گفت‌ و گو با سعید شیخی، کارگردان نمایش «پروانه الجزایری» که در بخش رقابتی چهلمین جشنواره تئاتر فجر شرکت دارد

زندگی دکمه بازگشت ندارد

پروانه‌ای که مرگش عیان نمی‌شود مگر وقتی که کسی به آن دست بزند؛ این پروانه‌ای است که در نمایشنامه پیام لاریان با نام «پروانه الجزایری» توصیف می‌شود.
کد خبر: ۱۳۵۴۲۶۶
نمایشنامه پروانه الجزایری داستان هفت جوان را روایت می‌کند که به ویلایی در جیرود رفته‌اند و آنجا یکی از جوان‌ها جان خود را از دست می‌دهد. این نمایشنامه تاکنون دو بار جایزه جشنواره تئاتر فجر را به دست‌آورده و چهار مرتبه توسط چهار کارگردان مختلف به صحنه رفته و به اجرای عمومی درآمده است. سعید شیخی پنجمین کارگردانی است که پروانه الجزایری را به صحنه برده و اجرایی تمیز و پیراسته از آن ارائه داده است. این نمایش که در روز سوم جشنواره در تالار مولوی اجرا شد، یکی از دو نمایش برگزیده جشنواره استانی قزوین است. در چهلمین جشنواره تئاتر فجر، ۱۲ اثر از برگزیده‌های استانی حضور دارند؛ از شهرهایی مانند اهواز، مشهد، اندیمشک و ... و جالب است که از قزوین دو نمایش به بخش رقابتی راه پیدا کرده است؛ یکی «زندگی سگ مرده» به کارگردانی مرتضی نجفی و دیگری «پروانه الجزایری» به گارگردانی سعید شیخی که در ادامه می‌توانید توضیحات او را درباره نمایشنامه پروانه الجزایری و ایده‌هایی که برای اجرای این نمایشنامه داشته را بخوانید:

نمایشنامه پروانه الجزایری قبلا بارها توسط کارگردان‌های مختلف اجرا شده است. چطور شد که تصمیم گرفتید شما هم این متن را به صحته ببرید؟
به نظرم قابلیت‌های اجرایی متن و تازگی آن باعث شده که مورد توجه کارگردان‌های زیادی قرار بگیرد و من هم این افتخار را داشتم که این نمایشنامه را اجرا کنم. البته من سال‌هاست که پیام لاریان را می‌شناسم و تقریبا ۹۰درصد نمایشنامه‌های او را به صحنه برده‌ام. «امپرسیون جیغ بنفش» اولین نمایشنامه‌ای بود که از او خواندم و بعد به اجرای آثار او علاقه‌مند شدم. خوشبختانه همکاری خوبی بین ما شکل گرفته و اجرای پروانه الجزایری نیز با همکاری خوب آقای لاریان به ثمر رسید.
نمایشنامه‌های زیادی از نویسندگان جهان و نویسندگان خودمان، بارها اجرا شده‌اند. من از میان همه اجراهای نمایشنامه پروانه الجزایری، یک اجرا دیده بودم و سعی کردم که کاملا فضای متفاوتی در اجرای خودم پیش‌روی مخاطب قرار بدهم. حتی آنچه متن از کارگردان خواسته بود را هم نادیده گرفتم. تلاش ما بر این بود که طراحی خودمان را از این نمایشنامه ارائه کنیم که امیدوارم مخاطب آن را دوست داشته باشد.
نمایشنامه از تکرار هم در فضاسازی و هم در دیالوگ‌ها و موقعیت‌ها برای ارتباط با مخاطب و ارائه پیام بهره می‌گیرد. شما هم در اجرا از همین فرمول استفاده کرده‌اید اما در یک فضای مینی‌مالیستی، چکیده و جان مطلب را ارائه کرده‌اید. این همان طراحی مد نظر شماست؟
پروانه الجزایری داستان ساده‌ای دارد؛ یک موقعیت معمولی با اتفاقات نه‌چندان ویژه. هیچ پیچیدگی خاصی در روایت نمی‌بینیم. جذابیت، تفاوت و تازگی نمایشنامه برآمده از همین تکرارها و گردش‌های فضا و زمان است که زاویای مختلفی از یک موقعیت را به تماشا می‌گذارد. پیش از اجرا و در مرحله تحلیل نمایشنامه به این نتیجه رسیدیم که تمام شخصیت‌های پروانه الجزایری، در روابط‌شان عقیم مانده‌اند؛ از روابط شکست‌خورده زنان و مردان نمایشنامه تا زنی که توهم بارداری دارد. این روابط فرو پاشیده و متلاشی شده، در جهان ساده نمایش به تماشا گذاشته می‌شود و در آینه‌های شکسته نیز بازتاب پیدا می‌کند چرا که آنچه اهمیت دارد موقعیت آدم‌ها و شرایط آنهاست که همیشه تکرار می‌شود اما در عین حال برگشت‌ناپذیر است.
حضور راوی چقدر ضروری است و چه کمکی به نمایش کرده؟
این نمایشنامه با احساس و عاطفه مخاطب ارتباط می‌گیرد و او را با ماجرای تک‌تک شخصیت‌ها درگیر می‌کند اما حضور راوی امکانی است برای کشاندن پای منطق و تعلق به داستان. راوی مدام به مخاطب یادآوری می‌کند که تو در حال تماشای یک نمایش هستی چون قرار است در پایان به این نتیجه برسد که زندگی واقعی می‌تواند از تئاتری که در حال تماشای آن هستیم، تلخ‌تر و گریزپاتر باشد چون زندگی دکمه بازگشت ندارد. راوی مدام به مخاطب تلنگر می‌زند که درگیری عاطفی با شخصیت‌ها پیدا نکند و حواسش به زمان باشد. حرف اصلی این نمایشنامه زمان است که زندگی در بستر آن تعریف می‌شود و راوی مدام یادآوری می‌کند که نمایش شبیه زندگی است با این تفاوت که در نمایش می‌شود بارها به عقب برگشت و از نوع بازی کرد اما در زندگی واقعی نه!
به عبارتی راوی مخاطب را از میانه میدان درگیری با احساسات و همذات‌پنداری با شخصیت‌ها بیرون می‌کشد و با یادآوری این نکته که در حال دیدن نمایش است، درک مفهوم و هدف نمایش را برای او ممکن می‌کند. این همان تکنیک فاصله‌گذاری برشت است که بر اساس آن به صورت هدفمند به تماشاگر یادآوری می‌شود که در حال تماشای یک نمایش است.
در واقع راوی یادآوری می‌کند که زندگی کلید‌های  ctr+z را ندارد که هر وقت دست گلی به آب دادیم، این کلیدها را بزنیم و به عقب برگردیم. با این تفاسیر چرا طراحی صحنه سفید است و روشنی و پاکی را یادآوری می‌کند؟
چند دلیل برای انتخاب رنگ سفید داشتیم؛ یکی این‌که می‌خواستیم فضای لوکس و مدرن ویلا را تداعی کنیم و در واقع سطح اجتماعی و جایگاه اقتصادی آدم‌های قصه را نمایش بدهیم.
دوم این‌که فضای سفید صحنه این امکان را به ما می‌داد که انسان‌ها را مثل لکه‌هایی ببینیم که روی زمان و مکان رد و اثرشان را باقی می‌گذارند و ماندگار می‌شوند. ضمن این‌که شما با یک نمایش طرف هستید که قابلیت بازگشت به گذشته را دارد و تا بخواهید می‌شود به عقب برگشت و تلخی‌هایش را تغییر داد؛ در نتیجه چنین صحنه‌ای می‌تواند روشن و سفید باشد.
دلیل فاصله گرفتن از ایجاد فضای رئالیستی چه بود؟
چون نمایشنامه مدام به تماشاگر تاکید می‌کند که تو در حال تماشای یک نمایش هستی بنابراین همه چیز در این نمایش قرارداد بین مخاطب و تماشاگر است؛ یک چارچوب می‌تواند حکم در را داشته باشد، یک مکعب ساده را می‌توان مبل یا حتی تخت در نظر گرفت و یک مکان ثابت می‌تواند اتاق خواب یا سالن پذیرایی یا حتی بالکن باشد.
در طراحی نمایش با پیام لاریان هم مشورت کردید؟
بسیار زیاد. در طول تمرین‌ها بارها با هم گفت‌وگو کردیم. او برای اجرای این نمایش دست ما را خیلی باز گذاشت و با حذف بخشی‌هایی از نمایشنامه و تغییر برخی صحنه‌ها، هیچ مخالفتی نکرد. خوشبختانه پیام لاریان دید بازی دارد و کارگردان را به‌عنوان مؤلف دوم می‌پذیرد و با هر ایده و طرحی که داشتیم کاملا موافقت کرد.
حذفیات نمایشنامه به تکرارها مربوط می‌شود؟
بله. در نمایشنامه پروانه الجزایری، تکرارهای بیشتری را شاهدیم و ما بخش‌هایی را حذف کرده و برخی صحنه‌ها را خلاصه کردیم. نمایشنامه اصلی بیش از ۱۰۰ دقیقه زمان دارد ولی ما کوتاه‌ترش کردیم. موقعیت‌هایی بود که به اعتقاد من روی ریتم نمایش تاثیر داشت بنابراین ضمن هماهنگی با پیام لاریان در این موقعیت‌ها هم تغییراتی ایجاد کردیم.
اجرای این نمایش در شرایط شیوع ویروس کرونا حتما با مشکلات بسیاری همراه بوده است؟
همین‌طور است. برای اجرای این نمایش خیلی اذیت شدیم. یک‌سال پیش این نمایش را شروع کردیم. تک‌تک عوامل به کرونا مبتلا شدند و بارها تمرین‌ها تعطیل شد تا بالاخره به سرانجام رسید. این نمایش در قزوین اجرای عمومی داشت و در جشنواره استانی هم شرکت کردیم. در تلاش هستیم اگر مقدور شد در آینده، در تهران هم آن را اجرا کنیم اما فعلا همین که توانسته‌ایم در جشنواره حضور داشته باشیم جای خرسندی دارد و لازم است از برگزارکنندگان جشنواره هم تشکر کنم که در این شرایط بحرانی صحنه را خالی نگذاشتند. امیدوارم سال‌های آینده جشنواره در شرایط بهتری برگزار شود.

آذر مهاجر - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها