نگاهی به ثمرات نمایشگاه کتاب از دید نظام اسلامی ایران

کتاب فقط کتاب نیست

در هنگامه برپایی نمایشگاه کتاب بررسی شد

چرا کتاب؟

«پرسش کتاب» چه معنایی دارد؟ مقصود من، اندیشیدن به کتاب در موقعیت و واقعیت کنونی ماست. آیا انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بر آمده از آن و اجتماعی که بر متن آن به‌نام ایران سیر خود را سپری می‌کند، پرسش ویژه‌ای را در ارتباط با کتاب و چیستی و هستی و اهمیت کتاب پیش نهاده و ضرورت‌های معین و مشخصی را مطرح کرده‌است؟
کد خبر: ۱۴۰۷۹۸۲
نویسنده احمد میراحسان - نویسنده و پژوهشگر

پیش از پاسخ به این پرسش و ادامه این بحث، باید نکاتی را تصریح کنم: اول این‌که انقلاب اسلامی، رهبری الهی آن و مردم ایران، خواستار رشد همه سویه، از جمله در خصوص موضوع این مقاله خواهان رشد علم و توسعه و مطالعه کتاب هستند.

همین امروز بخش فعال و مؤمنانه سازماندهی دانش‌های مبتکرانه، گویای پیشرفت در مطالعه این بخش است. علاقه حضرت آقای خامنه‌ای، رهبر اندیشمند انقلاب به کتاب اصالت دارد و مشوق کتابخوانی است.

پس چرا کتابخوانی در ایران مطلوب نیست؟ تعارضات بین خواست و آرمان و عمل در کجا نهفته‌است؟ پنهان نکنیم که نرخ مطالعه در ایران اسفبار است و علت دارد .رژیم وابسته پهلوی برای رشد علم مولد، غیروابسته و غیر مصرفی که فقط از دستاورد اربابان علم به طور محدود تقلید نکند، ارزشی قائل نبود، بلکه دانش دنباله‌رو، تقلیدی و غیرمولد را تا حد بر آوردن نیازهای یک کشور وابسته، طلب می‌کرد و این با عطش مطالعه و کشف نو و تفکر مستقل و جدی، تعارض دارد و همان طور که آزمودیم، رژیم پهلوی مانع پیشرفت علم مستقل و در خدمت استقلال ایران و گسست از بردگی بود.

نه‌تنها تلاش برای ساختن پیچ کوچک یک هواپیما، بلکه ماشین‌های یک کارخانه خودروی مونتاژ هم باید وارد می‌شد و ساختن ممنوع بود. حتی کتاب‌های داستان باید وارد و ترجمه می‌شد تا فرهنگ غرب را نشر دهد و رمان‌های ایرانی متفکرانه، با ۱۰۰۰ سانسور و محدودیت روبه‌رو می‌شدند و فضای دیکتاتوری میل مطالعه را تقلیل می‌داد و الی آخر ... چرا؟

ضرورت کتابخوانی در انقلاب اسلامی

کتاب نویسی، کتابخوانی و اشتیاق برای خواندن کتاب‌های دیگران، در چه وضعیت اجتماعی رونق می‌گیرد؟ تجربه بشری نشان می‌دهد دوران‌های ویژه در زندگی ملت‌ها وجود دارد که اهمیت کتاب برای مردمی برجسته می‌شود یا گونه‌های خاصی از کتاب‌ها اهمیت می‌یابند.امروز برای ما کتاب چه جایگاهی دارد؟ چرا آمار کتابخوانی ما این همه کم است؟ مانع تاریخی مطالعه کم مقدار چرا برطرف نمی‌شود و چگونه برطرف می‌شود؟ اینها مسائل اولیه ما درباره مشکل مطالعه کتاب در ایران امروز است. در حقیقت ما با یک تناقض روبه‌روییم :انقلاب اسلامی ضرورت جست‌وجو و‌ مطالعه را پیش رو ‌می‌نهد ولی عملا مطالعه سیر صعودی ندارد، چرا؟

این پرسش از آنجا مهم است که شرایط عینی و ذهنی فراوانی در بستر انقلاب اسلامی پدید آمده که نقش منطقی در توسعه کتابخوانی باید داشته باشد:

۱ــ جنبه اعتقادی: انقلاب اسلامی بنا به سرشت خود، اتکا به اسلام و قرآن باید مشوق دانش‌اندوزی، کسب علم، تفکر و مطالعه باشد.

۲ ـ آرمان انقلاب اسلامی: تغییر وضعیت پیرامونی و تغییر ساختار آویزان به ساختار سرمایه‌داری جهانی بوده که هرگز ظرفیت پرورش روحیه علمی مستقل در آن نیست. دانش مصرفی غربزده و مقلد زمان پهلوی علم غربی را ترویج می‌کرد. انقلاب این مظاهر وابسته را فرو ریخت و آرمان استقلال‌طلبانه‌‎، لزوم کسب دانش را پیشاروی انقلاب می‌نهد.

۳ ـاستقلال‌طلبی: کسب استقلال بدون کسب رشد علمی مستقل و تولید مستقل معنا ندارد. تولید علم مستقل نیازمند نوزایی و مطالعه نو و تفکر نو است و باید سیستم آموزش‌و‌پرورش و دانشگاه و رسانه و نظام کار در ادارات و سبک‌زندگی عمومی در خانه و محل شغل و کل جامعه، مشوق مطالعه باشد ‌اذهان را جست‌وجوگر بار آورد و به طور جدی هرکس برای ادامه وظیفه‌اش نیازمند پژوهش و مطالعه باشد و این امر سازماندهی شود.

۴ ـ فشار علنی دشمن: تحریم‌ها و ممنوعیت‌های علمی ما را باید به کار مطالعاتی وسیع‌تر بر انگیزد نه برعکس و نظام علمی ما نباید منفعل عمل کند.

۵ ـ دانشگاه محوری: با این همه وضع دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک ما تأسف‌بار است. منظورم آن تلاش شریف دانشمندان ما نیست که در همین اوضاع جهاد بزرگ علمی را پیش می‌برند، بلکه سیستم مصرفی و غیر‌تولید علم است که دانشجو را فاقد خصال عالم پژوهنده بار می‌آورد و به نحو فجیعی اساتید کارگزاران فرار مغزهای نخبه به کشورهای کانونی شده‌اند تا امتیازات شخصی خیانت‌باری از این خوش‌خدمتی کسب کنند و بدتر نظام فشل دانشگاهی و مدیریت کلان دانش است که در دانشگاه و سیستم اداره دانش مناسبات تأسف‌بار رانتی را حاکم نگه می‌دارد.

متکی به تبلیغات نباشیم

خواندن کتاب و عادت به مطالعه از خانه و مهد‌کودک شروع می‌شود و نیازمند فضای ضروری و نیاز ژرف در جامعه برای مطالعه است تا عادت مطالعه را جدی کند. تنها با تبلیغات نمی‌توان به این خواست رسید و همه ارکان متحد اجتماع باید هماهنگ با این حس ضروری عمل کند. روح حاکم بر نهاد‌های جامعه و حکومت باید عطش ضروری کتابخوانی و کسب علم و جست‌وجو و کنجکاوی برای حل مسائل باشد.

عوامل عینی

عوامل متعارض خواست انقلاب اسلامی در برای توسعه کتابخوانی چیست؟ این عوامل مجموعه‌ای مادی و معنوی کنونی و تاریخی و ریشه‌دار است. باید به دو دسته علل عینی و ذهنی اشاره کرد:

۱ــ ریشه تاریخی: زیرساخت‌های مرده و نازای قجری و پهلوی در حالی‌که در قرون متمادی جنبش نوزایی، هرچند سکولاریستی، در غرب، سبب بیداری ادبی و سپس تا عصر روشنگری، مایه تکاپوی علمی، عطش مطالعه، کشف، اختراع و جدل نظری و فلسفی و شکل‌گیری علوم انسانی جدید شد و پس از آن در قرن ۱۹ و ۲۰ سیستم پژوهشی و آکادمیک در پاسخ به نیازهای جامعه سرمایه‌داری مدرن، وسعت رابطه عام و تخصصی با کتاب را گسترش داد، خواب‌رفتگی تمدنی و رکود آن، همزمان، پس از شکوفایی کتاب در عصر صفویه، همراه ویرانی ژرف ساخت فرهنگی و اقتصادی، تولید دانش و تدوین آرا را به خواب برد. استبداد به دامنه عقب‌ماندگی مطالعه افزود. جنبش مشروطه و میل خواندن در طبقه متوسط شهری شکست انقلاب مشروطه و تشکیل نشدن نظام سیاسی پیشران دو غلبه دیکتاتوری و وابستگی تولید علم و به تبع آن هم شور مطالعه و کسب آگاهی را خفه کرد.

۲- عقب‌ماندگی و بی‌سوادی عمومی دوران قاجار و پهلوی و فضای مدرنیزاسیون دیکتاتوری پهلوی/ نظام وابسته و حاکمیت جهل و بی‌سوادی عمومی در نظام پیرامونی شاه، همچنان موضوع کتاب‌خوانی را حل نشده باقی نهاد. به صورت گذرا در زمان نهصت ملی شدن نفت و پس از سقوط رضاشاه و عدم شکل‌گیری دیکتاتوری محمدرضا شاه و پیدایش جنبش‌های سیاسی و آزادی نسبی، نرخ مطالعه موقتا بالا رفت. اما این مسأله پیش از آن که به تغییر ساختارهای پیرامونی و نهادینه شدن مطالعه در نظام آموزش از کودکی بینجامد و نظم آکادمیک را تغییر دهد، کودتای آمریکایی به بازگشت مصرف‌گرایی علم کمک کرد و باز مطالعه به امری روشنفکرانه و مصرف آثار ادبی و فلسفی و جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و هنر و... در حلقه‌های بسته الیت و غیرعمومی محدود ماند. حرکت مهم سیاسیت آمریکایی اصلاحات برای گسترش، مدرن‌گرایی از کودکی، کانون پرورش فکری را به وسیله فرح دیبا، طراحی کرد و با نیروهای چپ غیرمذهبی، حرکتی سراسری را با تأثیر فراوان تحقق بخشید. اما این نقش مهم کانون کمکی به استقلال تفکر و عطش پژوهش علمی استقلال‌طلب و مولد نکرد و نقش ادبی/تربیتی آن به مطالعه مدرن‌گرایانه متمایل بود که بالاخره با سرنگونی استبداد پهلوی ناتمام ماند. نکته مهم‌تر تعارض همین حرکت با بنیان‌های دیکتاتوری شاه بود و تربیت نوجوانان چپ مخالف رژیم.

میراث شومی که باید مرتفع شود

پس از انقلاب اسلامی هم میراث عقب‌ماندگی و بحران‌های پهلوی را به ارث برد و هم مشکلات بزرگ تحمیلی جهان ظالم و در مقابل استقلال و آزادی به کف آمده از انقلاب اسلامی، پیش پا قرار گرفت و هم ساختار پیرامونی و تلاش نیروهای داخلی مخالف انقلاب موانعی تازه به‌وجود آورد و هم گرایش تروریستی، و هم‌نولیبرالی داخل حکومت و هم جنگ و هم تحریم و هم فقر اقتصادی تحمیل شده، سد‌های بزرگی برابر ضرورت مطالعه و نشر علم برقرار ساخت. تغییر ساختاری نیافتن نظام آموزش و پرورش و دانشگاه و بحران‌های مهم ضد پژوهشی سیستم دانشگاهی و نبود آزاد اندیشی حتی حوزه‌ها را در برگرفت و صدمات بزرگی بر شور عام علم حقیقی و نیاز درونی به مطالعه وارد آورد. پرورش نیافتن کودکان در نظام آموزشی برای تحصیلی توأم با جدی گرفتن تحقیق و مطالعه، بحران تحمیلی اقتصادی و نداری عامه مردم به سبب جنایت قدرت‌های سلطه‌خواه، همدستی لیبرال‌های داخلی با این روند و تبعیض آموزشی و مدارس دولتی فاقد امکانات، خیانت توسعه بدون نقشه و بدون در نظر گرفتن منافع ملی و غلبه فضای لهو و لعب و بازی و... و علل گوناگون اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی سبب این نرخ تأسف‌بار مطالعه شد. باید باور کرد بدون تحول بنیادین و جدی در اداره دانش و کل جامعه با موازین قرآن دو هدایت عترت و عقل و عمل و طراحی تخصصی تحول ملی مستقل و نگرش فرهنگی آگاهانه و تحول اقتصادی و جدی گرفتن تغییر ساختاری با سخنرانی و نمایش مسأله کتابخوانی، ریشه‌ای حل نمی‌شود.

ریشه‌های ذهنی

عقب‌ماندن در علم جز ریشه عینی، ریشه ذهنی هم دارد‌. یعنی انقلاب اسلامی نیازمند تحول دو ریشه است. فرض کنیم ما برای ساختن زیربنای اقتصادی مستقل به رشد تولید خودپو و مستقل نیازمندیم به تولید تکنولوژی یا زمان سالم اداره کار مولد و نظارت و کنترل نیازمندیم اما اگر ذهن و روح ما، ذهن عقب‌مانده و بی‌باور به خویشتن و فاقد اعتماد به‌نفس باشد، چی؟ اگر به‌رغم مدیران ممتاز و مؤثر در اعماق وجودشان برده مدرنیت و نظام علمی مدرن و مشحون از ذهنیت مصرف‌گرای دستاورد غرب و شرق باشند و سازماندهی کل آموزش‌و‌پرورش و رسانه در خدمت توسعه علم مولد، مفید و خلاق برای ما نباشد و کتابخوانی چون الزام گذران کار و زندگی مطرح نشود، آیا تحولی رخ می‌دهد؟ کتابخانه عمومی نباید زینت پوچ شهر و روستا برای نمایش باشد. باید محل شلوغ و پر رفت‌وآمد حل معضلات عملی دانش‌پژوهان برای کارشان باشد‌. این تحول ذهنیت بدون آزاد‌اندیشی در حوزه و آموزش و پرورش و دانشگاه و با مدیریت عقب‌مانده و ترس‌زده و بروکرات و سرکوبگر جدل علمی حاصل نمی‌شود. ذهن کهنه را باید نو کرد و از ته دل نگاه قرآنی به همه علم داشت و عدالت و نفی تبعیض در میان مردم را اصل شمرد و اهل علم و فضل را جدا بر صدر نشاند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها