بمباران هیروشیما‌ زخمی فراموش‌نشدنی بر چهره تاریخ

ساعت 8 و 15دقیقه صبح‌ دوشنبه ششم آگوست سال 1945، تاریخ در عرض چند لحظه حادثه‌ای را تجربه کرد که درد و زخم آن هنوز وجود دارد.
کد خبر: ۸۲۳۴۸۹

یک هواپیمای بمب‌افکن 29 b که از جزیره تینیان برخاسته بود، همراه دو هواپیمای آمریکایی دیگر دو بمب اتمی به نام‌های «پسر کوچک» و «مرد چاق» را روی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی رها کردند تا 43 ثانیه بعد در ارتفاع 548 متری منفجر شود. وقتی رادارهای ژاپنی ورود تنها سه هواپیما را به منطقه نشان داد، تصور می‌شد این پروازها از نوع شناسایی است، زیرا در بحبوحه جنگ و در آن روزها، بمباران مناطق بیشتر با تعداد زیادی از بمب‌افکن‌ها انجام می‌شد. از سوی دیگر انجام حمله اتمی از سوی آمریکا برای ژاپنی‌ها بسیار غیرمنتظره بود زیرا آنها نمی‌دانستند آمریکایی‌ها به بمب اتمی دست یافته‌اند. در حالی که 70 سال از این حادثه می‌گذرد، هنوز ابعاد زیادی از این حادثه مبهم باقی مانده و برخی موضوعات نیز طی چند سال گذشته افشا شده است.

بی‌اطلاعی کارگران آمریکایی

در این میان فقط ژاپنی‌ها نبودند که از دسترسی آمریکا به بمب اتم بی‌خبر بودند. تاریخ و اسناد مختلف نشان داد تعدادی از کارکنان و کارگران آمریکایی که به خیال کمک به سربازانشان در جنگ علیه متجاوزان در کارخانجاتی فعالیت می‌کردند، بی‌هیچ حرف و حدیثی در حال آماده‌سازی مواد اولیه بمب‌های این پروژه موسوم به «پروژه منهتن» بودند.

یکی از این کارخانجات، کارخانه غول‌پیکر غنی‌سازی اورانیوم در «اوک ریج» (Oak Ridge) بود. کارخانه‌ای واقع در کوه‌های آپالاچی که بیشتر کارکنان آن را دختران و زنان جوان تشکیل می‌دادند. به این دختران گفته شده بود زحماتشان به بازگشت سربازان آمریکایی به خانه کمک می‌کند، اما با سقوط بمب‌های اتمی ساکنان اوک ریج دریافتند برای چه هدفی کار می‌کردند.

«سایتx» یکی از بخش‌های این کارخانه بود که سال 1942 ساخته شد و کارکنان آن از سراسر ایالات متحده با وعده دستمزدی متوسط، مسکن، غذا و حمل و نقل رایگان استخدام شدند. وظیفه محول به این دختران جوان هم معلوم بود: نظارت بر کار یک دستگاه یا فشار دادن یک دکمه. این حقیقت تلخ زمانی افشا شد که خانم دنیس کی‌یرنان، روزنامه‌نگار و پژوهشگر آمریکایی کتابی با نام «دختران شهر اتمی» منتشر کرد؛ در این کتاب با برخی از زنان شاغل در این کارخانه، تکنیسین‌ها، پرستاران، منشی‌ها، کارگران، شیمیدان‌ها و دیگر افراد گفت‌وگو شد. هلن هال، یکی از این دختران بود. از او خواسته بودند تنها بر یک سوزن‌سنج نظارت کند و در صورت نوسان بیش از اندازه، آن را به اطلاع مقامات برساند. در این مرکز حتی تبعیض نژادی هم برقرار بود. براساس این کتاب، یک زن متاهل می‌توانست در این محل همراه شوهر و فرزندانش زندگی کند مگر آن‌که سیاهپوست باشد. فقط سفیدپوست‌ها می‌توانستند از استخر شنا، سالن‌های سینما و نمایش استفاده کنند و سکونتگاه‌های بهتر هم مخصوص آنها بود.

ادعاهای واهی برای انجام این حملات

در تمام این سال‌ها همواره این سوال مطرح بود که آمریکایی‌ها با چه دلیلی دست به چنین اقدام وحشیانه‌ای زدند. مقامات این کشور همیشه برای توجیه این کار، دو ادعا مطرح کرده‌اند؛ جلوگیری از کشتار غیرنظامیان و دیگری پایان دادن به جنگ جهانی. اما در برابر این ادعاها، برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد اهداف دیگری هم از استفاده بمب اتمی در کار بوده است.موضوع نخستی که خط بطلانی بر این ادعا می‌کشد، شهادت بسیاری از افراد و مدارک مستند است که نشان می‌دهد بمباران اتمی ژاپن هیچ فایده نظامی دربرنداشت و ژاپنی‌ها بدون چنین حمله وحشیانه‌ای هم بزودی تسلیم می‌شدند. براساس گزارش ماه جولای 1946 گروه مطالعات استراتژیک بمباران ایالات متحده که به منظور بررسی حملات هوایی در ژاپن از سوی هری ترومن تشکیل شده بود، اعلام شد: براساس تحقیقات مفصل روی همه داده‌ها و به پشتوانه شهادت رهبران ژاپنی، قطعا پیش از 31 دسامبر 1945 و به احتمال قوی، پیش از اول نوامبر 1945، ژاپن تسلیم می‌شد حتی اگر بمب اتمی انداخته نمی‌شد‌ یا حتی اگر روس‌ها وارد جنگ نمی‌شدند یا حتی اگر هیچ حمله‌ای برنامه‌ریزی و انجام نمی‌شد.

‌ اگر به فرض محال بپذیریم قدرت‌نمایی با سلاح اتمی می‌توانست بهترین راه برای مهار کردن مقاومت ژاپنی‌ها و وادار کردنشان به پایان جنگ باشد‌ پرسش دیگری که پیش می‌آید این است که آیا متفقین نمی‌توانستند بمب را در محلی غیرمسکونی بیندازند؟

از سوی دیگر، بسیاری از نیروهای آمریکایی دخیل در جنگ هم چنین باوری داشتند. در همین راستا، ژنرال دوایت آیزنهاور (رئیس‌جمهور بعدی آمریکا و فرمانده عالی همه نیروهای متفق ) گفت: «ژاپنی‌ها آماده تسلیم شدن بودند و هیچ ضرورتی نداشت با چنین افتضاحی به آنها ضربه بزنیم.» دریاسالار ‌ویلیام هلی‌، دارای رتبه بالای نظامی ارتش آمریکا از 1942 تا 1949 نیز اذعان کرد: به نظر من‌ به‌کارگیری این سلاح وحشتناک در هیروشیما و ناکازاکی هیچ کمک مادی به نبرد ما برابر ژاپن نکرد.

براساس آنچه در کتاب «آسیب‌شناسی قدرت» آمده است، ژنرال مک‌آرتور هم تائید کرد هیچ توجیه نظامی برای انداختن بمب نمی‌دیده است. ‌ژنرال مک‌لوی‌، معاون وزارت جنگ آمریکا در جریان جنگ هم می‌نویسد: به اعتقاد من، ما فرصت موثر تسلیم ژاپن را به طوری که رضایت همه‌جانبه‌ای را بدون به‌کارگیری بمب اتمی به دنبال داشته باشد، از دست دادیم.‌پاول نیتز‌، نایب‌رئیس سازمان بمب‌افکنی آمریکا نیز نوشت: می‌توان نتیجه گرفت بدون بمباران اتمی، ژاپن به احتمال زیاد در چند ماه دیگر و تا نوامبر 1945 تسلیم می‌شد.

در همین حال حتی اگر به فرض محال بپذیریم قدرت‌نمایی با سلاح اتمی می‌توانست بهترین راه برای مهار کردن مقاومت ژاپنی‌ها و وادار کردنشان به پایان جنگ باشد، پرسش دیگری که پیش می‌آید این است که آیا متفقین نمی‌توانستند بمب را در محلی غیرمسکونی بیندازند؟ آیا این کار به اندازه کافی رعب‌آور و هولناک نبود؟

تجمعی برای صلح

هر ساله ‌ششم‌ آگوست مراسمی به یاد تمام قربانیان بی‌گناه این حادثه در پارک صلح ساداکو در سایه درختان زیبای اوکالیپتوس در مرکز شهر هیروشیما برگزار می‌شود. نام این پارک از داستان «ساداکو ساساکی» گرفته شده است. این داستان مربوط به دختری اهل هیروشیماست که براثر ابتلابه سرطان خون ناشی از قرار گرفتن در معرض تشعشعات بمباران اتمی از دنیا رفت. افسانه‌های ژاپنی می‌گویند ساختن هزار درنای کاغذی فرد را به آرزویش می‌رساند. ساداکو تصمیم به ساخت هزار درنای کاغذی گرفت و روی بال یکی از درناها نوشت: «روی بال‌هایت صلح را می‌نویسم؛ تو بر فراز دنیا پرواز خواهی کرد.» در پایان داستان، ساداکو بدون این‌که بهبود یابد‌ از دنیا می‌رود.

حال هر سال در این روز، هزاران نفر از شهروندان ژاپنی و مهمان‌های عالی‌رتبه‌ای از کشورهای مختلف دنیا به هیروشیما می‌آیند تا به یاد بیش از 250 هزار قربانی این دو انفجار سرود صلح خوانده و لحظه‌ای سکوت کنند. راس ساعت 8 و 15 دقیقه صبح نیز زنگ صلح در شهر هیروشیما به صدا درمی‌آید.

در تمام این سال‌ها هیچ مقام یا مسئول آمریکایی در این مراسم حضور نداشت تا این‌که در سال 2010 و برای اولین بار، جان روس، سفیر ایالات‌متحده در ژاپن به مراسم رفت. طی این هفت دهه هیچ مقامی از آمریکا نسبت به این حادثه رسما عذرخواهی نکرده است هرچند برخی رفتن روس به هیروشیما را معذرت خواهی تلویحی آمریکایی‌ها تلقی کردند.

حسین خلیلی

بین الملل

بمبی که ساعت 8 و 15 دقیقه ‌ 6 آگوست آن فاجعه را در هیروشیما به وجود آورد، بنا به اطلاعات موجود دقیقا بالای تالار اصلی نمایش‌های این شهر منفجر شد. این سالن که تا آن روز برگزاری سمفونی‌‌های مختلف و اجراهای نمایشی متعدد را دیده بود، در عرض چند ثانیه به محلی تبدیل شد که دیگر هیچ شکوهی از گذشته در آن نبود.

معمولا رسم است هنرمندان پس از خلق آثار خود، امضا و یادداشتی به نشانه یادگاری پایین آن می‌نویسند تا هم اعتبار اثر ثابت شده و هم خود هنرمند از پایان کارش لذت ببرد. چندی پیش برای اولین بار عکس‌‌هایی منتشر شد که کارگران و نیروهای آمریکایی را در حال ساخت همان دو بمبی نشان می‌داد که 6 آگوست 1945 بر سر شهرهای ناکازاکی و هیروشیما ریخته شد. یکی از این عکس‌ها که بسیار قابل تامل بود، چند آمریکایی را نشان می‌داد که پس از ساخت بمب در حال نوشتن امضا و یادگاری بودند. تنها چند ساعت بعد اثر دست صاحبان همین امضاها، فاجعه‌ای را رقم زد که هنوز فراموش نشده است.

آمریکایی‌ها که سعی می‌کنند خود را در بسیاری از پیشرفت‌ها و موفقیت‌ها جزو اولین‌ها به حساب آورند، باید نامشان را در انجام برخی جنایات نیز در بالای فهرست قرار دهند. به وجود آمدن قارچ ناشی از انفجار اتمی، صحنه‌ای است که فقط آمریکایی‌ها می‌توانند نسبت به ایجاد آن به خود ببالند؛ انفجاری که با ایجاد دمایی حدود 3900 درجه سلسیوس در همان لحظه نخست مرگ 39 هزار و مجروح شدن 25 هزار نفر دیگر را رقم زد.

‌شاید برای آقای دکتر ناگایی، متخصص رادیولوژیست بیمارستان ناکازاکی باورش سخت باشد که دقیقا روی تلی از خاک ایستاده که تا دیروز محل کار او و مراجعه صدها بیمار بود. دکتر ناگایی خودش یکی از افرادی بود که تحت تاثیر مواد رادیو اکتیو ناشی از بمب‌های اتمی قرار گرفت و ‌ چند روز پس از انتشار این عکس فوت کرد.

درست است که به عکاس پشت سرش نگاه می‌‌کند، اما بی‌شک یاد گذشته‌ای است که حال از آن تنها خرابه‌هایی در سراسر شهر و جنازه‌های عزیزانش باقی مانده است. وحشتناک‌ترین اثرات هر جنگی مسلما بر کودکانی است که خون و گلوله و باروت را همزمان با بزرگ شدن خود تجربه می‌کنند، اما تجربه کودکان زنده مانده از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی تجربه‌ای است که خوشبختانه تاکنون دیگر تکرار نشده است.

newsQrCode
برچسب ها: هیروشیما بمب اتم
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها