سرداری که پس از ۱۳ بار جانبازی به شهادت رسید + عکس

سردار شهید مهدی خوش‌سیرت رزمنده رشید گیلانی سپاه اسلام بود که پس از ۱۳ بار جانبازی در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده است.
کد خبر: ۶۸۹۱۱۵
سرداری که پس از ۱۳ بار جانبازی به شهادت رسید + عکس

سردار شهید مهدی خوش‌سیرت از سرداران رشید سپاه اسلام که با 13 بار جانبازی باز هم از حضور در جبهه‌های حق علیه باطل خسته نشد و به این راه ادامه داد.

زندگینامه سردار شهید خوش‌سیرت

با ولادت او همای اوج سعادت بر شانه (پدر مهدی) نشست و مهدی در خانواده مذهبی و متدین و ارادتمند به ائمه اطهار (ع) به ویژه سید و سالار شهیدان زمزمه عشق، مشق می‌کرد و از همان دوران کودکی نشان داد که با دیگر همسالانش متفاوت است. تحصیلات دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را آن گونه که شایسته بود در زادگاهش شهرستان آستانه‌اشرفیه پشت سر نهاد و در سال 1358 موفق به اخذ دیپلم شد و پس از آن لباس مقدس سربازی را به تن کرد و چون رزمنده‌ای در خنثی کردن توطئه‌های نوکران و جیره خواران استکبار جهانی در منطقه گنبد، حضوری دلاورانه داشت. هنوز دوره سربازی را به اتمام نرسانده بود که نامش را در مدرسه عشق نوشت؛

مهدی در زمانی عضو مدرسه عشق شد که خود تدریس عشق می‌کرد، آبدیده و سرد و گرم جبهه‌ها کشیده، لذا دوست داشت با نیروهای رزمنده نه تنها در جبهه و هنگام جهاد و مجاهدت بلکه در پشت جبهه و زادگاه و شهر و حتی منزلشان ارتباط برقرار کند و چون به بسیج عشق می‌ورزید لذا بین جبهه و پشت جبهه همیشه در حال تردد بود، با معنویتی که در مهدی وجود داشت مهر و محبتش در اولین وهله دیدار هر بیننده‌ای در دلش می‌نشست.

کمال عشق، معرفت و خداشناسی مهدی بود که بچه‌های رزمنده خود را مرید او می‌دانستند و پروانه‌وار گرد شمع وجودش می‌گشتند و گاه حتی شرط حضور در جبهه را بودن در کنار وی می‌دانستند.

آقا مهدی از روزی که گام در جبهه‌های حق علیه باطل نهاد و در مدرسه عاشقان روح الله ثبت نام کرد هرگز تسویه حساب نگرفت و دنبالش هم نرفت در زمان حضورش در جبهه‌ها همیشه تلاش داشت در عملیات‌ها شرکت کند و اگر به دلیل حضور در منطقه‌ای دیگر موفق به شرکت در عملیاتی نمی‌شد غم تمامی چهره نورانی‌اش را فرا می‌گرفت و تا چند روز حال خوشی نداشت.

او با تلاش بی وقفه‌اش در عملیات‌های افتخار آفرین و غرور آمیز طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، فتح خرمشهر، رمضان، مسلم ابن عقیل، محرم، والفجر 4، والفجر 6، هور العظیم، قدس، بدر، والفجر 8، کربلای 2، کربلای 5، و نصر 4 حضور پیدا کرد. اعتقاد راسخش به اسلام، امام و انقلاب، و شاگردی این مکتب انسان ساز هدفی را برایش ترسیم کرده بود که برای رسیدن آن سر از پا نمی‌شناخت.

بهترین دلیل اینکه پس از 13 بار مجروحیت در عملیات‌های مختلف، هیچ‌گاه در استراحت کامل به سر نبرد بلکه پس از ترمیم مختصر، دوباره خود را به صحنه مبارزه و جهاد رساند و در جمع لشکریان اسلام قرار گرفت.

در سفرهای پشت جبهه نیز مهدی با مرخصی‌های کوتاهش نه تنها فقط به خانواده‌اش می‌رسید بلکه به شهرهای دیگر حتی به استان مازندران برای تألیف قلوب و سرکشی به خانواده‌های محترم شهدا و رزمندگان می‌رفت؛ و آنقدر این ارتباط عمیق بود که اغلب خانواده‌های شهدا با دیدن چهره نورانی مهدی قوت قلب می‌گرفتند و همانند فرزندان شهیدشان دوستش می‌داشتند و شهید خوش سیرت در روزهای پایانی عمر شریفش (اواخر جنگ) از خجالت خانواده‌های شهیدان و به خصوص پس از شهادت دو برادرش حسین و رضا خوش سیرت، بعد از عملیات نیز به مرخصی نمی‌آمد.

او مانع پرواز و عروجش را دو چیز می‌دانست! یکی ملبس به لباس سبز سپاه شدن تا بر پیشانی‌اش ستاره بنشیند و دیگری به سنت پسندیده رسول مکرم اسلام صلی الله علیه واله و سلم جامع عمل پوشاندن و او به این تکلیف نیز عمل کرد و پایه زندگی مشترکش را با دختری متدین در اوج سادگی و صفا بنا نهاد تا آخرین ریسمان تعلق زمین و زمینیان را پاره کند و ثابت کند که این بندها و تعلقات نمی‌توانند عاشق و مرغ باغ ملکوت را زمینی کرده و در قفس تن اسیر نماید و حاصل پیوند مقدسش دختر مومنه ای شد که پس از شهادت آقا مهدی دیده به جهان گشود.

آقا مهدی مسئولیت‌های خویش را در جبهه از فرماندهی دسته آغاز، و پس از گروهان و گردان، با رشادت و مدیریتی که از خود نشان داده بود به فرماندهی تیپ دوم محرم و معاونت فرماندهی لشکر قدس گیلان برگزیده شد مهدی که در فراق دوستانش هماره می‌سوخت و در دل و بر لب آرزوی شهادت داشت.

سر انجام پس از سال‌ها حضور مستمر و مداوم در جبهه‌های جنگ، و رزم بی امان و مجاهدت در دو جبهه جهاد اصغر و جهاد اکبر، در عملیات نصر چهار، فتح ماووت عراق ساعت 11 و 30 دقیقه ششم تیرماه 66 ندای ارجعی الی ربک را از معشوق حقیقی‌اش شنید و بی‌تابانه و لبیک گویان به سویش پرکشید و به دریای رحمت الهی پیوست و ستاره‌ای، درخشان در آسمان انقلاب اسلامی ایران شد.

روحش شاد و راهش پررهرو... (تسنیم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
جمال
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۵
۰
۰
جمال هستم ساكن تهران اخرین نفر ی دراین دنیا بودم باشهید دركنار همدیگر بودیم ایشان دران عملیات فرمانده ما بود ودران مكان فقط دونفر سالم برگشتم واخرین كلمه دراین دنیا بامن حرف زد منبه مدت 25سال ساكن تهران هستم هروقت به وردیه شهر استانه می رسم سلام به روحش میفرستم روحش شاد

نیازمندی ها