گفت‌وگوی «جام جم » با استاد جوان دانشگاه خواجه‌نصیر طوسی

مسجد،خانه دوم کودکان

اغلب ما فکر می‌کنیم که اساتید دانشگاه‌ها فرزندان خود را در بالاترین سطح رفاه قرار می‌دهند یا تمام امکانات زندگی‌شان را صرف تنها فرزند خود می‌کنند؛ تصوری که امروز طی مصاحبه با خانم‌دکتر مریم زارع، استاد دانشگاه خواجه‌نصیر دچار تزلزل شد.
کد خبر: ۱۴۴۳۲۱۷
نویسنده فائزه سادات حسینی - گروه جامعه
 
مادری که متولد بهمن۱۳۶۷ است و در دوران کارشناسی ازدواج کرد. فرزند اولش درسال۹۲ به ‌دنیا آمد و دوقلوهایش در سال دوم دکترا قدم به دنیا گذاشتند. این موضوع برای ما شاید کمی سخت به ‌نظر برسد اما او از آن شاکی نبود چون با همان وضعیت، پس از دفاع از رساله‌اش بلافاصله وارد مرحله فوق‌دکترای دانشگاه شریف شد، رشته‌ای که عاشقش بود وحال باید برای ملاقات با ریاست مجلس شورای اسلامی، در جلسه‌ای با موضوع کاهش آلودگی زیستی کاغذهایش را مرور می‌کرد. او از ابتدای ورودش به دانشگاه شریف، کارشناسی مهندسی عمران را شروع کرد و اکنون در دانشگاه خواجه‌نصیر آن‌را در مقام عضو هیات علمی تدریس می‌کند. اشتغال‌هایی سخت ونفس‌گیر که او را ازتربیت سه پسر غافل نمی‌کند و برای او بخش معنوی آن بسیار اهمیت دارد. چنان‌که درایام‌‌البیض هرسه آنان را در مساجد قرار داد و ما نیز درمسجد امام‌علی(ع) واحد علوم تحقیقات با او همراه با دوقلوهای جذابش به گفت‌وگو نشستیم.
     
علاقه وصف‌ناپذیر پسران به مسجد
برای استاد دانشگاه خواجه‌نصیر، مسجد دارای جایگاه خاصی‌ است که یکی از مصداق‌های آن هم حضور اعتکافی‌اش در مسجد دانشگاه شریف طی ماه‌های رجب و رمضان بود. از آنجا بود که عمق تاثیر این حرکت را در خود فهمید و تصمیم گرفت آن‌را جزئی از برنامه‌های تربیتی فرزندانش قرار دهد. به‌این‌خاطر درتمام تابستان سعی می‌کرد پسران را از یک ساعت قبل در مسجد حاضر کند. مسجدی که در فضای خود انواع وسایل بازی همانند چرخ‌‌فلک، میز پینگ‌پنگ و فوتبال‌دستی و... را در خود جای می‌داد و در کنار آن هم با احکام و برخی از مسائل اسلامی آشنا می‌شدند. خانم‌دکتر زارع گفت: «همین‌ها باعث شدند که برای اعتکاف در مسجد شوق بیشتری پیدا کنند و از دو روز قبل، تمام خوراکی‌ها و بازی‌های فکری خود را روی یک پتو بگذارند. من هم برای آن‌که امتحان‌شان کنم می‌گفتم اگر فلان کار را انجام دهید یا شیطنت کنید، به‌طورکلی رفتن را لغو می‌کنم. دوقلوها هم سریع عذرخواهی می‌کردند و قول می‌دادند که بچه‌های خوبی باشند و فضای اعتکاف را با هیاهوی خود به‌هم‌نزنند.» این شوق و رغبت بالا تنها در دوقلوها نبود بلکه درپسر ۱۰ساله ایشان نیز چنین علاقه‌ای وجود داشت و مادر در این زمینه توضیح داد: « به‌جهت رسیدن به سن استقلال و ورود به دوره نوجوانی، به پسر بزرگم اجازه دادیم خودش تصمیم بگیرد. دیدیم قبل از گفتن ما با دوستانش برای مسجد حوزه مروی اقدام کرد و الان با ارسال عکس‌ها و فیلم‌هایش، دوقلوها را خیلی برای اعتکاف با داداش بزرگ تشویق می‌کند.» پس آشنایی تابستانه با مسجد، سه پسر را چنان با خود درگیر کرده بود که انگار دوست داشتند تمامی مراسم‌های دینی را در آن سپری کنند. موضوعی که مادر به آن تاکید داشت ومی‌گفت: «همراه‌شدن با مسجد چنان در آنان تاثیرگذار است که الان وقتی دل‌مان ازروزگار می‌گیرد، سه‌تایی به مسجدی می‌رویم که پنج شهید گمنام در آن دارد.» این، برای مادر و فرزندانش چنان احساس آرامش و راحتی داشت که انگار در جایی دیگر این حس پیدا نمی‌شد.
     
نگاه تربیتی من به مسجد
گاهی اوقات خانواده‌ها برای دوستی یا نزدیکی فرزندان‌شان به مسجد خیلی تلاش می‌کنند اما بعد از آن نتیجه عکس می‌شود. نکته‌ای که در صحبت‌های خانم‌دکتر زارع دیده می‌شد و او بر فعال بودن مساجد در زمینه آشنایی کودکان و نوجوانان با مسائل دینی تاکید داشت. به این دلیل هم از دعوت حجت‌الاسلام کرمی، نماینده ولی فقیه در بنیاد ملی نخبگان استقبال کرد؛ دعوتی که درباره حضور مادر همراه با فرزندش در اعتکاف بود تا کودک معنای آن‌را از نزدیک احساس کند. این مادر قصد داشت تا اولین اعتکاف بعد از ازدواجش را با دوقلوهای پرجنب‌وجوش خود بگذراند اما کمتر مسجدی چنین اجازه‌ای را به‌سبب اولویت خلوت معتکفین به مادران می‌داد. پس حالا که خانم‌دکتر زارع دوست داشت تا با فرزندانش زیبایی این مراسم را درک کند اکنون بهترین زمان برای لبیک به دعوت بود. این مراسم چنان برای وی اهمیت داشت که اصلا دلش به تنها رفتن و حاضرشدن در اعتکاف نبود. زیرا از نظر او تنها ظرافت‌های مادرانه می‌توانست قبل از سن تشخیص پسران، زیبایی آن‌را به فرزندانش نشان دهد. از طرفی، فضای اعتکاف مسجد با محیط تابستانه مسجد خودشان غیرقابل مقایسه بود؛ آنها با هم تفاوت‌هایی مثل نوع حضور مخاطبان، مدت‌زمان و برنامه‌های فشرده نیایش داشتند که شاید بعدا پسرها را دلزده می‌کرد. این موضوع برای خانم دکتر کمی مایه نگرانی بود اما با دیدن شوق بچه‌ها و ساعت‌شماری آنان جهت حاضرشدن در مسجد دیگر یک شوخی بود. چون او فضای مسجد را بسیار خوب و مفرح برای دوقلوهایش می‌دید. فضایی که کودکان در زمان روشن‌شدن چراغ‌ها با هم بازی داشتند و در زمان خاموشی، آرام کنار مادران‌شان می‌نشستند. این محیط چنان دلچسب بود که در آخرین شب، مادر را با اصرار دوقلوها برای ماندن یک شب دیگر در مسجد روبه‌رو می‌کرد؛ اصراری که به خانم‌دکتر زارع احساس آرامش‌خاطر و خوشحالی می‌داد؛ زیرا او موفق شده بود فرزندان خود را با محیط مسجد مانوس کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها