زن و مرد سالخورده پس از سال‌ها زندگی مشترک و با داشتن فرزند و نوه، تصمیم به جدایی گرفتند. آنها هفته گذشته برای ارائه دادخواست طلاق خود راهی دادگاه خانواده شدند و انگیزه خود از این جدایی را دعوا بر سر جواب ندادن به تلفن همراه اعلام کردند.
کد خبر: ۱۲۳۹۴۵۸


مرد میانسال وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت درباره ماجرای زندگی‌شان چنین گفت: 30 سال است که با حمیده زندگی می‌کنم. صاحب دو فرزند و چهار نوه هستیم. هر دو فرزندمان هم ازدواج کرده‌اند. از وقتی فرزندانمان ازدواج کردند و رفتند، دعوا و درگیری‌های من و حمیده هم شروع شد. سر هرچیزی بهانه می‌گرفت و دعوا به راه می‌انداخت. همیشه با هم جر و بحث می‌کردیم. چند بار فرزندانمان آمدند و ما را با هم آشتی دادند، ولی زندگی من و حمیده هیچ‌وقت درست نشد تا این‌که چند روز پیش دعوا و درگیری شدیدی بین ما سر گرفت. آن هم بر سر تلفن‌همراه؛ ماجرا از این قرار بود که حمیده یک روز صبح از خانه بیرون رفت. چند ساعت گذشت و هرچه با تلفن‌همراهش تماس گرفتم، جواب نداد. خیلی نگران شدم. حتی با فرزندانمان هم تماس گرفتم و آنها هم نتوانستند با مادرشان ارتباط برقرار کنند. تا این‌که چند ساعت بعد حمیده به خانه برگشت و گفت گوشی‌اش روی حالت بی صدا بوده و تماس‌ها را نشنیده است. خیلی عصبی شدم. چون این اولین بار نبود که حمیده جواب تلفن‌همراهش را نمی‌داد. همیشه گوشی را با خودش می‌برد، اما کسی نمی‌توانست با او ارتباط برقرار کند. چون همیشه گوشی را داخل کیفش می‌گذاشت و هیچ‌وقت صدای زنگ تلفنش را نمی‌شنید. حتی وقتی در خانه هم بود باز هم جواب نمی‌داد. همیشه به او می‌گفتم پس چرا تلفن همراه داری؛ آن را بفروش. اما قبول نمی‌کرد. بارها سر این موضوع با او دعوایم شده بود، ولی اهمیت نمی‌دهد. با خودش نمی‌گوید ممکن است خانواده‌ام نگرانم شوند. وقتی بیرون است، حتی یک بار به تلفن همراهش نگاه هم نمی‌کند. این بار وقتی چند ساعت ما را نگران کرد دیگر نتوانستم تحمل کنم. داد و فریاد به راه انداختم و حمیده هم از خانه قهر کرد. دو سه هفته به خانه برنگشت. تا این‌که در نهایت تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم مردی عصبی بود. از وقتی پیر شده بد‌اخلاق‌تر هم شده است. به همه چیز گیر می‌دهد و سر هر موضوعی دعوا به راه می‌اندازد. تا این‌که چند وقت پیش سر این‌که تلفن همراهم را جواب ندادم، چنان دعوایی به راه انداخت که دیگر نتوانستم او را تحمل کنم. از خانه بیرون آمدم. شوهرم به خاطر همین مساله، وقتی از بیرون به خانه برگشتم سرم فریاد کشید و کلی بد و بیراه گفت. هرچه سعی کردم او را آرام کنم فایده‌ای نداشت.
مرتب توهین می‌کرد و حتی وسایل خانه را هم می‌شکست. دیگر طاقت نیاوردم. رفتار شوهرم همیشه با من بد بوده و باید توهین‌ها و فریادهایش را تحمل می‌کردم. صبر و طاقت من هم اندازه‌ای دارد. همان زمان تصمیم گرفتم از خانه بروم و دیگر به آنجا نروم. تحمل کردن شوهرم برایم غیرممکن شده است. این بار تصمیم گرفتم آزاد شوم و برای خودم زندگی کنم تا حداقل به آرامش برسم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.

دلایل طلاق در سنین بالا
منصوره نیکوگفتار، رواشناس در این می‌گوید: وقتی طلاق در سنین بالا رخ می‌دهد، می‌تواند یک دلیل داشته باشد. آن هم حل نشدن مشکلات کوچک و بزرگی که زن و شوهر در جوانی و شروع زندگی مشترک خود، اهمیتی به آن نداده‌اند.
این مشکلات و اختلافات به مرور زمان کهنه می‌شوند و زن و شوهر بعد از سال‌ها با جرقه‌ای دوباره به آنها فکر می‌کنند. زوج‌هایی که در سن بالا به فکر طلاق می‌افتند، معمولا در سال‌های گذشته زندگی مشترکشان، دنبال فرصتی مناسب برای جدایی بوده‌اند. خیلی از افراد به دلیل تبعات اجتماعی طلاق که نگاه بقیه را به مطلقه‌ها بد جلوه می‌داد از این کار خودداری می‌کردند. زوج‌های میانسالی که برای طلاق راهی دادگاه خانواده می‌شوند همان زوج‌های دیروزی هستند که خود را ملزم به حفظ رابطه‌شان کرده بودند و حالا دیگر صبرشان لبریز شده و تصمیم به جدایی گرفته‌اند.
یکی دیگر از علت‌های اصلی طلاق در سنین بالا این است که زنان و مردان قبل از طلاق بیشتر به تربیت و مسائل مربوط به فرزندان مشغول هستند و وقتی آنها به سن ازدواج رسیدند و هر کدام تشکیل خانواده دادند تازه به فکر حل مشکلات خود می‌افتند و احتمالا اقدام به جدایی می‌کنند.

سیما فراهانی

تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها