مرگ اندیشی، به جای مرگ هراسی
گفتگو با نادیا فرجی، بازیگر و کارگردان نمایش «یه روز دیگه»

مرگ اندیشی، به جای مرگ هراسی

طنز و تراژدی جنگ در خانه نمایش

در تمام جوامع، جنگ را به عنوان رویدادی شوم و مذموم می‌شناسند که انسان‌های بیگناه بسیاری را ناخواسته درگیر حوادث ناخوشایندی می‌کند یا آنها را از خاک و کاشانه و زادبودم خود می‌راند.
کد خبر: ۷۸۸۳۵۱
طنز و تراژدی جنگ در خانه نمایش

کشور ما هم حدود سه دهه پیش، چنین مصیبتی را از سر گذراند که با ایثار و جانبازی بسیاری از هموطنان، جنگ تحمیلی ایران و عراق به دفاع مقدس و بروز رشادت‌های سراسری مردم میهن منجر شد و تا سال‌ها پس از پایان جنگ، آثار هنری ارزشمندی با موضوع جنگ توسط هنرمندان عرصه‌های مختلف پدید آمد. این روزها خانه نمایش اداره تئاتر در منطقه، میزبان نمایشی با همین موضوع است. نمایش موفق «تک‌سرباز» به نویسندگی و کارگردانی عباس عبدالله‌زاده که از هفته نخست اسفند93 در این سالن روی صحنه رفته و با استقبال کم‌نظیر مخاطبان و منتقدان تئاتر مواجه شده بود، ماجرای یک سرباز دلیر ایرانی را در نقطه صفر مرزی و در آستانه جنگ ایران و عراق روایت می‌کند؛ سربازی که در غیاب فرمانده جز به حفظ خاک وطن نمی‌اندیشد، حتی اگر به قیمتِ جانش تمام شود. نمایش تک‌سرباز اجراهای خود را در سال جدید از سر گرفته است. به همین بهانه، سراغ کارگردان و بازیگران نمایش رفتیم و گزارشی از تولید و اجرای این اثر تهیه کردیم.

عبدالله‌زاده، کارگردان این نمایش درباره نگارش این نمایشنامه و اجرای آن می‌گوید: شکل‌گیری نمایشنامه به چند ماه پیش برمی‌گردد. ابتدا برنامه‌ای برای نوشتن آن نداشتم. یکی از دوستان در دبیرخانه جشنواره ایثار خواست متنی برای آن جشنواره آماده کنم. پیش از این، هرگز به حوزه جنگ وارد نشده بودم. برای نگارش نمایشنامه، باید اول یک ایده مرکزی خوب به ذهنم برسد، سپس مراحل بعدی نوشتن را طی می‌کنم.

سرباز در نقطه صفر مرزی

او می‌افزاید: در این نمایشنامه همان ایده مرکزی که یک سرباز در نقطه صفر مرزی بیش از سه سال مشغول به خدمت است، دستمایه قرار گرفت. در حال نگارش متن برای جشنواره بودم که مطلع شدم روابط‌عمومی اداره تئاتر می‌خواهد نمایشی در اسفند اجرا ببرد و من بدون هیچ حمایتی از سوی ارگان یا نهاد دولتی و خصوصی با کمترین امکاناتی که داشتم، به سمت تولید این نمایش رفتم.

این کارگردان ادامه می‌دهد: چون برنامه مشخصی وجود ندارد که کسی نمایشی را آماده بکند و حتی اگر کار خوبی بود، اجرای عمومی برود، فکر کردم فرصت مناسبی است تا تک‌سرباز مانند اجراهای قبلی‌ام، در نوبت اجرا نرود و انگیزه‌های لازم را برای تبدیل‌شدن به یک کار اجرایی از دست ندهد. اسفند93 وقتی اجرا رفتیم، نمایش با استقبال روبه‌رو شد و هر شب تماشاگران بیشتری به دیدن کار می‌آمدند، اما با تعطیلات نوروز مواجه شدیم و از نهم فروردین94 دوباره اجراهایمان را شروع کردیم که متاسفانه این وقفه، تاثیر نامطلوبی بر تعداد تماشاگران گذاشت. بودجه و پولی هم برای تبلیغات در اختیار نداشتیم. اگر انگیزه بچه‌های گروه نبود، شاید این نمایش روی صحنه نمی‌رفت.

افشین غیاثی، بازیگر نقش شعبون دوره‌گرد است. او دانشجوی رشته بازیگری است و تاکنون نمایش‌های زائر، ضایعات جنگی و چند نمایش کودک‌ونوجوان را بازی کرده است. غیاثی همچنین نامزد دریافت جایزه بازیگری از جشنواره تئاتر شهر بوده و توسط یکی از استادانش برای بازی در تک‌سرباز به عباس عبدالله‌زاده معرفی شد. او در این نمایش نقش یک دوره‌گرد به نام شعبون صفا را در زمان جنگ تحمیلی بازی می‌کند که توسط یک سرباز تنها در منطقه صفر مرزی بازداشت می‌شود.

غیاثی در مورد نمایشنامه می‌گوید: آقای عبدالله‌زاده قلم خوبی دارد. تک‌سرباز نمایشی کاملا رئالیستی (واقعگرا) است و به آسیب‌های جنگ و مرزنشینان کشور می‌پردازد که در جنگ تحمیلی خیلی آسیب دیدند. حال‌وهوای نمایش درباره وظیفه‌شناسی و صداقت سربازهای مرزی است. در این نمایش، شاهد مشکلاتی هستیم که یک سرباز در حال خدمت با آن مواجه می‌شود. فضای نمایش گرچه شیرین و گاهی طنز است، اما آنچه در این داستان مطرح می‌شود، ایثار و فداکاری سرباز است.

رکود تماشاگر

او همچنین می‌گوید: خانه نمایش با وجود این که جزو سالن‌های شناخته‌شده و حرفه‌ای تهران است، متاسفانه با استقبالی که انتظار می‌رود، روبه‌رو نیست. دیروز وقتی داشتم از میدان فردوسی به سمت میدان امام‌حسین(ع) می‌رفتم، دیدم چه شهر شلوغی داریم. با خودم گفتم از میان این همه جمعیت، آیا دست‌کم بیست نفر نباید به تماشای تئاترها بیایند و از این هنر حمایت کنند؟ متاسفانه نه‌تنها در این سالن، که در سالن‌های دیگر هم نمایش‌ها با رکود تماشاگر روبه‌رو هستند.

معصومه رحمتی، بازیگر نقش دختر کرد، بازی بسیار خوب و موفقی در نمایش تک‌سرباز دارد. او چهار سال در کانون سینماگران جوان آموزشِ فیلمنامه‌نویسی دیده و نزد استادانی چون جواد طوسی، محمدعلی طالبی، علی ژکان، تینو صالحی و نادیا فرجی دوره بازیگری گذرانده است. رحمتی درباره نقش خود می‌گوید: در نمایش دو دختر کرد هستند که بعثی‌ها پدر و مادرشان را کشته‌اند و آنها در حال حملِ جنازه مادر از مرز هستند تا او را در خاک ایران که وطنِ مادر است، به خاک بسپارند. من نقش خواهر بزرگ را دارم که مسئولیت خواهر کوچک را به عهده دارد. او در موقعیت حساسی بین یک افسر بعث عراق و یک سرباز ایرانی قرار می‌گیرد.

او ادامه می‌دهد: در این نمایش ابتدا کاملا به زبان کردی صحبت می‌کردم، اما کم‌کم برخی کلمه‌های فارسی را به آن اضافه کردیم تا برای مخاطب قابل فهم شود. اصلا با زبانِ کردی آشنایی نداشتم، ولی برای این نمایش آن را یاد گرفتم.

رحمتی درباره هدایت کارگردان و چگونگی رسیدن به نقش توضیح می‌دهد: در شکل‌گیری نقش، هدایت کارگردان خیلی تاثیر داشت. من به راهنمایی‌های آقای عبدالله‌زاده گوش دادم و بتدریج با نقش ارتباط برقرار کردم. در واقع ایشان مرا در مسیر نقش هدایت کرد. در نمایشنامه‌ای که ایشان نوشتند و کارگردانی کردند، هیچ‌کدام از شخصیت‌ها سطحی نیستند.

او می‌افزاید: هر کدام پیچیدگی‌های خود را دارند.هر نقشی در این نمایشنامه اگر خوب بازی شود، می‌تواند مورد قدردانی قرار گیرد. این‌گونه نیست که یکی از نقش‌ها در مرکز باشد و بقیه مکمل نقش اصلی باشند. این اتفاق ناشی از قلم خوب آقای عبدالله‌زاده است. ایشان در عین حال که ساده و روان می‌نویسند، خیلی هم پیچیده و با زیرمتنِ قوی شخصیت‌پردازی کرده‌اند. وقتی متن را خواندم، تمام لحظه‌های نمایش را می‌توانستم جلوی چشمم تصویر کنم.

این بازیگر در پایان سخنانش می‌گوید: پیش از این، کارهای هیچ نمایشنامه‌نویسِ ایرانی را نخوانده بودم. این نمایش یک موقعیت در دل جنگ است و اتفاق‌هایی که برای آدم‌ها می‌افتد. نمایش تک‌سرباز متعلق به یک زمان یا قشر خاص تماشاگران نیست. از نوجوانان تا بزرگسالان، همه کسانی که این کار را دیده‌اند با آن ارتباط برقرار کرده و دوستش داشته‌اند.

احمدرضا حجارزاده‌ /‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها