آتش گرفته باد، آتش گرفته باد، هر صوت و صدا و خطابه و تفسیری، که با کین‌توزی علیه کلمه زیبای «حسین» آغاز می‌گردد و با دشمنی شدید علیه «ملت حسینی» خاتمه می‌پذیرد. آتش گرفته باد! دهان‌ها و زبان‌ها و قلم‌هایی که جز بی‌پروایی و پریشان‌گویی، درباره «حسین» حرف دیگری، ندارند.
کد خبر: ۱۴۲۱۳۵۸
نویسنده سینا واحد | نویسنده

آتش گرفته باد! رسانه‌های ایران‌ستیزی که، ستیزه‌گری روزانه‌شان، به دشمنی با «اربعین»، تبدیل شده، و از این نمایش قدرتمندانه، هراسناک گشته‌اند ویران‌باد و ویرانه باد، آن رسانه، و انبوه رسانه‌های دشمن «حسین»، که از «امپراتوری باطنی حسین» بر تمامیت خاورمیانه، خوفناک گشته‌اند و جز پرخاشگری و تحریف‌گری، درباره کلمه حسین، هیچ کار دیگری نمی‌توانند بکنند. 
ویران باد؛ همه قلم‌ها و زبان‌هایی که «دلار» می‌گیرند تا «کلمه حسین» را، نازیبا و دل‌آزار، ترسیم کنند و تفسیر نمایند و به دروغ، از آینده بی‌بنیادی سخن‌ می‌گویند: به نام «ایران بدون حسین»؛ ‌که در آن، اندوه و دل‌آزاری و گریه، موج ندارد و توفان غم به‌پا نمی‌کند. 
«امپراتوری ایران» یا «ایران بزرگ» با «کلمه حسین» شخصیت تاریخی پیدا کرده است و این؛ یک حقیقت انکارناپذیر تاریخی است و هرگونه انکار این حقیقت،‌ فقط می‌تواند نشانگر یک خصومت جاهلانه علیه تاریخ ایران‌زمین، تلقی شود. 
«هربرت فراگنر»، ایران‌شناس اتریشی‌تبار، که سال‌ها،‌ درباره تاریخ و فرهنگ ایران،‌ تحقیق کرده در این باره، می‌گوید: تا قبل از تاسیس حاکمیت بزرگ «صفویان» مفهوم دولت، در تاریخ سیاسی ایران، شکل، پیدا، نکرده است. «دولت» و «دولت ملی» به معنی کامل آن، در دوران «صفویان» در تاریخ ایران، به‌وجود آمد و پس از آن، امتداد یافته است.  این رسانه‌ها و مفسران و سخن‌سرایان و بازده مقیم «غرب وحشی و خونخوار»، که چشم دیدن «اقتدار پرشتاب» «کلمه حسین» را ندارند؛ و در برابر خروش جهان‌شمول و جهان‌گیر عاطفه حسینی، در ایران امروز و فردا، به تفسیرهای سیار‌زده خودفریبانه و خود گول‌زنانه؛ پناه می‌برند؛ و در پشت‌پرده تولید انبوه دروغ‌های تاریخی درباره ایران بزرگ و ایران حسینی پنهان می‌شوند؛ آیا... نمی‌دانند بیش از ۷۰۰سال پیش در آن زمانی‌که، «پاریس» و «لندن» و «کپنهاگ» و «فرانکفورت»، در برابر شکوه چشم‌گیرانه «اصفهان»، پایتخت امپراتوری صفویان، زانو می‌زدند و دست تهی خویش را، پنهان می‌ساختند؛ پیاده‌روی «شاهانه»؛ در این سرزمین پاک حسینی، صورت پذیرفته است. 
«پیاده‌روی»‌ای که، نه‌تنها در تاریخ سیاسی ایران‌زمین، یگانه و باشکوه است، بلکه، در تاریخ سیاسی جهان، همانندی برای آن نمی‌توان، نشان داد.  «شاه‌عباس صفوی»؛ همراه با هزاران سپاهی، از شهر اصفهان به‌سوی «مشهد مقدس» پیاده‌روی می‌کند؛ تنها به سبب «نذری» که برای حضرت «رضا»، داشته است.  این «پیاده‌روی» تاریخی، گرچه برای انجام یک «نذر» و وفا کردن به یک «قول» بوده است؛ اما باطن آن روایتگر، یک حقیقت والا و یک «مفهوم عمیق عاطفی» دینی است، که تنها و تنها به یک شخصیت، وصل می‌شود و به یک کلمه، پیوند می‌خورد... «کلمه عظیم حسین».
اگر، و اگر، عظمت پر ریشه و پر وسعت و پرنفوذ این کلمه بزرگ بشری نبود؛ امپراتوری صفویان متولد نمی‌‌‌گشت و «قدرت» و «سیاست» و «دولت» به‌گونه‌ای دیگر در تاریخ «ایران‌زمین»، به حرکت درمی‌آمد؛ و حقیقتی به نام «وحدت ملی»، چونان دشت پهناوری از گل آفتاب‌گردان، در تماشاگه تاریخ خاورمیانه، به نمایش در نمی‌آمد. 
کلمه حسین، تمامیت تاریخی، سرزمینی به نام ایران است تاریخی قدرتمند و قدرت‌آفرین، که همچنان به پیش می‌رود و هیچ قدرت کوچک و بزرگ‌ ستیزه‌جو و کینه‌ورز، در برابر این حرکت تاریخی، نمی‌تواند، ایستادگی کند. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها