با حمیدرضا آذرنگ، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

حبه انگور مرا بازیگر کرد

تماشای خاک صحنه بر پرده نقره‌ای

اساسا نباید تفکیک و تمایزی میان عرصه‌های مختلف هنرهای نمایشی قائل شد و تئاتر، تلویزیون و سینما به دلیل ذات مشترک، شباهت‌ها و پیوندهای فراوانی با یکدیگر دارند.
کد خبر: ۷۴۵۵۵۵
تماشای خاک صحنه بر پرده نقره‌ای

تفاوت و اختلافی هم اگر هست در تقدم و تاخر شکل‌گیری و ظهور آنها و در مدیوم‌ها و قالب هاست، اما پایه و اساس همان جنبه‌های روایتگری و قصه‌پردازانه و نمایشگری است که در همه آنها وجود دارد. یک اثر ادبی همان‌طور که می‌تواند روی صحنه تئاتر اجرا شود، قابلیت انعکاس و روایت در قالب کار تلویزیونی یا فیلمی سینمایی را هم دارد. گرچه به دلیل تفاوت‌های قالبی و ساختاری در هرکدام از عرصه هنرهای نمایشی همچون تئاتر، تلویزیون و سینما تغییر شکل می‌یابد. به‌عنوان مثال متن شاخصی چون «هملت» نوشته ویلیام شکسپیر در اجرای صحنه‌ای به خاطر محدودیت‌های سالن کوچک تئاتر ظریف‌تر و انتزاعی‌تر روایت می‌شود و در فیلمی سینمایی از همه ظرفیت‌های داستانگویی و جلوه‌های بصری و تعدد لوکیشن‌ها سود می‌جوید. همین‌طور اگر بنا باشد به صورت سریالی تلویزیونی عرضه شود، فیلمنامه‌نویس با افزودن خرده داستان‌هایی اثر را بسط می‌دهد و تعلیق‌هایی را در پایان هر قسمت تعبیه می‌کند تا مخاطب را به دیدن ادامه مجموعه ترغیب کند، اما در همه این فضاها آنچه تغییر نمی‌کند، مفهوم کلی اثر و آن تردید ازلی و ابدی شاهزاده‌ای به نام هملت است.

اما نوک پیکان و خط حمله همه این عرصه‌های نمایشی، یعنی بازیگری چطور؟ آیا تفاوتی میان تئاتر، تلویزیون و سینما هست؟ آیا پاسخی برای این پرسش همیشگی و تکراری عالم هنرهای نمایشی وجود دارد؟ شاید ساده‌ترین و کلی‌ترین جواب به این سوال این باشد که بازیگری، بازیگری است و بازیگر، بازیگر و نباید تفاوتی بین حضور یک بازیگر در تئاتر و تلویزیون و سینما وجود داشته باشد. حس و حال و موقعیت بازیگری که قرار است هملت را بازی کند، در روی صحنه تئاتر هم همان است که جلوی دوربین تلویزیون و سینما. او روی پرده نقره‌ای سینما هم همانقدر بار رنج و اندوهی همیشگی را به دوش می‌کشد که در یک سالن کوچک نمایش. با این حال تفاوت‌های فنی جزئی وجود دارد که یک بازیگر باید بر آنها مسلط و آگاه باشد. طبیعی است او باید بداند در کجای یک صحنه تئاتر قدم بردارد تا چهره و بدنش بدرستی دیده شود و صدایش به رسایی به آن تماشاگران ردیف پایانی هم با وضوح برسد و واضح است که یک بازیگر هنگام بازی در یک فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی باید آشنایی نسبی با فضای عرصه تصویر داشته باشد و بجز کارگردان با فیلمبردار هم در تعامل فنی باشد.

گرچه این تعاریف و شرح و تفصیل به این مساله راه می‌دهد که باتوجه به اشتراکات ذاتی و وجه نمایشگرانه، تفاوتی بنیادین و اساسی میان بازیگری در عرصه‌های مختلف تصویری و نمایشی وجود ندارد، با این حال نمی‌توان این بحث را کتمان کرد که مرزبندی محوی بین فضاهای موجود وجود دارد. مرزهایی که براساس برداشت‌های اشتباه، گاه پررنگ‌تر هم می‌شود.

تقسیم بازیگران به بازیگران تئاتر، تلویزیون و سینما و پافشاری روی تفکیک این مدیوم‌ها مسیر نادرستی است که برخی بخصوص در کشور ما انجام می‌دهند و سعی دارند با خط‌کشی‌هایی کلیشه‌ای و انحصاری، بازیگران را نسبت به دوستان و همکارانشان بدبین کنند.

اگرچه باید اذعان کرد بازیگران به دلایل شخصی و حرفه‌ای و البته سلیقه‌ای ممکن است به مدیومی بیش از دیگر رسانه‌ها علاقه داشته باشند و بازیگری باشد که علاقه‌ای به حضور در تئاتر نداشته باشد یا برعکس کسی علاقه‌مند به حضور در جلوی دوربین تلویزیون و سینما نباشد. این مساله هم گاهی به تفکیک و تقسیم‌بندی‌ها در این ارتباط دامن می‌زند.

اما نگاهی به عرصه هنرهای نمایشی کشورهای پیشرفته و صاحب سبک جهان دراین زمینه نشان می‌دهد هنوز و همچنان و تا همیشه یک بازیگر کاربلد و توانا در هر فضایی که بازی کند فقط به ارائه باکیفیت و ماندگار نقش فکر می‌کند و کاری به این ندارد که در تلویزیون بازی می‌کند یا در فیلمی سینمایی و اجرایی صحنه‌ای. داستین هافمن روی صحنه تئاتر همانقدر می‌درخشد که در فیلمی سینمایی و پاچینو در قاب تصویر طوری با چشمانش نگاه مخاطب را به خود جلب می‌کند که در صحنه نمایش.

در ایران هم می‌توان کلی اسم را ذکر کرد که گرچه سابقه و خاستگاهی تئاتری دارند، اما با‌ هنر و توانایی‌شان در سینما و تلویزیون هم درخشیده‌اند. از بازیگران نسل‌های قدیمی‌تر همچون عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، محمدعلی کشاورز، داوود رشیدی و جعفر والی بگیرید تا بازیگران طراز اول نسل‌های بعدتر همچون مهدی هاشمی، داریوش فرهنگ، پرویز پورحسینی، محمد مطیع، پرویز پرستویی، رضا کیانیان، خسرو شکیبایی، مهدی فتحی، سعید پورصمیمی، سیروس گرجستانی و دیگران. اما به نظر می‌رسد این تفکیک و تقسیم‌بندی نادرست میان عرصه‌های مختلف هنرهای نمایشی در سال‌های اخیر شدت و حدت بیشتری به خود گرفته و فاصله بازیگران تئاتر، تلویزیون و سینما کمی بیش از قبل شده است و گاهی شاهد موضعگیری‌های تند و تیزی نسبت به حضور بازیگران در کارهای مختلف هستیم.

برخی وقت‌ها تئاتری‌های متعصب‌تر نسبت به حضور بازیگران سینما معترض هستند و واکنش‌های بدی نشان می‌دهند و گاهی هم سینمایی‌ها خیلی راحت بازیگرانی را که سابقه تئاتری بیشتری دارند در جمع خود نمی‌پذیرند و از موضع بالا به او نگاه می‌کنند و میان او و همکاران قدیمی‌تر خود در سینما تبعیض قائل می‌شوند. در حالی‌که نباید شاهد موضعگیری و تعصب‌ورزی در این‌باره باشیم، چون همه آنها بازیگرند. اتفاقا از جنبه‌ای مثبت، بسیاری از بازیگران تئاتر و تلویزیون و سینما بسیار علاقه‌مندند تا مدیوم‌های نمایشی دیگر را هم تجربه کنند. آنچه بخصوص در این دو سه سال اخیر شدت و افزایش چشمگیری داشته، اعتراض به حضور سینمایی‌ها در عرصه بازیگری تئاتر است، در حالی که اتفاقا بیشتر کسانی که انگشت اتهام سینمایی بودن به سوی آنها نشانه می‌رود، سال‌ها پیش از ورود به سینمای حرفه‌ای اصلا تئاتری محسوب می‌شدند.

البته نمی‌توان این واقعیت را هم کتمان کرد که برخی از این چهره‌ها هم اصلا سابقه‌ای در تئاتر نداشتند و فقط برای کسب اعتبار و دریافت تائیدیه از جانب قشرهای روشنفکرتر و فرهیخته‌تر قدم به صحنه تئاتر می‌گذارند. اگر اینها بتوانند از پس حضور سخت و طاقت‌فرسا در تئاتر که توان بازیگری بسیار بالایی را می‌طلبد، برآیند که چه خوب، ولی اگر نتوانند پا به پای تئاتری‌های پرتوان پیش بروند و صحنه را بچرخانند، بهتر است دیگر دست‌کم به‌عنوان بازیگر در سالن‌های تئاتر آفتابی نشوند. گرچه به قول امیررضا دلاوری، بازیگری که در همه عرصه‌های نمایشی به ارائه درست نقش فکر می‌کند، بعضی از این بازیگران پرروتر از این حرف‌ها هستند!

بد نیست در این زمینه آن روی سکه بازیگری را هم ببینیم. بازیگرانی هستند که سال‌ها خاک صحنه خورده و کارشان را از تئاتر آغاز کرده‌اند، اما سال‌ها طول کشیده که سینما و تلویزیون آنها را ببیند و کشف کند. ضمن این‌که بازیگران تئاتر شریف‌تر و نجیب‌تر از آن هستند که برای ورود به عرصه تصویر به هر دری بزنند و علاوه بر توان و استعداد خود به ابزارهای دیگری تکیه کنند. غالب کشف‌های آنها در این سال‌ها هم از سوی فیلمسازان تئاتربینی اتفاق افتاده که به دیدن نمایش‌ها می‌آیند.

اینجا صحبت از بازیگرانی است که با هنر خود همواره تماشاگران تئاتر را سیراب می‌کنند و با نقش‌آفرینی‌هایی نفسگیر و متفاوت روی صحنه، جزو قهرمان‌ها و اسطوره‌های بازیگری این سرزمین محسوب می‌شوند، اما به سبب اقتضائات و محدودیت‌های ذاتی تئاتر تاکنون هیچ‌گاه آن‌طور که باید به مردم معرفی نشده بودند. ولی خوشبختانه با رویکرد این چند ساله اخیر که درواقع باید از آن به‌عنوان بازگشت به گذشته‌ای درخشان و امتحان پس داده شده یاد کرد، کارگردانان فیلم‌های سینمایی و فیلم و سریال‌های تلویزیونی از بازیگران توانمندی که حضور دیرین و برجسته‌ای در تئاتر دارند، در آثار خود بهره می‌برند. این بازیگران هم مزد اعتماد این فیلمسازان را به بهترین شکل داده‌ و نشان داده‌اند جماعت انبوهی تاکنون از دیدن بازی‌شان محروم بوده‌اند.

حمیدرضا آذرنگ: شاید خیلی‌ها فکر کنند بازیگر نقش سرگرد سرخی «شاهگوش» و آن رزمنده فیلم «ملکه» یکشبه ره صد ساله را رفته و به شهرت رسیده است. اما حمیدرضا آذرنگ حدود دو دهه در بالاترین سطح تئاتر ایران فعالیت مستمر و چشمگیری به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان دارد. آذرنگ پیش از آن‌که در فیلم‌هایی چون «آسمان زرد کم‌عمق» بدرخشد، حضور درخشانی در تئاترهای «اهل قبور»، «خنکای ختم خاطره» و «خون رقصه» داشت.

هومن برق‌نورد: بازیگر بانمک و دوست‌داشتنی که این روزها در سریال «پرده‌نشین» دیده می‌شود و در سریال «دودکش» مدام ان‌قلت ان‌قلت و آمپاس آمپاس می‌کرد، حدود 20 سال خاک صحنه خورده و نقش‌های کوچک و بزرگی در تئاتر بازی کرده است. علاقه‌مندان تئاتری که بازی‌های خلاقانه‌اش در «آوازخوان طاس» و «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» را دیده‌اند، بهتر از هر کس دیگر از توانایی برق نورد باخبرند. حضور مستمر و موفق در تئاتر باعث شد کارگردانان عرصه تصویر همچون حسن فتحی که دستی هم در تئاتر دارند، نقش‌هایی در تلویزیون مثل «اشک‌ها و لبخندها» را به او بسپارند تا برق‌نورد بهترین بهره را از آن ببرد.

بهنام تشکر: تا همین دو سه سال پیش فقط عده اندکی نام تشکر را شنیده بودند، اما سال‌ها بود که تشکر نقش‌های متفاوت و پیچیده‌ای را در تئاتر حرفه‌ای بازی می‌کرد و آن صدای باصلابتش بارها در سالن‌های مختلف تئاتر طنین‌انداز شده بود.

«ژولیوس سزار به روایت کابوس»، «مونسرا» و «خرس» فقط برخی از انبوه نمایش‌هایی است که بهنام تشکر در آن بازی کرده است. او اما سرانجام با دکتر نیمای «ساختمان پزشکان» کشف و پس از آن با سیل پیشنهادهای بازیگری در عرصه تصویر روبه‌رو شد. حضور او در کنار برق‌نورد در کارهایی مثل «دودکش» و «دزد و پلیس» نشان داد بازیگران تئاتری در صورت مجال و فرصت برابر در عرصه تصویر، چه حرف‌های جالبی برای گفتن دارند.

الهام کردا: الهام کردا، از بازیگران جوانی است که عموم مردم در همین یکی دو سال با چهره او آشنا شده‌اند، اما او یکی از بهترین بازیگران تئاتر کشور است و سابقه 12 سال فعالیت در هنر نمایش را در کارنامه دارد. کردا که یکی از معدود نقش‌آفرینی‌هایش در سینما یعنی «فرشته‌ها باهم می‌آیند» بتازگی وارد شبکه نمایش خانگی شده، بازی‌های به یادماندنی در نمایش‌های «ترن»، «دو لیتر در دو لیتر صلح»، «خنکای ختم خاطره» و «تماشاچی محکوم به اعدام» داشته است.

او با حضور خوبش در نقش‌های مکمل فیلم‌های «برف روی کاج‌ها» و «ملبورن» نشان داد که ارزش اعتماد کردن در عرصه تصویر را هم دارد و در صورت دعوت به همکاری می‌تواند بازی‌های خوب و تاثیرگذارش در تئاتر را در تلویزیون و سینما هم ادامه دهد.

هدایت هاشمی: اوس موسی سریال «پایتخت3» یکی از مستعدترین و باسابقه‌ترین بازیگران تئاتر است. هدایت هاشمی پیش از ورود دیر هنگام به عرصه تصویر سال‌ها حضور موفقی در تئاتر داشته و تماشاگران بازی‌های خوب او را در «دو متر در دو مترجنگ» و «غولتشن‌ها» به یاد دارند. بازی‌های خوب او سرانجام دیده شد و پای او را به فیلم و سریال باز کرد. توانایی او در عرصه تلویزیون و سینما هم به بار نشسته و هاشمی حتی در نقش‌های به لحاظ کمیت کوتاه هم توانسته نظر تماشاگران را جلب کند. از بازی‌اش در نقش روحانی فیلم «لطفا مزاحم نشوید» که به خاطرش جایزه دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را به دست آورد تا حضورش در «یک بوس کوچولو» و «یک حبه قند.»

بجز اینها باید از دیگر هنرمندان توانمند چون سیامک صفری، رضا بهبودی، علی سرابی، هوتن شکیبا، سعید چنگیزیان، امیررضا دلاوری، رضا مولایی و فرزین صابونی هم یاد کرد که نشان داده‌اند در صورت پیدا کردن فرصت‌های درست و برابر و نقش‌های خوب نوشته شده، در عرصه تصویر همانقدر درخشان خواهند بود که روی صحنه تئاتر. پیشکسوتان تئاتر آمده‌اند تا در فیلم و سریال‌ها جوانی کنند. آنها آمده‌اند بگویند هیچ بازیگری جای بازیگر دیگری را تنگ نمی‌کند. بازیگران خوب تئاتر قابلیت این را دارند که در عرصه تصویر بدرخشند و بازیگران سینما و تلویزیون هم در صورت توانایی می‌توانند صحنه را به تسخیر خود درآورند. بازیگر، بازیگر است.

علی رستگار‌ /‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها