اقتصاد هنر در اسارت برنامه‌های هدفمند و مهندسی‌ شده

توسعه اقتصاد هنر با مدیران منفعل، میسر نیست

بدون تعارف اگر اقتصاد هنرهای تجسمی در پایان دولت قبل سکته کرد و ضربان قلبش به‌شماره افتاد، در سایه سلسله‌گفتمان‌های امید‌بخش دولت سیزدهم در پاییز ۱۴۰۰ جان کم‌رنگی گرفت اما انفعال و تعلل مرکز تجسمی و معاونت هنری و صد‌البته ناآرامی‌های ماه‌های اخیر سبب شد تا این بیمار نزار همچنان در بستر احتضار بماند.
بدون تعارف اگر اقتصاد هنرهای تجسمی در پایان دولت قبل سکته کرد و ضربان قلبش به‌شماره افتاد، در سایه سلسله‌گفتمان‌های امید‌بخش دولت سیزدهم در پاییز ۱۴۰۰ جان کم‌رنگی گرفت اما انفعال و تعلل مرکز تجسمی و معاونت هنری و صد‌البته ناآرامی‌های ماه‌های اخیر سبب شد تا این بیمار نزار همچنان در بستر احتضار بماند.
کد خبر: ۱۳۹۳۶۶۹
نویسنده محمود نورایی - دبیر گروه فرهنگ و هنر

وزیر ارشاد در بدو ورودش به‌خصوص در وادی هنرهای تجسمی، نسخه‌های مستقیم برای رونق اقتصاد هنر داشت؛ از ماموریت مستقیم به صندوق اعتباری هنر در امر کارگشایی و کمک به هنرمندان تا تاکید ضروری بر اعتماد به بخش خصوصی و حضور پررنگ کارآفرینان فرهنگ و هنر گرفته تا بهره‌گیری از توان رایزنان فرهنگی ایران در سراسر دنیا. بدون اغراق تنها بخش موفق در اجرای این وعده‌ها، صندوق اعتباری هنر بود که تا حدودی توانست مشکلات به‌وجود آمده در دوران کرونا را حل کند. اما واقعا دیگر فهرست شدگان در امر رونق‌بخشی به فضای هنر و راهبرد تعیین‌کننده اقتصاد هنر در محاق و ناکام ماندند؛ مرکز هنرهای تجسمی که نه تنها با کارآفرینان هنر حتی یک جلسه هم‌اندیشی برگزار نکرد، بلکه به‌جای واکاوی تحدیدهای فضای کسب و کار هنر به سمت انسداد در این حوزه میل پیدا کرد.

سدی در برابر رونق اقتصادی هنر

رونق اقتصاد هنر و در سطح پایین‌تر تکاپوی بازار هنر، چابکی و دانش منطقه‌ای می‌طلبد که مرکز هنرهای تجسمی و دیگر مدیران این رده در یک سال اخیر کاملا به آن بی‌اعتنا بوده‌اند و اگر قرار به ارائه آمار براساس گفتمان وزارتی باشد قطعا مظلومیت مغفول ماندن این معناهای زیر‌ساختی عیان‌تر می‌شود.

اقتصاد هنر و بازار هنر که برای دولت سیزدهم رویکرد اصلی بود پیشکش، مدیران نابلد میانی تجسمی در این مدت زمینه‌ساز فرار سرمایه‌ها هم شده‌اند، دلایل این ادعا در محیط پیرامونی بسیار است: نمونه بارزش سختگیری باورنکردنی در خروج آثار هنری زیر چهل، پنجاه ساله از ایران! توریست‌هایی که بهار و تابستان از گالری‌های تهران اثر هنری خریدند، به جهت سختگیری‌های نامتعارف و نابجای مرکز تجسمی، اجازه خروج اثر هنری صادر نشد و نتوانستند آثار را با خود ببرند و خرید را لغو کردند.

گسترش بروکراسی اداری

به همین ترتیب ریتم کند و تنش‌زای صدور مجوز برپایی نمایشگاه‌ها که بسیاری از گالری‌ها را تا شب افتتاحیه جان به لب کرد، ازدیاد عجیب آثار هنری فیک و جعلی از اساتید زنده هنر در بازار و بی‌عملی محض دفتر تجسمی، تاکید مصرانه به حمایت از نوع خاصی از هنر و عدم اشاعه هنر ایرانی اسلامی، عدم‌برپایی نشست‌های هدفمند برای رفع موانع احیای بازار هنر و برعکس تشکیل انواع شوراها که فقط نشانه گسترش بروکراسی اداری‌ است، آن هم در عصری که به توصیه رهبر معظم انقلاب و تاکید دولت سیزدهم در عرصه فرهنگ و هنر از دولت آبی گرم نمی‌شود و کار را باید به بخش خصوصی سپرد. جالب است شایعه‌ای که با سرعت نور در میان اهالی تجسمی پخش شده و مجوزهای پنج‌ساله گالری‌ها به یک‌ساله تقلیل یافته است با روح سرمایه‌گذاری در این بخش و هر کسب و کار دیگری در تضاد کامل است و بی‌توجهی دفتر تجسمی به این خبر موجبات فرار سرمایه هنگفتی از این هنر شده است. این پازل این‌گونه تکمیل می‌شود که از اداره کل تجسمی ارشاد خبر می‌رسد مدیرکل بعد چند ماه حتی دیداری با انجمن هنرمندان نقاش و‌... نداشته است! نشانه اخیرتر همین که چهارماه است گالری‌ها تعطیل‌اند و مرکز هنرهای تجسمی در این مدت کمترین تلاشی برای بازگشایی آنها نکرده است و حتی سه، چهار گالری که خودجوش نمایشگاه برپا کردند هیچ حمایت معنوی و مادی ندیدند. عجیب آن‌که در خبرها آمده بود مدیرکل مرکز در همین مدت از دیدار با رئیس انجمن گالری‌داران هم سر باز زده است !

همه مشغول کارند الا...

این درحالی است که سینما‌ها باز و تئاتر روی صحنه است و اگر این روزها کنسرت‌های موسیقی هم کاملا تعطیل‌اند، دست‌کم دفتر موسیقی در ماه گذشته مجوز ۱۶۱ تک آهنگ، ۲۷آلبوم موسیقی، شش نماآهنگ، ۱۹۷قطعه شعر و هفت کتاب صوتی را صادر کرده و برای گشایش فضای موسیقی تلاش‌های بسیار می‌کند و بازتاب رسانه‌ای هم دارد اما دفتر تجسمی منفعل، بی‌خبر و بی‌صداست. این گلایه‌ها در حالی هر روز تندتر در جامعه تجسمی زمزمه می‌شود که همراه با این جمله معترضه همراه است: رئیس‌جمهور با هنرمندان تجسمی نشست برگزار کرد اما معاون هنری و مدیرکل هنرهای تجسمی از این کار دریغ کردند. این جمله معترضه انضمام‌هایی هم دارد مثلا این‌که وزیر ارشاد فقط ۲۷ روز پس از تصدی با اهالی هنرهای تجسمی در فضای باز تالار وحدت دیدار کرد و جالب‌تر این‌که هفته بعدترش هم در دفتر کارش با جمع دیگری از هنرمندان تجسمی نشست هم‌اندیشی برگزار کرد اما اداره کل تجسمی از دیدار با این همه هنرمند و گالری‌دار فراری است، چرا‌؟ به حتم بخشی از برنامه‌هایی که در این دیدارها مطرح شد، برای اقتصاد هنر تجسمی جنبه عملیاتی به خود نگرفته و به‌دلیل انتخاب نامناسب مدیران مربوط است که واقعا سابقه اجرایی‌شان نشان می‌دهد هیچ‌گونه شناختی از این حوزه جدی که جنبه‌های بین‌المللی حساسی دارد، ندارند. اما به نظر می‌رسد دست‌کم محمد‌مهدی اسماعیلی در یکی از برنامه‌های مهم خود یک کم‌کاری فاحش دارد که همین انتخاب در تعیین مدیران تجسمی است که تا اینجای کار دولت مثمرثمر نبوده و صدای رضایتی از جامعه تجسمی شنیده نمی‌شود و ناآرامی‌های اخیر بررسی این ناکامی را به بعدتر موکول می‌کند.

مدیران کار نابلد

قطعا نگاه راهبردی دولت در مقوله اقتصاد هنر نیازمند مدیرانی کاربلد و آشنا به این حوزه را می‌طلبد و عدم‌تلاش مدیر اجرایی‌اش در اداره کل تجسمی و حتی سیاستگذاری‌های برعکس آنها، مسیر را ناهموار و سخت کرده است، زیرا شرط نخست چنین توفیقی همدلی و همکاری همه اجزای جامعه تجسمی ا‌ست که از ابتدای سال تاکنون بی‌مهری و بی‌اعتنایی دیده است. در ماه‌های اخیر که همه تلاش‌های وزارت ارشاد در جهت تنش‌زدایی از فضای هنری و تلطیف فضای گفتمانی هنرمندان است، عجیب است که به شهادت رسانه‌ها، در این مسیر مثلا از سوی اداره کل تجسمی کمترین تحرک و خلاقیتی بروز داده شده است. باید دید با فروکش کردن فضای پرتنش، نقشه راه دولت برای هنرهای تجسمی و مقوله کلان‌تر و ملی اقتصاد هنر چیست؟ آیا این مفاهیم علمی که نیازمند تلاش هدفمند مهندسی‌شده خلاقانه است با این مدیران منفعل به سرمنزل مقصود می‌رسد؟

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها