در گفت‌و‌گو با کارگردان و تهیه‌کننده فیلم سینمایی «مصلحت» بررسی شد

دوگانه عدالت و مصلحت روی پرده سینما

بالاخره فیلم «مصلحت» اکران شد. مصلحت به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه بعد از سه سال روی پرده سینماها رفت؛ فیلمی که در زمان نمایش در سی‌و‌نهمین جشنواره فیلم فجر موافقان و منتقدان جدی داشت. جدا از نقدها و ستایش‌های بیان‌ شده، انگار دیگر برای‌مان عادی شده که هر بار حسین دارابی و محمدرضا شفاه فیلم می‌سازند ناخودآگاه موجی راه بیفتد و اکران عمومی فیلم‌شان را با اما و اگرهایی مواجه کند.
بالاخره فیلم «مصلحت» اکران شد. مصلحت به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه بعد از سه سال روی پرده سینماها رفت؛ فیلمی که در زمان نمایش در سی‌و‌نهمین جشنواره فیلم فجر موافقان و منتقدان جدی داشت. جدا از نقدها و ستایش‌های بیان‌ شده، انگار دیگر برای‌مان عادی شده که هر بار حسین دارابی و محمدرضا شفاه فیلم می‌سازند ناخودآگاه موجی راه بیفتد و اکران عمومی فیلم‌شان را با اما و اگرهایی مواجه کند.
کد خبر: ۱۴۱۲۸۶۳
نویسنده ساناز قنبری - گروه فرهنگ و هنر

اتفاقی که در مورد مصلحت به‌عنوان نخستین محصول سینمایی مشترک حوزه هنری و سازمان هنری رسانه‌ای اوج هم افتاد و به طبع آن اکران فیلم را به تعویق انداخت. مصلحت با بازی فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، مهدی حسینی‌نیا، سهی‌بانو ذوالقدر، مجید نوروزی، نازنین فراهانی، مهدی فریضه، علی دل‌پیشه، حسن تسعیری، مجید جعفری، وحید نفر، محمدرضا سروستانی، شهاب عباسیان و امیر شمس داستان یکی از مقامات رده بالای قضایی اول انقلاب را روایت می‌کند که در پرونده‌ای ناگزیر از صدور حکم برای فرزندنش می‌شود. نیروهای انقلابی در مسیر قصه، میان عدالت و مصلحت در دوراهی قرار می‌گیرند و مجبور به انتخاب می‌شوند. دارابی و شفاه در این فیلم روی یکی از مهم‌ترین موضوعات جامعه؛ یعنی عدالت و مصلحت دست می‌گذارند؛ موضوعی ملتهب که حرف دل خیلی از آدم‌های این روزگار است و البته کمتر فیلمسازانی اجازه ورود به آن را دارند. به بهانه اکران این فیلم، حسین دارابی و محمدرضا شفاه مهمان روزنامه جام‌جم شدند تا به پرسش‌هایی درباره کلیت فیلم و دلایل توقیف سه ساله اکران آن پاسخ دهند.

چرا در مورد ساخت مصلحت آن‌قدر اصرار داشتید که تولیدش در سکوت خبری انجام شود؟

محمدرضا شفاه، تهیه‌کننده: در سینمای ما فیلم‌ها به‌راحتی درگیر حاشیه می‌شوند و باید از آنها مراقبت کرد. به تجربه می‌دانستم اگر بخواهم فیلمی با مضمون چالش‌برانگیز را به سلامت به تولید برسانم بهتر است که در طول مسیر، هیاهویی نداشته‌باشیم. چون فی‌ذاته این فیلم‌ها پر‌حاشیه هستند. بنابراین ترجیح‌مان این است که این فیلم‌ها بی‌سر‌و‌صدا ساخته شود و بعد که ساخته شد، مورد قضاوت قرار بگیرد. هرگونه صحبت در جریان فیلمبرداری در‌خصوص فیلم معمولا با مجموعه‌ای از گمانه‌ها و شایعات همراه است. از این‌رو ممکن است حرف‌هایی در مورد فیلم زده شود که صحت ندارد و بعدها به ضرر فیلم تمام شود. بنابراین ترجیح می‌دادیم به‌دلیل حساسیت موضوع فیلم، تنها با وزارت ارشاد که طرف مقابل فیلم‌هاست، روبه‌رو شویم و درگیر حواشی و مراجعی که محق نیستند، نشویم.

اما با تمام این مراقبت‌ها، فیلم شما باز دچار حاشیه شد و سه سال معطل اکران عمومی ماند!

محمدرضا شفاه: به‌نظرم اگر قرار است فیلمی دچار حاشیه شود بهتر است بعد از ساخته شدن، باشد؛ چون وقتی وزارت ارشاد فیلمنامه‌ای را شایسته ساخته شدن می‌بیند باید آن فیلم ساخته شود. ما تمام مراقبت‌هایی که فکر می‌کردیم لازم است را در ساخت فیلم انجام دادیم اما برای اکران فیلم‌مان سه سال معطل ماندیم.‌

چرا سینماگران متعهدی مثل شما که کارنامه حرفه‌ای‌تان گویای دغدغه‌های‌تان است تا این اندازه در اکران به مشکل برخورد می‌کنند و این ناامنی در فیلمسازی از کجا نشأت می‌گیرد؟

محمدرضا شفاه: احساس ناامنی در فیلمسازی به‌دلیل عدم حاکمیت قانون است. اگر قانون مشخص کرده سازمان یا نهادی مسئولیت صدور پروانه ساخت فیلم را بر‌عهده بگیرد، آن سازمان یا نهاد باید با دست باز و بدون ملاحظات فراقانونی تصمیم بگیرد که فیلمی تولید شود یا نشود و اگر فیلمی تولید می‌شود باید پای اکران آن با دلایل مستدل بایستد. سازمان سینمایی وزارت ارشاد متولی قانونی صدور پروانه ساخت فیلم است. این نهاد قانونا اگر می‌گوید تولید و اکران فیلمی بلامانع است دیگر نباید شاهد این باشیم که بعد از مدتی سازمان یا نهاد دیگری بیاید بگوید من مخالف اکران فیلم هستم. مگر می‌شود؟ مگر شما مرجع تخصصی در سینما و فیلمسازی هستید؟ قبول دارم، اگر نهاد حساس نظامی و امنیتی باشد می‌بایست تمام حساسیت مدنظرشان را پیش از صدور مجوز فیلم به وزارت ارشاد انتقال دهند تا ارشاد بنا بر تشخیص خودش این حساسیت‌ها را روی فیلم‌ها اعمال کند، اما سازمانی مثل سازمان نظام پزشکی که از نظر من نمی‌تواند تشخیص دهد چه فیلمی به سود جامعه پزشکی است، در حال حاضر ممکن است شما را به دردسر بیندازد. چون فیلمسازی کاری هنری است و وزارت ارشاد به عنوان نماینده و حافظ ملاحظات تمام اصناف و سازمان‌های کشور با ساز و کار تخصصی‌اش تشخیص می‌دهد فیلمی به حقوق نهادها و اصناف مختلف تعدی می‌کند یا خیر. متاسفانه مشکل ما این است که هر نهاد و سازمانی که نفوذ داشته‌باشد راجع به فیلم‌ها اظهارنظر و اعمال نظر می‌کند. در شرایطی که قانون حاکمیت نداشته‌باشد واقعا نمی‌دانیم بعد از تولید یک فیلم آیا می‌توانیم آن را اکران کنیم یا نه و متاسفانه شرایط به گونه‌ای شده که مسئولان بدون این‌که بخواهند توقع دارند فیلم برای آنها ساخته شود! در صورتی‌که مخاطب ما مردم هستند.

معمولا فیلم‌های شما نگاهی انتقادی به فرهنگ سیاسی کشور دارد!

محمدرضا شفاه: ما فیلم منتقدانه را بر مبنای اصول خود انقلاب اسلامی می‌سازیم؛ یعنی نقد کارهایی که از ابتدای انقلاب قرار بوده انجام شود و نشده. ما جزو فیلمسازانی نبودیم که قبله آمال‌مان اتوپیای مدرن غربی باشد. ما می‌گوییم قانون هر کشوری بر‌اساس عرف آن کشور است و اگر به هر قانونی انتقاد داریم باید در چارچوب خود ساختار بیان کنیم اما بعضا می‌بینیم تحمل دوستان آن‌قدر کم است که خودشان اهمیت حفظ قانون را زیر سؤال می‌برند. یعنی متوجه نیستند مصلحت‌سنجی‌ و دخالت‌های‌شان، مصلحت بزرگ‌تری را به نام قانون ذبح می‌کند که اگر قانون نباشد هیچ‌کدام از ما نیستیم. پس باید قانون را حفظ کنیم. بنابراین اگر ارشاد مرکز صدور پروانه فیلم است پس دیگر من به عنوان تهیه‌کننده نباید با این حرف از سمت مدیران ارشاد مواجه شوم که ما موافق اکران فیلم هستیم، اما از بیرون مخالفت می‌کنند. بیرون یعنی چه؟ مگر نباید همه ساز و کار داخل وزارت ارشاد باشد؟

می‌خواهم وارد بحث درباره خود فیلم شویم. به نظر می‌رسد در این فیلم وکالت حسی عده‌ای متعهد به ارزش‌های دست نخورده انقلاب را به عهده گرفتید. نگرانی درونی که شما را به سمت ساخت مصلحت سوق داد چه بود؟

حسین دارابی، کارگردان: یکی از وظایف هنرمند دغدغه‌مند در هر جامعه‌، رصد کردن مدام ‌آن جامعه است. ما به عنوان هنرمند موظفیم خاکسترها را کنار بزنیم و به مردم آتش گرم و گوهری که آن زیر مانده را یادآوری کنیم. وقتی یک‌سری ارزش‌ها (عدالت، توجه به مستضعفان، ظلم‌ستیزی و...) در جامعه کمرنگ می‌شود، هنرمند باید آن را پررنگ کند. باید به مردم یادآوری کند که برای چه انقلاب کردیم، چه مسئولانی برای حفظ ارزش‌های انقلاب حتی فرزندان خودشان را بالای چوبه‌دار کشیدند و... . حالا که دیگر امنیت در کشور حاکم است نباید ارزش‌های‌مان را فراموش کنیم و یادمان برود که جوان‌های ‌ما در دهه ۶۰ برای حفظ همین ارزش‌ها راهی جبهه‌ها شدند. منظورم این نیست که امروز دیگر ارزش‌ها بین مردم از بین رفته؛ کما این‌که بارها همین مردم در زلزله، سیل، کرونا و... برای همنوعان‌شان چه از خودگذشتگی‌هایی کرده‌اند. با این حال برایم دردآور است وقتی می‌بینم یک‌سری موضوعات کمرنگ شده و بعضی افراد به مسئولیت‌های‌شان آن‌طور که باید عمل نمی‌کنند. این مسائل ناخودآگاه مکدرم می‌کند و مصر می‌شوم آنها را به تصویر بکشم تا بگویم قرار ما این نبود. البته شیوه به تصویر کشیدن آن هم خیلی موثر است. چون تصویر مثل خبررسانی گذرا نیست و مردم داخل سالن لحظه به لحظه با قهرمان‌های فیلم همراه می‌شوند.

پس می‌توان گفت مصلحت هم مثل باقی آثارتان واکنشی است به افرادی که دانسته یا نادانسته قوانین کشور را زیر سؤال می‌برند؟

حسین دارابی: بله، بالاخره ما هم جزو همین مردم هستیم و این فیلم به‌نوعی واکنشم بود نسبت به خیلی از مسائلی که امروز می‌بینم.

یعنی اگر به سه سال پیش برگردید باز هم فیلم را همین‌طور می‌ساختید یا تغییرات فنی و محتوایی در ساختار این فیلم ایجاد می‌کردید؟

حسین دارابی: بله، به لحاظ مضمونی و ساختاری فیلم را همین‌طور می‌سازم که سه سال پیش ساختم. درست است که قصه داستان در دهه ۶۰ می‌گذرد اما حرف‌های به‌روز جامعه را می‌زند. دغدغه درونی این فیلم و بحث عدالتخواهی، ظلم‌ستیزی، آقازادگی و... به قدری درونی و انسانی است که زمان برنمی‌تابد. این مباحث را در هر زمان و هر دوره‌ای بیان کنید، تاثیرگذار است. حتی در فیلم زیرکی هم به خرج دادیم و کمی هم به بحث آقازادگی پرداختیم. در حالی‌که در دهه ۶۰ بحث آقازادگی اصلا موضوعیت نداشت. بنابراین مصلحت فیلمی نیست که به مرور زمان کهنه شود.

محمدرضا شفاه: با حسین دارابی موافقم. از نظر من مصلحت در عین این‌که به شدت فیلمی ایرانی است بعدی جهانی هم دارد. فکر نکنید چون شخصیت‌محوری داستان یک روحانی است پس مثلا فیلم برای یک آمریکایی قابل‌پذیرش نیست. هر کسی از هر جای دنیا می‌تواند با فیلم همراه شود. وقتی فیلمی به لحاظ فنی و محتوایی درست ساخته شود دیگر بستر روایت آن (این‌که ایران باشد یا هر کشور دیگری) مهم نیست. ضمن این‌که دوگانه عدالت و مصلحت؛ دوگانه‌ای مختص به جامعه اسلامی نیست و در تمام کشورهای دنیا این مسأله مطرح است و وقتی اتفاقی در سطوح بالای زندگی افراد سیاسی می‌افتد بعضی‌ها معتقدند باید آن را لاپوشانی کنند و بعضی دیگر صراحت و شفافیت را ضامن بقای حاکمیت‌شان می‌دانند. اگر قرار بود این فیلم را ۱۰ سال آینده هم بسازیم همین‌طور می‌ساختیم و خوشحالم که امروز این فیلم ساخته شده و در آرشیو سینمای ایران قرار خواهد گرفت.

اگر نگاهی که در فیلم‌تان به دوگانه عدالت و مصلحت دارید عمیقا نگاهی مثبت است، پس چرا لااقل نهادهایی که این چند سال مانع از اکران عمومی فیلم شدند تعابیری عکس از نگاه شما به این مفاهیم دارند؟

حسین دارابی: مسأله تخصص است. بخشی از کسانی‌که در این چند سال مانع اکران عمومی فیلم شدند تخصص سینما را نداشتند. بنده حداقل ۴۰ فیلم کوتاه مطرح ساختم و بازخوردهای آن را در داخل و خارج از کشور دیدم. می‌خواهم بگویم از فیلم و سینما شناخت دارم اما برخی از کسانی‌که نسبت به سینما شناخت ندارند برداشت‌ها و نشانه‌شناسی غلطی از فیلم می‌کنند که باعث محاق فیلم شد. این‌که مثلا منظور تو از فلان دیالوگ یا فلان سکانس طرفداری از سلطنت‌طلب‌ها بوده! هر چقدر من فیلمساز بگویم که با دریافت شخصی از نشانه‌های فیلم نمی‌توان به نتیجه‌گیری رسید، فایده‌ای ندارد. وقتی حوزه هنری، وزارت ارشاد، سازمان اوج، خیلی از سینماگران و کسانی‌که جهان سینما را می‌شناسند بر حقانیت فیلم صحه می‌گذارند دیگر واقعا خودم هم نمی‌دانم چرا باید قوه قضاییه چند سال مانع از اکران عمومی شود. این در حالی است که زمان اکران جشنواره‌ای مصلحت، بعضی‌ها به من می‌گفتند که تو از قوه قضاییه برای ساخت این فیلم پول گرفتی که ساز‌و‌کار قوه را تبلیغ کنی اما خود قوه قضاییه فیلم را توقیف کرد! بعدا حتی در یکی از جلسات به یکی از مسئولان قوه قضاییه هم گفتم؛ این حق نیست که زمان جشنواره، فحش پول گرفتن از شما را بخورم، بعد از جشنواره فحش خودتان را!

چرا حوزه هنری به‌عنوان یکی از پایگاه‌های اصلی سینما و در حالی‌که مصلحت نخستین محصول مشترکش با سازمان هنری رسانه‌ای اوج بود، نتوانست قوه قضاییه را مجاب کند و فیلم را لااقل در سینماهای حوزه هنری نمایش دهد؟

حسین دارابی: نمی‌توانند. چون قانون به آنها اجازه این کار را نمی‌دهد و اگر این کار را انجام دهند دیگر هیچ فیلمی از بیرون نمی‌توانند اکران کنند اما مسأله اینجاست که خیلی از مردم و حتی سینماگران فکر می‌کنند تمام اینها بازی خودمان بوده!

محمدرضا شفاه: (لبخند می‌زند) در صورتی‌که ما هنوز نگران توقیف فیلم هستیم! البته من این مسیر را برای فیلم «دیدن این فیلم جرم نیست» هم تجربه کردم. زمان اکران جشنواره فیلم بسیار تحت فشار بودیم، البته حوزه هنری پای آن ایستاد که در اکران جشنواره‌ای فیلم را بدون حذف اکران کنیم. در ایام جشنواره وقتی زمزمه‌های توقیف فیلم بلند شد، بعضی‌ها مغرضانه مطرح کردند که اصلا مگر می‌شود فیلم حوزه هنری توقیف شود و اینها همه بازارگرمی حوزه هنری است و...! جشنواره تمام شد و فیلم ما که محصول حوزه هنری بود توقیف شد، آن زمان وقتی با بعضی از همان مغرضان مواجه می‌شدم و می‌گفتم دیدی فیلم‌مان توقیف شد جواب می‌داد که همین هم بازار گرمی است! واقعا کدام انسان نادانی برای بازارگرمی فیلم خودش را نابود می‌کند! گذشت تا زمان اوج کرونا به ما اجازه اکران عمومی دادند و ما منتظر فروکش‌کردن کرونا بودیم که آن را به اکران درآوریم که نسخه قاچاق آن پخش شد!

هنوز هم نمی‌دانید که نسخه قاچاق دیدن این فیلم جرم نیست از چه طریقی پخش شد؟

محمدرضا شفاه: همان زمان هم گفتم که این پخش قاچاق به وزارت ارشاد وقت مرتبط بود. چرا که مهم‌ترین اختلافات را آن زمان با ما داشتند و آن فیلم نباید پرفروش می‌شد. در مورد مصلحت هم به همین صورت بود. چند زمان خوب برای اکران را از ما گرفتند. می‌خواستیم فیلم را اکران نوروز و اکران عید فطر کنیم که اجازه ندادند و...! البته هنوز هم هستند کسانی‌که معتقدند تمام اتفاق‌هایی را که برای این فیلم افتاده، بازی می‌دانند! من با این دسته اشخاص حرفی ندارم. حرف من با مخاطبی است که ما را باور می‌کند. واقعیت این است که یا آن طور که در ظاهر به نظر می‌رسد سازمان هنری و سازمان اوج قدرت‌شان زیاد نبوده و ابدا این طور نیست که هر کاری بخواهند انجام دهند یا تلاش‌شان این است که بدون چالش و با احترام و گفت‌وگو مشکلات فیلم را حل کنند. من هم شخصا بر این باورم که نباید سر این مسائل دعوا راه انداخت، اما حاصل این اختلاف‌نظرها هدررفتن عمرها است. وقتی فیلم یک کارگردان سر وقت اکران نمی‌شود، می‌دانید در سرنوشت کاری‌اش تا چه اندازه تاثیرگذار است؟ اینها حق‌الناس است. چه کسی و کجا می‌تواند این حق‌الناس را در مورد حسین دارابی، من و بازیگران مصلحت پاسخگو باشد؟

در مورد کلیت فیلم نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی معتقد بودند نمایش انقلابیونی که با بعضی عقاید‌شان زندگی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار دادند زمینه را برای جولان دشمنان فراهم کرده و اعتماد عمومی جامعه را خدشه‌دار می‌کند و عده‌ای نظر دیگری دارند. خود شما نظرتان چیست؟

حسین دارابی: مگر در این زمانه می‌توان چیزی را از مردم پنهان کرد؟ اگر ما در مورد مسائل‌مان صحبت نکنیم شبکه‌های معاند آنها را با جهت‌گیری خودشان روایت می‌کنند. روایتی که به هر حال در تمام جهان منتشر می‌شود را بهتر است خود ما ابتدا در داخل کشور بیان کنیم. اوایل انقلاب یک‌سری مدارک در لانه جاسوسی پیدا کردند و به امام خمینی (ره) گفتند اگر اینها فاش شود آبروی‌مان می‌رود و امام (ره) جواب دادند هر چه هست را به مردم بگویید که بدانند. مشی امام (ره) را ببینید، آیا با کسی تعارف دارند؟ البته من سیاستمدار نیستم و در هر کشوری برای به خطرنیفتادن امنیت ملی یکسری مسائل بازگو نمی‌‍‌شود که درست هم است، اما خیلی از مسائل به این اندازه حائز اهمیت نیست. اکبر طبری (معاون اسبق اجرایی حوزه ریاست قوه قضاییه) از جهان دیگر که نیامده‌بود. اگر من حسین دارابی بخواهم در مورد اتفاقات دوره ایشان فیلمی بسازم، می‌دانم چطور بگویم که حیثیت قوه قضاییه حفظ شود. عیوب و نواقصی که در هر حاکمیتی طبیعی است را واقفانه به تصویر می‌کشم و می‌گویم می‌توانیم این عیوب را اصلاح کنیم، اما اگر من و امثال من راجع به این گونه مسائل فیلم نسازیم در خارج از مرزها این کار را مغرضانه انجام می‌دهند؛ با محوریت اکبر طبری فیلمی می‌سازند که کلیت نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرد و بگوید نظام اسلامی ناکارآمد است.

محمدرضا شفاه: مسأله اینجاست که این طرز فکر از پایه و اساس اشتباه است. این سوال اشتباه است که آیا باید این را گفت یا آیا نباید این را گفت. سؤال درست این نیست. این سوال متعلق به حداقل نیم قرن پیش است که هنوز دوره جدید رسانه‌ها شکل نگرفته‌بود. الان سوال فقط این است که چطور باید این مساله را گفت. اتفاقا من به عنوان تهیه‌کننده ترجیح‌ام این است که کسی بیاید به من بگوید من مخالف ساخت این گونه موضوعات نیستم، اما رویکرد تو را نمی‌پذیرم. حاضرم در مورد این صحبت کنم که فیلم من به سود کشورم، امنیت ملی و منافع عمومی بوده یا به ضررش. خاطرم هست زمانی‌که دنیای مجازی وارد زندگی مردم شد، به مرور از مسائلی پرده برداشت که سال‌ها بسیاری از رسانه‌های دلسوز به هدف خدشه‌دار نشدن اعتماد مردم آن را پنهان کرده‌بودند. خب، اگر به وقتش مردم از این مسائل مطلع می‌شدند، دیگر روایتی که با صدها دروغ آمیخته‌بود، تبدیل به روایت قطعی بین مردم نمی‌شد. چرا گاهی می‌بینیم دشمنان ایران در حوزه خبر و رسانه توفیق پیدا می‌کنند؟ چون ما روایت را دست کم گرفتیم و به جای این‌که تصمیم بگیریم چطور خبر را روایت کنیم، به این فکر می‌کنیم آیا خبر را بگوییم یا نگوییم!

پایان‌بندی فیلم که اتفاقا شوک نهایی را به بیننده منتقل می‌کند، انتقاداتی را به همراه داشت. شخصیت حاج آقا مشکاتیان (با بازی فرهاد قائمیان) را که یک پیچ شخصیتی در اواخر داستان در موردش اتفاق می‌افتد، آیا برای مخاطب باورپذیر می‌دانید؟

حسین دارابی: ما در مورد زمان اتفاق افتادن داستان فیلم خیلی فکر کردیم و نهایتا به سال‌های ۵۹-۵۸ رسیدیم که ساختار کشور هنوز قوام پیدا نکرده‌بود.

محمدرضا شفاه: ما در فیلم نشان می‌دهیم آیت‌ا... مشکاتیان یکی از معاونان شهید بهشتی (رئیس پیشین دیوان عالی کشور) است و طبعا بسیار گرفتار. در آن‌روزها و البته همین الان هستند مسئولانی که به دلیل وظایف سنگین شغلی، چندان در جریان امور خانواده‌شان نبوده و بعضا معتقدند دیگر متعلق به خانواده‌هایشان نیستند. با این استدلال نمی‌توانند به نوعی دچار بی‌خبری شده‌باشد.

از چینش و ترکیب بازیگران هم صحبت می‌کنید؟

حسین دارابی: خیلی از بازیگران در فیلم‌هایی که از مضامینی سیاسی برخوردار هستند به راحتی وارد نمی‌شوند. مصلحت، فیلم اول من و خیلی تند بود و خیلی از بازیگران با من آشنایی نداشتند. به همین دلیل برای انتخاب بازیگر مشکلات فراوانی داشتیم و به سختی همراه با آقای شفاه به بازیگران قبولاندیم که این فیلم، اصلا شعاری نیست. چون سینما در حافظه تاریخی‌اش این فیلم‌ها را
شعاری دیده‌است.

به عنوان سؤال پایانی، با وجود سختی‌هایی که برای تولید و اکران مصلحت کشیدید باز هم فیلم دیگری در ژانر درام سیاسی می‌سازید؟

محمدرضا شفاه: ما که نمی‌توانیم دغدغه‌های درونی‌مان را فراموش کنیم. ممکن است در دوره‌هایی از آن دور شویم و حتی ژانرهای دیگر را برای رفع خستگی امتحان کنیم، اما باز هم به سمت آن برمی‌گردیم. وقتی می‌بینیم کشورمان با خطرات بی‌شماری مواجه است، بر خودمان تکلیف می‌دانیم از کنار خیلی از مسائل به راحتی عبور نکنیم. دغدغه‌های ما ناخواسته خودشان سراغ ما می‌آیند. مردم به سینما می‌روند که سرگرم شوند و به لحاظ روحی احساس شادی، ترس، غم و... را تجربه کنند، اما به خصوص در سال‌های اخیر می‌بینیم که مردم به سالن سینما می‌روند و بدون تجربه هیچ حسی از آن خارج می‌شوند. باور ما در مورد مصلحت حتی زمانی که روی کاغذ بود، بر این بود که وقتی مخاطب از سالن خارج شود، به اولین نفری که می‌رسد بگوید فیلم خوبی بود برو و آن را ببین. با این‌که خیلی فیلم‌های خوب در چرخه اکران داریم اما هنوز هستند فیلم‌هایی که هیچ فراز و نشیبی ندارند. این اثر ورای مضمونش، فیلمی سرگرم‌کننده‌ است که انسان را با عمیق‌ترین لایه‌های انسانی‌اش درگیر می‌کند و این قابلیت را دارد حتی کسانی‌ را که از سینما دور شده‌اند، با سینما آشتی دهد.

حسین دارابی: اکران‌های مردمی فرصت خوبی است که با مردم فیلم را ببینیم و از احساسات‌شان مطلع شویم. در یکی از همین اکران‌های مردمی پیرزنی کنار من آمد و گفت؛ خدا خیرتان بدهد. گفتم برای چی؟ گفت برای پایان فیلم، خیلی نذر کردم که پایان فیلم همین‌طور تمام بشود که دیدیم و... . این بازخوردها برای من بسیار ارزشمند است. این‌که فیلم برای مردم آن‌قدر باورپذیر بوده و توانسته‌اند تا انتها همراه آن باشند. سینما عشق ما است و البته که بعید نیست اگر ژانرهای دیگر را هم در فیلمسازی امتحان کنم، اما نمی‌توانم از درونیاتم بگذرم. نه فقط در مصلحت بلکه در «هناس» هم همین‌طور بود و واقعا نمی‌توانستم از بیان آن روایت بگذرم. البته تمام این درونیات و دغدغه‌ها را بارها و بارها سبک سنگین می‌کنیم که شیوه روایت آن چگونه باشد که اثرگذاری و جذابیت بیشتری برای مخاطب به دنبال داشته‌باشد. ضمن این‌که دغدغه‌های ما فقط جنبه سیاسی ندارد و مسائل محیط زیستی مثل آب، خانواده و... را هم در برمی‌گیرد.

نگاهی به فیلم مصلحت
رند عالم‏‌سوز را با مصلحت‌‏بینى چه کار؟
نسرین بختیاری - گروه فرهنگ‌و‌هنر
فیلم «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی این روزها بعد از مدت‌ها در توقیف و محاق‌بودن از ۱۷ خرداد بالاخره رنگ پرده را دید. دارابی همان کارگردان جوانی است که پیش از این، فیلم «هناس» را درباره داریوش رضایی‌نژاد از شهیدان دانشمند هسته‌ای را از او در سینماها دیدیم. جالب این که این کارگردان در قدم اول سراغ ساخت «مصلحت» در سال ۹۹ رفته، اما مشکلات اکران‌نشدن فیلم موجب شد که ما زودتر «هناس» را روی پرده سینما ببینیم. «داستان فیلم درباره پسر یکی از مقامات عالی‌رتبه کشور است که در یکی از درگیری‌ها مقابل دانشگاه تهران مرتکب قتل می‌شود و این در شرایطی است که پدرش(آیت‌ا... مشکاتیان با بازی فرهاد قائمیان) برای پسر یکی از مقام‌های دیگر به دلیل تخلف، چندین سال حکم زندان صادر کرده بود. در ادامه، داستان به گونه‌ای رقم می‌خورد که دوستان آیت‌ا... بدون اطلاع او دست به کارهایی بزنند که منجر به سرپوش گذاشتن روی این پرونده شود.»
شنیدن همین چند خط داستان و گره داستانی ایجادشده در فیلمنامه برای مخاطبان امروز جذاب است و قطعا می‌خواهند بدانند چگونه کارگردان و فیلمنامه‌نویس توانستند این پیچ دراماتیک را به بهترین شیوه و با کمک‌گرفتن از عنصر تعلیق‌ جذاب‌تر کند. «مصلحت» به زندگی آیت‌ا... گیلانی که در ابتدای انقلاب فرزندان خود را برای عضویت در سازمان مجاهدین خلق مجازات کرده نزدیک بود، اما فیلمنامه به گونه‌ای دیگر رقم خورده است. در این سال‌ها شاید فیلم‌های زیادی در سینمای ایران و جهان با محوریت عدالت ساخته شدند، اما فیلمی که همزمان عدالت‌محور همراه با پس‌زمینه سیاسی باشد کمتر ساخته شده است.
مصحلت با بازی خوب فرهاد اصلانی، فرهاد قائمیان، وحید رهبانی، مهدی حسینی‌نیا، مجید نوروزی، امیر نوروزی، نازنین فراهانی و... درباره اجرای اصولی و صحیح عدالت است؛ عدالتی که بدون ملاحظه کاری و تساهل‌گرایی باید برای همه حتی وقتی کشور در برهه‌ای خاص از زمان قرار گرفته، یکسان اجرا شود و هیچ‌کس از وزیر و وکیل و صاحب‌منصبان از این قاعده مستثنا نیست. بازیگران حاضر در مصلحت هرکدام حضوری خوب و به اندازه در فیلم دارند و از قاب بیرون نمی‌زنند یا اغراقی در این بازی‌ها دیده نمی‌شود. فرهاد قائمیان که اخیرا بازی او را در فیلم «غریب» دیدیم، اینجا در شمایل یک روحانی خوش نشسته است. اما بازیگری که در تمام این سال‌ها کمتر دیده شده و این‌بار داستان با پیگیری او به اوج و فرود و سرمنزل مقصود می‌رسد، وحید رهبانی است که این بازی از چشم داوران جشنواره فیلم فجر هم دور نماند و موجب نامزدی او در این جشنواره شد. نازنین فراهانی هم در نقش مادری که فرزندش را از دست داده، حضوری خوب، تاثیرگذار و گره‌گشا دارد. همچنین موسیقی خوب فردین خلعتبری تکمیل‌کننده درام و التهاب موجود در متن داستان است. بهزاد جعفری طادی، کار فضاسازی سال‌های دهه ۶۰ را در این فیلم به عهده گرفته و شیوه فضاسازی مصحلت، مثل اکثر فیلم‌های دیگری که طراحی صحنه آن را به عهده گرفته، مانند «ماجرای نیمروز» که شایسته دریافت جایزه شدند، درخور توجه است. شاید تنها موضوعی که ممکن است تماشاگر بعد از دیدن فیلم از آن گلایه کند، ادامه پیداکردن فیلم بعد از سکانسی است که همه‌چیز به سرانجام می‌رسد و داستان برای تماشاگر مشخص می‌شود. البته باز هم نمی‌توانیم خرده بگیریم، چون ممکن است جزئی از نگاه کارگردان باشد. مصحلت از این می‌گوید که حق یک نفر را به این دلیل که افکار او با ما هم‌جهت و همسو نیست، نباید به بهانه سوءاستفاده دشمنان یا مصلحت تضییع کرد. شرایط زمانه در این فیلم به ضرر خانواده مقتول است و آنها نیز ناامید از اجرای عدالت‌اند، اما اگر عدالت به درستی اجرا شود، هیچ‌گاه امید مردم را ناامید نخواهد کرد. به هرحال، نگاه فیلم مصلحت ترویج دیدگاه عدالت برای همه است که اگر میان صاحب‌منصبان رواج یابد، جامعه نیز هر روز یک قدم به پیشرفت و تعالی نزدیک‌تر می‌شود. می‌شود گفت شکل اجرای عدالت در مصلحت از همان نوعی است که حضرت علی(ع) حتی برادرش عقیل را از آن مستثنا نکرد. سعدی هم در رابطه با کسی که عدالت را در مورد همه اجرا می‌کند، می‌گوید: «رند عالم‌‏سوز را با مصلحت‌‏بینى چه کار؟»

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها