گفتگو با مهندس رجبعلی‌ کارگر درباره یوز ایرانی

دشت‌ های ایران زیر پای یوز آسیایی

یوز نماد حیات‌ وحش ایران است، گونه‌ای منحصر به‌فرد که حالا هر کسی با شنیدن نامش به یاد ایران می‌افتد. این موضوع تا یک دهه پیش چنین نبود اما با اتفاقاتی که در طول یک دهه گذشته افتاد، این گونه جانوری شهرتی برای خود دست‌و‌پا کرد.
کد خبر: ۱۳۵۴۳۴۰

از ثبت تصویر آن روی پیراهن‌های تیم ملی ایران در جام‌ جهانی فوتبال گرفته تا استفاده تمثیلی از آن در رسانه‌ها و روزنامه‌های مختلف و البته نقش بستن تصویر آن روی بدنه هواپیمایی کشور.

اما معاون سازمان حفاظت محیط‌ زیست ایران نیز مدتی پیش گفت از این گونه نادر تنها ۱۲ قلاده در طبیعت ایران باقی‌مانده است! ۱۲ قلاده‌ای که به‌ گفته حسین اکبری «فقط ۳ قلاده ماده» در آن دیده می‌شود.

معنای این گفته در نگاه کارشناسان حیات‌ وحش پایان زیست این گونه جانوری در ایران است، به این معنا که اگر تنها ۱۲ یوز وجود داشته باشد در آینده نزدیک طبیعت ایران خالی از این گونه جانوری خواهد شد اما این موضوع چندان درست نیست، هم آمار ارائه شده توسط معاون محیط‌زیست دقیق نیست و هم اگر تعداد بیشتری از این گونه جانوری در حیات‌ وحش وجود داشته باشد به برنامه‌ریزی‌های بسیاری برای حفظ آن نیاز است.

سؤالاتی هم پیرامون اظهارنظر معاون محیط‌زیست وجود دارد؛ اینکه تمام فعالیت‌های صورت گرفته در طول یک دهه گذشته چرا نه‌تنها تاثیری در افزایش جمعیت یوز نداشته که روند نزولی آن شدت بیشتری گرفته است. این سؤال وقتی مهم‌تر می‌شود که بدانیم در طول یک دهه گذشته تبلیغات بسیاری در ارتباط با یوز ایرانی صورت گرفته، کمپین‌های مختلفی شکل گرفته و حساسیت‌زایی قابل توجهی درباره این گونه جانوری انجام شده اما این اقدامات دستاورد قابل‌توجهی در مورد نجات این گونه جانوری از انقراض به همراه نداشته است؛ آن‌قدر که حالا سازمان محیط‌زیست به گواه سرشماری صورت گرفته اعتراف می‌کند ۱۲ ‌یوز در ایران باقی مانده ‌است.

در فاصله چند روزه از اظهارنظر معاون سازمان محیط‌زیست مبنی بر وجود تنها ۱۲ یوز در ایران فقط پای یکی از پست‌های یک صفحه اینستاگرامی مربوط به حیات‌ وحش ایران ۲۵ هزار کامنت ثبت شده‌است؛ ۲۵ هزار اظهارتاسف از وضعیت کنونی اما چقدر آمار سازمان محیط‌زیست در این مورد درست است؟ در ارتباط با تعداد یوزهای باقی‌مانده اعداد متفاوتی وجود دارد که طی چند سال گذشته از مراجع مختلف منتشر شده‌است. یکی از آنها مربوط به آمار انجمن یوزپلنگ ایران است که به گواه پایش یک مؤسسه بین‌المللی در سال ۲۰۱۷ اعلام کرد کمتر از ۴۰ قلاده یوز در ایران وجود دارد.

پیش از این آمار هم گمانه‌هایی درباره تعداد یوزها وجود داشت. به‌عنوان مثال کارشناسان معتبری همچون هوشنگ ضیایی در ابتدای دهه ۹۰ اعلام کرده بودند بیش از ۱۰۰‌قلاده یوز در ایران وجود دارد اما مؤلفه این گمانه‌ها قابل توجه بود، به این معنا که به‌عنوان مثال اظهار می‌کردند وسعت نایبندان با این میزان طعمه باید این تعداد قلاده یوزپلنگ در خود داشته باشد.

انجمن یوز اما از سال ۹۰ برای دستیابی به آمار دقیق‌تر که بتوان بر‌اساس آن برنامه‌‌ریزی کرد دوربین‌های تله‌ای را وارد و پس از آن آغاز به ثبت کرد.

نتیجه این اقدام اعلام جمعیت کمتر از ۷۰‌یوز بود که در سال ۹۴ از سوی این انجمن اعلام شد. به این معنا که داده‌های به دست آمده توسط این دوربین‌ها نشان می‌داد که جمعیت یوزها نمی‌تواند بیشتر از ۱۰۰ و البته کمتر از ۷۰ فرد باشد.

داده‌های به‌دست آمده در سال بعد هم که استخراج شد و با احتساب آن اعلام شد حداکثر جمعیت یوزها در ایران کمتر از ۴۰ قلاده است.

پس از آن به‌دلیل مشکلاتی که پیش آمد در انجام پایش‌ها وقفه‌ای افتاد و تا کسب مجدد مجوزها زمان قابل‌توجهی گذشت تا امروز که سازمان محیط‌زیست اعلام کرده است تنها ۱۲ قلاده یوز در ایران باقی مانده‌است. اما این موضوع سمت دیگری هم دارد، در آن سمت منتقدانی نشسته‌اند که معتقدند آمارهای انجمن یوز هم تناقض‌های بسیاری به همراه دارد.

محمد یکتانیک، کارشناس حیات‌وحش یکی از آنهاست که مدعی است: «آمارهای انجمن یوز بنا به شرایط روز اعلام می‌شود نه پایش‌های علمی» ،گواه این ادعا از سوی یکتانیک آماری است که سال گذشته انجمن یوز در آن مدعی شده بود تنها در سمنان ۲۰ یوز وجود دارد!

برای حفظ یوز چه باید کرد؟

در ذیل آمار سازمان حفاظت محیط‌زیست مواردی هم در ارتباط با راهکارهای حفظ یوز به شکلی کلی عنوان شده است؛ از «نصب علائم در جاده‌ها» گرفته تا «اقداماتی برای افزایش تولید مثل» اما در ادامه گفته‌های اکبری هم به این نکته اعتراف شده که این اقدامات «برای نجات این گونه کافی نبوده‌است.» با این اوصاف برای حفظ این گونه چه باید کرد؟

محمد یکتانیک معتقد است وقتی تغییر جمعیتی یوزها طی ۲۰‌سال اخیر کاهشی بوده، نشان می‌دهد اقدامات صورت گرفته بی‌تاثیر بوده است.

او به جام‌جم می‌گوید: «به قول معروف ما هنوز پس از دو دهه اندر خم یک کوچه‌ایم و در نقطه صفر قرار داریم چرا که همان پیش‌شرط‌های تصمیم به راهکارهای مؤثر را هم به‌درستی انجام ندادیم. به این معنا که هنوز پایش درستی از تعداد و پراکندگی یوزها نداریم که بخواهیم تصمیم مؤثری بگیریم.» اشاره گزنده او به تناقض بسیار آمار تعداد یوزهای ایران است. اما فارغ از این موضوع که البته به آن اشاره شد چه باید کنیم؟ این کارشناس حیات‌وحش به جام‌جم می‌گوید: «حوزه پایش و آمار تعداد یوزها حوزه نان و آبداری است! به همین دلیل است که گاه‌به گاه خبری از تعداد یوزها منتشر می‌شود اما راهکارهای حفاظت از یوز حوزه پر دردسری است که به‌رغم تخصیص بودجه‌ کسی به آن توجهی نکرده‌است.»

یکتانیک معتقد است با وجود حساسیت‌زایی هنوز «اولویت حفاظت از یوز را درک نکردیم.» او به جام‌جم می‌گوید: «برای حفظ یک گونه باید زیستگاه آن گونه را حفظ کنیم. ساده بگویم حفظ زیستگاه ریخت و پاشی ندارد! اما در پایش وجود دارد! برای حفظ یک زیستگاه باید طعمه را حفظ کنید، منابع آبی را حفظ کنید، دام‌ها را بیرون کنید و آغل‌ها را در مناطق حساس بخرید تا این آغل‌ها خالی شوند و منطقه به شرایط طبیعی خودش نزدیک شود.

چرا آمار سازمان دقیق نیست؟

می‌دانیم تعداد یوزهای ایران طی سال‌های گذشته کاهش داشته و مهم‌تر این‌که جهت تغییر جمعیتی آنها هم کاهشی بوده‌است. اما آمار ارائه شده توسط معاون سازمان محیط‌زیست شروط و پیوست‌هایی داشته که به شکل عجیبی اعلام نشده‌است. همین شروط است که باعث شده در فضای مجازی گزاره وجود تنها ۱۲ فرد یوز قطعی تلقی شود در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست. آمار ارائه شده توسط سازمان محیط‌زیست بر‌مبنای داده‌های خام انجمن یوز آسیایی است.

این انجمن آمارهای خام را منوط به اعلام شروط آن به سازمان محیط‌زیست داده اما این داده‌ها بدون اعلام این شروط رسانه‌ای شده‌است.

مدیرعامل انجمن یوز آسیایی معتقد است بر‌اساس فرمول وقتی مطالعه‌ای درباره جمعیت انجام می‌دهیم به این روش است که اگر ۵۰درصد از جغرافیای مدنظر پایش شد و داده‌هایی را پیش روی ما قرار داد به نوعی می‌توان برآوردی از کل آن منطقه را گمانه‌زنی کرد. این داده‌ها به نوعی خام است و باید در فرمول قرار گرفته شود. اما این شروط چه بوده‌است؟

پورمیرزایی به جام‌جم می‌گوید: «این ۱۲قلاده، یوزهایی هستند که بالغند و همچنین دارای شناسنامه طرفین بدن هستند یعنی مطمئن هستیم که هیچ‌کدام از آنها دوبار سرشماری نشده‌اند و همه آنها مستقل از مادر هستند که در دو سال اخیر تصویر مستندی از زنده بودنشان وجود دارد.» این شروط وقتی مهم‌تر می‌شود که بدانیم یوزی که دو سال پیش دیده‌شده و حالا تصویری از آن در دسترس نیست در این آمار لحاظ نشده‌است. پورمیرزایی ادامه می‌دهد: «مستندات مورد اشاره معاون سازمان حفاظت محیط‌زیست درباره زنده بودن ۱۲ قلاده موجود است و این به معنای این نیست که الزاما ما فقط ۱۲ قلاده یوز در طبیعت داریم. »

تحقق رویای مطالبه‌گری برای حفاظت

۱۲ قلاده باشد یا ۴۰ قلاده، آمار سازمان درست باشد یا اشتباه، خوشحال باشیم از داده‌های نادقیق محیط‌زیست یا ناراحت باشیم از روند نزولی تغییر جمعیتی یوزها فرقی نمی‌کند، یک سوال در رابطه با همه این احوالات ثابت است؛ این‌که با توجه به حساسیت‌زایی موفق فعالان محیط‌زیست در رابطه با یوز ایرانی طی سال‌ها هنوز هیچ دستاوردی حاصل نشده است؟ بسیاری معتقدند به‌جای تمرکز بسیار بر مطرح شدن یوز در جامعه، کاش در راستای حفاظت از این گونه ‌فعالیتی صورت می‌گرفت. هرچند در مقابل فعالان این حوزه معتقدند حاصل تلاش ۱۰ ساله آنها در این راستا اگر رسیدن به نقطه کنونی یعنی پذیرش سازمان حفاظت محیط‌زیست بر بحرانی بودن شرایط باشد هم نقطه مطلوبی است! چرا که در همه این سال‌ها نهادهای دولتی این موضوع را انکار می‌کرده‌اند. حالا اما حداقل دولت شرایط موجود را انکار نمی‌کند. ولی سوال ثانویه در این راستا این است که پذیرش وضعیت بحرانی یوزها از سوی دولت چه فایده‌ای دارد؟ مرتضی پورمیرزایی، مدیرعامل انجمن یوز آسیایی معتقد است، این پذیرش مهم است، چون با این اتفاق راه حفاظت نسبت به گذشته تسهیل می‌شود. او می‌گوید: «اگر می‌گوییم این پذیرش را به فال نیک می‌گیریم مبتنی بر این است که وقتی دولت ورود کند و واقعیت را بپذیرد، می‌تواند سنگ‌های بزرگ‌تری را از سر راه بردارد.» مراد از سنگ‌های بزرگ در گفته‌های او مواردی همچون «تسهیل در واردات تجهیزات» و «‌صدور مجوز قلاده‌گذاری» است.

او می‌گوید « اینها شاید در نگاه کلی موانع بزرگی نباشد اما باعث تسهیل مسؤولیت اجتماعی شرکت‌ها برای سرمایه‌گذاری می‌شود،‌ به این معنا که این تسهیل‌گری دولت‌ها پیشران اتفاقات مناسب‌تر بزرگی در ‌آینده می‌شود.» سؤال اول اما همچنان پابرجاست، این‌که لزوم این همه توجه به مسأله یوز چرا نتیجه‌بخش نبوده است؟ مدیرعامل انجمن یوز آسیایی به جام‌جم می‌گوید: «بسیاری از گونه‌ها در چند سال اخیر به‌واسطه وجود و به‌کارگیری دانش نجات پیدا نکردند بلکه اقبال و توجه عمومی بوده است که باعث تسهیل حفاظت و در نهایت نجات آنها شده است. به‌عنوان مثال اگر این میزان کار اطلاع‌رسانی در مورد پانداها صورت نمی‌گرفت این میزان بودجه را برای نجات این گونه دریافت نمی‌کرد. نکته دیگر این‌که چنین اطلاع‌رسانی‌هایی منجر به دسترسی تعداد بیشتری از مردم به اخبار حفاظتی حیات‌وحش می‌شود. افزایش این افراد باعث مطالبه‌گری آنها برای این موضوع می‌شود و حداقل وقفه‌ای در فعالیت‌های ما در راه حفاظت ایجاد نمی‌کند.»

میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها