نیم قرن جن‌گیری در سینمای هالیوود
پنجاهمین سالگرد فیلم «جن‌گیر» ؛ پشت پرده ۱۱ سپتامبر و تقابل غرب با اسلام

نیم قرن جن‌گیری در سینمای هالیوود

مسیری که بدون حجاب طی شد (قسمت ۲۲)

بحران امروز غرب؛ شخصیت سال۲۰۱۷ مجله تایم!

روند افشای روزافزون تعرضات جنسی در کشورهای مختلف غربی اعم از اروپایی و آمریکایی و در محافل و مراکز مختلف علمی و دانشگاهی و آکادمیک و فرهنگی و هنری و ورزشی و سیاسی و پارلمانی و‌... و حتی بالاترین مراجع امنیت جهانی و به اصطلاح صلح و جامعه ملل باعث شد تا این قضیه به یک بحران تبدیل شود.
کد خبر: ۱۴۰۹۰۴۸
نویسنده سعید مستغاثی - مستندساز و کارشناس سینما

آنچه که شاید چند سال قبل از آن اگرچه وجود داشت اما به‌دلیل پنهان داشتن و مخفی کردن، خود را نشان نداده و غرب همچون ویترینی پر‌زرق و برق خود را در مقابل چشم همگان نشان می‌داد.

آنچه بر جلد مجلات و نشریات نقش می‌بست یا بر صفحه تلویزیون‌ها دیده می‌شد یا از صفحات اینترنتی وب‌سایت‌ها و خبرگزاری‌ها بیرون می‌زد، چهره‌های زیبا یا تماشایی یا افراد قدرتمند یا بخشی از هیمنه غرب بودند که به رخ شرقیان و دیگر ملل و سرزمین‌ها کشیده می‌شدند. اما با بالا گرفتن بحران اخلاقی در چنین سطح حیرت‌آوری، دیگر نشریات و مجلات و وب‌سایت‌ها و خبرگزاری‌ها هم شرم می‌کردند این حجم گسترده و وسیع از دنائت و بی‌اخلاقی را نادیده بگیرند و به گل و بلبل بپردازند.

حال این بحران خود را روی جلد شماره سال مجله «تایم» نیز نشان داد؛ مجله‌ای که هر سال بنا به موقعیت‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی و مانند آن فردی را از میان شخصیت‌های برجسته سال انتخاب و تصویر او را روی جلد خود قرار می‌داد.

مجله آمریکایی تایم به روال معمول، شخصیت سال ۲۰۱۷ خود را با چاپ عکسی روی جلد معرفی کرد و البته شخصیت سال ۲۰۱۷ این مجله نه ترامپ بود و نه نتانیاهو و نه اوباما و ترزا می ‌و آنگلا مرکل یا مکرون و موگرینی؛ بلکه بحران فاجعه‌بار امروز جامعه غرب یعنی تعرضات و جنایات فزاینده جنسی بود که با تصویر پنج قربانی این بحران نشان داده شده بود: «اشلی جاد» (هنرپیشه‌ای که برای اولین‌بار هاروی واینشتاین، تهیه‌کننده معروف هالیوود را رسوا ساخت)، «تیلور سویفت» (خواننده معروف)، «ایزابل پاسکال» (کارگر مزرعه)، «سوزان فولر» (کارمندی که شکایت علیه مدیرش باعث بیکاری‌اش شد) و زنی ۴۰ ساله به نام «آدام لوا» به علاوه تصویر دست زنی دیگر که چهره‌اش مشخص نیست و وی را نماینده میلیون‌های زنی دانستند که مورد تعرض جنسی قرار گرفته اما نخواسته مانند «سوزان فولر» از کار بیکار شده یا دیگر حقوق‌شان پایمال شود.

بحران فزاینده جامعه غرب که به‌تدریج به سمت یک فاجعه بشری پیش رفت در حالی امروزه به این‌گونه رسانه‌ها و مؤسسات اجتماعی اروپا و آمریکا را فراگرفته که سال‌هاست متفکران و روشنفکران این جوامع نسبت به آن هشدار داده و براساس اندیشه‌های نشأت گرفته از ادیان توحیدی و ابراهیمی به‌خصوص اسلام، آن را ناشی از سبک زندگی بی‌بند‌و‌بارانه و لاابالی‌گری رایج در غرب دانسته و خواستار اصلاح این روابط و زندگی شده‌اند اما متاسفانه همچنان رسانه‌های دیداری و شنیداری غرب بر طبل همان سبک زندگی منحط کوبیده‌اند.

همین رسانه‌ها تا چندی پیش با فرافکنی، بحران تعرضات جنسی در غرب را به مسأله «تبعیض جنسیتی» ارتباط می‌دادند و این تفکر را القا می‌کردند که با ورود هر‌چه بیشتر زنان به فعالیت‌هایی همپای مردان، بحران فوق رفع خواهد شد. اما آنگاه که آمار خود مؤسسات غربی نشان داد بحران جنایات جنسی در کشورهای مدعی رفع تبعیض جنسیتی مانند سوئد و دانمارک، فاجعه‌بارتر است، فرضیه القایی فوق با شکست فضاحت‌باری روبه‌رو شد و به‌دنبال این موضوع بود که برخی مؤسسات و نهادهای معتبر تحقیقاتی و پژوهشی مانند «مؤسسه دانشگاهی آلبرتا» و همچنین مؤسسه‌ای به نام Opinion Matters علت اساسی بحران جنسی در غرب را سبک زندگی غربی معرفی کرده و مسائلی مانند پوشش نامناسب، روابط بی‌بند‌و‌بار، مصرف مشروبات الکلی و مراکز به‌اصطلاح تفریحی مانند کاباره‌ها، کافه‌ها و‌... را عناصر اصلی این بحران معرفی کردند.

آخرین آمارهای ارائه شده مانند آنچه دویچه‌وله (رادیو صدای آلمان) از مورد تعرض قرار گرفتن نزدیک به نیمی از زنان آلمانی انتشار داد یا گزارش بنیاد حقوق بنیادین (FRA) از این‌که ۵۰ درصد زنان اروپا در معرض آزار جنسی قرار داشته‌اند یا گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای که اخیرا از اعترافات هنرپیشگان هالیوودی مبنی بر تعرضات جنسی در این کارخانه به اصطلاح رویا‌سازی منتشر شد، همه و همه می‌تواند علت انتخاب این بحران به‌عنوان شخصیت سال مجله تایم باشد. کار به‌جایی رسیده که براساس خبر یک‌شبکه رادیویی نروژ، حتی داماد سابق پادشاه نروژ نیز نتوانسته از دست هالیوودی‌ها سالم در برود و طی مصاحبه‌ای مدعی شده که از سوی کوین اسپیسی(هنرپیشه معروف) مورد تعرض قرار گرفته است!

واقعا علت چیست؟

به‌راستی علت این همه سقوط و زیرپا گذاردن حقوق بشر آن هم در جوامعی که ادعای حقوق‌بشرشان، گوش فلک را کر کرده، چیست؟ چرا در جوامعی که ادعا می‌شد به‌دلیل آزاد بودن و روابط باز و اختلال زن و مرد، دیگر چشم‌ها و دل‌ها سیر است و کسی به‌دنبال اذیت و آزار و تعرض جنسی برنمی‌آید، این‌چنین فجایعی رخ داده و جوامع و کشورهای به‌اصطلاح بسته اسلامی (به قول غربی‌ها) به لحاظ آمار خود آنها، حتی در میان ۲۰ کشور اول غهرست هم قرار ندارند؟

اضمحلال اخلاقی و فرورفتن دهشتناک جامعه اروپایی و آمریکایی در غرقابی نفرت‌انگیز علی‌رغم ادعاهای شداد و غلاظ درباره حقوق زن و کرامت بشریت و تعالی انسانیت، با همه آن ادعاها چه نسبتی دارد؟

علت چیست؟ آیا آنچنان که برخی رسانه‌ها و مراکز غربی اعلام کرده و می‌کنند، علت، رویکردهایی مانند «تبعیض جنسیتی» است؟ اگر این پاسخ، علت همه فجایع عظیم اخلاقی در غرب باشد، پس چرا در کشورهایی مانند سوئد، دانمارک و فنلاند که بیشتر زنان آنها در پست‌های بالای اجتماعی و سیاسی فعالیت می‌کنند و تقریبا در آن جوامع سعی شده تبعیض جنسیتی را به صفر برسانند،(البته بر طبق آمارهای نهادها و مراکز اجتماعی و آماری خودشان) این‌گونه فاجعه‌های جنسی از دیگر کشورها و جوامع بیشتر است؟ چرا آمار گزارش «نوردیک» از دانشگاه استکهلم سوئد، این کشور را در میان دیگر ممالک اروپایی برای زنان، «خطرناک» توصیف کرده و فضای کشور «دانمارک» را در این مورد، بحرانی اعلام کرده است؟ پاسخ این سؤال‌ها می‌تواند پرسشگر را به‌جایی برساند که دریابد موضوع و دلیل اصلی فاجعه و بحران تعرضات جنسی در غرب، تبعیض جنسیتی نیست.

اما تحقیقاتی که از سوی بعضی مراکز پژوهشی و تحقیقات علمی غرب صورت گرفته، حاکی از آن است که عوامل ظاهری بیشتر آزارها و تعرضات جنسی عبارتند از: پوشش نیمه‌برهنه زنان، مشروبات الکلی، پارتی‌های مختلط و تنهایی زنان و مردان و همچنین فیلم‌های بی‌پروای پورن یا آثار تصویری که از صحنه‌های ضد‌اخلاقی و محتوای روابط نامشروع برخوردار است.

براساس تحقیقات و پژوهش‌های به‌عمل آمده، عوامل یاد شده، بیشترین آمار تاثیر را در ایجاد فجایع جنسی دارا بوده است.

این مراکز و نهادهای پژوهشی و همچنین برخی اندیشمندان غربی، عمدتا به نوعی سبک زندگی و رفتاری اشاره داشته و می‌پردازند که باعث ایجاد چنین رفتارها و چنان روابطی شد. رفتارها و روابطی که به اعتراف همان اندیشمندان مانند«اسوالد اشپینگلر» و «هایکسلی»‌، علاوه بر چنین بحران‌هایی، نوعی خستگی و کوفتگی را بر بشر غربی امروز حاکم ساخته است.

اینجاست که مؤسسات تحقیقاتی و آکادمیک و پژوهشی بایستی تحلیل و تبیین کرده و گزارش ارائه دهند که کدام شیوه و سبک زندگی، کدام روش و طریق زیست اعم از شهر‌نشینی، علم‌آموزی، هنر‌ورزی، سیاست‌بازی و اقتصادی باعث شد جهان غرب به چنین فرجام تراژیک و فاجعه‌باری برسد؟ و طرفه آن‌که تقریبا حدود ۲۰۰ سال است همین نوع سبک زندگی در پوشش و رفتار و معماری و خورد و خوراک و‌... به کشورهای شرقی و از‌جمله ایران ما به انحای مختلف القا شده و می‌شود.

آیا این روش‌ها، شیوه‌ها و سبک زندگی همان نیست که از طریق رسانه‌ها و دانشگاه‌ها و هنر و سیاست و اقتصادشان مدام تبلیغ کرده و به ذهن و روح ملت‌های جهان سوم تزریق می‌کنند؟ آیا نباید در مقابل هجمه چنین فرهنگ و سبک زندگی مخرب و ویران‌کننده ای، چاره‌ای اندیشید؟ کدام سبک زندگی و رفتار و آیین می‌تواند راه‌نجات باشد تا بنا بر مصادیق تاریخی موجود، انسان را به‌سوی تعالی و رستگاری و زیست بهتر در دنیا و آخرت رهنمون کند؟ آیا نبایستی جزئیات این نوع سبک زندگی را که امروزه حتی در برخی جوامع غربی به صحت و سلامت و برتری آن پی برده و به‌دنبال اجرای بخش‌هایی از آن هستند، برای نسل امروز تشریح و روشن کرد؟ این مهم برعهده کدام نهاد علمی، آموزشی و دینی است؟ کدام نهادها بایستی در این میدان با تمام توان وارد شده و در مقابل تهاجم آن فرهنگ و سبک زندگی منحط بایستند؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها