برچسب ها - فرمانده‌

دوست نداشتم با سید رو در رو بشم چون بینمون شکرآب شده بود. دیدم درِ سنگر ایستاده، سریع رد شدم که سوار ماشین بشم. اما حاجی اسم کوچکم را صدا زد.
کد خبر: ۵۷۹۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۲۳

نیازمندی ها