امروز مهم‌ترین جایزه داستان‌نویسی ایران برندگان خود را می‌شناسد

مدعیان قلم جلال

صدمین سالگرد تولد نویسنده بزرگ و فرصتی که از دست رفت

تأخیر عجیب جایزه جلال

شنبه‌ای که گذشت، ۱۰۰‌سال از تولد سید‌جلال‌الدین‌ سادات  آل‌احمد داستان‌نویس، مترجم، مردم‌نگار و چهره برجسته ادبی و سیاسی تاریخ معاصر ایران گذشت. جلال ۱۰۰سال قبل در تهران در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد.
کد خبر: ۱۴۳۴۴۳۰
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ و هنر
 
او در جوانی راه خود را از خانواده جدا کرد و به جای تحصیل در حوزه علمیه مانند برادر بزرگ‌ترش که در جوانی درگذشت، تحصیلات دبیرستانی و دانشگاهی را پی گرفت. جلال به‌واسطه آثارش در داستان‌نویسی، مردم‌نگاری، ترجمه‌هایش از چهره‌های مشهور ادبیات معاصر جهان و نیز نقشش در جریان روشنفکری ایران، از چهره‌های مهم ادبیات ایران است. تأثیرگذاری او بر ادبیات، سیاست و فرهنگ به سبب ازدواجش با سیمین دانشور که خود یکی از مهم‌ترین داستان‌نویسان معاصر بود، بیشتر هم شد. تأثیر جلال تنها در حوزه داستان‌نویسی نیست.  او یکی از نثرنویسان صاحب سبک امروز بود و بعد از مرگش بسیاری سعی کردند از شیوه نثرنویسی‌اش تقلید کنند اما واقعیت این است که کمتر مقلدی به گردپای خود جلال رسید و نثر او همچنان جذاب و اثرگذار‌است.  جلال حتی با وجود این‌که شاعر نبود، تأثیر مهمی‌ بر شعر امروز داشت. او با درک درست و شناخت صحیح از حرکت نیما یوشیج در شعر امروز، توانست گروه‌های زیادی از جوانان را در روزگاری که نیما و شعرش به‌شدت زیر حمله بودند، با این شیوه شاعری و اهمیت‌های ادبی او آشنا کند. در این میان نباید از نقش جلال در حوزه مردم‌نگاری و مستندنگاری هم غافل ماند و نمی‌توانیم از نقش و اهمیت او نگوییم و به آن اعتراف نکنیم.
   
تهاجم به جلال
چهره جلال وآثار ونقش او درتاریخ معاصر ایران، چند سالی است به‌شدت مورد تهاجمی ‌سازمان‌یافته است. دلیل این امرهم مشخص است، او هم از مشهورترین مخالفان نظام شاهنشاهی بود، هم به جریان چپ و هم به جریان اسلامی ‌تعلق داشت. به همین دلیل عناصر وابسته به نظام پیشین، از او و نقش مهمی‌ که در هدایت جوانان ایرانی در دهه‌های۴۰ و۵۰ به سمت مذهب داشت، دل خونی دارند. در این سال‌ها که سرمایه‌گذاری مخالفان جمهوری اسلامی ‌روی باقیمانده‌های رژیم شاه شدت گرفته است وآنان تبلیغات فراوانی برای تطهیر نظام پادشاهی حتی به قیمت سفیدشویی شکنجه‌گران سیاه‌روی ساواک را دردستور کار قرار داده‌اند، دشمنی با نام جلال و تلاش برای بدنام کردن او در نزد جوانان امروز، همیشه درشمار برنامه‌های ثابت این گروه بوده است. این دشمنی شدیدتر از دشمنی با دیگر چهره‌های جریان چپ است؛ چراکه جلال درسال‌های آخر زندگی به شکلی واضح و آشکار به مبلغ نام و موید نهضت امام خمینی(ره) تبدیل شده‌بود. سالگرد صدمین زادروز این چهره برجسته ادبی، می‌توانست موقعیتی مناسب باشد برای بازخوانی آثار و تأثیرات جلال بر ادبیات و فرهنگ امروز. همچنین می‌شد از این مناسبت استفاده کرد تا جریانی روشنگرانه برای نشان دادن واقعیت تاریخ ایران در دورانی که جلال و چهره‌هایی نظیر او با رژیم شاه مبارزه می‌کردند، راه‌اندازی کرد. جلال درتمام طول زندگی خود ازسانسور سازمان‌یافته رژیم شاه وسختگیری‌های ساواک حتی درامور شخصی خود دررنج بود و بازگویی همین رنج ومضایق برای جوانان امروز، به زبانی هنرمندانه وروشنگر می‌توانست نقشه‌های باقیمانده‌های رژیم شاه را نقش بر آب کند. 
   
برنامه‌هایی که برگزار شد
در سالگرد تولد جلال البته برنامه‌هایی توسط وزارت ارشاد و به‌ویژه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد اما این برنامه‌ها آنچنان که باید بازتاب و برد نداشت که بتواند در ذهن کسی بنشیند و واقعیتی را روشن کند. برنامه اصلی سالگرد تولد جلال به جای این‌که در خانه جلال و سیمین برگزار شود؛ در طالقان، زادگاه پدری او برگزار شد. دراین برنامه چند سخنران از جمله معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌درباره جلال و جایگاه او سخنرانی کردند. درطول هفته هم چند نشست باحضور چند چهره ادبی و دانشگاهی برگزار شد که این برنامه‌ها از طریق شبکه چهار سیما هم پخش شد. البته باید از برگزاری این نشست‌ها تقدیر کرد اما به نظر می‌رسد این‌گونه برنامه‌ها، کف و حداقل مطالبه‌ای است که دربرگزاری مراسم صدمین سالگرد نویسنده‌ای به اهمیت جلال می‌توان داشت. به نظر می‌رسد برای برگزاری مراسمی این‌گونه، تلاش و همت همه دستگاه‌های فرهنگی نیاز است و باید به فکر برنامه‌هایی جذاب‌تر با برد عمومی ‌بود؛ چراکه برگزاری چند نشست با سخنرانی‌های چهره‌های دانشگاهی و منتقدان ادبی، تأثیری بر افکار عمومی ‌نخواهد داشت وبهتر بود ظرفیت رسانه‌ای کشور دراین‌خصوص بسیج می‌شد وکاری درحد نام جلال ارائه می‌شد. 
   
مصوبه‌ای که اجرا نشد
البته برای این‌که نام و یاد جلال آل احمد به عنوان یکی از چهره‌های برجسته ادبیات معاصر ایران همواره در ذهن مخاطبان بخصوص جوانان بماند و به آنان راه را نشان دهد، شورای عالی انقلاب فرهنگی در روز ۲۳ آبان ۱۳۸۵ مصوبه‌ای را تصویب کرد که براساس آن هرسال مهم‌ترین جایزه ادبی کشور در حوزه داستان‌نویسی و مستندنگاری به نام جایزه ادبی جلال آل احمد برگزار شود. طبق ماده ۸ این آیین‌نامه، «مراسم اهدای جایزه ملی جلال آل احمد هر سال مقارن با ایام تولد این نویسنده توانا و صاحب سبک برگزار می‌شود.» اگر وزارت ارشاد خود را متعهد به اجرای دقیق این آیین‌نامه می‌دانست و هرسال در روز تولد جلال، این جایزه را برگزار می‌کرد، امسال هم فرصت این بود که در روز تولد جلال و همزمان با برگزاری مراسم پایانی جایزه جلال آل احمد، مراسمی ویژه‌ برای صدسالگی جلال برگزار شود اما چون مراسم پایانی این جایزه امسال هم در روز مقرر برگزار نشد، این فرصت از دست رفت.جایزه جلال آل احمد فرصت ویژه‌ای برای ادبیات داستانی و مستندنگاری ایران محسوب می‌شد اما ناتوانی در برگزاری منظم این جایزه و کاستن پیوسته از میزان جایزه آن، باعث شده‌است این جایزه هرسال اهمیت خود را بیشتر از سال گذشته از دست بدهد. حداقل انتظار از یک رویداد سالانه برای این‌که در یاد مخاطبان بماند، این است که در زمان و مکان مقرر برگزار شود. این نخستین اصل در برگزاری رویدادهایی در این سطح از اهمیت است. دوره پانزدهم جایزه جلال آل احمد سال گذشته ۲۴دی برگزار شد، دوره چهاردهم در سال ۱۴۰۰ ۱۲ بهمن برگزار شد و دوره سیزدهم سال ۱۳۹۹ به دلیل شرایط کرونایی در یک برنامه تلویزیونی با حضور شرکت‌کنندگان محدود ۱۶ دی برگزار شد. این تاریخ‌ها، مشتی نمونه خروار از بی‌برنامگی وزارت ارشاد در برگزاری جایزه در دولت‌های مختلف بوده‌است. اگر تاریخ برگزاری همه دوره‌های جایزه را مرور کنیم، بازهم می‌بینیم هرسال جایزه در یک زمان برگزار شده‌است. به عبارت دیگر هرزمانی که مسئولان برگزاری جایزه وقت کرده‌اند و توانسته‌است کارهای خود را جمع و جور کنند، جایزه را برگزار کرده‌اند.
   
پیامی به مخاطبان
از طرف دیگر شیوه انتخاب و برگزیدگان جایزه هم جای اما و اگر دارد. در سال ۱۳۹۹ جایزه جلال تنها در بخش مستندنگاری برگزیده مشترک داشت. در دوره بعدی هم دوباره تنها در بخش مستندنگاری این جایزه بود که برگزیدگان مشترک انتخاب شدند. این مراسم سال گذشته درحالی برگزار شد که فقط در بخش مستندنگاری، برگزیده معرفی شد.  درحالی که جایزه ادبی جلال آل احمد خود را به عنوان مهم‌ترین جایزه ادبی در حوزه داستان‌نویسی ایران معرفی می‌کند و به راستی هم باید این جایزه چنین موقعیتی را در داستان‌نویسی ایران داشته‌باشد. پیام انتخاب نشدن حتی یک مجموعه داستان کوتاه یا رمان در طول سال‌های اخیر از طرف چنین جایزه‌ای، جز این است که در ادبیات داستانی ایران خبری نیست؟ این‌که مردم ترجیح می‌دهند رمان‌ها و مجموعه‌های داستان کوتاه خارجی را بخوانند، چیز عجیبی نیست وقتی داوران چنین جایزه‌ای خودشان همین پیام را به مردم می‌دهند. 

از دوره شانزدهم جایزه چه خبر؟
حالا که مشخص شده جایزه در این دوره هم با تأخیر برگزار می‌شود، بد نیست نگاهی به آماری بیندازیم که دبیر این دوره یعنی گلعلی بابایی درباره آثار رسیده به دبیرخانه اعلام کرده‌است.  جایزه در دوره شانزدهم با اعلام فراخوان در تیرماه کار خود را آغاز کرد و بنا به اعلام دبیر علمی‌جایزه جلال، در مجموع ۲۸۹۰ اثر به دبیرخانه رسیده که از این میان ۱۴۷۱ اثر داستان بلند و رمان، ۴۴۳ اثر داستان کوتاه، ۸۹۳ اثر مستندنگاری و ۸۳ اثر نقد ادبی بوده‌است. آثار ارسال شده به دبیرخانه جایزه نسبت به دوره قبل این جایزه، درگروه رمان و داستان بلند، کاهش داشته و امسال ۳۷ اثر نسبت به سال قبل کمتر به جایزه رسیده‌است اما در گروه مجموعه‌داستان کوتاه، ۴۲اثر بیشتر نسبت به دوره قبل به جایزه رسیده‌است. در گروه مستندنگاری این افزایش چشمگیرتر است به گونه‌ای که امسال نسبت به سال قبل، ۶۹۰ اثر بیشتر ارسال شده‌است. در گروه نقد ادبی هم شاهد افزایش آثار ارسالی به تعداد شش اثر هستیم. افزایش قابل ملاحظه آثار در حوزه مستندنگاری و کاهش یا افزایش نه چندان چشمگیر آثار ارسالی در دیگر حوزه‌ها می‌تواند نشانه‌ای از دو موضوع باشد، یکی کاهش انتشار آثار درحوزه رمان وداستان کوتاه که بخش خلاق ادبیات محسوب می‌شود و دیگری، امید داشتن بیشتر نویسندگان آثار مستندنگاری به برگزیده شدن در جایزه که باعث می‌شود انگیزه بیشتری برای مشارکت در این رویداد ادبی داشته‌باشند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها