برچسب ها - آخرین تک شاخ
خاطرات کاغذی
«خدانگهدار تک‌شاخ زیبا، در جنگل خودت بمان، درختانت را سبز نگه‌دار و از دوستانت مراقبت کن و موفق باشی چراکه تو آخرین هستی!» در دل جنگل، به تصویر خود در برکه نگاه می‌کند و از خود می‌پرسد: «آیا واقعا من آخرین هستم» حالا این سؤالی است که خاطر آرام او را آزرده می‌کند. پروانه پیر به او می‌گوید در تمام سفرهایش او تنها تک‌شاخی است که ملاقات کرده، چراکه سال‌ها پیش پادشاه اندوهگین، یعنی سلطان هاگارد تمام تک‌شاخ‌ها را به کمک گاو قرمز آتشین‌اش اسیر کرده. بعد از شنیدن قصه پروانه، تک‌شاخ تنها تصمیم می‌گیرد جنگلش را در جست‌وجوی همنوعانش ترک کند. در مسیر قلعه سلطان هاگارد تک‌شاخ با اشمندریک تردست آشنا می‌شود؛ شعبده‌بازی که سودای جادوگر شدن را در سر می‌پروراند. در آخر همراه با مالی، دختر راهزنی که رویای ملاقات تک‌شاخ‌ها را در دل داشته به قلعه سلطان هاگارد می‌روند تا بقیه تک‌شاخ‌ها را پیدا کنند، غافل از این‌که گاو قرمز پادشاه در انتظار آخرین تک‌شاخ است.
کد خبر: ۱۴۴۵۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۲۷

نیازمندی ها