پرونده قتل «امید دربندی» هنوز باز است. او همان فوتبالیست جوانی است که به دست گروگانگیران کشته شد و قاتلان وی فراری هستند. پلیس آگاهی می‌گوید در حال تحقیق روی این پرونده است، اما هنوز سرنخی به دست نیامده است و معلوم نیست متهمان همچنان در ایران هستند یا از کشور خارج شده‌اند. فعلا همه چیز در ابهام قرار دارد.
کد خبر: ۶۰۰۹۱۰
سایه جنایت بر سر ورزشکاران

از زبان پدر امید

امید که قبلا عضو تیم ملی فوتبال نونهالان کشور بود و در باشگاه‌های پاس و نیروی زمینی بازی کرده نه در دعوایی شرکت کرده و نه خطایی مرتکب شده بود، بلکه وی توسط آدم‌ربایانی که قصد داشتند باجگیری کنند، از پا درآمد. پدر امید می‌گوید: «امید از بچگی به فوتبال علاقه‌مند بود و استعدادش را هم داشت. ما آن موقع ساکن خلخال بودیم. امید در تیم منطقه‌ای بازی می‌کرد که مربیان کارش را پسندیدند و او را به اردبیل بردند. ما هم به اردبیل رفتیم. امید آنقدر به فوتبال علاقه داشت که شب هم با توپ می‌خوابید. بعد در تیم شهرداری اردبیل بازی کرد و در دوازده سالگی در تیم ملی نونهالان انتخاب شد و به تهران رفت. دو سال بعد از فوتبالیست‌شدن امید من هم انتقالی گرفتم و راهی تهران شدیم. اولین بازی امید در باشگاه پاس بود. او دو سال در پاس بازی کرد و بعد به تیم سایپا و میعاد رفت و بعد هم بابت خدمت سربازی‌اش در تیم نیروی زمینی تست داد و قبول شد و خدمتش را در تیم نیروی زمینی انجام داد. حدود یک ماه بود که خدمتش را در نیروی زمینی تمام کرده بود که او را دزدیدند و این اتفاق برایش افتاد.»

امید ساعت 10 صبح یکی از روزهای آغازین شهریور امسال از خانه خارج شد تا خواهرش را به منزل بازگرداند. در بین راه سه نفر او را ربودند و بعد از یک ساعت با پدر امید تماس گرفتند و برای آزادی پسر فوتبالیست صد میلیون باج خواستند. گروگانگیران در اولین تماس سعی کردند پدر امید را بترسانند. آنها گفتند روز بعد دوباره تلفن می‌زنند و برای واریز پول شماره حساب می‌دهند. پدرامید توضیح می‌دهد: «امید هر شب ساعت 10 از خانه بیرون می‌رفت و خواهرش را که در یک فروشگاه کار می‌کرد به خانه می‌آورد. روز حادثه به خواهرش زنگ زد و خواهرش گفت من خودم می‌آیم. برای همین دیگر دنبال خواهرش نرفته بود، اما آدم‌رباها او را بردند. پسرم حدود ساعت 11 به من زنگ زد و گفت مرا دزدیده‌اند هرچه می‌خواهند به آنها بده و این آخرین تماس من است. همین را گفت و گوشی را قطع کرد و دیگر تماسی نگرفت.

پدر امید می‌گوید: «صبح روز بعد به من زنگ زدند و گفتند ده میلیون پول بریزم تا فرزندم آزاد شود. ده میلیون تومان را واریز کردم، اما پسرم را آزاد نکردند. به من گفتند فردا صد میلیون تومان بده تا امید را آزاد کنیم. به آنها گفتم پس بگذارید حداقل با پسرم صحبت کنم. یکدفعه پسرم داد زد پول را ندهید.»

این مرد ادامه می‌دهد:‌ «آدم‌ربایان مرتب با ما تماس می‌گرفتند و پول می‌خواستند. وقتی پلیس متوجه شد من ده میلیون تومان به آدم‌ربایان داده‌ام، گفتند شما دیگر پول ندهید و بگذارید طبق روال ما پیش برویم. گفتند هروقت آنها می‌گویند پول بده، شما بگو باید صدای پسرم را بشنوم. شما باید نشانی‌تان را بدهید. ما این کارها را کردیم، اما آنها هیچ چیز به ما ندادند، نه نشانی دادند و نه گذاشتند صدای امید را بشنوم، بعد فهمیدیم آدم‌ربایان او را کشته‌اند. گروه تجسس جسد امید را در چاه پیدا کرد.»

پرونده امید اکنون در اداره ویژه قتل پلیس آگاهی در حال رسیدگی است و تاکنون نتیجه‌ای به دست نیامده است. پدر امید می‌گوید: «پلیس پیگیر است. هر چند روز یک بار به اداره آگاهی می‌رویم و می‌گویند چیز جدیدی به دست نیامده است. آن‌گونه که به من گفته‌اند آدم‌ربایان از هرات افغانستان با ما تماس می‌گرفتند.»

سرشناس‌ها

این اولین‌بار نیست که نام یک ورزشکار در پرونده‌ای جنایی به ثبت می‌رسد. ناصر محمدخانی معروف‌ترین چهره‌ای است که بعد از قتل همسرش به سوژه خبرنگاران حوادث تبدیل شد. مهرداد امینی نیز ورزشکار نوزده ساله‌ای بود که سال گذشته با ضربه چاقو از پا درآمد. این جوان در رشته دوچرخه‌سواری فعالیت می‌کرد و به چند مقام قهرمانی نیز دست یافته بود. مهرداد شامگاه بیست و چهارم شهریور 91 در نزدیکی محل سکونتش در کرج با پسر جوانی مشاجره کرد و خیلی زود این کشمکش به نزاعی دسته‌جمعی تبدیل شد و قهرمان جوان در نهایت با ضربه چاقو از پا درآمد. اختلاف بر سر قطعات دوچرخه و مسائل مالی از جمله دلایل و انگیزه‌های این جنایت مطرح شده است.

یکی دیگر از چهره‌های ورزشی که نامش در پرونده‌ای جنایی ثبت شد، امیر قرائی ‌ـ‌ یکی از قوی‌ترین مردان ایران ‌ـ‌ است که این بار نه به عنوان قربانی، بلکه به عنوان متهم به قتل شناخته شده است.

وی از کشور گریخته و پلیس هنوز موفق به دستگیری این مرد نشده است. امیر قرائی که اکنون فردی تحت تعقیب است هفتم اردیبهشت دو سال قبل به مقابل قهوه‌خانه‌ای در غرب تهران رفت و با یکی از دوستانش درگیر شد. آن شخص به امیر سه میلیون تومان بدهکار بود و در جریان دعوا با ضربه سلاح سرد یکی از قوی‌ترین مردان ایران جانش را از دست داد و متهم گریخت. پس از آن دوستان و نزدیکان امیر عنوان کردند این قتل کاملا اتفاقی و ناخواسته بود. روح‌الله داداشی، قهرمان مسابقه قوی‌ترین مردان جهان آن زمان گفت: «این قتل کاملا ناخواسته بود و قرایی نمی‌خواست این اتفاق پیش بیاید.»

خود داداشی چند ماه بعد در جریان یک نزاع جانش را از دست داد. او بیست و ششم تیر همان سال وقتی سوار بر خودرویش در یکی از محله‌های کرج رانندگی می‌کرد، بر سر موضوعی ساده درباره نحوه رانندگی با پسر هفده ساله‌ای به اختلاف برخورد و پسر نوجوان او را با یک ضربه چاقو از پای درآورد. متهم شهریور همان سال به دار آویخته شد.

نام ورزشکاران گاه در جرایم دیگری هم به میان می‌آید. علی اکبریان، بازیکن سابق تیم‌های استقلال و پرسپولیس یکی از معروف‌ترین متهمان سال‌های اخیر است. او که اکنون در زندانی در کرج به سر می‌برد به اتهام نگهداری مواد مخدر ابتدا به حبس ابد محکوم شد، اما سپس حکم وی تقلیل یافت و تیر امسال با درخواست عفو این فوتبالیست موافقت شد. البته او در حکم جدید نیز به 15 سال زندان محکوم شده است. اکبریان درباره این‌که چگونه از زمین فوتبال به زندان رسید، می‌گوید: «قبل از این‌که دستگیر شوم به شیشه معتاد شدم. یک سال و نیم بود که شیشه مصرف می‌کردم. روزی که دستگیر شدم همراه یکی از دوستانم سر کوچه ایستاده بودم. ماموران به ما شک کردند و بعد از گشتن دوستم، از جیب او 40 گرم کراک کشف کردند. هر چه به ماموران گفتم روح ما از این مواد خبر ندارد، چون معتاد بودم باور نکردند. مواد برای من نبود، اما پدر دوستم گفت او مادر ندارد و زندگی‌اش سخت است، تو مواد را گردن بگیر من هم این کار را کردم و گرفتار شدم.»

پرونده‌هایی که بزهکاران یا بزه‌دیدگان مشهور و سرشناس دارند، معمولا در جامعه با حساسیت ویژه‌ای دنبال می‌شوند. به همین دلیل است که کارشناسان بر بحث الگوسازی تاکید ویژه‌ای دارند. کاظم بیرجندی، آسیب‌شناس اجتماعی می‌گوید: «وقتی می‌خواهیم کسی را به عنوان الگو معرفی کنیم باید دقت داشته باشیم که فرد از نظر اخلاقی دارای معیارهای لازم باشد و بعد از مدتی دست به عملی نزند که جامعه بویژه جوانان را تحت تاثیر قرار دهد. در مواردی که ورزشکاران قربانی جرم می‌شوند طبیعتا آنها تقصیری ندارند، اما وقتی دست به بزهی می‌زنند می‌تواند تاثیرات منفی گسترده‌ای را در پی داشته باشد. به همین دلیل رسانه‌ها در چهره‌سازی وظیفه خطیری را به دوش دارند.» / ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها