در یکی از شهرستان‌های استان فارس رخ داد:

روستائیان کارکنان اداره برق را کتک زدند

نگاهی به دلایل بروز و افزایش عصبانیت در جامعه

زندگی با کوک پرخاش

مسافر خشمگین در خودرو را به هم می‌کوبد و می‌رود؛ راننده سرش را از پنجره خودرو بیرون می‌آورد و ناسزایی می‌گوید؛ مسافر برمی‌گردد و راننده هم پیاده می‌شود و... نمونه‌هایی از این نوع برخورد را بسیاری از ما در طول شبانه روز شاهد هستیم.
کد خبر: ۶۸۴۲۴۰
زندگی با کوک پرخاش

جام جم سرا: آمارهای ارایه شده از طرف مراجع رسمی نشان دهنده ی پررنگ بودن پدیده ی «نزاع» های خانوادگی و خیابانی است. اداره ی پزشکی قانونی استان تهران چندی پیش اعلام کرد که در سال 1392 به طور متوسط، هر 5 دقیقه یک نفر به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه کرده است.

پرخاشگری به عملی اطلاق می شود که شامل رفتارهای هیجانی است و در آن اعمال زور و به کارگیری الفاظ و حرکت های رکیک و تند استفاده می شود. در پرخاشگری گاهی فرد به صورت فعال خشونت نمی ورزد، بلکه دست به اعمالی می زند که دیگری را عصبی و وادار به خشونت کند.

اما چرا آستانه ی تحمل مردم پایین است و در شکل گیری این پدیده چه عواملی نقش ایفا می کند؟ چه راهکارهایی برای مدیریت این معضل اجتماعی می توان ارایه کرد؟

پرخاشگری و محرک های فردی-اجتماعی

به نقل از ایرنا، پایین آمدن آستانه ی تحمل و بروز پرخاشگری در جامعه، همانند دیگر پدیده های اجتماعی نمی تواند معلول یک علت خاص باشد. برخی از جرم شناسان بر این باورند که شکل ظاهری و همچنین تیپ شخصیتی افراد یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار در پرخاشگری است.

«سزار لومبروزو» جرم شناس ایتالیایی در اوایل قرن بیستم میلادی با مطالعه درباره ی ویژگی های جسمانی بزهکاران و تفاوت ظاهری آنها با دیگر افراد جامعه به این نتیجه رسید که بین تیپ های ظاهری و شخصیتی و ارتکاب جرم ارتباط وجود دارد.

«آرش میراب» روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی، در ارتباط با نقش تیپ های ظاهری در بروز پرخاشگری اظهار داشت: ظاهر و شخصیت افراد و نحوه ی برخورد آنها با خشم یکی از مسایل مهم در پرخاشگری افراد است.

هر چند این نظریه تا اواسط سده ی گذشته دارای اعتبار بود ولی رشد علومی مانند جامعه شناسی و روانشناسی و نیز تحقیقات فراوانی که بر روی افراد مختلف در مراکز درمانی و ندامتگاه ها صورت گرفت مشخص کرد که عوامل زیستی به تنهایی نمی توانند محرکی برای پرخاشگری باشند و در کنار این عامل، روح و روان افراد نیز در این امر بی تاثیر نیست.

«سیف الله سیف اللهی» مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات نیز معتقد است که نمی توان افرادی را صرف داشتن قد کوتاه یا بلند و چاقی یا لاغری متهم به پرخاشگری کرد ولی آنچه تاثیر مهمی در پرخاشگری دارد، عوامل دیگر از جمله عوامل اجتماعی است.

آرش میراب هرچند به تاثیر عوامل ظاهری در پرخاشگری اذعان کرد، با وجود این به تاثیرگذاری عوامل روانی نیز اعتقاد دارد. وی در این ارتباط گفت: یکی از دلایل پرخاشگری در جامعه بیماری های اعصاب و روان است که در حالاتی مانند استرس، اسکیزوفرنی و روان پریشی نمود پیدا می کند و این بیماری ها خود زمینه ساز پرخاشگری در جامعه است.

البته «مصطفی اقلیما» رییس انجمن علمی مددکاران ایران بر این باور است که اختلالات روانی و شخصیتی فرد زیر تاثیر وضعیت جامعه است.

وی تصریح کرد: تمامی عوامل روانی و اجتماعی زیر تاثیر مشکلات جامعه هستند زیرا تا زمانی که مردم نتوانند مشکلات خود را در محیط اجتماعی حل کنند نمی توان انتظار داشت بر روح و روان خود مسلط باشند.

سیف اللهی هم نظری مشابه با اقلیما داشت. وی با اشاره به رواج بیماری های روانی مانند افسردگی و وسواس در جامعه ی امروز گفت: هر چند این بیماری ها جزو بیماری های روانی افراد هستند اما بیشتر آنها زیر تاثیر مشکلات اجتماعی قرار دارند.

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات نبود امید و احساس امنیت را دو مقوله ی مهم اجتماعی و تاثیر گذار در بیماری های روانی دانست.

«اضافه بار روانی» یکی دیگر از دلایل و محرک های خشونت در جامعه است؛ اضافه بار روانی یعنی مجموعه ی فشارها و استرس های عصبی در جامعه که فراتر از آستانه ی تحمل افراد است.

اقلیما درباره ی اضافه بار روانی گفت: تا زمانی که فرد نتواند با یک شیفت کار هزینه ی زندگی خود را تامین کند دچار استرس و فشارهای عصبی ناشی از دوری خانواده می شود و این خود زمینه ساز افزایش خشونت در جامعه و خانواده است.

در کنار اضافه بار روانی، نمی توان از نقش استرس در بروز خشونت چشم پوشی کرد. استرس، باری روانی است که افراد آن را حمل می کنند و به دو شکل مثبت و منفی وجود دارد. استرس های مثبت مثل پیدا کردن شغل مناسب، ازدواج یا شرکت در امتحان می تواند به پیشرفت فرد در زندگی کمک کند اما استرس های منفی مثل آلودگی صوتی، بیکاری، شکست های خاص در زندگی و ترافیک، عملکرد و بهره وری فرد را پایین آورده و به اختلالات اضطرابی و خلقی منجر می شود.

بیکاری یکی از عوامل مهمی است که می تواند از لحاظ روانی و اجتماعی نقش مهمی در بروز خشونت ایفا کند. بیکاری بخصوص در نسل جوان به خاطر ترس از آینده ی نامعلوم و استرس های ناشی از آن بیشتر سبب خشونت های اجتماعی می شود.

اقلیما در این زمینه گفت: تا زمانی که جوانان ما بعد از چهار سال درس خواندن بیکار هستند و حرف های مردم را تحمل می کنند نمی توان انتظار داشت این قشر تحصیل کرده تسلطی بر رفتار خود داشته باشند.

وی در ادامه با اشاره به چند شغله بودن افراد اظهار داشت: زمانی که فردی همزمان در چند اداره دولتی و شرکت خصوصی مشغول به کار است وقتی برای رسیدن به دیگر امور، مانند رسیدگی به خانواده و تفریح ندارد و این عامل از مهمترین زمینه های بروز خشونت و پرخاشگری است.

رییس انجمن علمی مددکاران ایران مشکلات اجتماعی جامعه و وجود فقر را از مهمترین دلایل خشونت در خانواده دانست و یادآور شد: تا زمانی که فرد برای تامین هزینه های خود باید تا پاسی از شب بیرون باشد و کار کند خود به خود یک نوع دوری عاطفی بین وی و زن و فرزندانش شکل می گیرد که نمود اصلی آن را می توان امروزه در طلاق عاطفی زن و شوهر دید.

محیط ناسازگار خانه تنها بر روی روحیات و رفتار زن و شوهر اثر نمی گذارد بلگه در کنار این دو نفر، فرزندان آنها را نیز زیر تاثیر قرار می دهد و زمینه را برای رفتارهای پرخاشگرایانه آنها آماده می کند.

آسیب های پایین آمدن آستانه ی تحمل

خشم جزء جدایی ناپذیر زندگی همه ی افراد است. ولی این مساله همانند دیگر رفتارها اگر از حد خاصی عبور کند می تواند آسیب ها و ضربه های جبران ناپذیری را به فرد، خانواده و جامعه وارد کند.

آرش میراب روانپزشک در این زمینه گفت: یکی از مهمترین مشکلی که ممکن است فرد پرخاشگر در جامعه با آن رو به رو شود احساس خوب نبودن در جامعه است که این امر موجب طرد فرد می شود و کیفیت زندگی اجتماعی را از وی می گیرد.

اما آسیب های پرخاشگری و خشونت تنها منتهی به فرد نمی شود و خانواده ها را نیز زیر تاثیر قرار می دهد.

اقلیما رییس انجمن علمی مددکاران ایران با اشاره به رواج خشونت در خانواده ها گفت: زن آزاری و کودک آزاری دو پدیده یی هستند که در نتیجه ی مشکلات جامعه به وجود آمده اند؛ زیرا فردی که در محل کار یا بیرون از خانه مشکل پیدا می کند سعی دارد عقده ی خود را در خانه خالی کند؛ بنابراین هنگامی که با زن یا فرزند خود دعوا می کند مشکلات دیگر در ذهن وی ظاهر می شوند.

وی افزایش مشکلاتی مانند کودکان خیابانی، تکدی گری، پایین آمدن سن روسپیگری و اعتیاد را نتیجه ی خشونت و پرخاشگری در خانواده دانست.

میراب هم در این زمینه باور دارد که یکی از مهمترین معایب خشونت در خانواده یادگیری آن از طرف فرزندان است؛ زیرا زمانی که کودک، پرخاشگری پدر یا مادر خود را می بیند به این نتیجه می رسد که تنها راه حل مشکلات، خشونت ورزی و پرخاشگری است.

سیف اللهی نیز در تبیین آسیب پرخاشگری برای فرد و خانواده، گفت: تا زمانی که افراد مختلف در سطح خانه نتوانند همدیگر را تحمل کنند شاهد بروز مشکلات اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد و دختران فراری هستیم که خود تبدیل به معضلاتی بزرگتر برای جامعه می شوند.

در کنار تبعاتی که پرخاشگری برای فرد و خانواده دارد در سطح کلان، جامعه نیز نمی تواند از آسیب های پرخاشگری در امان باشد؛ زیرا افزایش پرخاشگری سبب می شود که امنیت اجتماعی شهروندان به پایین ترین سطح ممکن تنزل پیدا کند و حقوق شهروندی به شدت آسیب ببیند.

مدرس دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه یادآور شد: از آنجا که پرخاشگری نوعی نافرمانی مدنی است؛ فرد پرخاشگر با عمل خود باعث نقض حقوق دیگران می شود و این امر با ملاک های ارزشی و عرفی ما انطباق ندارد.

تقلب در امتحان، زورگیری، تخلفات رانندگی، بی احترامی به هنجارها و توجه نکردن به حقوق دیگران از جمله مواردی بود که این جامعه شناس از آنها به عنوان آسیب های پرخاشگری برای جامعه یاد کرد.

به دنبال راهی برای کنترل پرخاشگری

بخش قابل توجهی از مشکلاتی که جامعه ی ما بدان ها دچار است، از این نشات می گیرد که بیشتر ما نمی دانیم چگونه خشم خود را کنترل کنیم. هر چند که نمی توان خشم را از احساسات انسانی حذف کرد اما می توان با کاربرد روش های گوناگون و فرهنگ سازی، آن را به پایین ترین سطح خود کاهش داد.

معضلات و مشکلات جامعه مانند بیکاری، طلاق و اعتیاد می توانند محرک های قوی در جامعه برای خشم و خشونت باشند؛ بنابراین وظیفه ی دولتمردان و سیاست گذاران کشور این است که برای حل این مشکلات بیشتر تلاش کنند.

به اعتقاد رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران تا زمانی که ما نتوانیم بیکاری، فقر و کمبود درآمد در جامعه را حل کنیم نمی توانیم از بروز درگیری ها در سطح خانه و جامعه جلوگیری کنیم.

وی با اشاره به نقش دولت در حل این مساله گفت: وظیفه ی اصلی قوه ی مجریه ایجاد بستر برای کار و اشتغال پایدار جوانان است؛ زیرا افراد از طریق اشتغال است که شخصیت پیدا می کنند و این امر موجب می شود آنها در جامعه احساس مفید بودن کنند.

ناکامی یکی دیگر از دلایل اصلی خشم و بروز آن در سطوح خرد و کلان جامعه است؛ بنابراین وقتی ما در موقعیتی ناکام می شویم باید به یاد داشته باشیم که هر شکستی ممکن است پل پیروزی بعدی باشد. از این رو ما باید با کنترل رفتار و گفتار خود زمینه ساز موفقیت های بعدی باشیم و از این تجربه ی ناکامی درس بگیریم؛ در غیر این صورت ممکن است آن ناکامی زمینه ساز ناکامی های بزرگتر باشد.

آرش میراب در این پیوند و با اشاره به روش های برخورد با ناکامی گفت: با توجه به اینکه ناکامی جزیی از زندگی است بنابراین ما باید همیشه به دنبال راهکارهایی برای رویارویی با ناکامی ها باشیم و یکی از راه های آن بالا بردن توانمندی فرد است.

احترام به کرامت و جایگاه انسانی افراد، یکی دیگر از عوامل مهمی است که می توانند نقش زیادی در کنترل خشم و پرخاشگری داشته باشد. در این زمینه باید شرایطی فراهم شود که فرد فارغ از جایگاه یا مقام و پست خود به حقوق اجتماعی، فردی و انسانی دیگران احترام بگذارد. یکی از راه های شناخت حقوق افراد در جامعه مذاکره و گفت و گو است؛ این روش می تواند نقش مهمی در پذیرش دیگران و کنترل خود داشته باشد.

سیف اللهی در این ارتباط گفت: تا زمانی که ما نتوانیم حق و حقوق دیگران را به رسمیت بشناسیم نمی توان انتظار داشت که خشم و پرخاشگری کنترل شود. زیرا تعرض به حقوق دیگران باعث پرخاش و عکس العمل آنها می شود.

در کنار عوامل اجتماعی و فردی کنترل خشم، خانواده یکی از نهادهایی است که با تربیت درست و جامعه پذیر کردن فرد می تواند نقش مهمی در کنترل خشم و پرخاشگری داشته باشد؛ فرد با وجود جامعه پذیری درست در خانواده می تواند در برابر آسیب های اجتماعی و روانی مقاوم تر شود.

میراب با اشاره به نقش خانواده در جامعه پذیری گفت: خانواده به عنوان یک الگو برای فرد می تواند از مکانیسم های مختلف برای کنترل خشم استفاده کند؛ زیرا بچه از طریق همانندسازی، بسیاری از رفتار والدین خود را می آموزد.

سیف اللهی هم در این ارتباط گفت: زمانی که سطح توسعه ی اجتماعی خانواده از لحاظ سواد و آموزش های اجتماعی بالا باشد می توانیم شاهد تربیت فرزندان با معیارهای درستی باشیم.

وی با یادآوری الگو پذیری فرزندان در خانواده گفت: از آنجا که فرزندان آیینه ی تمام نمای والدین خود هستند پس رفتار پدر و مادر تاثیر مهمی بر رفتار فرزندان دارد.

عوامل دیگری مانند بسترسازی فرهنگی، آموزش و آگاهی، قرار دادن ورزش در برنامه ی روزانه و توجه به آن به عنوان بخشی از زندگی و افزایش مهارت های رویارویی با استرس نیز در ارتقای سطح بهداشت روان در جامعه و در نتیجه کاهش پرخاشگری و توانایی در کنترل خشم نقش موثری دارند.

Share

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها