درباره کتابی به قلم ناصر ملایی که از رسانه‌ای‌های نویسنده است

«جان بی‌آرام صبح» و چند نکته

گزارشی از یکشنبه‌های آه‌خوانی در شهر خوی

به یاد شهدایی که کربلا را ندیدند

یک روز داغ در تابستان ۱۳۸۸ در چهارراه دکترای مشهد با رفیق مشهدی کتابخوانی قرار داشتم. من زودتر رسیدم و او پیام داده بود تا می‌رسد به حساب او بروم آبمیوه فروشی کنار کتابفروشی امام و خودم را مهمان یک لیوان بزرگ از سردی‌جات کنم تا برسد. نرفتم. ترجیحم قدم زدن لابه‌لای قفسه‌های پر و پیمان کتابفروشی امام بود و دشت و سهم و قسمت آن روزم، «کتاب آه».
کد خبر: ۱۴۲۲۵۸۳
نویسنده حسین شرفخانلو - نویسنده

اسمش و طرح جلد جالب و بدیعش مرا گرفت و همان‌جا سرپا یک‌نفس مقدمه‌اش را خواندم و دیدم نمی‌شود این کتاب را نداشت. عادت دارم اگر کتابی به‌من مزه کرد، چند نسخه اضافی بگیرم برای بخش هدیه‌های کتابخانه‌ کوچکم. تا رفیقم برسد، روی چهارپایه‌ کتابفروشی تا ۵۰صفحه جلو رفته بودم و آن سفر مشهد در آن تابستان داغ که با محرم ماه‌ها فاصله داشت برای من عاشورایی شد.
کتاب آه، بازنویسی و روان‌سازی شده‌ کتاب «نَفَس‌المَهموم» مرحوم شیخ عباس قمی است. نَفَس که همان دم و نَفَسِ خودمان است و مَهموم هم به عبارتی می‌شود غم و اندوه و حسرت. شیخ عباس قمی که حدیث‌شناس و محقق چیره‌دست هم‌عصر خودمان است، کنار مفاتیح‌الجنان معروفش و باقی کتاب‌هایش خواسته اثری عاشورایی تالیف کند و نَفَس‌المَهموم را نوشته که خط به خط، تاریخ و مقتل است و قصه کربلا را روایت می‌کند.
یاسین حجازی ـــ که کارش بازنویسی و روان‌سازی متون فاخر فارسی ا‌ست ـــ در گام اول بازنویسی و آسان‌خوان کردن کتاب، اسم نیکو برای کار برگزیده و آن را «کتاب آه» نامیده است. معادل زیبایی برای نَفَس‌المَهموم. بعد بدون این‌که اصل روایت را مخدوش کند، کلمات را از سنگینی و گنگی برای مخاطب امروزی درآورده است. البته اضافاتی هم وارد کار کرده که به خوش‌خوان‌تر کردن روایت و تکمیل فضای ذهنی مخاطب کمک می‌کند.
الغرض، امسال با دوستان به این فکر بودیم که برای چله‌ عاشورا تا اربعین کاری کنیم که رنگ فرهنگ و ادب داشته باشد و حرف‌ها و فکرهامان وقتی یک‌کاسه شدند رسیدیم به «هفت مجلس آه‌خوانی». یعنی هفت یکشنبه‌‌ای که از عاشورا تا اربعین داشتیم را دورهم جمع شویم برای روخوانی کتابِ آه. اسم برنامه شد: مجالس آه‌خوانی و پوستر را صابر عباسی با طرحی از نقاشی‌های پرده‌ای عصر قاجار که امام را سوار اسب سوی میدان نشان می‌دهد، اتود زد و قرار شد که یکشنبه به یکشنبه ساعت ۱۸ در محوطه سرسبز کتابخانه عمومی ۱۵خرداد شهر خوی مجلس بگیریم به استماع مقتل مکتوب و صرف چای روضه و شنیدن تاریخ عاشورا.
موسسه خیال، چند ماه پیش دوره‌ گویندگی برگزار کرده بود و گفتیم مربی‌شان سمیه عیوضلو و یکی دو نفر از کارآموزهاش بیایند برای متن‌خوانی. قرار بود که آه را هفته به هفته از مجلس کوفه به بعد بخوانند تا توالی و تناسب روایت‌ها با روزهایی که درش بودیم، مراعات شوند. 
جلسه اول را استاد کاظم خراسانی که دست چیره‌ای در خط‌نقاشی دارد و حسین‌چی(عاشق امام حسین) استخوان‌داری‌است، آمد و یک «به تو از دور سلامِ» جانانه را در حاشیه مجلس خط‌نقاشی کرد و هفته بعدش رفت گرجستان پی کاری که آنجا گرفته بود و برای جلسات بعد، تصمیم این شد که چهره‌ شهدایی از خوی که وصیت حسینی دارند توسط مدیر موسسه خیال، انسیه کفیلی حاجیلاری، که استاد نقاشی چهره است کشیده شود و قرعه به نام شهیدان داداش حمیدی و سیدرضا موسوی‌نظر افتاد. شهدایی که وصیت کرده بودند اگر راه کربلا باز شد، استخوان‌های‌شان را ببرند در آن خاک کنار جسم مطهر ارباب‌شان به ابد بسپارند. حسرت ماجرای این شهدا این است که ناکام از دنیا رفته‌اند و نه کام از دنیا گرفتند و اهل و عیالی دارند و نه در ایام عمر دنیایی‌شان، راه به کربلا بردند. پدر و مادرشان هم در خلال این سال‌ها رخ در نقاب خاک برده‌اند و این‌روزها کمتر اسم و رسم‌شان به میان است و «مجالس آه‌خوانی» را بهانه کردیم برای یادکرد حسین‌چی‌های جوانی که با شوق زیارت امام‌شان و آرزوی وصالش شهید شدند.
هفته به هفته هادی درستی در مطلع مجلس، کتاب را و انگیزه‌مان از جلسه را شرح می‌داد و بعد بی‌درنگ سمیه عیوضلو و شاگردانش هرکدام ۱۵-۱۰صفحه از آه را می‌خواندند و در انتها دکتر جعفر حسن‌زاده، تحلیلی از چرایی وقوع جنایتی را که منجر به ذبح عظیم عاشورا شد، شرح می‌داد. یک نوبت هم که ایشان غایب بودند قرعه به نام من افتاد که نسبتم با کتاب را بگویم و بگویم از آن مرداد داغ در۱۳۸۸ تا یومنا هذا هر کربلایی که رفته‌ام، جای مفاتیح شیخ عباس قمی، آه بازنویسی شده‌اش توسط یاسین حجازی را برده‌ام برای روضه‌خوانی خودم در جوار امام شهید و پیشنهاد کردم امسال اربعینی‌ها این یک رقم را تجربه کنند و لذتش را بنوشند.
رامین درویش‌آذر و رسانه‌اش سیزین تی‌وی به همراهی هاتف ملائی، هفته به هفته برنامه را پوشش می‌دادند و دوستان شبکه استانی، تولید شده‌ برنامه را پخش می‌کردند لابه‌لای برنامه‌های شبانه‌شان. برای مستمعین، کتاب به امانت از قفسه‌ کتابخانه‌های عمومی خوی می‌آوردیم که خط به خط با گوینده بخوانند و بعد به جلسه برگردانند. چند نسخه هم از صالح مدرس‌زاده خریدیم با تخفیف برای آنها که دوست داشتند آه در کنار کتاب‌های کتابخانه‌شان باشد.
و جلسه آخر قبل اربعین را پدر انسیه کفیلی حاجیلاری، برای‌مان روضه زینب‌کبری خواند و کارمان با آه به روضه تمام شد.

newsQrCode
برچسب ها: کتاب شهدا کربلا
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها