، این کشور در فضایی از ناآرامی بوده است به گونه‌ای که ناآرامی‌ها حتی تجزیه این کشور را در اذهان تداعی کرده است. در این میان نکته مهم حضور گسترده گروه‌های القاعده و تکفیری در این کشور است که در فضای ناآرام لیبی و منطقه ایجاد شده است.

هر چند که این گروه‌ها سابقه‌ای طولانی در لیبی دارند، حقیقت آن است که فضای ناامن ایجاد شده توسط غرب محور گسترش این گروه‌ها بوده است. غرب در سایر نقاط جهان نیز برای رسیدن به منافع خود به حمایت از گروه‌های تروریستی پرداخته است که نتیجه آن نیز گسترش فعالیت القاعده و تروریست‌ها در جهان بوده است.

نکته مهم دیگر در قبال لیبی آن است که آمریکایی‌ها در روزهای گذشته فعالیت نظامی در این کشور داشته‌اند که از آن جمله اقدام به ربایش اللیبی از سران القاعده در این کشور بوده است. هر چند آمریکا ادعا دارد که این اقدام را برای امنیت آمریکا و منطقه صورت داده، نتیجه آن تشدید بحران در لیبی بوده است.

به هر حال امروز لیبی با دو چالش عمده مواجه است: از یک سو قدرت گرفتن القاعده که از اوضاع نابسامان کشور برای کسب قدرت بهره می گیرد و از سوی دیگر اقدامات غرب است که تلاش می‌کند تا از اوضاع موجود راهی برای حضور گسترده‌تر در لیبی بیابد. روند تحولات نشان می‌دهد که با وجود ادعاهای مطرح شده از زمان سرنگونی قذافی نه تنها اوضاع مردم بهبود نیافته است، بلکه هر روز با چالش‌های امنیتی بیشتری نیز مواجه شده‌اند.

جالب توجه آنکه غرب ابتدا با تقویت القاعده طرح کشتار مردم و برهم زدن اوضاع لیبی را اجرا کرده است و اکنون نیز با ادعای مبارزه با آنها تلاش دارد تا همچنان آن سیاست را اجرایی سازد. غرب با این اقدام سعی دارد از یک سو افکار عمومی را از سلطه خویش بر منابع نفتی این کشور منحرف سازد و از سوی دیگر طرح اسلام‌ستیزی و کشتار مسلمانان را اجرایی سازد؛ طرحی که نه تنها در مورد لیبی بلکه در قبال بسیاری از کشورهای منطقه در حال اجراست و هر روز قربانیان بیشتری می‌گیرد.

آفرینش: «انرژی خورشیدی و فرصت های از دست رفته»

«انرژی خورشیدی و فرصت های از دست رفته» عنوان سرمقاله امروز روزنامه آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می خوانید:

تامین انرژی دغدغه بزرگ جهان امروز است اما روال کنونی، یعنی اتکا بر انرژی فسیل (نفت، گاز و زغال سنگ)، که از ابتدای قرن بیستم آغاز شده بود، در درازمدت غیرممکن است.

در این بین باید گفت علاوه بر تجدید ناپذیر بودن منابع کنونی مورد استفاده انرژی در کشور عواقب نامطلوب این استفاده است. اثرات تولید فزاینده دی اکسید کربن بر تندرستی مردمان و محیط زیست انکار نشدنی است. همین امر موجب شده است کشورهای توسعه یافته، دست به بازبینی اساسی سیاست انرژی خود بویژه بهره ‌گیری از انرژی خورشیدی بزنند.چنانچه آلمان در سال 2011 تصمیم گرفت که انرژی هسته ای را تا سال 2022 کنار بگذارد و تصمیم به سرمایه گذاری وسیع در انرژی های بدیل (بادی و خورشیدی) گرفت. هدف کنونی آلمان این است که تا سال 2020 سی و پنج درصد انرژی خود را از این طریق تامین و سال 2050 صد در صد انرژی آلمان «پاکیزه» شود. در همین راستا هر چند میزان متوسط تابش آفتاب در اروپا بسیار کمتر از کشور ما است اما اتحادیه اروپا برنامه ای بلند برای استفاده از انرژی خورشیدی در صحرای بزرگ آفریقا و انتقال آن به اروپا دارد.

حال اگر به کشور خود و جایگاه مصرف انرژی دقت کنیم در مییابیم که مصرف سرانه نفت و بنزین در ایران بسیار بیشتر از میزان مورد انتظار بر اساس رشد صنعتی کشور است.اگر مصرف گرایی کنونی در جامعه ادامه پیدا کند، در آینده ای نه چندان دور ایران وارد کننده نفت خواهد شد. اما همچنان از انرژی مهمی به نام انرژی خورشیدی غافلیم. یعنی در حالی که بخش وسیعی از کشور ما روزانه بیش از 8 کیلووات ساعت بر متر مربع انرژی از خورشید دریافت می‌کند و برخی از داغ ترین نقطه سیاره زمین در ایران قرار دارد چگونه است که کشوری همچون چین( در چین 200 میلیون نفر از آبگرمکن خورشیدی استفاده می کنند) موفق به رشد بهره گیری از خورشید میشوند و ما همچنان در اندیشه نفت و گاز خویش هستیم؟

نچه مشخص است گاز خیزی و نفت خیز بودن کشور و عدم توجه لازم و استراتژیک به بحث انرژی های نو نتوانسته جایگاهی متناسب در کشور بیابد اما کشورما بی شک دارای پتانسیل های گوناگونی در استفاده ار انرژی های نو و خورشیدی است چنانچه ایران با بهره مندی از 300 روز خورشیدی، دومین کشور دنیا از نظر داشتن پتانسیل این انرژی است. این پتانسیل در صورت بهره گیری میتواند کمکی به پایدارسازی و تنوع‌بخشی منابع انرژی، توسعه ظرفیت‌ها و کاهش هزینه‌های درازمدت نظام تولید انرژی و صیانت از محیط ‌زیست و منابع انرژی‌ تجدیدناپذیر وفسیلی کشور بوده و عملا ایران را در این حوزه با عقب ماندگی هایی روبرو نکند.

دنیای اقتصاد: «تجدید ساختار خصوصی‌سازی»

«تجدید ساختار خصوصی‌سازی» سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم حسن خوشپور است که در آن می خوانید:

چندی پیش عنوان اول یکی از روزنامه‌های کشور توقف اجرای (سیاست‌های کلی) اصل 44 بود. این عنوان بسیار با اهمیت حاکی از وجود عواملی است که صلاح را بر توقف یکی از مهم‌ترین برنامه‌ های راهبردی در حال پیگیری کشور داشته است.

یک بار هم در سال 1373 به دلیل مسائلی که در فرآیندها و عملکردهای واگذاری شرکت‌های دولتی پدید آمد، خصوصی‌سازی متوقف شد.

هم‌اکنون که دوره‌ای جدید برای اقتصاد کشور آغاز شده و عوامل محیطی موثر بر بازارهای کسب‌و‌کار، اقتصاد کلان و همه بخش‌های فعالیت اقتصادی کشور به گونه‌ای محسوس تغییر جهت داده و فرصت‌های جدیدی را فراهم می‌کند، تحلیل مختصری از دوره‌های گذشته مفید است.

دوره 92-1368 را که سیاست خصوصی‌سازی در کشور طرح و پیگیری شده است، می‌توان در دو دوره متمایز از یکدیگر طبقه‌بندی کرد: 1) دوره اول 84-1368، 2) دوره دوم 92-1384 (و تا قبل از شروع کار دولت یازدهم) فراز و نشیب و رونق و رکود بسیاری در دوره اول اجرای برنامه خصوصی‌سازی پدید آمد؛ ولی در تحلیل نهایی، تکامل فنی و کیفی روش‌شناسی و ساز و کارهای خصوصی‌سازی مشخصه اصلی این دوره محسوب می‌شود.

آزمون و خطاهای فراوان، تغییرات پی‌درپی در مصوبات و دستورالعمل‌ها و مقررات همگی در راستای حرکت کلی به سمت تقویت حضور بخش خصوصی در اقتصاد، ارتقای مدیریت بنگاه‌های اقتصادی، کوچک شدن دولت و توانمند کردن بخش خصوصی قرار داشت.

از پذیرش بخش خصوصی به عنوان بخش اقتصادی مولد کشور به عنوان اولین تلاش مجریان برنامه خصوصی‌سازی در ابتدای دوره اول تا تصویب و ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44 از سوی بالاترین مقام تصمیم‌گیر کشور به صورت یک بسته سیاستی که ابعاد بسیاری از مجموعه نظام اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی کشور را مخاطب قرار می‌داد در انتهای این دوره، مجموعه فرآیندی است که مرحله به مرحله در زمانی بیش از 15 سال طی شد.

مفاد سیاست‌های کلی اصل 44 عصاره تمام مطالعات، اقدامات اجرایی یا نتایج بازخوردها و ارزیابی‌ها و تحولات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی است. پس از ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44 و آغاز دوره دوم، امیدواری بسیاری برای تسهیل، تسریع و هدفمند شدن راهبردی برنامه خصوصی‌سازی در کشور وجود داشت. فعالان بخش خصوصی اعم از برنامه‌ریزان، متولیان و کارگزاران، به همراه نهادهای عالی کشور، سیاست‌های کلی اصل 44 را نه یک تفسیر جدید از اصول اقتصادی قانون اساسی، بلکه اجرای صحیح و دقیق آن باور داشتند.

سیاست‌های اصل 44، محصول دوره تقریبا بلندمدت اصلاح ساختار اقتصادی، اداری کشور از طریق بنگاه‌ها و بازارهای کسب‌و‌کار است. مخاطب اصلی سیاست‌های کلی اصل 44، فقط دولت، بخش خصوصی، بنگاه‌های اقتصادی دولتی و اهداف آن هم صرفا فعالیت‌های اقتصادی و فضای کسب‌و‌کار نیست؛ بلکه آرمان‌ها و اهدافی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی و سیاسی مد نظر قرار گرفته است که در صورت اجرای کامل، به موقع و صحیح سیاست‌های مذکور، نتایج قابل‌توجهی، حتی در ابعاد فرهنگی، سیاسی و مردم سالاری پدید می‌آید، به گونه‌ای می‌توان ادعا کرد که همزمانی ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44 با شروع کار دولت نهم اتفاق و همزمانی مطلوبی نبود.

ابلاغ سیاست‌های کلی ظرفیت‌های جدیدی ایجاد کرد که برای دولت‌های قبل فراهم نبود و همچنین بسیاری از نکات و موارد ابهام را تعیین تکلیف کرد که اگر دولت‌های پیشین مجوزها، احکام، توصیه‌ها و راه کارهای آن را می‌داشتند، با برخورداری از حمایت‌های قوی سیاسی، اداری، حرکت‌های بسیار تعیین‌کننده‌ای برای اصلاح ساختار اقتصاد کشور، انجام می‌دادند.

به علاوه می‌توان با مطالعه و بررسی لازم مشخص کرد که با ابلاغ سیاست‌های کلی چه ظرفیت‌ها و فرصت‌هایی پدید آمد و عملکرد متولیان مربوط در ارتباط با فرصت‌های جدید چه بوده است؟ و کدام یک از فرصت‌ها به فراموشی سپرده شده و مغفول مانده است؟ به لحاظ منطقی و اصولی باید پس از ابلاغ سیاست‌ها، برنامه عملیاتی میان مدت برای اجرای آنها تهیه می‌شد (مطالعات این کار در سال 1384 در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی صورت گرفت) و با بررسی دقیق ابعاد مختلف این بسته سیاستی، مراحل اجرایی آن طراحی می‌شد.

پس از تصویب قانون اجرایی کردن سیاست‌های مزبور، عمدتا برنامه‌هایی نظیر توزیع سهام عدالت و انتقال بنگاه‌های اقتصادی دولتی به بخش‌های تازه به دوران رسیده شبه دولتی در دستور کار قرار گرفته و به اجرا درآمد و خصوصی‌سازی واقعی بدون تاثیرپذیری از فرصت‌های جدید حتی ضعیف‌تر و غیرکاراتر از قبل از زمان ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44 ادامه یافت. بدون تردید هیچ بررسی فنی و کارشناسی هم برای موجه و در اولویت قرار دادن این برنامه‌ها وجود نداشت.

هم‌اکنون بعد از گذشت بیش از هشت سال از ابلاغ سیاست‌های کلی اصل 44، نه تنها بخش دولت کوچک و چابک نشده؛ بلکه در مدیریت بنگاه‌های اقتصادی نیز تحولی در جهت کارآمدی و کارآیی پدید نیامده و بازارهای رقابتی در بخش‌های مختلف فعالیت شکل نگرفته است، در حالی که ارتقای توان بنگاه‌های اقتصادی اعم از دولتی و غیردولتی در تعامل با اقتصاد بین‌الملل یکی از اهداف اصلی سیاست‌های کلی اصل 44 بوده است، در این زمینه هیچ دستاوردی محقق نشده است.

صاحبان سهام عدالت ثروتمند نشده‌اند و بخش خصوصی واقعی هم به توانمندی نرسیده است و ارقام عملکرد سیاست خصوصی‌سازی فقط انباشته از اعداد واگذاری بابت رد دیون و اعطای سهام عدالت و با سهمی بسیار کمتر، واگذاری بنگاه‌های اقتصادی به بخش‌های شبه دولتی است.  

روی کار آمدن دولت جدید (یازدهم) می‌تواند آغاز دوره جدیدی (دوره سوم) برای اصلاح ساختار اقتصادی کشور باشد که پس از سال‌های نسبتا طولانی، تجربه ارتقای روش‌ها و ساز و کارهای اصلاح ساختار اداری اقتصادی کشور و خاتمه دوران هشت ساله سوزاندن فرصت‌ها و تفسیر اشتباه از اهداف و خط مشی‌های اصلاح ساختارهای اقتصادی و اداری کشور، آغاز می‌شود.

دولت جدید تاکنون نشان داده که در ابعاد مختلف، علمی و حرفه‌ای اقدام می‌کند. در شرایط حاضر فرصت‌های بی‌بدیل و زودگذری برای تغییر راهبردها و روش‌های اشتباه گذشته و اصلاح مسیر و روند حرکت‌های مورد نیاز برای اصلاح نظام اداری و اقتصادی فراهم شده است و باید از آنها به طور کامل استفاده کرد.

در آغاز دوره جدید، تجدید ساختار برنامه خصوصی‌سازی و استفاده از ظرفیت‌های استثنائی سیاست‌های کلی اصل 44، مهم‌ترین هدفی است که برای تحقق آن اقدامات زیر لازم‌الاجرا است:

1- تصویری از وضعیت فعلی اقتصاد کشور و سازمان و مدیریت آن در ارتباط با مفاد، اهداف، سیاست‌ها و چشم‌انداز سیاست‌های کلی اصل 44 تهیه شود و در این تصویر مشخص شود که آیا دولت طی هشت سال اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 کوچک شده است ؟ بازارها رقابتی شده‌اند؟ بخش خصوصی توانمند شده است؟ وضعیت فعلی بنگاه‌های اقتصادی دولتی مطابق مفاد مواد 1، 2 و3 قانون اجرای سیاست‌های کلی شده است ؟ و....

2- شرایط بازار سرمایه (خصوصا بازار سهام) به طور جامع تحلیل شود تا از فرصت‌های پدید آمده نهایت استفاده به عمل آید. روند رو به رشد شاخص بازار نشان می‌دهد در صورت واگذاری سهام دولتی در بازار، قابلیت‌های بسیاری بالفعل می‌شود.

3- توزیع سهام عدالت به روشی که تاکنون صورت گرفته، کاملا اشتباه بوده و به نتیجه‌ای نخواهد رسید بهتر است، سهامی از شرکت‌های دولتی که به این برنامه اختصاص یافته، در بازار سهام عرضه شود. این اقدام در جهت تشکیل مدیریت حرفه‌ای در بنگاه‌های اقتصادی مفید خواهد بود. تغییر مبانی توزیع سهام عدالت در حال حاضر امکان‌پذیر است.

4- بررسی جامعی از اثربخشی و اهداف سیاست‌های کلی اصل 44 و کارآیی سیاست‌های اجرا شده در ارتباط با آن صورت گیرد. در صورت لزوم قانون اجرائی کردن سیاست‌های کلی اصل 44 اصلاح شود. موارد مغفول و اجرا نشده شناسایی و اقدام لازم برای برنامه‌ریزی و اجرای کامل سیاست‌ها صورت پذیرد.

5- اگر انتقال سهام از بخش دولتی به بخش‌های غیردولتی و خصوصی دشوار و پیچیده است، پیچیدگی و سختی انتقال سهامی که به بخش‌های غیردولتی واگذار شده به بخش خصوصی واقعی بسیار بیشتر و اصولا ناممکن است. عزمی قوی و مدیریتی مصمم مقتدر و با اختیار می‌تواند این کار را انجام دهد. به هرصورت لازم است سهام متعلق به دولت و بخش‌های دولتی به صاحبان اصلی آنها یعنی مردم برگردد.

6- شورای رقابت با ساختار، ماموریت و توان فعلی، نمی‌تواند نقش لازم را برای اصلاح بازارها و حفظ و توسعه رقابت ایفا کند و صرفا درگیر در روش‌های قیمت‌گذاری خودرو و دیگر مسائلی که جزو وظایفش نیست، به‌سر می‌برد. اصلاح موادی که در قانون اجرایی کردن سیاست‌های کلی اصل 44 موجب تقویت توان علمی، مدیریتی و کارشناسی آن می‌شود، بسیار ضروری است.

7- زمانی که سیاست‌های کلی تدوین می‌شد و همچنین زمانی که قانون اجرایی کردن سیاست‌های مزبور به تصویب می‌رسید، شرایط اقتصادی کشور و حتی موقعیت کشور در اقتصاد جهان با وضعیت فعلی متفاوت بوده است. در حال حاضر باید بررسی شود که چه میزان از اهداف سند چشم‌انداز بیست ساله کشور تحقق یافته و لزومی به اصلاح برنامه‌های آن هست یا خیر؟ در همین ارتباط مهندسی مجدد ساختار اقتصاد کلان کشور هم با شرایط و ویژگی‌های جدید اقتصاد کشور، منطقه و حتی دنیا کاملا ضروری است.

8- بخش شرکت‌های دولتی هنوز هم در نابسامانی به سر می‌برد. شرکت‌های زیانده، شرکت‌های توزیع‌کننده یارانه، بنگاه‌هایی که در حال حاضر هم عهده دار وظایف حاکمیتی دولت هستند، فضای نامساعد اقتصادی و مالی شرکت‌های دولتی را شکل می‌دهند. طی سال‌های قبل برای عبور از مفاد قانونی، بسیاری از اصول و استانداردهای پذیرفته شده در بخش شرکت‌های دولتی زیر پا گذاشته شده است. تهیه تصویری دقیق از وضع موجود و بررسی تطبیقی آن با آنچه قرار بود تحقق یابد، می‌تواند انحراف عملکرد از پیش‌بینی‌ها را مشخص کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۶
وطن
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
۰
۰
ازگران كردن برق واب وگاز وكالاهای اساسی جلوگیری كنید وحتی ارزان كنید نه اینكه تیشه به ریشه كم درامدها بزنید.
زهره
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
۰
۰
قابل توجه سیاست روز، هاشمی رفسنجانی از تحریم بی سابقه دم میزد و دولت روحانی موقع انتخابات آمریكا را كدخدای جهان مورد خطاب قرار داد،
صالح
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
۰
۰
باسلام اقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی فرمودند اگر چرخ كارخانه ها نچرخد بهتر است چرخ سانتریوفوژها هم نچرخد
امیر
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
۰
۰
به نظر میاد كه مسئولین مردم را از یاد برده اند و بیشتر به فكر مسائل دیگری هستند مسئولین بگونه ای رفتار كنند كه نگویند هر كی به فكر خویشه
بهنام
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۰
۰
۰
اگر نمیتوتنید یارانه بدهید اجباری نیست ندهید ولی قیمتها را برگردانید به قبل.
مقصودلو
Iran, Islamic Republic of
۰۴:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۱
۰
۰
آقای محترم قیمتها در جاده یكطرفه حركت می كنند وقتی بالا رفتند پایین نمیآیند، همچنانكه هرچی واحدهای بورس بالا میرود قیمتها هم بالا میروند. بابا جان درب بورس را ببندید!!
مدیران با سواد بگذارید این آقایون از اول انقلاب تا حالا بودند فقط صندلیهای آنها عوض شده !!! یكی از نفت میرفت به برق دیگری از برق به راه ...

نیازمندی ها